زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه

اسیر

اَسیر، یوسف بن عبدالقادر بن محمد حسینی (1230-1307ق‌/ 1815- 1889م‌)، ادیب‌، فقیه‌، شاعر و روزنامه‌نگار لبنانی. یكی از نیاكان او در پی جنگی با اروپاییان‌، مدتی در مالت به اسارت به سر برد و به همین سبب‌، او و خاندانش به اسیر معروف شدند. 
اسیر در صیدا زاده شد و در همانجا به حفظ قرآن و فراگیری مقدمات ادب پرداخت و از درس استادانی چون احمد شرمبالی بهره برد (طرازی‌، 1/ 135؛ زیدان‌، 2/ 221؛ آل جندی‌، 2/ 325؛ بستانی، 13/ 375). او چون پیشۀ پدر بازرگان خویش را بر نمیتافت‌، در 17 سالگی به دمشق رفت و چند ماه در مدرسۀ مرادیۀ آن شهر دانش آموخت‌، ولی مرگ پدر او را ناگزیر ساخت كه به صیدا باز گردد و برای ادارۀ امور خانواده حرفۀ پدر را دنبال كند (طرازی‌، زیدان‌، نیز بستانی، همانجاها). با اینهمه‌، دلبستگی او به علم و ادب‌، شوق سفر را بار دیگر در دل او برانگیخت و او در اواخر سال 1250ق‌/ 1834م به قاهره رفت ( بستانی، همانجا) و در الازهر مدت 7 سال‌، به فراگیری دانشهای ادبی و دینی عصر پرداخت‌. استادی و احاطۀ علمی او در آن زمان مایۀ شهرت وی شده بود، تا آنجا كه در مجالس بزرگان در قاهره شركت میجست و به آموزش فرزندان ایشان میپرداخت و در امتحانات عمومی مدارس عالی حاضر می‌شد و به طرح سؤالهای آنها میپرداخت (طرازی‌، آل‌جندی‌، همانجاها؛ زیدان‌، 2/ 221-222؛ عطاءالله‌، 2/ 368). البته تحولات و تغییرات گستردۀ عصر محمدعلی پاشا در مصر بیشك بر این دانش آموختۀ جوان الازهر تأثیر عمیق داشت ( بستانی، همانجا). 
پس از شكست طرحهای سیاسی و نظامی محمدعلی و فرو نشستن موج این تحولات‌، اسیر در 1257ق‌/ 1841م) ناچار به صیدا بازگشت (همانجا؛ نیز نك‍ : زیدان‌، همانجا، كه علت بازگشت اسیر را از مصر بیماری كبد نوشته است‌)، ولی این بار نیز اقامت او در زادگاهش دیری نپایید و در 1258ق‌/ 1842م به طرابلس كه از حیث فرهنگی و ادبی بر صیدا بسی برتری داشت‌، سفر كرد و 3 سال در آن شهر اقامت گزید و به تدریس علوم ادبی و اسلامی پرداخت‌. آوازۀ علمی اسیر بسیاری از علما و ادیبان آن شهر را به سوی او كشانید و مجالس درس او در مسجد بزرگ منصوری محل اجتماع بسیاری از دوستدارانش شد. از جم‍‍لۀ بزرگانیكه‌از مجالس‌عمومییا خصوصیاو در طرابلس‌بهره‌میبردند، یوحنا حاج‌، اسقف اعظم مارونیها، و یوحنا حبیب‌، مؤسس جم‍‍عیت مبلغان مارونی را می‌توان یاد كرد كه هم شیفتۀ مقام علمی اسیر شده بودند و هم شیفتۀ لطف سخن و نرمخویی او (طرازی‌، 1/ 135-137؛ زیدان‌، آل‌جندی‌، نیز بستانی، همانجاها). 
