باغچه سرای
باغَچهسَرای، شهری در شبه جزیرۀ کریمه که زمانی تختگاه خانات تاتار بود. این شهر در 32کیلومتری شهر سیمفروپل و ساحل دریای سیاه در°44 و´45 عرض شمالی و°51 و´33 طول شرقی واقع است (بروکهاوس، III/ 214) و اکنون مرکز شهرستانی است به همین نام در جمهوری اوکرائین که جمعیت آن در 1969م/ 1348ش حدود 15 هزار نفر (BSE3, III/ 56)، و در 1990م/ 1369ش حدود 600‘26 نفر بوده است (آمریکانا).
باغچهسرای در منطقۀ بسیار خوش منظرهای از حوضۀ رود چوروکسو (BSE3، همانجا؛ «دائرةالمعارف جغرافیایی...»، I/ 201)، و در دشت تنگی نهاده شده که در شرق آن درهای به نام سالچیک واقع است. در انتهای درۀ سالچیک دژی کوهستانی به نام جهود قلعه وجود دارد (بارتولد، III/ 368). این ناحیه از سوی امیران تاتار، برای اسکان یهودیان کریمه تخصیص یافته بود. تا سدۀ 19م، بومیان شبه جزیرۀ کریمه آنجا را قِرقِر یا قرقری مینامیدند (همانجا). این نام نخستینبار در نوشتۀ ابوالفدا آمده که ظاهراً معنای آن 40مرد است. قرقر یا قرقری قلعهای است تسخیر ناپذیر بر سر کوهی در شمال صاری کرمان که دسترسی بدان دشوار است. در نزدیکی آن کوهی بلند به نام جاطرطاق وجود دارد که از دریای سیاه میتوان آن را مشاهده کرد (ابوالفدا، 214، 215). ابوالفدا مردم قرقر را از قوم آص (آس) نامیده است (ص 215). قوم آس مردمی ایرانینژاد و ایرانی زبانند (ﻧﮑ: ﻫ د، اوستیا، نیزآسی). بعضی از محققان معنای 40 مرد را برای قرقر درست ندانسته، آن را قرقاور (40قلعه) معنا کردهاند. بارتولد مینویسد که بر سکههای یافت شده، نام قرق ـ یر آمده که به معنای 40 جای است (همانجا). چنین به نظر میرسد که حاجیگرای از نوادگان جوجی، فرزند چنگیز و بنیادگذار دودمان گرای در 858ق/ 1454م تختگاه خود را به قرقیر انتقال داده بود (همانجا). در اوایل سدۀ10ق/ 16م منگلیگرای در سومین دورۀ فرمانروایی خویش (883-920ق/ 1478-1514م) باغچهسرای را بنا نهاد و آن را تختگاه خود قرار داد («دائرةالمعارف تاریخی...»، III/ 178).
در یک کیلومتری غرب باغچهسرای در دشت چیریک، خرابههای قصبهای وجود دارد که تاتارهای کریمه آن را اسکی یورت (سرزمین کهن) مینامند. در اینجا گورهایی از خانهای کریمه، متعلق به سدۀ 10ق/ 16م وجود دارد (بارتولد، همانجا؛ نیز ﻧﮑ: زامباور، 367-369؛ اوزون چارشیلی، II/ 421). باغچهسرای شهری آزاد بود و بازرگانان از نواحی مختلف بدانجا رفت و آمد داشتند. برونفسکی سفیر لهستان در 986ق/ 1578م از آنجا به عنوان شهری کوچک که در آن قصر خانهای کریمه و مسجدی از سنگ بنا شده بود، خبر میدهد (بارتولد، همانجا).
در زمان فرمانروایی اسلامگرای سوم (1054-1064ق/ 1644-1654م) (زامباور، 368)، باغچهسرای از اهمیت ویژهای برخوردار گردید (بارتولد، III/ 369). در 1149ق/ 1736م باغچهسرای به تصرف روسها در آمد و بخشی از شهر به آتش کشیده شد. یک چهارم شهر، از جمله کاخ، مسجد مشهور و کتابخانۀ آن در آتش سوخت (همانجا). در آن زمان شهر داری دو هزار خانه بود. در عهد سلامتگرای دوم (1153-1156ق/ 1740-1743) (زامباور، همانجا)، بخشی از ویرانیهای شهر بازسازی شد و روبهروی کاخ، مسجد و کتابخانۀ دیگری بنا گردید (بارتولد، همانجا). از 1197ق/ 1783م، شبه جزیرۀ کریمه به روسیه ملحق شد. در 1201ق/ 1787م، کاخ به مناسبت سفر و بازدید کاترین دوم امپراتریس روسیه، بازسازی شد. در آن زمان در شهر 31 مسجد، یک کلیسای یونانی، یک کلیسای ارمنی، دو صومعه و دو حمام وجود داشت. در منظومۀ الکساندر پوشکین از کاخ باغچهسرای با عنوان «فوارۀ باغچهسرای» یاد شده است (ﻧﮑ: همانجا).
میان دولتهای روسیه و عثمانی بر سر تصرف شبه جزیرۀ کریمه چند بار درگیریهایی روی داد. در 1681م پیمان صلحی میان طرفین برای مدت 20 سال به امضا رسید که به پیمان صلح باغچهسرای شهرت دارد (بروکهاوس، III/ 215). در اواخر سدۀ 19 و اوایل سدۀ 20 باغچه سرای به یکی از مراکز تبلیغ فرهنگ اسلامی در شبه جزیرۀ کریمه بدل گردید؛ تا آنجا که یکی از مسلمان، به نام اسماعیل گاسپرالی مدتی شهردار باغچهسرای بود. وی در 1879م به انتشار روزنامۀ ترجمان دست زد که مدافع ملی ـ مذهبی مسلمانان روسیه بود (زارهواند، 38). او متعقد بود که آیندۀ بشر از آن اسلام است. وی در بعضی مسائل با سیدجمالالدین اسدآبادی اختلاف نظر داشت و کسانی را که رستگاری اسلام را در تقلید از تمدن اروپا میدانستند، نکوهش میکرد و بر آن بود که اسلام قادر است در مقام رقابت با غرب برآید و در عین حال روح خود را از دست ندهد (بنیگسن، 135-136).
مآخذ
ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840م؛ بنیگسن، الکساندر و مری براکس آپ، مسلمانان شوروی، گذشه، حال و آینده، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، 1370ش؛ زامباور، معجم الانساب و الاسرات الحاکمة، ترجمۀ زکی محمدحسن و حسن احمد محمود، قاهره، 1951م؛ نیز: