زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

بجور

بَجور، سرزمینی کوهستانی در شمال کشور پاکستان، در ایالت سرحد شمال‌غربی، نام این سرزمین در منابع به صورت باجور نیز آمده است (‌ﻧﻜ : هروی، 1/ 120؛ میرک، 114؛EI2).
بجور میان °34و ´25 تا °35 و ´5 عرض شمالی، و °70 و´1 تا °72 طول شرقی قرار گرفته است که مرزبندیهای طبیعی آن را از افغانستان و سرزمینهای مجاور در پاکستان جدا می‌کند. در غرب آن، سلسله جبال هندوکش، در شرق بلندیهای اُتمان خیل، و در جنوب بلندی مُهموند و چیترال قرار دارد. بجور با 25 میل درازا و 2تا 7 میل پهنا، از نواحی پیشاور به شمار می‌آید که از مجموعۀ 5 دره به نام چهارمونگ، بابوکارا، واتالی (یا اوتالی)، رود و سورکمر تشکیل شده است. برخی از این دره‌ها وسیع و بسیار حاصل‌خیزند و رودخانه-های پرآب در آنها جریان دارد. قبایل مختلفی در سرزمین بجور زندگی می‌کنند که بیشتر آنان از تیرۀ پشتو هستند؛ از جملۀ آنها می‌توان به قبایل یوسف زایی و سالارزایی، اشاره کرد. بجور از سرزمینهای طبیعی و دست‌نخورده‌ای است که سنتهای کهن پشتو هنوز در آن از اصالت برخوردار است (اسپین، 44؛ اسکوفیلد، 132؛ آسیاتیکا، I/ 236؛ «مجله...»، VI/ 219-220؛ پاکستان، 492؛ الفینستون، 37-35). 
از پیشینۀ تاریخی بجور آگاهی دقیقی در دست نیست. بجور بخشی از سرزمینهای کوهستنی شمال‌غربی هند بود که مسیر ارتباطی مناطق کابل و شمال افغانستان امروزی با شبه قاره به شمار می‌آید. در برخی از منابع معاصر، بجوور را بخشی از سرزمین باستانی اودیانه می‌نویسند که در سفرنامهﻫای زائران بودایی به وصف آن پرداخته‌اند. همچنین بجور را مسیر حرکت اسکندر برای تصرف پیشاور می‌دانند. بجور به سبب موقعیت مناسب ارتباطی، شاهد رویدادهای بسیاری بوده است. احتمالاً نخستین‌بار در سدۀ 5ق/ 11م رد هجوم محمود غزنوی، بجور و سواد که بخشی از سرزمینهای سلسلۀ شاهی بود، به تصرف مسلمانان درآمد (اسکوفیلد، 17؛ عبدالرحمان، 147؛ کانینگم، 69-68؛ سن، 304-303، 98).
در منابع دورۀ بابری نام دو سرزمین بجور و سواد در کنار یکدیگر آمده است. در بیشتر این منابع، از سرزمین بجور به عنوان جایگاهی ناامن نا برده شده که حکومت مرکزی از قدرت و نفوذ در آنجا برخوردار نبوده است. بابر (ﺣﻜ 899-937ق/ 1494-1531م) در دومین هجوم خود به هند، بجور را که در مسیر سپاهیانش قرار داشت، تصرف کرد و برای برقراری روابط دوستانه با قبایل ساکن این منطقه و جلوگیری از نافرمانی آنان، با دختر یکی از رؤسای قبایل یوسف‌زایی ازدواج کرد. در دورۀ اکبر (963-1014ق/ 1556-1605م)، بجور از ولایتهای سرزمین سواد در صوبۀ کابل بود. سپاهیان اکبر در درگیری با قبایل بجور در 994ق/ 1586م شکست سختی را متحمل شدند. همچنین، بجور در منطقه‌ای قرار داشت که جایگاه نفوذ و تبلیغ فرقۀ روشنیه در سدۀ 11ق/ 17م بوده است و قبیلۀ یوسف زایی که از قدرتمندترین طوایف بجور بود، از بایزید انصاری، رهبر فرقۀ روشنیه حمایت می‌کردند، ولی پس از مرگش به مخالفت با پسرش برخاستند. در دورل جهانگیر (1014-1037ق/ 1605-1628م)، حکمرانان منتخب کابل بر سودا و بجور نیز حکومت می‌کردند. در دورۀ اورنگ زیب (1068-1118ق/ 1657-1706م)، قبیلۀ یوسف‌زایی بر حکومت مرکزی ادامه داشت (احمد، 103، 48؛ اسپین، 34-33، 31-30؛ توزک... ، 74؛ بیات، 154؛ ابوالفضل، اکبرنامه، 3/ 481، 493، 525، 526، آیین اکبری، 1/ 562، 585؛ سجان رای، 155؛ هیگ، 135-134؛ بختاورخان، 1/ 367-369؛ بابر، I/ 375-377).
با تصرف پیشاور از سوی نیروهای انگلیسی، مبارزۀ قبایل منطقه ازجمله بجور با آنان آغاز شد. ا ویژگیهای مبارزات قبایل بجور در این دوره جنبۀ مذهبی آن است که روحانیون محلی در رأس آن قرار داشتند، از جمله جنگ امبیلا در 1280ق/ 1863م که با رهبری طرفداران سید احمد صورت گرفت و جهاد مذهبی 1313ق/ 1895م که با رهبری عمرخان در منطقۀ دروسواد و بجور روی داد که تمامی قبایل، تحت فرمان یک رهبر بر ضد انگلیسیان متحد شدند (اسپین، 243، 175، 44؛ دیویس، 464-463).

مآخذ

ابوالفضل علامی، آیین اکبری، به کوشش بلخمان، کلکته، 1872م؛ همو، اکبرنامه، به کوشش عبدالرحیم، کلکته، 1886م؛ بایزید، بیات، تذکرۀ همایون و اکبر، به کوشش محمدهدایت حسین، کلکته، 1360ق/ 1941م؛ بختارخان، محمد، مرآةالعالم: تاریخ اورنگ زیب، به کوشش ساجده، س. علوی، لاهور، 1979م؛ توزک جهانگیری، به کوشش محمدهاشم، تهران، 1359ش؛ سبحان رای، «خلاصةالتواریخ»، (ﻧﻜ : ﻣﻠ ، انصاری)؛ میرک سندهی، یوسف، تاریخ مظهر شاهجهانی، به کوشش حسام‌الدین راشدی، کراچی، 1962م؛ هروی، نعمت‌الله، تاریخ خان جهانی و مخزن افغانی، به کوشش محمد امام‌الدین، کلکته، 1960م؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.