اسرائیلیات
اسرائیلیات \ esrāˀiliyāt\ ، اصطلاحی در معارف اسلامی، بهویژه در تفسیر و علوم حدیث، و آن به دستهای از روایات و قصص و مفاهیم گفته میشود که نه در قرآن و احادیث نبوی، بلکه در تعالیم امم سالفه، بهویژه بنیاسرائیل، ریشه دارند و حاصل جریانی از داستانسرایی، اسطورهپردازی و وجوهی دیگر از تعالیم غیراصیل است که، بهویژه در سدههای نخست هجری، تـوسط گروهـی ــ بیشتـر از یهـودیـانِ اسلام آورده ــ صورت پذیـرفته، و به حاشیـۀ آموزشهـای مسلمانان راه یافته است.
نویسندگان مسلمان به هنگام نقل از منابع پیشینیان، گاه با استفاده از تعابیر صریحی چون «برخی از کتب پیشینیان» یا «کتب پیامبران» به بیـان مطلب میپرداختهاند (مثلاً نک : جاحظ، البیان...، 232؛ ابنقتیبه، المعارف، 25؛ سیوطی، «العرف...»، 384). البته در مواردی نیز بدون ذکر سرچشمه، سخن را به صورت گفتار صحابه و تابعان، یا به عبارت دیگر، به صورت احادیث موقوف نقل میکردهاند.
واژۀ اسرائیلیات جمع اسرائیلیه، و منسوب به اسرائیل است که نامی دیگر برای یعقوب پیامبر (ع) بوده است (نک : ابنبابویه، 44؛ برای بهکارگیری واژۀ «اسرائیلیه» بهمفهوم «یعقوبیه»، شاخهای از مسیحیت، نک : ابوالقاسم حکیم، 163؛ نیز نک : حبیبی، 163).
در سدۀ 2ق با روی آوردن عالمان اسلامی به تدوین، و پدید آمدن نخستین آثار مدون در تفسیر، حدیث و جز آنها، بهطور طبیعی برخی از اینگونه روایات نیز در آثار مدون جای گشود. گفتنی است که به موازات گسترش جریان تدوین، در محافل راویان و محدثان سدۀ 3ق، نیاز به ذکر اسانید بهعنوان عاملی بازدارنده از رواج برساختهها بیشتـر احساس میشد (نک : مسلم، 15؛ ترمذی، 740). در همان روزگار، برخی از نقادان متکلم نیز در آثار خود، اسناد بسیاری از اخبار و احادیث متداول، از جمله روایات ناظر بر اسرائیلیات، را نقد کردند (نک : الایضاح، 13 بب ؛ ابنقتیبه، تأویل...، 29، جم ). با این حال، گاه درمقام استشهادهای ذوقی (مثـلاً نک : جاحظ، همانجا، البرصان...، 266-267) یا مناسبتهایی (مثلاً نک : ابنسعد، 28-29) خاص، اینگونه اخبار نقل میشدهاند.
در بررسی موضوعات روایتهایی که نمونههای اسرائیلیات دانسته میشوند، باید اشاره کرد که در توضیح و تفسیر برخی آیات و اشارات قرآنی، یا شرح برخی احادیث، معمولترین شیوه، پرداختن به داستانی از «امم سالفه» بوده است. در این موارد، نام شخصیتهای داستان گاه با تعریب نامهای عبری و گاه با جایگزین کردن نامهای اصلی با نامهای نامأنوستر تغییر مییافته است. از نظر پرداخت محتوایی داستان، تغییراتی در جزئیات و دستیابی به بافتی هماهنگتر با فرهنگ اسلامی امری معمول بوده است؛ در همین راستا، بسیاری از داستانهای پرداختیافته در محیط جدید، برخی عناصر و بخشهای مطابق با تعالیم اسلامی و ناموافق با تعالیم یهود را نیز دربر داشته، و گاه، داستانی از امتهای پیشین با داستانی قرآنی به همین شیوه پیوند داده شده است. در بررسی نمونهها، نخست باید به داستان شعیب نبی (ع) اشاره کرد. در قرآن کریم جز پیامبری شعیب در میان قوم مَدیَن، سخنی دیگر دیده نمیشود (نک : اعراف/ 7/ 85) و برخی مفسران در پی گسترش دادن این داستان، به تطبیق دادن شعیب با شخصیتی مشابـه در عهـد قدیم (نک : سفر خروج، 3: 1)، یعنی یترون، پدر زن حضرت موسى (ع)، روی آوردهاند. یکی دانستن آزر یادشده در قرآن کریم (انعام/ 6/ 74) با تارح، پدر حضرت ابراهیم (ع) در روایت عهد قدیم (سفر پیدایش، 11: 31-32)، نزد برخی از مفسران، و تطبیق ادریس قرآنی با اخنوخ عهد قدیم (نک : ه د، ادریس) را میتوان بهعنوان نمونههای دیگر یاد کرد.
زمینۀ محدودتر دیگری از اسرائیلیات پرداختن به تفسیر مفاهیم اسلامی با بهرهگیری از مفاهیم همانند در فرهنگ امم سالفه و بسط و تفصیل مطلب بر آن پایه است. از موارد شایان ذکر از این دست، میتوان از مفاهیمی مربوط به عالم غیب، مانند فرشتگانی چون عزازیل، کروبیل، رفائیل و فرشتۀ موکل بر ارواح کفار یاد کرد که در پارهای از منابع اسلامی از آنها سخن رفته (نک : ابنحبیب، 70؛ ابنقتیبه، المعارف، 14؛ عیاشی، 343؛ سیوطی، الحبائک...، 85)، اما نامی از آنها در متون اصیل اسلامی به میان نیامده است و با فرشتگان یادشده در متون آپوکریفا (ه م) و کتابهای تلمودی قابل تطبیق و مقایسهاند (نک : «کتاب اخنوخ»، 8:1, 9:1, 10؛ «براکوت»، 18b). موضوعاتی فرعی دربارۀ فرشتگان مقرب را نیز باید به این زمینه افزود و از نمونههای شایان ذکر آن، حضور جبرئیل بهعنوان فرشتۀ نجاتدهندۀ پیامبران و مؤمنان در آزمایش آتش است که طرح آن در برخی منابع اسلامی (مثلاً راوندی، 104-105) با نظایر آن در منابع تلمودی جای مقایسه دارد (مثلاً «پساحیم»، 118a-b؛ «سوطا»، 10b).
مفاهیمی با زمینههای گوناگون چون کیهانشناسی و معادشناسی، همچون محاط بودن آسمانهای هفتگانه در آب (نک : اسد، 76؛ «مسائل...»، 247-248؛ ابنخزیمه، 102؛ ابولیث سمرقندی، 162؛ بیهقی، 402؛ قس: عهد قدیم، سفر پیدایش، باب اول؛ نیز «حگیگا»، 12b) و طبقات هفتگانۀ جهنم(نک : ابنهشام، 38، برپایۀ روایات وهب بن منبه؛ غزالی، 531 ؛ قس: کوهن، 380) نیز از نظر امکان اقتباس از امم سالفه درخور تأملاند. همچنین در روایتی، دود و آب توأماً مادۀ سازندۀ آسمانها شناخته شدهاند که با پندار مطرحشده در نوشتههای مدراشی قابل مقایسه است؛ چه در آنها لفظ عبری «شمائیم» (= آسمانها) مرکب از 2 واژۀ اش (= آتش) و مائیم (= آبها) دانسته شده است و چنین تصور شده، که آسمان، همچون نام خود، از دو عنصر آتش (دخان) و آب پدید آمـده است (نک : مسعودی، 38؛ قس: «حگیگا»، 12a).
مآخذ
ابنبابویه، محمد، علل الشرایع، بهکوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، 1385ق/ 1966م، ج 1؛ ابنحبیب، عبدالملک، التاریخ، بهکوشش خُرخه آگواده، مادرید، 1991م؛ ابنخزیمه، محمد، التوحید و اثبات صفات الرب عزوجل، بهکوشش بهکوشش محمد خلیل هراس، قاهره، 1408ق/ 1988م؛ ابنسعد، محمد، کتاب الطبقات الکبیر، بهکوشش ادوارد زاخاو (ض: سخو) و دیگران، لیدن، 1904-1918م، ج 1 (1)؛ ابنقتیبه، عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، بهکوشش محمد زهری نجار، بیروت، 1386ق/ 1966م؛ همو، المعارف، بهکوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1380ق/ 1960م؛ ابنهشام، عبدالملک، التیجان، بهکوشش فریتس کرنکو، حیدرآباد دکن، 1347ق؛ ابوالقاسم حکیم سمرقندی، اسحاق، السواد الاعظم، ترجمۀ کهن فارسی، بهکوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1348ش؛ ابولیث سمرقندی، نصر بن محمد، «بستان العارفین»، در حاشیۀ تنبیه الغافلین همو، مکتبة اشاعة الاسلام، دهلی، بیتا؛ اسد بن موسى، الزهد، بهکوشش خوری، ویسبادن، 1976م؛ الایضاح، منسوب به فضل بن شاذان، بیروت، 1402ق/ 1982م؛ بیهقی، احمد بن حسین، الاسماء و الصفات، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بیتا؛ ترمذی، محمد بن عیسى، سنن الترمذی، بهکوشش ابراهیم عطوة عوض، بیروت، 1357ق/ 1938م، ج 5؛ جاحظ، عمرو بن بحر، البرصان و العرجان و العمیان و الحولان، بهکوشش محمد مرسی خولی، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ همو، البیان و التبیین، بهکوشش حسن سندوبی، قاهره، 1351ق/ 1932م؛ حبیبی، عبدالحی، تعلیقات بر السواد الاعظم (نک : هم ، ابوالقاسم حکیم)؛ راوندی، سعید بن هبةالله، قصص الانبیاء، بهکوشش غلامرضا عرفانیان، مشهد، 1409ق؛ سیوطی، عبدالرحمان بن ابوبکر، الحبائک فی اخبار الملائک، بهکوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، 1405ق/ 1985م؛ همو، «العرف الوردی»، ضمن مجموعۀ الامام المهدی عند اهل السنة، اصفهان، 1402ق؛ عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، بهکوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، 1380ق، ج 2؛ غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، 1982م، ج 4؛ «مسائل عبدالله بن سلام»، ضمن بحارالانوار مجلسی، بیروت، 1403ق، ج 57؛ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، بهکوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385ق/ 1965م؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بهکوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، 1955م، ج 1؛ نیز: