بئرالسبع
بِئْرُ السَّبْع، نام شهر و ناحیهای در استان غزۀ فلسطین.
نامگذاری
بئر السبع یا بیرشبا به گزارش عهد عتیق به ایام حضرت ابراهیم (ع) بازمیگردد (سفر پیدایش، 21: 28-31؛ الستن، 205) و در دورۀ اسلامی نیز به همین نام معروف بوده است (یاقوت، 3 / 34؛ نیز نک : طبری، 1 / 247- 248).
ناحیۀ بئر السبع
این ناحیه سرزمینی است مثلثی شكل واقع در جنوب فلسطین میان ساحل دریای مدیترانه و غزه در غرب، اردن در شرق، صحرای نقب در جنوب و ارتفاعات الخلیل در شمال (دباغ، 1(2) / 327؛ ابوسمور، 30) كه همراه با اردن و چالۀ بحرالمیت در عصر میوسن و پلایستوسن پدید آمده است (برای ویژگیهای زمینشناسی، نک : همو، 25، 30). چند رودخانۀ دائمی و فصلی در این ناحیه جریان دارد كه برخی به رود غزه و از آنجا به مدیترانه، و بعضی به بحرالمیت میریزند (دباغ، 1(2) / 332، 334).
قدیمیترین ساكنان این ناحیه كنعانیان بودند كه بعدها آموریان، مدینیان و آدومیان نیز به آنها پیوستند (همو، 1(2) / 377). هكسوس در سدۀ 17قم، برای فتح شام از ساكنان این شهر یاری گرفت (همو، 1(2) / 379). در همین روزگاران موقعیت خاص این ناحیه كه بر سر راه تجارتی قبایل و اقوام سامی واقع بود، عامل مهم شكوفایی آن گردید (ابوسمور، 12)؛ به ویژه در دورۀ نبطیان، بئر السبع رونقی خاص یافت، اما در سدۀ 3م با تغییر راههای بازرگانی، این ناحیه از رونق افتاد (دباغ، 1(2) / 380). در عصر عثمانیان از 1900م این ناحیه كه مركزش نیز بئرالسبع نام داشت، یكی از شهرستانهای استان غزه به شمار میرفت (نخله، I / 304-305؛ شراب، 211). در 1327 ش / 1948 م بهرغم دفاع ساكنان بئرالسبع و مقابلۀ نیروهای عرب، این شهرستان به دست اسرائیلیها افتاد و اینان از آن پس به تأسیس آبادیهای یهودینشین در اینجا دست زدند (ابوسمور، 67) و كوشیدند قبایل ساكن یا كوچندۀ در بئرالسبع را ــ كه در حیات سیاسی و اقتصادی آن نقش مهمی داشتند ــ بیرون برانند، یا محدود سازند (فلاح، 89؛ برای نام قبایل، نک : قطب، 433).
جمعیت ناحیه بئر السبع در 1310ش / 1931م، 082‘51 نفر بود كه 981‘47 نفر آنان كوچرو و مسلمان بودند (دباغ، 1(2) / 330). در اواخر سلطۀ انگلیس شمار ساكنان این ناحیه به حدود 100 هزار نفر رسید كه 934‘91 نفر از آنها را بومیان تشكیل میدادند (همو، 1(2) / 331؛ ابوسمور، 39). در 1948 م این رقم به 700‘53 نفر كاهش یافت (هداوی، و پس از آن، جمعیت یهودی ناحیه روی به افزایش نهاد (قطب، 428؛ ابوسمور، 40).
فعالیت كشاورزی در این ناحیه به ریزش سالانۀ باران بستگی دارد. در نقاطی كه از آب چاه تغذیه میشوند، درختان نخل كشت شده است (نحال، 134). جو، گندم و هندوانه از مهمترین محصولات این ناحیه است (دباغ، 1(2) / 335-336) و از دهۀ 1930 م اهالی علاوه بر آن، به تولید محصولاتی چون انگور، انجیر، بادام و برخی دیگر از میوهها و سبزیها نیز میپرداختند (ابوسمور، 53). دامداری و پرورش طیور نیز از مهمترین فعالیتهای اقتصادی اهالی به شمار میآید (همو، 53 -54؛ دباغ، 1(2) / 339).