اسیر در 1261ق‌/ 1845م راهی بیروت شد. این شهر خوش آب و هوا در آن زمان به بركت فعالیتهای فرهنگی و آموزشی هیأتهای مسیحی و گسترش مدارس و چاپخانه‌ها رفته‌رفته رونقی مییافت و به تدریج در برابر قاهره كه دوره‌ای از درخشش سیاسی و علمی را پشت سرگذاشته بود، خودنمایی میكرد. اسیر در این شهر زمینه‌ای مساعد برای فعالیتهای خود یافت‌. نخست به ریاست دبیران دادگاه شرع بیروت برگزیده شد و در همان حال به همكاری با هیأت مبلغان آمریكایی برای ترجم‍‍ۀ كتاب مقدس به زبان عربی پرداخت‌. برخی از اعضای این هیأت مانند كرنلیوس واندیك نزد او زبان عربی آموختند. به علاوه‌، او بسیاری از سرودهای مذهبی مسیحیان را كه از كتاب مقدس برگرفته شده بود، برای ایشان به نظم عربی درآورد. سپس منصب افتا در شهر عكا به وی سپرده شد و او تا 1276ق‌/ 1860م در این مقام بود (طرازی‌، 1/ 137؛ زیدان‌، نیز بستانی، همانجاها؛ آل جندی‌، 2/ 325-326). 
با ورود فؤاد پاشا وزیر امور خارجۀ حكومت عثمانی به لبنان در همان سال مرحلۀ دیگری از فعالیتهای دولتی اسیر آغاز شد كه تا چند سال ادامه یافت‌. فؤاد پاشا كه برای فرونشاندن آشوبهای داخلی لبنان و جلوگیری از مداخلۀ فرانسه در آن كشور به آن ناحیه سفر كرده بود، اسیر را به سمت دادستانی در جبل لبنان منصوب كرد (طرازی‌، زیدان‌، آل‌جندی‌، نیز بستانی، همانجاها). فعالیت اسیر در جبل‌لبنان مصادف با حكومت داوود پاشا در لبنان بود و مشاهدۀ اوضاع و مسائل مردم در آن ناحیه ظاهراً او را نیز همچون داوود پاشا به فكر گسترش قلمرو جبل لبنان و یكپارچه كردن آن با شهرهای بزرگ ساحلی و نواحی شرقی لبنان انداخت ( بستانی، 13/ 376؛ نیز نك‍ : خاطر، 34). این فعالیتها البته مانع كارهای ادبی و ذوقی اسیر نبود و او مثلاً گاه مقالاتی در روزنامۀ لبنان می نوشت و خود در شعری به این نكته اشاره كرده است (طرازی‌، نیز بستانی، همانجاها). 
با پایان گرفتن حكومت داوود پاشا در لبنان و بازگشت او به قسطنطنیه‌، وظایف دولتی اسیر نیز پایان یافت و او نیز، گویا همزمان با داوود پاشا، لبنان را ترك گفت و راهی قسطنطنیه شد تا در آنجا به دور از كشاكشهای قضایی و حقوقی فعالیتهای علمی خود را از سر گیرد. در آن شهر، دو منصب مهم همزمان به وی سپرده شد: یكی استادی در دانشسرای عالی (دارالمعلمین الكبری‌) و دیگری ریاست تصحیح در دایرۀنظارت‌معارف (طرازی‌،زیدان‌،نیز بستانی، آل‌جندی‌،همانجاها؛ شیخو، 2/ 75). او در همان حال به نوشتن مقالاتی در الجوائب‌، نشریۀ معروف احمد فارس‌شدیاق در قسطنطنیه‌، نیز میپرداخت (طرازی‌، همانجا). در طی اقامت اسیر در آن شهر، آوازۀ علمی او نظر محافل قسطنطنیه را به سوی وی جلب كرد و تنی چند از بزرگان دولت عثمانی از جم‍‍له رشدی پاشا شروانی صدراعظم‌، احمد جودت پاشا وزیر معارف‌، وصفی افندی رئیس دبیران شورای دولتی، و ذهنیافندی رئیس مجلس معارف از مجالس درس او بهره بردند (طرازی‌، زیدان‌، همانجاها). شهرت و اعتبار اسیر به سرعت زمینۀ ترقی و دست‌یابی او را به مناصب عالی در دستگاه حكومت عثمانی فراهم آورد (همو، 2/ 223). با اینهمه‌، گویا محیط یا آب و هوای قسطنطنیه با طبع او سازگار نیامد و به رغم كوشش دوستداران او در دولت عثمانی برای نگاه داشتن وی در قسطنطنیه‌، چندی بعد پایتخت عثمانی را ترك گفت و به لبنان بازگشت و در بیروت اقامت گزید (طرازی‌، زیدان‌، شیخو، آل‌جندی‌، نیز بستانی، همانجاها). 
دو دهۀ آخر عمر اسیر كه از این هنگام آغاز شد، سراسر در فعالیتهای علمی و ادبی گذشت‌. او از یك سو به تدریس در مراكز علمی و آموزشگاههای مهم بیروت مانند مدرسۀ ملی بطرس بستانی، مدرسۀ عبیه‌، مدرسۀ ثلاثۀ اقمار، مدرسۀ حكمت یوسف دبس و دانشكدۀ انجیلی سوریه روی آورد و از سوی دیگر به تحقیق و تألیف پرداخت و آثاری در موضوعهای گوناگون از فقه و لغت تا شعر و نمایشنامه پدید آورد (نك‍ : آثار). به علاوه‌، بخشی از فعالیتهای او در این دوره در عرصۀ روزنامه‌نگاری گذشت و او چندی دبیری و سردبیری روزنامه‌های ثمرات الفنون و لسان الحال را بر عهده داشت (طرازی‌، 1/ 137- 138؛ زیدان‌، شیخو، نیز بستانی، همانجاها؛ آل جندی‌، 2/ 325-326). مجالس درس او نیز همچنان مورد توجه و استقبال مشاهیر آن عصر اعم از مسلمان و مسیحی بود. از جم‍‍لۀ ایشان می‌توان از گریگوریوس چهارم‌، اسقف اعظم كلیسای ارتدكس انطاكیه‌، و مارتین هارتمن‌، استاد زبان عربی در مدرسۀ زبانهای شرقی برلین‌، نام برد كه در سالهای آخر عمر اسیر از مجالس درس او بهره میبردند (طرازی‌، 1/ 138؛ آل جندی‌، 2/ 325). یوسف اسیر در بیروت درگذشت و در مقبرۀ باشوره به خاك سپرده شد (طرازی‌، زیدان‌، نیز بستانی، همانجاها). 
دانش دوستی، وارستگی و خوشرویی اسیر، از او شخصیتی محبوب و در خور احترام ساخته بود و افراد مختلف با گرایشها و مذاهب گوناگون میتوانستند از دانش او كه به خصوص در عرصه‌های ادبی و اسلامی بسی گسترده بود، بهره گیرند. 
اسیر از نسل نخست پیشگامان نهضت ادبی عرب در لبنان شم‍رده می‌شود. كوششهای او به خصوص در لغت و ادب عربی سبب شده كه او را همچون احمد فارس شدیاق و ابراهیم احدب از اركان فصاحت عرب در سدۀ 19م به شم‍ار آورند (كشلی، 53؛ یازجی، 75، 81). او كه دانش آموختۀ الازهر و ادیب و فقیهی چیره دست بود، هم نمایندۀ میراث فكری و فرهنگی گذشتگان شم‍رده می‌شد و هم به اقتضای زمان با ادب و فرهنگ نوین كمابیش آشنایی یافته بود، و در این میان البته طبیعی است كه انس او با سنتهای فكری و فرهنگی كهن بسی بیشتر از پیوند او با روشها و اندیشه‌های تازه‌ای بوده باشد كه به خصوص در نیمۀ دوم عمر او كشورهای عربی را فرا میگرفت‌. با نگاهی به عنوانها و موضوعهای تألیفات او كه بیشتر فقهی و ادبی است‌، به خوبی می‌توان به این نكته پی برد. اشعار او نیز مانند سروده‌های معاصرانش با آنكه حاكی از كوشش برای رهایی از انحطاط و بهره‌گیری از میراث شعری گرانبهای عصر عباسی است‌، چندان بهره‌ای از اصالت و ابداع شخصی ندارد و بیش از آنكه نشان دهندۀ پیوندی واقعی میان شاعر و روزگار او باشد، حاكی از شخصیت گروهی از شاعران است كه در آغاز عصر نوین همچنان به سرمشق ادبی قدما دل بسته بودند (فاخوری‌، 660) و طبعاً اندیشه و عمل اجتماعی ایشان نیز جز مقدمۀ تحولی بزرگ تر و گسترده تر نبود ( بستانی، همانجا). 

