اژه
اِژه، شاخهای از دریای مدیترانه واقع در بخش شمال شرقی آن، میان کشورهای یونان و ترکیه و به عبارت دیگر میان قارۀ اروپا و سیا.
نامگذاری
یونانیان باستان این دریا را آیگئون پلاگوس (پاولی، I/ 947-948؛ سامی، 1/ 222) مینامیدند. در سدۀ 13م ونیزیان آن را آرچیلاگو (دریای اصلی) میخواندند (BSE3, II/ 294). دریای اژه در منابع عربی به صورت بحرایجیوس، ایجه یا ارشبیل، خرطبیل و ارخبیل آمده است (نک : بستانی، 9/ 80؛ کراچکوفسکی، 2/ 582). بحر هیجای مندرج در تورات، احتمالاً همین دریا بوده است (زکی بک، 19).
مورخان و جغرافیانگاران یونان باستان، نام این دریا را اگئن آوردهاند (هرودت، II/ 287؛ استرابن، I/ 477). به سبب کثرت جزایر در این دریا، واژۀ ارشبیل یا ارخبیل مجازاً در معنی مجمع الجزایر به کار برده میشود (نک : سامی، همانجا) که ارخبیل الرومی همان ناحیۀ دریای اژه است (بستانی، همانجا).
اصل نام واژه از اساطیر یونان و مربوط به آگئا ملکۀ آمازونها («دائرةالمعارف جهانی...»، I/ 62)، یا به قولی دیگر آگئوس پادشاه یونان است (همانجا). آگئوس پدر تسئوس قهرمتن بزرگ یونان است. زمانی که تسئوس برای رهایی آتنیهای کرت از پرداخت خراج، لشکر کشید، به پدرش قول داد که پیروزی خود را با برافراشتن بادبان سفید اعلان کند، اما در مراجعت قول خود را از یاد برد و با بادبان سیاه دریانوردی کرد. آگئوس که در کنار دریا منتظر خبر پیروزی بود، با دیدن بادبان سیاه، خود را در دریا غرق کرد. از اینرو دریا به نام او آگه (اژه) خوانده شده است (گریمال، 1/ 271؛ «دائرةالمعارف جهانی»، I/ 63).
موقعیت جغرافیایی و چهرۀ طبیعی
اژه دریایی است نیم بسته در حوضۀ دریای مدیترانه میان شبه جزیرۀ بالکان، آسیای صغیر و جزیرۀ کرت در فاصلۀ °35 و ´30 تا °41 عرض شمالی و °21 و ´43 تا °25 طول شرقی (BSE3, XXIX/ 562؛ سامی، 1/ 222؛ میدان لاروس، IV/ 93). طول آن از شمال به جنوب 620 کم، عرضش 350 کم و مساحت آن 196 هزار کم 2 است (همانجا). عمق آن در بخشهای مختلف از 100 تا 543‘3 متر در تغییر است (بریتانیکا، ماکرو، I/ 123؛ میدان لاروس، همانجا). مساحت آن را 214 هزار کم 2 (بریتانیکا، همانجا) و 179 هزار کم 2 («دائرةالمعارف جدید...»، II/ 757؛ BSE3، همانجا) نیز آوردهاند. استرابن طول آن را 4 هزار استاد (هر استاد 185 متر)
و پهنایش را حدود 2 هزار استاد نوشته است (I/ 477). چنین به نظر میرسد که این اختلافات ناشی از اختلاف در تعیین محدودۀ دریای اژه باشد.
این دریا به وسیلۀ تنگۀ هلسپونت (هرودت، II/ 287) یا داردانل به دریای مرمره و از طریق تنگۀ بسفر به دریای سیاه مربوط میشود. این دو آبراه قارههای اروپا و آسیا را از یکدیگر جدا میسازند و به همین سبب در طول تاریخ از اهمیت ویژه نظامی و تجارتی برخوردار بودهاند («دائرةالمعارف جدید»، همانجا).
صخرههایی که کف دریای اژه را تشکیل میدهند، عموماً آهکی هستند. در دورانهای زمینشناسی متأخر، فعالیت آتشفشانی در این جزایر وجود داشته است. تجزیه و تحلیل و مطالعۀ رسوبات اطراف جزیرههای سانتورینی (تیرا) و میلوس در اژۀ جنوبی، افسانۀ کهن جزیرۀ گمشدۀ آتلانتیس را به یاد میآورد (بریتانیکا، همانجا). بیشتر ارتفاعات جزایر دریای اژه حدود 600 متر و بلندترین آنها در جزیرۀ «اوبه» حدود 500‘1 متر است (بستانی، 9/ 81). به عقیدۀ زمینشناسان، در دوران چهارم زمینشناسی در این منطقه قارهای وجود داشت که اگئید نامیده میشد. پیشرفت دریای بزرگ یعنی مدیترانه به سمت شمال به تدریج این قاره را پوشاند و زیر آب برد و جزایر و شبهجزایر دریای اژه بقایای همان قاره هستند (میدان لاروس، همانجا).