فعالیتهای صنعتی در بئرالسبع تا قبل از 1948م شامل برخی صنایع دستی و محلی مثل قالیبافی، پشمریسی و تولید لبنیات بود (ابوسمور، 58). پس از این تاریخ، كارخانههای صنعتی در آبادیهای یهودینشین تأسیس شد (كارمُن، 274). با كشف و استخراج نفت در اسدود (واقع در شمال نقب)، این ناحیه به صورت حلقۀ اتصال انتقال خط لولههای نفت میان اسدود و ایلات درآمد (ابوسمور، 59).
شهر بئر السبع
این شهر با ارتفاع 275 متر از سطح دریا در °34 و ´47 طول شرقی و °31 و ´14 عرض شمالی، در 75 كیلومتری جنوب غرب بحرالمیت قرار گرفته است (دباغ، 1(2) / 343). بئر السبع پس از تلابیب، یافا، بیتالمقدس و حیفا یكی از شهرهای مهم و بزرگ فلسطین به شمار میآید («دائرة المعارف جدید خاورمیانه»، I / 339).
آب این شهر از آبهای سطحی چون وادی بئر السبع كه در شرق این شهر جاری است (كارمن، 273) و منابع آب زیرزمینی (چاهها) تأمین میشود (دباغ، 1(2) / 356)؛ علاوه بر اینها، سدی در وادی ابوسماره ساخته شده است («راهنما ... »، 249؛ موسوعه ... ، 1 / 473) و یك ایستگاه آب شیرینكن نیز در این محل وجود دارد (كارمن، 93).
تل باستانی بئر السبع در 4 كیلومتری شمال شرقی شهر جدید واقع است (پرلمن، 193؛ جودائیكا، IV / 383) كه از هزارۀ 4 قم مسكونی بوده است (كارمن، 274؛ قس: اَوی ـ یوناح، و قدیمیترین ساكنان آن را كنعانیان و عمالقه تشكیل میدادند (دباغ، 1(2) / 377). در عهد عتیق از این شهر به عنوان جنوبیترین محل سرزمین كنعانیان و نقطۀ مقابل دان (محلی در شمالیترین قسمت این سرزمین) یاد شده است (داوران، 1:20). بئر السبع جایی است كه حضرت ابراهیم (ع) در آنجا سكنا گزید و به كشاورزی پرداخت (تكوین، 19:21، 31، 32) و پسرش اسحاق نیز در همانجا به دنیا آمد (همان، 14:21-17).
در سدۀ 12قم ساكنان بئرالسبع در مقابل حملۀ یهودیان به سختی مقاومت كردند، ولی به هر حال در طی دورانهای مختلف این شهر مدتها زیر سلطۀ آشوریان، بابلیان، ایرانیان، یونانیان و رومیان قرار گرفت (دباغ، 1(2) / 379). در دورۀ سموئیل نبی بئر السبع احتمالاً مركزیت اداری و مذهبی داشت و بنا به تمایل مردم، شائول به عنوان شاه در آنجا تاجگذاری كرد (سموئیل، 2:8 بب ؛ پرلمن، 192). بئرالسبع در دورۀ رومیان دژی مستحكم و نظامی به شمار میآمد و پادگانی در آن جای داشت (اسمیث، 19؛ الستن، 205؛ اوی ـ یوناح، همانجا). در همین دوره بئر السبع اسقفنشین مسیحی به شمار میآمد (همانجا).
در سدۀ 3م پس از آنكه راههای تجاری سرزمین و قلمرو نبطیان متروك شد و ایرانیان به جای مسیر تجاری هند و یمن با پترا، راه خلیج فارس و فرات را گشودند، بئر السبع از رونق افتاد (دباغ، 1(2) / 380؛ ابوسمور، 13).
در آغاز اسلام بئر السبع اولین صحنۀ درگیری میان عربها و رومیان بود كه با پیروزی مسلمانان گروهی بزرگ از عربها در آنجا ساكن شدند (ابوعبید، 3 / 717- 718؛ دباغ، 1(2) / 381). در زمان امویان بئرالسبع یكی از شهرهای مهم فلسطین به شمار میآمد (یاقوت، 3 / 34). در جنگهای صلیبی این شهر به سبب دوری راه، از یورشها مصون ماند و زمانی كه آنان بر بیت جبرین دست یافتند، به اشتباه آن را بئر السبع به شمار آوردند (اسمیث، 164). از قرن 9 ق / 15 م اكثر ساكنان بئر السبع مهاجرت كردند و به همین سبب، در منابع آن دوره نامی از این شهر دیده نمیشود (دباغ، 1(2) / 346)، تا آنجا كه در اوایل سدۀ حاضر این محل به روستایی كوچك تبدیل شد (پرلمن، 190).
حكومت عثمانی در 1900م شهر جدید بئر السبع را در جنوب غربی شهر كهن بنا نهاد (دباغ، همانجا؛ فلاح، 92). در این دوره دو مجلس، یكی برای ادارۀ شهرستان (قضا) بئر السبع، مركب از 5 تن از شیوخ قبایل ساكن منطقه، و دیگری مجلس شهرداری با شركت 5 نفر از بزرگان تأسیس گردید (همو، 92، 94؛ ابوسمور، 43). در جنگ جهانی اول (1914- 1918م) بئر السبع به صورت پایگاه اصلی ارتش ترك و آلمان درآمد ( جودائیكا، IV / 384). در 1917م به رغم مقاومت نیروهای عثمانی، این شهر به دست متفقین افتاد («راهنما»، 119؛ كارمن، همانجا). از این زمان تا 1948م حكومت انگلیسی فلسطین بر این شهر نیز تسلط داشت (فلاح، 99؛ ابوسمور، 17).
در 1948م پس از پایان دولت قیمومت، مبارزان فلسطینی از بئرالسبع، كاروانهای نظامی صهیونیستها و برخی از آبادیهای آنان را مورد حمله قرار دادند (همانجا)، ولی در همان سال نیروهای صهیونیستی، بئرالسبع را نیز تصرف كردند (همو، 18؛ دباغ، 1(2) / 361). در همین سال، صهیونیستها ساكنان بومی را راندند و یهودیان را اسكان دادند (ابوسمور، 40؛ بریتانیكا، I / 930؛ جودائیكا، IV / 385)، تا جاییكه بخشبزرگی از جمعیت امروز این شهر را مهاجرانی یهودی از شمال افریقا، عراق، هند، رومانی، لهستان، مجارستان و آمریكای جنوبی تشكیل میدهند (همانجا).
توسعۀ راههای ارتباطی میان بئرالسبع با شهرهای بزرگ، از ابتدای شكلگیری این شهر ــ خاصه پس از 1948م ــ سبب توسعه و شكوفایی تجاری و اقتصادی آنجا گردید. در زمان سلطۀ انگلیس خط آهن بئر السبع ـ رفح افتتاح شد و چون این خط در جنگ ویران شد، خط آهن دیگری كه بئر السبع را به وادی صرار مرتبط میساخت، احداث كردند (ابوسمور، 45). در 1337 ش / 1958 م با تأسیس بزرگراه بئر السبع ـ ایلات، این دو محل از طریق صحرای نقب به همدیگر متصل گردید (كوك، 70)؛ و در 1344ش / 1965م خط آهن میان بئر السبع ـ دیمونا به اتمام رسید (دباغ، 1(2) / 362). توسعۀ راهها و موقعیت خاص این شهر موجب شد كه بئرالسبع از نظر بازرگانی اهمیت خاص بیابد («دائرةالمعارف جدید خاورمیانه»، I / 339). با آنكه مردم در اطراف این شهر به طور محدود به كشاورزی میپردازند، ولی كمبود محصولات كشاورزی همواره یكی از مهمترین مشكلات ساكنان این شهر به شمار میآمده است (ابوسمور، 46)؛ از اینرو، سازمان تحقیقات صحرایی دیمونا به منظور بهبود اوضاع كشاورزی، اقداماتی از جمله استفاده از نیروی خورشیدی به عمل آورده است (كارمن، 275).
فعالیتهای صنعتی بئر السبع تا قبل از 1948 م شامل برخی صنایع كوچك مثل روغنكشی و تولید برخی از اسباب و لوازم سادۀ منزل بود (ابوسمور، 47)، ولی پس از آن، صنایع بزرگی مثل تولید مواد ساختمانی، استخراج معدن، همچنین تولید وسایل بهداشتی، پزشكی، شیمیایی، سرامیكسازی و از همه مهمتر صنعت نساجی در این شهر شكل گرفت (كارمن، 274؛ جودائیكا، نیز «دائرةالمعارف جدید خاورمیانه»، همانجاها) كه بیشتر این واحدها مواد اولیۀ خود را از نقب تأمین میكنند (پرلمن، همانجا).