آثار

1. ارشاد الوری لنار القری‌، در نحو كه ردّی است بر نار القری فی شرح جوف الفرا اثر ناصیف یازجی. این كتاب در قسطنطنیه (1290ق‌/ 1873م‌) به چاپ رسیده است‌. 2. دیوان‌، كه به نام الروض الاریض نیز معروف است و بخشی از اشعار اسیر شامل قصاید و موشحات و جز آنها را در برمیگیرد. این كتاب در بیروت (1306ق‌/ 1889م‌) منتشر شده است‌. 3. رائض الفرائض‌، ارجوزه‌ای است فقهی شامل 520 بیت در مبحث ارث برپایۀ مذهب حنفی كه در بیروت (1290ق‌/ 1873م‌) به چاپ رسیده است‌. 4. رد الشهم للسهم‌، در رد السهم‌الصائب اثر سعید شرتونی كه آن نیز نقدی است بر غنیۀ الطالب و منیۀ الراغب اثر احمد فارس شدیاق در صرف و نحو. اسیر رد الشهم را به درخواست احمد فارس شدیاق و در دفاع از كتاب او نوشت‌؛ با اینهمه‌، در بسیاری از موارد درستی انتقادهای شرتونی را پذیرفته است‌. این كتاب در قسطنطنیه (1291ق‌/ 1874م‌) منتشر شده است‌. 5. رسالۀ الجراد، فرهنگ كوچكی است به سبك لغت‌نامه‌های تك موضوعی كهن در وصف ملخ و نامها و ویژگیهای آن كه در بیروت (1865م‌) به چاپ رسیده است‌. 6. سیف النصر، نمایشنامه‌ای است كه در بیروت منتشر شده‌، و از معدود آثار اسیر است كه نشان از گرایش به سبكها و موضوعهای ادبی نوین دارد ( بستانی، همانجا). 7. شرح اطواق الذهب زمخشری‌، شامل 100 مقاله در مواعظ و حكم كه در بیروت (1293ق‌) به چاپ رسیده است‌. 8. شرح رائض الفرائض‌، شرح مبسوطی است بر رائض الفرائض (نك‍ : اثر شم‍ 3) كه در بیروت (1290ق‌/ 1873م‌) منتشر شده است‌. 9. المجلۀ، در قوانین شرع و احكام قضایی در قلمرو عثمانی كه در بیروت (1904م‌) به چاپ رسیده است‌. 10. مجم‍‍وع الاسیر، دست نوشته‌ای است در 672 صفحه‌، شامل گزیده‌های منثور و منظوم و رسایل و مقالات اسیر به خط خود وی كه در اختیار ورثۀ صلاح اسیر نوادۀ اوست ( بستانی، همانجا)؛ 11. هدیۀ الاخوان فی تفسیر ما ابهم علی العامۀ من الفاظ القرآن‌، كه در بیروت منتشر شده است‌، ولی برخی آن را تألیف مصطفی اسیر پسر وی دانسته‌اند (واندیك‌، 496). 
كتابها و نوشته‌های دیگری نیز به اسیر نسبت داده‌اند كه به روایت برخی مفقود شده‌، یا در آتش سوخته‌اند (طرازی‌، 1/ 137؛ آل جندی‌، 2/ 326؛ بستانی، 13/ 377). 

مآخذ

آل جندی‌، ادهم‌، اعلام الادب و الفن‌، دمشق‌، 1958م‌؛ بستانی؛ خاطر، احمد، عهد المتصرفین فی لبنان‌، بیروت‌، 1967م‌؛ زیدان‌، جرجی، مشاهیر الشرق‌، بیروت‌، دارمكتبۀ الحیاۀ؛ شیخو، لویس‌، الآداب العربیۀ فی القرن التاسع عشر، بیروت‌، 1924م‌؛ طرازی‌، فیلیپ‌، تاریخ الصحافۀ العربیۀ، بیروت‌، 1913م‌؛ عطاءالله‌، رشید یوسف‌، تاریخ الآداب العربیۀ، به كوشش علی نجیب عطوی‌، بیروت‌، 1405ق‌/ 1985م‌؛ فاخوری‌، حنا، تاریخ ادبیات زبان عربی، ترجم‍‍ۀ عبدالمحمد آیتی، تهران‌، 1361ش‌؛ كشلی، حكمت‌، المعجم‍‍ العربی فی لبنان‌، بیروت‌، 1982م‌؛ واندیك‌، ادوارد، اكتفاع القنوع‌، قاهره‌، 1896م‌؛ یازجی، كمال‌، رواد النهضۀ الادبیۀ، بیروت‌، 1962م‌. 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.