زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

آریوبرزن

آریوبَرْزَن [āriyobarzan]، نام چند شخصیت بلندپایه در ایران باستان و آسیای صغیر. این نام صورت ایرانی واژۀ آریوبرزنس/ آریوبارزانس است که در نوشته‌های یونانی دیده می‌شود و صورتی از آن در کتیبه‌های ایلامی تخت جمشید نیز آمده است. برای این نام، معنای «متعالی کنندۀ آریاییان» را حدس زده‌اند( ایرانیکا، II/ 406؛ یوستی، 25-26؛ نیز نک‍ : مایرهفر، I/ 150). 

1. آریوبرزن

پسر میتردات، از بزرگان پارسی عهد هخامنشی که اردشیر دوم وی را پس از شورش فرنه‌بازوس، شهربان فریگیه در آسیای صغیر، جانشین فرنه‌بازوس کرد (امستد، 394). در مناسبات سیاسی میان ایران، آتن و اسپارت، آریوبرزن نقش مهمی ایفا کرد؛ از این‌رو آتنیان به وی امتیاز شهروندی آتن را داده بودند (همو، 409). او که میان یونانیان آسیای صغیر هم محبوبیتی کسب کرده بود (بریان، 2/ 1101)، مورد سوءظن دربار هخامنشی قرار گرفت و اردشیر او را فرا خواند (امستد، 413). با وقوع این مسائل که با شورش داتامس، شهربان بخش دیگری از آسیای صغیر هم‌زمان شد، آریوبرزن و شماری از شهربانان دیگر نواحی نیز، به شورشیان پیوستند (فرای، 131؛ نیز نک‍ : دیودروس، VII/ 201). این شورش که ظاهراً از 365ق‌م آغاز شده بود، سرانجام سرکوب شد و آریـوبرزن نیز به دست پسرش، میتردات ــ کـه فرمـانبردار شـاه هخامنشی بود ــ دستگیر، و سپس اعدام‌شد(بریان،1/ 1034-1035؛ داندامایف، 154، 345-346؛ نیز نک‍ : امستد، 422). با این‌همه، به نظر می‌رسد موضوع شورش آریوبرزن صرفاً حاصل جوسازی پسر داتامس، برای کسب مقامش بوده است (بریان، 1/ 1041). 

2. آریوبرزن

پسر ارته‌بازوس و نوۀ فرنه‌بازوس شهربان فریگیۀ هلسپُنت، و اَپَما، دختر اردشیر دوم. ارته‌بازوس که از بزرگان دربار اردشیر سوم و خواهرزادۀ او بود، پس از بروز اختلاف با شاه، به همراه خانواده‌اش به دربار فیلیپ دوم، پادشاه مقدونیه، پناه جست و چند سال در آنجا ماند. بدین ترتیب، فرزندان وی، و ازجمله آریوبرزن، با دو فرهنگ ایرانی و یونانی پرورش یافتند. ارته‌بازوس پس از آگاهی از نقشۀ فیلیپ برای حمله به ایران، و نیز رفع اختلاف با شاه، به ایران بازگشت و اردشیر شهربانی بخشی از پارس را به آریوبرزن واگذار کرد ( ایرانیکا، II/ 407؛ نیز بریان، 2/ 1162). 
با حملۀ اسکندر به ایران و بروز اختلاف میان بزرگان ایران، بر سر مقاومت یا تسلیم در برابر سپاه مقدونی، آریوبرزن به دفاع از پارس برخاست (همو، 2/ 1344). وی در نبرد مشهور گوگمل، با سپاهی اندک شمار، در ناحیۀ کوهستانی موسوم به دروازۀ پارس، راه را بر مهاجمان بست (آریان، I/ 283؛ کورتیوس، I/ 857)؛ اما سرانجام اسکندر به سبب خیانت چوپانی از اهالی منطقه، راهی یافت که توانست از آن طریق سپاه آریوبرزن را دور بزند و مقاومتش را درهم شکند(بریان،1/ 589، 2/ 1343؛ داندامایف، 366). این سردار پارسی ظاهراً در نبرد کشته شد (بریان، همانجا) و به قولی، به ماد گریخت و به داریوش سوم پیوست (داندامایف، همانجا). 

3. آریوبرزن اول، شاه کاپادوکیه

در حدود سالهای 96 تا 63 یا 62ق‌م، ملقب به فیلورومایوس (دوستدار رومیان). پس از درگذشت آریاراتس هشتم (ح 96ق‌م) که با مرگش خاندان شاهی کاپادوکیه منقرض شد، آریوبرزن، از بزرگان این سرزمین، به کمک رومیان بر تخت نشست، اما نارضایتی مردم از وی سبب آشفتگی اوضاع شد و طی 7 سال (از 92 تا 85ق‌م)، دست کم 6 بار، و اغلب به کمک تیگران، شاه ارمنستان، و مهرداد ششم، شاه پنتوس، از سلطنت برکنار شد، ولی هر بار با دخالت رومیان، به حکومت بازگشت و همین کشمکشها سرآغاز رشته جنگهای طولانی میان ایران و روم شد (ولسکی، 106؛ ایرانیکا، II/ 408). پمپی، امپراتور روم در پی پیروزی بر تیگران، ایالتهایی را که پیش‌تر به وی سپرده بود، به کاپادوکیه ملحق ساخت و حکومت را به آریوبرزن سپرد (دیاکونف، 305). وی در 63 یا 62ق‌م به نفع پسرش، آریوبرزن دوم، از سلطنت کناره گرفت ( ایرانیکا، همانجا). 

4. آریوبرزن دوم

پسر آریوبرزن اول که از سالهای 63 یا 62ق‌م تا حدود 52ق‌م، بر کاپادوکیه سلطنت کرد. دربارۀ وی و حکومتش اطلاع چندانی در دست نیست، جز آنکه یکی از دو پسر وی نیز با همین نام، پس از پدر بر تخت نشست و در 57ق‌م، بر شماری از دشمنانش غلبه کرد و خود چند سال بعد به دست مخالفانش، شاید ضد رومیان، به قتل رسید (همانجا). 

5. آریوبرزن سوم

پسر آریوبرزن دوم که پس از کشته شدن پدر، در 52ق‌م بر تخت نشست. وی نیز به رومیان گرایش داشت و از پشتیبانی آنان برخوردار بود، اما سرانجام در 42ق‌م، ظاهراً به سبب همراهی با قاتلان سزار، به دست رومیان کشته شد ( ایرانیکا، II/ 409). 
در واپسین سالهای پیش از میلاد مسیح، مادها که از زیر سلطۀ دولت مرکزی اشکانی بیرون آمده بودند، احتمالاً از دولت روم تقاضای یک پادشاه را کرده بودند و رومیان در پاسخ، آریوبرزن دوم، پسر آرتاوازد، شاه پیشین ماد را به آنجا فرستادند (گوتشمید، 176)، اما چند سال بعد، در دورۀ فرهاد پنجم اشکانی، وی از ماد رانده شد و ظاهراً به این ترتیب سلسلۀ پردوام آتروپات در ماد به پایان کار خود رسید (همو، 178). 

مآخذ

بریان، پیر، امپراتوری هخامنشی، ترجمۀ ناهید فروغان، تهران، 1381ش؛ داندامایف، م. آ.، تاریخ سیاسی هخامنشیان، ترجمۀ خشایار بهاری، تهران، 1381ش؛ دیاکونف، م. م.، تاریخ ایران باستان، ترجمۀ روحی ارباب، تهران، 1346ش؛گوتشمید، آلفرد فون، تاریخ ایران و ممالک همجوار آن از زمان اسکندر تا انقراض اشکانیان، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1356ش؛ ولسکی، یوزف، شاهنشاهی اشکانی، ترجمۀ مرتضى ثاقب‌فر، تهران، 1383ش؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.