آنی
آنی، پایتخت قدیم ارمنستان كه خرابههای آن مجاور دهكدهای به همین نام، در ولایت قارص، در ساحل راست رودخانۀ آریاچای (آخوریان) و در فاصلۀ 32 كیلومتری ملتقای این رودخانه با رود ارس باقی است و با شهر قارص 45 كیلومتر فاصله دارد.
وجه تسمیه
در این باره چنین حدس زدهاند كه پرستشگاه یا معبد اناهیتا یا انائیتیس یكی از ایزدان ایرانی در این شهر قرار داشته است و نام «آنی» از این واژه گرفته شده است (EI2)، اما منشأ واقعی این نام شناخته نیست. رومیان نیز به آنی پایتخت ارمنستان بزرگ آبْنیكُم میگفتند (اعتمادالسلطنه، 46).
سابقۀ تاریخی
شهرِ آنی قبل از مسیحیت مسكون بوده است. چون در اكتشافاتی كه در سالهای اخیر در خرابههای این شهر و اطراف آن انجام گرفته، گورستانهایی متعلق به دوران شرك یافت شده است (EI2). در نیمۀ اول قرن 3 م زمانی كه اردشیر بابكان ساتراپهای دورۀ اشكانی را به اطاعت در میآورد، یك ساتراپ (والی) به نام اُدا از اطاعت او سرپیچید و در كوه آنی پنهان شد (پیرنیا، 3 / 2607). در قرن 5 م از آنی بهعنوان یك قلعه نام برده شده است. این قلعه در مسیر درهای واقع در میان كوه آلاجا و رودخانۀ آرپاچای و تنگۀ (بُغاز) تسالكوتزا دزور واقع بوده و از نظر موقعیت جغرافیایی كاملاً برای ساختن قلعه و استحكامات مناسب بوده است (İA). دژ مذكور در زمان پادشاهی تیرداد از شاهان ارمنستان (286 م) كه معاصر با بهرام دوم و سوم و نرسی و شاپور دوم ساسانی بوده، به خاطر معبد آنجا (آناهیتا) مورد توجه قرار گرفت. در زمان شاهپور دوم سپاه ایران برای تنبیه سردار ارمنی (ارشاك) كه در قلعۀ آنی پناهنده شده بود، آنجا را محاصره كرد (مهرین، 56، 62). آنی از قرن 2 ق / 8 م مانند دیگر نقاط ارمنستان زیر سلطۀ خلفای اسلامی درآمد. اندكی بعد سلسلۀ بقراطیان قلمرو حكومت خود را توسعه دادند و موفق شدند دولت مستقلِ واحدی تأسیس كنند. در 274 ق / 887 م یكی از شاهزادگان ارمنی به نام آشوت از طرف شاهزادگان ارمنستان و گرجستان بهعنوان پادشاه ارمنستان انتخاب گردید و خلیفه نیز او را تأیید كرد (EI2). پس از درگذشت آشوت در 301 ق / 914 م فرزندش سمبات (سَنباط) والی ارمنستان شد. داستان گرفتای و كشته شدن سمبات به دست یوسف بی ابی السّاج (والی آذربایجان) را ابن حوقل در كتاب خود نقل كرده است (ص 97). جانشین سمبات، فرزندش آشوت آهنین، با پشتیبانی بیزانس مجدداً حكومت ارمنستان را به دست آورد و خود را شاهنشاه ارمنستان نامید. بقراطیان در نیمۀ اول قرن 3 ق / 9 م در زمان آشوت گوشتخوار قلعۀ آنی را از خانوادۀ كامساراکان خریداری كردند. سپس در زمان آشوت سوم (350-366 ق / 961-977 م) قلعۀ مذكور بهعنوان مركز حكومتی آنان انتخاب شد (EI2). از این زمان در طولِ چهل پنجاه سال آنی ترقی چشمگیری كرد و به بزرگترین شهر ارمنستان و یكی از مهمترین مراكز اقتصادی شرق نزدیك تبدیل گردید (خداوردیان، 1 / 205). حصاری كه امروز خرابههای آن در اطراف شهر ویران آنی دیده میشود، در زمان سمبات دوم (366- 379 ق / 977- 989 م) ایجاد شده است. بقراطیان به منظور تغییر راه تجارتی ایران ـ طرابوزان از شهر دوین به شهر آنی، پلهای متعددی بر روی رودخانۀ آرپاچای ساختند (همانجا). آنی در زمان پادشاهی گاگیك اول (379-411 ق / 989-1020 