وجود جزایر و خلیجهای متعدد، از ویژگیهای مهم این دریاست. در دریای اژه حدود 900‘1 جزیرۀ بزرگ و کوچک وجود دارد که از آن میان 166 جزیره مسکون، و بقیه متروک، و گاه حتى صخرهای هستند. افسانهای یونانی میگوید که بعد از پایان آفرینش جهان جهان، سنگها و صخرههای اضافی به این دریا فرو ریخته شد و بدینسان جزایر این دریا پدید آمد (سیمپسن، 70). مهمترین این جزایر که میان ترکیه و یونان واقع شدهاند، از شمال به جنوب اینهاست: سمدرک، امروز، لمنی، بوزجه آدا، مدللی، ساقز، لپسوپ، رودس، کرپه، ساموس، استانکوی و اوبه که بزرگترین آنهاست و در خاک اصلی یونان قرار دارد (استرابن، همانجا؛ سامی، 3/ 1794؛ «دائرةالمعارف جدید»، همانجا؛ «دائرةالمعارف جهانی»، I/ 62). این جزایر که بیشتر منشأ آتشفشانی دارند، از نظر تاریخ و فرهنگ یونان نیز دارای اهمیت ویژهای هستند، زیرا که زادگاه برخی شاعران و فلاسفۀ بزرگ یونان بودهاند (همانجا).
خلیجهای مهم و بزرگ دریای اژه اینهاست: سالونیک و سارونیک در غرب و بخش یونان، ازمیر، ادرمیت و استانکوی در ساحل شرقی در ترکیه (سامی، 1/ 222؛ بستانی، 9/ 81). بنادر مهم آن شامل آتن و سالونیک در یونان، و ازمیر در ترکیه است («دائرةالمعارف جدید»، II/ 757).
آب و هوا
منطقۀ اژه آب و هوای مدیترانهای دارد، تابستانهای آن گرم و کمباران و زمستانها ملایم و بارانی است (همان، II/ 759). دمای سطح آب دریا در گرمترین ماهها (اوت) به °24 تا °25 سانتیگراد و در فوریه که سردترین ماههاست به °10 تا °11 سانتیگراد میرسد. دمای آب آن در عمق متوسط °14 تا °18 سانتیگراد است (بریتانیکا، ماکرو، I/ 123).
دریای اژه یکی از طوفانخیزترین دریاهاست. این طوفانها در طول تاریخ منطقه موجب غرق شدن کشتیهای بسیاری شده است، چنانکه غرق سفاین ایرانی در زمان داریوش و خشایارشا، و نیز کشتیهای روسی در جنگهای 1184ق/ 1770م از آن جملهاند (بستانی، 9/ 82). وزش بادهای شمالی از سپتامبر تا مه (شهریور تا اردیبهشت) دریا را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. در این میان بادهای گرم نیز از جنوب به شمال میوزند. جزر و مد آب در این دریا همانند مدیترانه است، اما جزر و مد موسوم به اوریپوس ــ تنگهای واقع میان یونان و اوبه ــ به عنوان پدیدهای خاص از زمان ارسطو که نخستینبار آن را نامگذاری کرد، شهرت جهانی دارد.
زیست دریایی و محصولات
آبهای این دریا از نظر فسفات و نیترات که موادی مغذّی هستند، چندان غنی نیست. آبهای شیرین و کمنمک که از دریای سیاه به سوی اژه جریان دارند، در بهسازی آب این دریا بسیار مؤثرند. زندگی آبزیان در این دریا همانند مدیترانه است. آبهای گرم آن برای تخمریزی ماهیها که عموماً از دریای سیاه میآیند، بسیار مناسب است (بریتانیکا، همانجا). محصولات ناحیۀ اژه نیز مشابه حوضۀ مدیترانه شامل پنبه، انجیر، زیتون و مرکبات است. در جزایر سپورادس مرجان و اسفنج صید میشود. همچنین معدن مرمر سفید در مجمع الجزایر کیکلادس که به سبب استخراج اولیه در جزیرۀ پاروس به مرمر پاروسیشهرت دارد، به حد وفور وجود دارد (بستانی، همانجا).
