ابوقبیس
اَبوقُبِیْس، كوهی مقدس واقع در حد شرقی حرم شریف (مسجدالحرام) مقابل ركن حجرالاسود (ابن جبیر، 85). در مورد نام این كوه نظرهای متفاوتی اظهار شده است. بعضی نام ابوقبیس را به صورتی مصغر مأخوذ از قَبَس النار دانستهاند، زیرا گفتهاند كه دو چوب آتش زنه (مَرْخ) از آسمان بر این كوه فرود آمد، آدم (ع) آنها را برگرفت، چنانكه از برخورد آن دو آتش پدیدار گشت (یاقوت، 1 / 101-102). برخی نیز نام این كوه را به مردی با نام قُبیس بن شالخ (یا شامخ) نسبت دادهاند. گفته شده كه این مرد از قبیلۀ جُرْهُم بوده است (سهیلی، 5 / 117؛ یاقوت، 1 / 102). وی گویا میان مردی به نام عمر و ابن مُضاض و دختر عمش سخن چینی كرد و از بیم كشته شدن به كوه مزبور پناه برد و دیگر از او خبر و اثری نماند (همانجا). برخی كوه ابوقبیس را مقتبس از نام مردی آهنگر به همین نام از مَذحِج نوشتهاند (همانجا؛ فیروزآبادی، 2 / 238). جاحظ ابوقبیس را نام دیگر ابوقابوس، ملك عرب دانسته است (1 / 336). ابوعبید بكری معتقد است كه ابوقبیس كوهی است در مكه كه بدان ابوقابوس نیز گفتهاند و ابوقابوس كنیۀ شخص است. وی بیتی نیز از كُمَیْت در تأیید اطلاق نام ابوقابوس بر ابوقبیس آورده است (3 / 104؛ نیز نك : ابن عبدالمنعم، 452). در دوران جاهلیت این كوه را «امین» مینامیدند (یاقوت، ابن جبیر، همانجاها). سبب این نامگذاری به روایتی آن بوده است كه گویا حجرالاسود نخست از سوی آدم (ع) (ابنسعد، 1 / 35؛ قس: یعقوبی، تاریخ، 1 / 6) و سپس در عصر نوح (ع) در كوه ابوقبیس به امانت نهاده شد (ازرقی، 1 / 65). ابوقبیس را اَخْشَب نیز نامیدهاند، زیرا ابوقبیس و كوه مقابل آن قُعیقعان را الاخشبین مینامیدند (یاقوت، 1 / 102).
ابوقبیس كوه بالنسبه معظمی است كه خورشید از فراز آن بر مسجدالحرام میتابد (یعقوبی، البلدان، 78) و مسجدالاحرام در چند صدمتری آن قرار داد. انصاری دمشقی (ص 215) بلندترین نقطۀ ابوقبیس را تا دامنۀ آن حدود یك میل نوشته است. برخی را عقیده بر این بوده است كه ابوقبیس نخستین كوهی است كه خداوند آفریده است (ازرقی، 1 / 32). گویند هنگامی كه آدم (ع) و حوا از بهشت رانده شدند، بر كوه ابوقبیس، نزدیك غاری فرود آمدند كه آدم آن را «مغارة الكنز» نامید و از خدا خواست كه آن را مقدس بدارد (یعقوبی، تاریخ، 1 / 5-6). در مورد قبر آدم (ع) گرچه اختلاف نظر وجود دارد، ولی گروهی بر آن بودهاند كه وی در همین غار توسط فرزندش شیث (ع) به خاك سپرده شده است. گویند حوا و شیث نیز در این غار مدفون شدند (طبری، 1 / 161-162). بنابر روایتی اجساد آنان تا هنگام طوفان در غار الكنز قرار داشت، تا آنكه نوح (ع) پیش از طوفان اجساد را بیرون آورد، در تابوت نهاد و با خود به كشتی برد. چون طوفان فرو نشست، دوباره اجساد را به جایگاه نخستین در كوه ابوقبیس بازگرداند (همانجا)؛ به روایتی محل دفن مجدد آنها بیتالمقدس بوده است (حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، 22). برخی نیز بر این باورند كه آدم (ع) كتابهای خود یا صحایف منزله را در غار الكنز كوه ابوقبیس دفن كرده است (یاقوت، 3 / 768). گویند ابراهیم و اسماعیل (ع) پایههای خانۀ كعبه را تا جایگاه حجرالاسود برافراشتند. آنگاه حضرت ابراهیم (ع) حجرالاسود را كه در كوه ابوقبیس به امانت نهاده شده بود، برگرفت و در جایگاه خود قرار داد (یعقوبی، همان، 1 / 27). هنگامیكه پیامبر (ص) 7 ساله بود، در میان قریش قحطی و گرسنگی روی داد. افراد قریش از عبدالمطلب خواستند كه به دعای باران برخیزد. وی با گروهی از اشراف و بزرگان قریش به كوه ابوقبیس رفت و دست به دعا برداشت (خواندمیر، 1 / 302).
بنابر روایتی به هنگام شقالقمر، نیمی از ماه بر فراز ابوقبیس و نیمی بر بالای قعیقمان دیده شد (ابونعیم، 1 / 280؛ ابنكثیر، 2 / 117). در 64 ق به هنگام خلافت یزید بن معاویه، چون عبدالله بن زبیر از بیعت با وی سرپیچید، حصین بن نمیر در جنگ با ابن زبیر برفراز ابوقبیس منجنیقها استوار كرد و بر پناهندگان حرم كعبه قارورههای سوزان نفت و سنگ فرو بارید و كعبه را دستخوش حریق ساخت (دینوری، 267- 268؛ ازرقی، 1 / 196؛ خواندمیر، 2 / 129-130). همچنین در خلافت عبدالملك بن مروان، حجاج بن یوسف كه در 72 ق از سوی وی به جنگ ابن زبیر رفته بود، از فراز این كوه كعبه را با منجنیق سنگباران كرد (بلاذری، 5 / 358؛ طبری، 6 / 174، 178؛ ابن اثیر، 4 / 350).
بر بالای كوه ابوقبیس مسجدی قرار داشته كه دربارۀ بانی آن اختلاف آراء بوده است. گروهی آن را مسجد ابراهیم مینامیدند و بر آن بودند كه به ابراهیم خلیل (ع) تعلق داشته است، اما برخی آن را مسجد ابراهیم قبیسی میدانستند (ازرقی، 2 / 202). ابن جبیر كه در13 ربیعالآخر 579 به مكه رسیده (ص 58) و تا پایان مناسك حج در آنجا به سربرده، دربارۀ كوه ابوقبیس و مسجد آن چنین نوشته است: بر فراز كوه ابوقبیس رباطی است كه در آن مسجدی است و سطحی مشرف بر مكه كه از آنجا میتوان زیباییهای شهر، حرم و كعبۀ مقدس را میان حرم مشاهده نمود. وی مینویسد كه از كوه ابوقبیس بالا رفتیم و به مسجد مبارك رسیدیم كه جایگاه پیامبر (ص) به هنگام شقالقمر در آن قرار داشت (ص 85).
حمدالله مستوفی محل صفا و راه بازار مكه را جزء منطقۀ ابوقبیس دانسته است ( نزهة القلوب، 7). یاقوت صفا را جایگاهی مرتفعی از كوه ابوقبیس نوشته كه میان آن كوه و مسجدالحرام راه و بازار است و كسی كه در صفا بایستد، در محاذات حجرالاسود و مشعر قرار میگیرد (3 / 397). به نوشتۀ ابنجبیر (ص 141) مسجد زادگاه پیامبر (ص) كه قبلاً محل خانۀ عبدالله بن عبدالمطلب بوده، در شرق كعبه و متصل به دامنۀ كوه ابوقبیس است. در نیمۀ دوم سدۀ 6 ق مكثر بن عیسی بن قاسم (د 589 ق)، یكی از امیران بنی فلیته (هواشم) بركوه ابوقبیس قلعهای ساخته بود (ابن خلدون، 4 / 135) كه از آن بارویی بر جای نمانده است. اولین «زاویۀ» فرقۀ سَنوسی در حدود 1252-1253 ق / 1837 م بر ابوقبیس بنا گردید. در 1884 م كه اسنوك هورخرونیه، مستشرق هلندی، از مكه دیدن كرد، تأسیسات بزرگی مربوط به طریقت نقشبندی گرد كوه ابوقبیس قرارداشت (EI2؛ عقیقی، 2 / 666).
مآخذ
ابن اثیر، الکامل؛ ابن جبیر، محمد بن احمد، رحلة، بیروت، 1384 ق / 1964 م؛ ابنخلدون، عبدالرحمن، تاریخ، به كوشش خلیل شحاده، بیروت، 1401 ق / 1987 م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبری، بیروت، دار صادر؛ ابن عبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1985 م؛ ابن كثیر، البدایة و النهایة، به كوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ ابوعبید بكری، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم ما استعجم، به كوشش مصطفی سقا، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ ابونعیم، احمد بن عبدالله، دلائل النبوة، به كوشش محمد رواس قلعهجی و دیگران، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مكة، به كوشش رشدی صالح ملحس، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ انصاری دمشقی، محمد بن ابیطالب، نخبة الدهر فی عجائب البر و البحر، پترزبورگ، 1281 ق / 1865 م؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیتالمقدس، 1936 م؛ جاحظ، عمرو بن بحر، الحیوان، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1384 ق / 1965 م؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362 ش؛ همو، نزهة القلوب، به كوشش گ. لسترنج، لیدن، 1331 ق / 1913 م؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، به كوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1353 ش؛ دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، به كوشش عبدالمنعم عامر، بغداد، 1379 ق / 1959 م؛ سهیلی، عبدالرحمن، الروض الانف، به كوشش عبدالرحمن وكیل، 1387 ق / 1967 م؛ طبری، تاریخ؛ عقیقی، نجیب، المستشرقون، قاهره، 1965 م؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس المحیط؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ، بیروت، دارصادر؛ همو، البلدان، نجف، 1337 ق / 1918 م؛ نیز:
EI2.