م) به علت قرار داشتن بر كنار جادهای كه به بیزانس میرفت، مهمترین كانون بازرگانی ارمنستان شده بود. شهر در این زمان برج و بارو داشته است. در داخل شهر بازارها و میدانها و مسافرخانههای متعدد وجود داشته، مركز بزرگ صنعتگران بوده و تعداد صنایع آن به 40 رشته میرسیده است. سلاحسازی، آهنگری، زرگری، ریسندگی، دباغی، سنگتراشی، سفالگری و زینسازی از توسعه یافتهترین حرفهها بودهاند (خداوردیان، 1 / 200-205). در این زمان قالیهای ارمنی و منسوجات ابریشمی و پشمی و زینتآلات ساخته شده از طلا و نقره و مسِ آنی از لحاظ مرغوبیت با حاصل كار صنعتگران جهان برابری میكرده است (نک : «دائرةالمعارف ارمنستان شوروی»). در همین زمان آنی مقر جاثلیق ارمنیان گردید و كلیسایی توسط گاگیك اول در 391 ق / 1001 م در آنجا ساخته شد كه خرابههای آن در حفریات سالهای 1905 و 1906 كشف گردید (EI2). جمعیت شهر آنی در اوایل قرن 5 ق / 11 م حدود 000‘100 نفر ذكر كردهاند. شهر از یک حكومت خودمختار برخوردار بوده كه در رأس آن شورایی متشكل از زعمای شهر و نمایندگان اشراف و رؤسای محلات و رئیس مذهبی پایتخت قرار داشت و شهردارِ شهر هم از طرف پادشاه تعیین میشد. در این زمان در آنی دهها كلیسا و معبد وجود داشته است. از مهمترین آنها كلیسای مایر و معبد گاگكاشن و كلیسای هووی دارای معماریی در سطح عالی بوده است. شهر از لولهكشی آب و مسافرخانههای باشكوه و بناهای زیبا برخوردار بوده است (خداوردیان، 1 / 204-206). آنی در زمان هوهانس سمبات (سمبات دوم)، جانشین گاگیك، همچنان رونق خود را حفظ كرده بود. نوشتهاند اكثر بناهایی كه در شهر وجود داشت و یا در زمان این پادشاه ساخته شد، زیر نظر تیرداد (معمار ارمنی) بوده است. در همین زمان مكتب نقاشی آنی در ارمنستان به اوج ترقی خود رسیده بود. آنی در قرنهای 5 و 6 ق / 11 و 12 م دانشگاهی داشته كه در آن زمان به اوج پیشرفت فرهنگی خود نایل شده بود.
دانشمند معروف ارمنی هوهانس ساراگاواك (1045- 1129 م) در این دانشگاه تدریس میكرد (همو، 248 به بعد). سرانجام پس از درگذشت سمبات دوم در 432 ق / 1041 م و ضعف حكمرانان بعدی این سلسله، دولت بیزانس در 435 ق / 1043 م سپاهی برای تصرف ارمنستان و شهر آنی گسیل داشت. امپراتور كنستانتین مُونُوماچ به منظور الحاق آنی به قلمرو خود از ابوالسّوار (پادشاه شدّادی) دعوت كرد كه بر آنی بتازد. ابوالسّوار شماری چند از قلاع و مناطق آن قلمرو را متصرف شد، امّا رومیان در 437 ق / 1045 م، آنی را گرفتند. امپراتور نیز نقض عهد كرد و از ابوالسّوار خواست تا سرزمینهای سابق آنی را به امپراتوری بیزانس واگذارد (مادلونگ، 210). رومیان در دوران تسلط خود بر آنی بر آبادانی شهر افزودند. در كتیبهای آمده است كه یكی از حكمرانان بیزانس به نام آرون آبراهۀ مهمی برای رساندن آب كوههای آلاجا به شهر ساخته است (İA). تسلط بیزانسیها تا 456 ق / 1064 م بر آنی ادامه یافت. در این سال سلطان الب ارسلان رو به شهر آنی نهاد و به آنجا رسید. شهری دید بسیار مستحكم و استوار و دور از دسترس كه سه چهارم آن بر كرانۀ رود ارس و یك چهارم آن بر كنار رود ژرفی (آرپاچای) با جریان سریع بنا شده. راه شهر از روی خندقی بود كه بر آن بارویی از سنگ خارا ساخته بودند. الب