آموزش تا قبل از 1948 م تا حدود متوسطه و منحصراً در مدارس دولتی انجام میگرفت (دباغ، 1(2) / 357- 358؛ ابوسمور، 48-49). امروزه مركز تحقیقات بیولوژیكی و دانشگاه بن گورین از مهمترین مراكز تحقیقاتی ـ آموزشی این شهر به شمار میآید (گارودی، 561؛ فلسطینیات، 13؛ بریتانیكا، همانجا). مراكز بهداشتی ـ درمانی این شهر نیز قابل توجه است («راهنما»، I / 235؛ پرلمن، همانجا).
براساس حفاریهای باستانشناسان فرانسوی (از 1951 تا 1960م) قدیمیترین لایهها در این محل، به دوران آهن باز میگردد («دائرةالمعارف جدید باستانشناسی»، I / 167). یافتههایی نیز از دوران آهك به دست آمده است (همان، I / 161). در حفاریهای سال 1969م، ابزار فلزی، برخی لوازم تزیینی منزل و بقایایی از سفالهـای متعلـق بـه دورۀ آهـن و رومیـان (اوی ـ یوناح، 42) و همچنین آثاری متعلق به سدههای 12 و 11قم به دست آمده است («دائرةالمعارف جدید باستانشناسی»، I / 168). حفاریهای باستانشناسان نقشهای از شهر با دیوارها و دروازههای آن نشان میدهد كه در میان آنها بقایایی از بناهای دورۀ ایرانیان و دورۀ هلنی با سنگفرشها و كتیبههای یونانی به چشم میخـورد (اوی ـ یوناح، همانجا).
از ویژگیهای باستانی این شهر، وجود جادهای در اطراف شهر به موازات دیوارها بود. علاوه بر این، شهر شبكۀ نهر بندی مجهزی نیز داشت (پرلمن، 195). بقایایی از یك كتیبۀ متعلق به سدههای 4 و 3قم (همو، 194)، و آثار دژهایی كه توسط ایرانیان و یونانیان ساخته شده، هم به دست آمده است (همو، 195). علاوه بر اینها، خرابههای باستانی بیرصفد، بیرمطر و خربۀ بیطار با آثاری از دورانهای كهن، در نزدیكی بئر السبع قرار دارند (ابراهیم، 53؛ «دائرةالمعارف جدید باستانشناسی»، I / 161).
مآخذ
ابراهیم، معاویه، «فلسطین من اقدم العصور الی القرن الرابع قبل المیلاد»، موسوعۀ خاص، ج 2؛ ابوسمور، حسن، قصة مدینة بئر السبع، تونس، المنظمة العربیة للتربیة و الثقافة؛ ابوعبید بكری، عبدالله، معجم مااستعجم، به كوشش مصطفى سقا، بیروت، 1403ق / 1983م؛ دباغ، مصطفى مراد، بلادنا فلسطین، الخلیل، 1985م؛ شراب، محمدمحمد، معجم بلدان فلسطین، دمشق، 1987م؛ طبری، تاریخ؛ عهد عتیق؛ فلاح، غازی، الفلسطینیون المنسیون، قدس، 1989م؛ فلسطینیات، به كوشش انیس صایغ، منظمة التحریر الفلسطینیة، مركز الابحاث؛ قطب، اسحاق یعقوب، «التركیب الاجتماعی للشعب الفلسطینی»، موسوعۀ خاص، ج 1؛ گارودی، روژه، فلسطین ارض الرسالات الالهیة، ترجمۀ عبدالصبور شاهین، قاهره، 1986م؛ موسوعۀ عام؛ نحال، محمد سلامة، جغرافیة فلسطین، بیروت، 1966م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
Avi-Yonah, M., «Beersheba», Archaeology, Jerusalem, 1974; Britannica, micropaedia, 1978; Cooke, H.V., Israel, London, 1960; Elston, R., Palestine and Syria, Edinburgh, 1929; Encyclopedia of the Modern Middle East, New York, 1996; Hadawi, S., Village Statistics 1945, Beirut, 1970; Judaica; Karmon, Y., Israel a Regional Geography, London, 1971; The Middle East Intelligence Handbooks, 1943-1946 (Palestine and Transjordan), London, 1987; Nakhleh, I., Encyclopedia of Palestine Problem, New York, 1991; The New Encyclopedia of Archaeological Excavations in the Holy Land, New York, 1992; Pearlman, M. and Y. Yannai, Historical Sites in Israel, Jerusalem, 1977; Smith, G.A., The Historical Geography of the Holy Land, London, 1974.
لیلا رضایی