تاریخ
جزایر و کرانههای دریای اژه یکی از کهنترین گهوارههای تمدن بشر بوده است. از نخستین ساکنان آنجا دوریها در پلوپونز، سپورادس جنوبی و کرانههای نزدیک به آسیای صغیر؛ ایونیها در شبهجزیرۀ آتیک و جزایر اوبه و سپورادس شمالی؛ و ائولیها در سواحل آسیایی این دریا در ترکیه از ازمیر تا تنگۀ داردانل را میتوان نام برد (همانجا). این تمدن که به تمدن اژهای معروف است، از هزارۀ 3قم آغاز میشود و به تمدنهای کِرِتی (مینوس)، یونانی (هِلاس) و آناتولی غربی (کیکلادس) شهرت دارد (میدان لاروس، V/ 93-94). تمدن کرت کهنترین این تمدنهاست. کرتیها در شهر کنوسوس، قرنها پیش از یونانیها، تمدن درخشانی داشتند. آثار یافته شده، قدمت این تمدن و رابطۀ آن با تمدن درۀ نیل را نشان میدهد. کرتیها پیش از سامیها و آریاییها با دریانوردی آشنا بودند (ولز، 235-236). آنان در حدود 2500قم زندگی پیشرفتهای داشتند و با جوامع متمدن جهان آن روزگار داد و ستد میکردند (همانجا). آنان همچنین با سفالگری، پارچهبافی، مجسمهسازی و عاجکاری آشنا بودند (همو، 237). از ویژگیهای برجستۀ تمدن اژهای که عصر طلایی و شکوفایی آن در سدههای 16-15قم بود (دورانت، داستان تمدن، 2/ 19)، با تاخت و تاز یونانیها در 1400 ق م رو به ضعف نهاد و در حدود 1000قم فرو پاشید (ولز، 238) و با شکست تروا به سر آمد (دورانت، تاریخ تمدن، 2(1)/ 69)، پیشرفت در معماری، سفالسازی و داشتن خط بوده است («دائرةالمعارف جهانی»، I/ 62). به طور کلی جزایر دریای اژه در انتقال فرهنگ و تمدن شرق میانه به یونان نقش بزرگی داشته است (بستانی، همانجا).
در سدۀ 6قم در روزگار اقتدار هخامنشیان سواحل دریای اژه مدتی به تصرف ایرانیان درآمد (مشکور، 11). در سدۀ 4قم اسکندر مقدونی و سپس جانشینانش بر منطقۀ اژه فرمان راندند و این امر تا زمان حاکمیت رم ادامه یافت. رویدادهای این منطقه تا 264قم در الواح مرمر که در 1627م در جزیرۀ پاروس کشف، و به «اخبار پاروس» معروف شدهاند، مندرج است. این مجموعه در موزۀ آکسفرد نگاهداری میشود (بستانی، 9/ 82). در تجزیۀ امپراتوری روم باستان در پایان سدۀ 4م، ناحیۀ اژه جزو قلمرو روم شرقی شد (همانجا). دولت بیزانس در سدۀ 3ق/ 9م حاکمیت خویش بر دریای اژه و سواحل آن را استوار ساخت، چنانکه شهر سالونیک را بزرگترین پایگاه خود در کنار دریای اژه قرار داد (استروگُرسکی، 181, 291).
در آغاز سدۀ 3ق/ 9م نفوذ مسلمانان در دریای اژه رو به گسترش نهاد، چنانکه ابوحفص عمر بلوطی (ه م) در 210ق/ 825م دولت حفصیان را در جزیرۀ کرت بنیاد نهاد. در 291ق/ 904م مسلمانان، شهر سالونیک را که پس از قسطنطنیه، مهمترین مرکز فرهنگی و بازرگانی امپراتوری بیزانس بود، تصرف کردند، اما یک سال بعد، بیزانسیها آنجا را بازپس گرفتند (همو، 240). در اواخر سدۀ 3 و اوایل سدۀ 4ق کشتیهای مسلمانان به فرماندهی امیرالبحر لئون طرابلسی که اسلام را پذیرفته بود، در مدیترانۀ شرقی در رفت و آمد بودند (عنان، 93). دولت بیزانس در 312ق/ 924م لئون را شکست داد و اژه را بار دیگر به حاکمیت مطلق خود درآورد (استروگرسکی، 257).
انحصار حاکمیت بیزانس در کرانههای اژه بعد از نبرد ملازگرد 464ق/ 1072م، با ظهور چاکابیک از امیران ترک در 466ق/ 1074م که ازمیر را پایگاه خود قرار داده بود، درهم شکست. وی چند جزیره از جزایر دریای اژه را فتح کرد («دائرةالمعارف جدید»، II/ 758؛ نیز نک : ه د، ازمیر). در 493ق/ 1100م در جریان جنگهای صلیبی اتحاد بیزانس با صلیبیون، ترکان را از اژه بیرون راند («دائرةالمعارف جدید»، همانجا).
در سدۀ 6ق/ 12م ونیزیها درصدد تسلط بر این منطقه برآمدند. در 603ق/ 1207م، هنری امپراتور بیزانس، به مارکو سانودو اجازه داد که برخی از جزایر اژه را به تملک خود درآورد. وی اعلان استقلال کرد و خود را دوکِ ارخبیل نامید و جانشینان او با عنوان دوکهای ناکسوس تا 785ق/ 1383م بر بخشی از این منطقه فرمان راندند (بستانی، 9/ 82). همزمان با این رویدادها، امیران ترکمن از خاندانهای قرهسی، ساروخان، آیدین و منتشا بر کرانۀ اژه در غرب آناتولی مسلط شدند (نک : اوزون چارشیلی، 104). معزالدین محمدبیک، امیر آیدین، ازمیر را به تصرف خود درآورد (نک : ه د، ازمیر). او و پسرش امور (عمر) بیک جزایر دریای اژه مانند ساقز، بوزجه آدا و امروز را مورد حمله قرار دادند (همو، 105؛ شاو، 1/ 86-87). در سراسر سدههای 7-8ق/ 13-14م، ونیزیها، جنواییها، کاتالانها و شوالیههای رودس هریک به طریقی در این دریا و جزایر آن فرمان میراندند و دریای اژه، صحنۀ برخورد و رقابت این دولتشهرها بود («دائرةالمعارف جدید»، همانجا)، چنانکه در 693ق/ 1294م میان جنواییها و ونیزیها جنگ درگرفت. بیزانس نیز به پشتیبانی از جنواییها وارد جنگ شد. پس از مدتی این جنگ به نبرد بین ونیز و بیزانس تبدیل شد. سرانجام با انعقاد صلح در 698ق/ 1299م میان طرفین، این جنگ خاتمه یافت (استروگرسکی، 452).
در سدۀ 8ق/ 14م ضعف دولت بیزانس (همو، 465) از یک سو، اختلافات داخلی میان فرمانروایان شبه جزیرۀ بالکان و عدم اتحاد میان حکام جزایر اژه از سوی دیگر، زمینه را برای گسترش نفوذ دولت نوپای عثمانی در این منطقه آماده ساخت (شاو، 1/ 47-48). در 763ق/ 1362م مراد فرمانروای عثمانی با تسخیر شهر فیلیپ در بالکان (کشور بلغارستان)، آنجا را پایگاه خویش قرار داد و اتحاد بلغارها و یونانیها را در سواحل دریای اژه برهم زد (همو، 1/ 50). در 773ق/ 1371م اورنوس بیک، سردار عثمانی، جزیرۀ گومولچین را در دریای اژه تصرف کرد (همو، 1/ 52). پیشرفت عثمانی به سوی اژه موجب نگرانی ونیزیان شد. از سوی دیگر تسلط ونیز بر آبراههای اژه نیز میتوانست اتحاد و ارتباط میان ایالات اروپایی و آسیایی عثمانی را برهم زند. سرانجام جنگ میان عثمانی و ونیز آغاز شد که وقفههایی تا 833ق/ 1430م ادامه داشت (همو، 1/ 95). سرانجام، سلطان مراد دوم شهر سالونیک را در همان سال به تصرف خویش درآورد و به این ترتیب سلطۀ عثمانیها بر دریای اژه تکمیل شد (همو، 1/ 97).