ارسلان شهر را محاصره كرد و بر آن تنگ گرفت. وی امیدی به فتح آنجا نداشت تا اینكه قسمت بزرگی از حصار شهر فرو ریخت و مسلمانان به شهر وارد شدند و كشتاری فزون از شمار نمودند (ابن اثیر، 10 / 40-41). تصرف آنی توسط سلجوقیان باعث ویرانی شهر و انقراض دولت بقراطیان ارمنستان گردید (مشكور، 53)، اما اندكی بعد الب ارسلان آنی را به ابوالسّوار پادشاه شدّادی سپرد و او فرزند سیزده سالۀ خود منوچهر را به حكمرانی آنجا گمارد. منوچهر چون به سن رشد رسید، زمام حكومت را به دست گرفت و در آسایش مردم كوشید (كسروی، 302-303)، و به گفتۀ وارطان شهر را به حال نخستین باز آورد و باروی آنجا را تعمیر كرد و بر استواری آن افزود. از بزرگان ارمنی كه از شهر پراكنده شده بودند، یكایك دلجویی كرد و آنان را به شهر باز آورد (همو، 303، به نقل از تاریخ وارطان). منوچهر مسجدی برای مسلمانان در آنی بنا نمود كه از پرشكوهترین و زیباترین بناهای آنجا محسوب میشد و بر روی بازماندههای آن هنوز عبارت «الامیر الاجلّ شجاعالدّوله ابوشجاع منوچهر بن شاوور» به خطّ كوفی نمایان است (همو، 304، به نقل از كتاب شیراك). در زمان حكومت منوچهر در آنی، آخرین پادشاه ارمنستان هوهانس پس گاگیك كه در قسطنطنیه زندگی میكرد، پسر جوان خود آشوت را پیش ملكشاه سلجوقی فرستاد و شهر آنی را برای او درخواست كرد. سلطان آنی را بدو بخشید، اما وی پیش از آنكه به آنی برسد، به دست یكی از خواجگان مسلمان خود مسموم شد (همو، 304، به نقل از تاریخ وارطان). منوچهر همچنان زمام امور آنی را در دست نگاهداشت. تا اینكه سلطان ملكشاه در سفر خود به آران، فضلون برادر او را از گنجه به استراباد تبعید كرد و سپس آهنگ آنی نمود. منوچهر كه از سرنوشت فضلون برادر خود پند گرفته بود، شهر را بدو واگذاشت، و این كار بر ملكشاه پسندیده آمد به طوری كه او را بر حكمرانی آنی ابقا كرد (همو، 304-305، به نقل از چامچیان). منوچهر گذشته از آنكه مادرش ارمنی و دختر آشوت پادشاه ارمنستان بود، خودش نیز زنی به نام قادا، از بقراطیان ارمنستان گرفته بود. او پادشاهی زیرك بود و با زیردستان خود كه بیشتر آنان ترسایان بودند به حكم خرد رفتار میكرد، و در مدت سیواند سال فرمانروایی او، مسلمانان و ارمنیان آسوده بودند (همو، 304). سال مرگ منوچهر معلوم نیست. فوت او را در سال 503 یا 504 ق / 1100 م دانستهاند. جانشین منوچهر فرزندش شاوور دوم (ابوالسّوار) بود. وی، بهسبب تعصبی كه داشت دستور داد هلال بزرگ و سنگینی را كه نشانۀ اسلام بود از مسجد اخلاط آوردند و آن را بر بالای گنبد كلیسای بزرگ آنی استوار ساختند و بدینسان دشمنی ارمنیان را برانگیخت (همو، 307، به نقل از تاریخ وارطان). نوشتهاند كه این كلیسا از زمان فتح آنی به دست الب ارسلان مسجد مسلمانان شده بود. شاوور دوم مردی ضعیف و بیكفایت بود و چون از دفع تركان كه در اطراف آنی دست به تاراج و آزار مردم زده بودند عاجز ماند، قصد داشت آنی را به فرمانروای قارص كه امیری سلجوقی بود، در مقابل 000‘60 دینار طلا واگذار نماید. ارمنیان از این خبر برآشفتند و از داویت (داوید) پادشاه گرجستان كمك خواستند (همو، 307). آنی در 518 ق / 1124 م به تصرف داویت درآمد (İA). او بدون خونریزی بر شهر دست یافت و ابوالسّوار و كسانش را دستگیر كرد (كسروی، همانجا) و آنی و اطراف آن را به سلطاننشین گرجستان ملحق و آنی را بهعنوان دلجویی به خاندان سلطنتی زاخاریها واگذار كرد. آنان حصار اطراف شهر را تا ساحل رودخانۀ آرپاچای گسترش دادند و با مسلمانان شهر به خوشی رفتار كردند (İA). نوشتهاند وقتی داویت بر آنی مسلط شد، كلیسایی را كه مسلمانان به مسجد تبدیل كرده بودند، بار دیگر به صورت اول برگرداند و به جای هلال مسلمانان، خاجی قرار داد (كسروی، همانجا). در دورۀ تسلط گرجیان بر ارمنستان گهگاه فرمانروایان شدّادی مانند خوشچهر و محمود پسران ابوالسّوار، فخرالدین شدّاد پسر محمود، فضلون چهارم پسر محمود، بر آنی مسلّط شدهاند (همو، 309، 310). در حوادث سال 556 ق / 1161 م نیز آمده است كه كشیشان آنی بر فضلون بن منوچهر شدّادی شوریدند. او شهر را رها كرد و به قلعۀ بكران در نزدیكیهای سرماری پناهنده شد. سپس كشیشان شهر را به گریگور پادشاه گرجستان سپردند. گریگور بازماندگان شدّادیان را اسیر كرد، و سپهسالار خود سعدون را به حكومت آنی گمارد (ابن ازرق، 361)، اما زد و خوردهای مجدّدی میان گرجیان و شدّادیان به سرداری شاهنشاه پسر محمود درگرفت، كه بر اثر آن ظاهراً مسلمانان از گریگور پادشاه گرجستان به سختی شكست خوردند، تا اینكه در 559 ق / 1164 م ایلدگز اتابك آذربایجان مجدداً آنی را از چنگال گرجیان درآورد و به شاهنشاه پسر محمود سپرد (كسروی، 313). مورخین ارمنی این امیر را «امیر شاه» نامیدهاند. در نوشتهای به زبان ارمنی كه در خرابههای آنی به دست آمده و تاریخ آن 622 ارمنی است، او را «امیر سلطان پسر امیر محمود و نوۀ منوچهر» خواندهاند (همو، 314). این امیر تا 570 ق / 1174 م فرمانروای آنی بود، ولی از آن زمان به بعد، گرجیان آنی را از دست او درآوردند و شهر را تاراج كردند، و حكمرانی از طرف خویش در آنجا گماردند (ابن ازرق، 364). از این تاریخ دیگر نامی از فرمانروایان شدّادی نیست. آنی در تاریخ 595 ق / 1199 م زیر سلطۀ حكومت زاخاریها درآمد و امیر زاخارۀ دوم (595-600 ق / 1199-1204 م) قسمتهای شمالی ارمنستان را فتح كرد و شهر آنی را مركز خویش قرار داد، و در شهر كلیساها و خانههای مسكونی ساخت و حصار شهر و پلهای آن را مرّمت نمود (نک : «دائرةالمعارف ارمنستان شوروی»). آنی در 623 ق / 1226 م توسط سلطان جلالالدین خوارزمشاه محاصره شد و چون حصار شهر مستحكم بود، تسخیر آن مدتی طول كشید. لذا سلطان از گرفتن آن دست برداشت و به تفلیس رفت (اقبال، 120-121). به گفتۀ یاقوت (د 630 ق / 1233 م) شهر مذكور در این زمان شهری مهم یا قلعۀ استواری بوده كه میان اخلاط و گنجه قرار داشته است (1 / 70). مغولان در 636 ق / 1239 م آنی را محاصره كردند (گروسه، 431). ساكنین شهر قهرمانانه از خود دفاع كردند، ولی مغولان شهر را متصرّف شدند و قسمت اعظم جمعیت آن را از دم تیغ گذرانیدند (خداوردیان، 1 / 227؛ ساندرز، 80)، تا آنكه ملكۀ روسودان حاضر به عقد قراردادی با آنها شد و مجدداً صلح و آرامش به این صفحات بازگشت (اشپولر، 40). آنی براساس روایات تاریخی منقول از ارمنیان در 719 ق / 1319 م بر اثر زلزلهای ویران گشت (بارتولد، گزیدۀ مقالات، 280)، امّا ظاهراً سوءرفتار مأموران مالیاتی مغولان باعث خرابی شهرهای ارمنستان ازجمله آنی شده است. خانیكوف دانشمند روسی معتقد است كه همان علل و اسبابی كه موجب انحطاط و ویرانی بیشتر نواحی مسخّره توسط مغولان شد، به تدریج آنی را هم از سكنه خالی كرد و ویران ساخت. در دورۀ تسلط ایلخانان مغول، در نوشتهای مربوط به 720 ق / 1320 م آمده كه همسر بیوۀ یكی از امرای محلّیِ زاهدیه، بعضی از ساكنان آنی را از برخی مالیاتها معاف كرده است، و این میرساند كه شهر در آن زمان هنوز منبع درآمدی برای ایلخانان و امرای محلّی بوده است (همو، 279-280، 290). بعدها سلطان ابوسعید ایلخان مغول (د 736 ق / 1335 م) به منظور دفاع از مردم در برابر زیادهرویها و سوءاستفادههای مأموران مالیاتی كه موجب فقر و بینوایی میگردید، فرمانهایی صادر كرد كه یكی از این فرامین بر دیوار مسجد شهر آنی در ارمنستان حك شد (پیگولوسكایا، 379). حمدالله مستوفی كه یك قرن بعد از حملۀ مغول میزیسته دربارۀ آنی گفته است كه از اقلیم پنجم، هوایش سرد و حاصلش غله و اندكی میوه است (ص 93). بعد از قرن 8 ق / 14 م دیگر نامی از این شهر در كتب جغرافیایی نیست، ولی از سكههای مسی كه در حكومت ایلخان سلیمان (لین پول، 196)، در شهر آنی ضرب شده و در تركیه به نام «میمون سكّه سی» معروف است، برمیآید كه شهر تا آن تاریخ وجود داشته است. نیز سكههایی از زمان حكومت جلایریان و حكومت آققویونلوها در ارمنستان به دست آمده، كه روی آنها نام آنی حك شده است (İA).
خرابههای آنی را نخستین بار كارِری در 1693 م دیده است (ص 8). همچنین گیاهشناس فرانسوی تورنفور (1656- 1708 م)، آثار قدیمی آن را بازدید كرده است (بُن تان، 53). در 1844 م از ویرانههای آنی نقشهبرداری شد كه در حفرّیات جدید از آنها استفاده به عمل آمد (بارتولد، خاورشناسی، 356). تاریخ دقیق متروك ماندن شهر مذكور معلوم نیست. كشفیات و بررسیهای انجام شده نشان میدهد كه پس از ویرانیِ قصرها و كلیساهای شهر، مردمی فقیر و بیخانمان در خرابههای مزبور زندگی میكردهاند كه كِرپُرِتر آنها را دیده و به اقامتگاههای محقّر آنان كه در كوچههایی، غالباً به عرض 5 / 3 تا 4 متر قرار داشته، اشاره كرده است (İA). در 1827 م رودخانۀ آرپاچای بهعنوان خط مرزی بین روسیه و تركیه تعیین شد و خرابههای شهر آنی در محدودۀ حكومت تركها قرار گرفت، اما در جنگهای 1877- 1878 م به انضمام بخشی از اراضی دیگر تركها به امپراتوری روسیه ملحق گردید. كاوشهای باستانشناسی از 1892 م در خرابههای آنی شروع گردید، ولی پس از یك سال متوقف شد تا آنكه مجدداً در 1904 م با اصول علمیو جدیدتری تحت سرپرستی ن. مار، دانشمند معروف روسی، آغاز شد. در این كاوشها آثاری كشف شد كه ابتدا به دوران بقراطیان نسبت داده میشد، اما بعدها معلوم شد كه مربوط به دورۀ جدیدتر است. ضمناً بناهایی كشف شد كه نشان میداد، ارمنیهای مسیحی قبل از آنكه تحت تأثیر كلیسای بیزانس قرار گیرند، تابع كلیسای سریانی (شرق) بوده اند. سرانجام نتیجۀ كاوشها و كشفیات انجام شده، تأثیر فرهنگ و هنر بیزانس و ایران و عرب را در آثار و سنتهای موجود در آنی به وضوح نشان داد (İA). ویرانههای آنی، بعد از آنكه مدتی در دست روسها بود، در 1921 م مجدداً به دولت عثمانی بازگردانده شد. اكنون روستایی به نام آنی در ولایت قارص تركیه وجود دارد (EI2).
مآخذ
ابن اثیر، علی ابن محمد، الكامل، بیروت، 1399 ق؛ ابن ازرق فارقی، حواشیِ ذیل تاریخ دمشق ابن قلانسی، بیروت، 1908 م؛ ابن حوقل، ابوالقاسم محمد، صورة الارض، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، 1345 ش؛ اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمۀ محمود میرآفتاب، تهران، 1351 ش؛ اعتمادالسّلطنه، محمدحسن خان، تطبیق لغات جغرافیایی قدیم و جدید ایران، به كوشش میرهاشم محدّث، تهران، 1363 ش؛ اقبال، عباس، تاریخ مغول، تهران، 1364 ش؛ بارتولد. و. و.، خاورشناسی در روسیه و اروپا، ترجمۀ حمزۀ سردادور، تهران، 1351 ش؛ همو، گزیدۀ مقالات تحقیقی، ترجمۀ كریم كشاورز، تهران، 1358 ش؛ بُن تان، اگوست، سفرنامه، ترجمۀ منصورۀ اتحادیه (نظام مافی)، تهران، 1354 ش؛ پیرنیا، مشیرالدوله، ایران باستان، تهران، 1332 ش؛ پیگولوسكایا. ن. و دیگران، تاریخ ایران، ترجمۀ كریم كشاورز، تهران، 1354 ش؛ جكسن، ابراهیم، و. ویلیامز، سفرنامه، ترجمۀ منوچهر امیری و فریدون بدرهای، تهران، 1357 ش، ص 176؛ خداوردیان، ك. س. و دیگران، تاریخ ارمنستان، ترجمۀ آ. گرمانیك، تهران، 1360 ش، صص 253، 254؛ دانشنامه؛ رشیدالدین فضلالله همدانی، تاریخ مبارك غازانی، به كوشش كارل یان، هرتفورد، 1940 م، صص 20، 64، 69، 70، 216، 253 به بعد؛ ساندرز، جرج، تاریخ مغول در ایران، ترجمۀ ابوالقاسم حالت، تهران، 1363 ش؛ كارِری، جملّی، سفرنامه، ترجمۀ عباس نخجوانی و عبدالعلی كارنگ، تهران، 1348 ش؛ كسروی، احمد، شهریاران گمنام، تهران، 1355 ش؛ گروسه، رنه، امپراطوری صحرانوردان، ترجمۀ عبدالحسین میكده، تهران، 1353 ش؛ لین پول، استانلی، طبقات سلاطین اسلام، ترجمۀ عباس اقبال، تهران، 1363 ش؛ مادلونگ، «سلسلههای كوچك شمال ایران»، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، به كوشش ر. ن. فرای، ترجمۀ حسن انوشه، تهران، 1363 ش؛ مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، به كوشش گ. لسترنج، لیدن، 1915 م؛ مشكور، محمدجواد، اخبار سلاجقۀ روم، تبریز، 1350 ش؛ مهرین، عباس، تاریخ ارمنستان، تهران، صص 56-62؛ یاقوت، معجم البلدان، به كوشش فردیناند ووستنفلد، لایپزیک، 1866-1870 م؛ نیز:
Armianskaia Sovetskaia Entsiklopediia, Erevan, 1974; EI2 ; İA.
حسین قرهچانلو