در زمان فرمانروایی سلطان محمدفاتح نیز جنگ میان عثمانی و ونیز ادامه داشت. در نهایت با قراردادی که در 884ق/ 1479م در استانبول منعقد شد، جنگ پایان یافت و ونیزیها متصرفات امپراتوری عثمانی در دریای اژه را به رسمیت شناختند (همو، 1/ 131). پس از آن سلطان محمد برای تصرف جزیرۀ رودس که پایگاه دزدان دریایی بود، اقدام کرد، اما با بازگشت وی کار متوقف ماند و این جزیره در روزگار سلطنت سلیم اول (صفر 929/ دسامبر 1522) ضمیمۀ قلمرو دولت عثمانی شد (همو، 1/ 163). در 944ق/ 1537م در دوران سلطنت سلیمان قانونی، خیرالدین باربادوس دریانورد معروف عثمانی، بسیاری از جزایر دریای اژه را تصرف کرد و به قلمرو امپراتوری عثمانی ضمیمه ساخت (همو، 1/ 180). به این ترتیب، دریای اژه به صورت دریای داخلی دولت عثمانی درآمد و این دولت ایالتهای آناتولی، روم ایلی، کرت و جزایر بحر سفید را در سواحل آن تأسیس کرد («دائرةالمعارف جدید»، II/ 758).
تا 1248ق/ 1832م، زمان تشکیل دولت پادشاهی یونان، حاکمیت دریای اژه و جزایر آن در دست دولت عثمانی بود. با تشکیل دولت یونان که جزایر مورا، آتیکا، ایری بوز و کیکلادس را شامل میشد، یک چهارم از دریای اژه به تصرف دولت نوپا درآمد. در 1298ق/ 1881م تسالیا نیز به یونان واگذار شد. جزیرۀ کرت نیز خودمختاری گرفت؛ اما بزرگترین ضربه به حاکمیت دولت عثمانی در این منطقه را جنگهای بالکان (1912-1913م) وارد ساخت و ترکیه به محدودهای ساحلی که امروز نیز جزو آن کشور است، بسنده کرد. تراکیۀ غربی نیز در 1327ق/ 1909م به بلغارستان واگذار شده بود که به این ترتیب بلغارستان نیز به دریای اژه راه یافت (همانجا). ایتالیا نیز رودس و جزایر دوازدهگانه را اشغال کرد (همانجا، اسعدی، 318). به این ترتیب، دریای اژه میان یونان، ترکیه و بلغارستان تقسیم شد. پس از جنگ جهانی اول، در 1337ق/ 1919م تراکیۀ غربی به یونان واگذار شد و بلغارستان از آبهای اژه محروم گردید. برخورد میان ترکیه و یونان بر سر تصرف جزایر و بنادر اژه ادامه داشت؛ سرانجام، طبق مفاد عهدنامۀ لوزان (2 مرداد 1302ش/ 24 ژوئیۀ 1923م) تراکیۀ شرقی و چندین جزیرۀ دیگر در دریای اژه به ترکیه واگذار شد (همو، 319-320، 322). در 1945م جزیرۀ رودس و نیز جزایر دوازدهگانه که در تصرف
ایتالیا بود، به یونان واگذار گردید و دریای اژه به دریایی میان ترکیه و یونان تبدیل شد. از سوی دیگر واگذاری جزایر مذکور به یونان موجب اختلاف میان ترکیه و یونان شده، و این منطقه را به یک نقطۀ بحران تبدیل کرده است («دائرةالمعارف جدید»، همانجا). کشف نفت در آبهای یونان در 1352ش/ 1974م اختلاف در حدود فلات قاره میان دو دولت را به وجود آورده است که هماکنون نیز ادامه دارد (اسعدی، همانجا).
مآخذ
اسعدی، مرتضیٰ، جهان اسلام، تهران، 1369ش؛ بستانی؛ دورانت، ویل، تاریخ تمدن، یونان باستان، ترجمۀ ا. ح. آریانپور و ع. احمدی، تهران، 1349ش؛ همو، داستان تمدن، زندگی یونان، تلخیص عزت صقری، تهران، 1363ش؛ زکی بک، احمد، قاموس الجغرافیة القدیمة، بولاق، 1899م؛ سامی، شمسالدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1306ق؛ شاو، استانفورد، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیۀ جدید، ترجمۀ محمود رمضانزاده، مشهد، 1370ش؛ عنان، محمد عبدالله، مواقف حاسمة فی تاریخ الاسلام، قاهره، 1382ق/ 1962م؛ کراچکوفسکی، ا. ی.، تاریخ الادب الجغرافی العربی، ترجمۀ صلاحالدین عثمان هاشم، قاهره، 1961م؛ گریمال، پیر، فرهنگ اساطیر یونان و روم، ترجمۀ احمد بهمنش، تهران، 1356ش؛ مشکور، محمدجواد، جغرافیای تاریخی ایران باستان، تهران، 1371ش؛ ولز، هربرت جرج، کلیات تاریخ، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، 1365ش؛ نیز: