برونئی
بُرونِئی، كشوری كوچك در آسیای جنوب شرقی. عنوان رسمی آن «كشور برونئی دارالسلام» است. این كشور با مساحت 765‘5 كمـ2، میان °4 تا °5 و ´4 عرض شمالی و °114 تا °115 و ´21 طول شرقی در ساحل دریای چین جنوبی و شمال جزیرۀ برنئو قرار دارد. درۀ رود لیمبانگ آن را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم كرده است. برونئی كشوری نسبتاً كمارتفاع محسوب میشود و 75٪ آن را جنگلهای پرباران استوایی پوشانیده، و آبوهوای آن استوایی و گرم و مرطوب است. نواحی پست ساحلی در شرق به كوهستان، و در غرب به تپههایی كمارتفاع میپیوندد و بلندترین قلۀ آن در بوكیت پاگُن 850‘1 متر ارتفاع دارد («زمین ... »؛ «شهرها ... »،؛ IV/94-95؛ بختیاری، 50؛ «برونئی»).
جمعیت این كشور براساس برآورد سال 1381 ش/2002 م، برابر 898‘350 نفر، و تراكم آن 58/66 نفر بر كمـ2 بوده است. برخی آمارهای جمعیتی چون نرخ رشد جمعیت 06/2٪، عمر متوسط 06/74 سال، و نرخ زایش 4/2 برای هر زن، نشان از وضع بهداشتی كشور دارد. گروههای قومی تشكیل دهندۀ جمعیت، 67٪ مالایایی، 15٪ چینی و 6٪ اقوام كوچك بومی (شامل كِدازان، موروت، بیسایا و ایبان ) و 12٪ دیگر گروههاست كه در میان آنها مهاجران هندی شاخصند («زمین»).
اسلام به عنوان دین رسمی 67٪ پیرو دارد و در عمل دین مالایاییهاست كه عموماً سنی شافعیند. آیین بودا با 13٪ پیرو، و مسیحیت با 10٪ پیرو در رتبههای بعد قرار دارند و 10٪ نیز به آیینهای كهن بومی پای بندند («برونئی»).
زبان رسمی مالایایی است كه گویش محلی آن به همین نام برونئی شناخته شده است. انگلیسی زبان دوم كشور است و چینی (ماندارین ) هم در ردۀ پس از آن قرار دارد. از 1985م، دو زبان مالایایی و انگلیسی در همۀ مدارس غیردولتی تدریس میشود، خط رسمی بر مبنای لاتین است و نگارش بر مبنای عربی نیز رواج دارد («زبانها ... »؛ شهریاری، 11). ابعاد گوناگونی از مسائل اجتماعی و سیاسی زبان در برونئی، در 1996 م مورد مطالعه قرار گرفته است.
براساس برآورد سال 1374 ش/1995 م، 2/ 88٪ مردم باسواد بودهاند. مهمترین مركز آموزش عالی دانشگاه برونئی دارالسلام در 1985م تأسیس شده است («مقدمه»؛ «برونئی»؛ نیز نك : بختیاری، 51). از نظر اقتصادی برونئی از رفاه درخور توجهی برخوردار است، چنانكه درآمد سرانۀ آن در برآورد سال 2001م برابر 18 هزار دلار بوده است. واحد پول كشور دلار برونئی (= 100 سنت ) است. منابع طبیعی مهم برونئی، نفت، گاز و چوب است؛ این كشور چهارمین تولیدكنندۀ گاز طبیعی در جهان است و حدود نیمی از درآمد ملی را صدور نفت و گاز تشكیل میدهد. در بخش كشاورزی، تولیدات اصلی برنج، انواع میوه و سبزیجات، محصولات دامی و شیلات است. كشاورزی در گذشته مهمترین منبع درآمد كشور محسوب میشده، ولی پس از كشف نفت، اهمیت آن به شدت كاهش یافته است. براساس برآورد سال 2001م، سهم كشاورزی، صنعت و خدمات در درآمد ملی، به ترتیب 5٪، 45٪ و 50٪ بوده است. بهعنوان برنامهریزی درازمدت برای جایگزینی منابع ناپایا در اقتصاد ملی، دولت برونئی در برنامۀ هفتم توسعۀ اقتصادی (1996-2000 م)، 2/7 میلیارد دلار برای پروژههای جایگزین، در بخشهای مختلف صنعت، كشاورزی و خدمات سرمایهگذاری كرده است («اقتصاد»؛ «برونئی»؛ نیز نك : اسعدی، 1/426)، اما پژوهشها نشان میدهد كه جامعۀ سنتی برونئی، برای دست یافتن به این هدف، نیازمند تحولات فرهنگی است (نك : بلُمكویست، سراسر مقاله).
راههای آبی نه تنها در حمل و نقل خارجی، بلكه در ارتباطات داخلی نیز نقش حائز اهمیتی دارد و طول راههای آبی آن به
209 كمـ بالغ میشود. طول آزاد راهها در 1996م، برابر 712‘1 كمـ بوده است. راهآهن از اهمیت اندكی برخوردار است و خطوط راه آهن به طول 13 كمـ برای فعالیتهای اختصاصی شركتهای نفتی است. تنها فرودگاه عمومی و بینالمللی در پایتخت قرار دارد كه از 1974م تأسیس شده است («برونئی»؛ نیز نك : اسعدی، 1/438).
سیستم حقوقی كشور «حقوق عرفی» انگلیس است، اما در برخی از حیطههای حقوق مدنی، برای اكثریت مسلمان شریعت اسلامی بر آن حاكم است. برونئی از بدو استقلال خود در 1984م عضو سازمان ملل متحد است و از همان سال در سازمانهای گوناگون بینالمللی چون «آسئان» و سازمان كنفرانس اسلامی عضویت دارد. این كشور از 1992م به «جنبش غیر متعهدها» پیوسته است («برونئی»؛ نیز بختیاری، همانجا).
نظام سیاسی كشور، سلطنتی است كه اعمال حاكمیت آن بر مبنای قانون اساسی مصوب 1959م صورت میگیرد. سلطان خود به عنوان رئیس هیأت وزیران ادارۀ دولت را بر عهده دارد و چند شورا، از جمله شورای مذهبی و شورای ولایتعهدی وجود دارد كه افراد آن به انتخاب سلطان منصوب میشوند. قانونگذاری توسط «مجلس رایزنان پادشاه» صورت میگیرد كه تمامی 21 عضو آن از سوی سلطان منصوب میگردند. پایتخت بندر سری بگاوان است كه تا 1970م شهر برونئی نامیده میشد. كشور از 4 استان، یا به تعبیر محلی «دائره» تشكیل شده است: بِلایت، برونئی ـ موارا، تِمبورُنگ و توتُنگ. بجز پایتخت، از شهرهای مهم سریا، كوالا بلایت و توتنگ قابل ذكرند (همو، 50؛ «برونئی»).
برخی عوامل تاریخی چون نقش تعیین كنندۀ نخستین سلاطین مستقل برونئی در گسترش اسلام و نیز نقشی كه در دورۀ قیمومت بریتانیا برای رسیدگی به امور مذهبی و احیای رسوم دینی به سلاطین برونئی سپرده شده بود، رابطهای نمادین را میان دیانت اسلام و سلطنت برونئی ترسیم كرده است. این رابطۀ نمادین به وضوح به عصر حاضر نیز انتقال یافته، ملقب شدن سلطان سرمودا حسن البلكیاه به «معزالدین و الدوله» بازتابی آشكار از این سنت نمادین است. گفتنی است كه رابطۀ میان اسلام و حكومت در برونئی در پژوهشهایی از ویزنر و فاروق باجنید مطالعه و بررسی شده است. دولت برونئی، به عنوان اندیشۀ سیاسی خود، بر «سلطنت اسلامی مالایایی» تأكید دارد كه از قرنها پیش در منطقه ریشه گرفته، و باور آن است كه اكنون در كالبد سلطنت برونئی تبلور یافته است («فلسفۀ ملی»؛ نیز بلمكویست، سراسر مقاله).
تاریخ
قدیمترین اطلاعات تاریخی درباره برونئی در تواریخ و گاهشمارهای چینی مربوط به قرون 6 و 7 م بازتاب یافته كه عموماً از آن به «پونی» تعبیر شده است (جرینی، 512؛ «تاریخ11»). تاریخ برونئی پیش از قرن 8 ق/14 م را باید در تاریخ دولتهای مقتدر منطقه چون ماجاپاهیت پیجویی كرد كه بر این منطقه نیز استیلا داشتند؛ تاریخ آن به عنوان كشوری مستقل نیز از همین سده آغاز میگردد. نخستین سلطان برونئی آوانگ آلاك بِتاتار اندكی پس از حاكمیت یافتن بر برونئی، در 769ق/1368م اسلام آورد و خود را محمد شاه خواند. اگرچه اسلام پیشتر در این سرزمین نفوذی یافته بود، اما گسترش چشمگیر آن به خصوص با كوشش سلاطین مسلمان در سدۀ 10 ق/16 م تحقق پذیرفت (نك : آرنولد، 392؛ چگنی، 69-70؛ «تاریخ»).
سلطنت برونئی تا سدۀ 11 ق/17 م دورۀ اقتدار و شكوفایی خود را سپری كرد. در 1521 م سرنشینان كشتیهای ماژلان از این كشور دیدن كردند. در 1580م، دریانوردان اسپانیایی این سرزمین را به اشغال خود درآوردند، اما حضور آنان دیری نپایید. در طی این سدهها، قلمرو حاكمیت سلاطین برونئی افزونبر جزیرۀ برنئو، تا بخشهایی از فیلیپین نیز گسترش مییافت (هال، 198, 219؛ بریتانیكا، II/575).
از سدۀ 12 ق/ 18 م عواملی چون گسترش نفوذ استعماری اروپاییان به خصوص پرتغالیان و هلندیان، منازعات داخلی برای دستیابی بر تاج و تخت، و تاختوتازهای دزدان دریایی موجبات كاستی اقتدار در برونئی را فراهم آورد. سلطان برونئی در 1841م در قبال فرونشاندن شورش محلی، ساراواك را به جیمز بروك، نظامی بریتانیایی واگذار كرد و در 1847م با واگذاری ناحیۀ لابوان، با بریتانیا وارد پیمانی تجاری و امنیتی شد (هال، 540؛ میلر، 96, 98-99؛ بریتانیكا، II/576؛ «تاریخ»).
در دهۀ 1850 م، برونئی با ایالات متحده پیمان دوستی و تجارت منعقد كرد («دربارۀ ... ») كه در عمل با توفیق چندانی روبهرو نبوده است. در 1877 م بخش برونئی از شمال جزیرۀ برنئو به گروهی از تجار بریتانیایی اجاره داده شد كه كنترل آن در سالهای بعد در اختیار «شركت بریتانیایی برنئوی شمالی» قرار گرفت ( بریتانیكا، همانجا).
در 1888 م سلطان برونئی تحت الحمایۀ بریتانیا شد و روابط خارجی برونئی كاملاً تحت نظارت دولت بریتانیا قرار گرفت. در 1906 م، سلطان برونئی پذیرفت كه یك نمایندۀ مقیم از طرف دولت بریتانیا امور كشوری را نیز عهدهدار شود و تنها از مداخله در رسوم و سنن مالایایی و مسائل مذهبی اسلام بپرهیزد. كشف منابع نفت در 1929م و آغاز استخراج در 1931م، جایگاه برونئی را در صحنۀ منطقه دگرگون كرد. در جریان جنگ جهانی دوم، برونئی درگیر جنگ بود، در 1320 ش/1941 م به اشغال ژاپن درآمد و در 1945م توسط نیروهای استرالیایی بازپس گرفته شد (همانجا؛ «تاریخ»).
نفت در بازسازی برونئی در سالهای پس از جنگ نقش مهمی داشت و زمینۀ تحولات مهم اجتماعی ـ سیاسی را پدید آورد (نك : هُرتن، 103-91)، اما بخشی دیگر از تحولات اجتماعی كشور را باید ناشی از توجه به فرهنگ بومی و روی آوردن به اصلاحات مذهبی دانست كه از 1912م آغاز شده بود (نك : منصور نور، 77-113). به عنوان برآیندی از اوضاع جهانی و تحولات داخلی، در 1338 ش/ 1959 م براساس توافقنامهای، قانونی اساسی به وجود آمد كه استقلال سلطان برونئی در امور داخلی را به رسمیت شناخت («تاریخ»). در 1341 ش/1962 م شورشی مسلحانه به رهبری «ازهری»، رخ داد كه از سوی سوكارنو، رهبر اندونزی مورد حمایت قرار گرفت، اما در نهایت فرونشانده شد (گالیك، 224؛ یهودا، 61؛ میلر، 230-232). در همین اوان برونئی با پیوستن به فدراسیون مالزی كه پیشتر نسبت به آن ابراز تمایل كرده بود، مخالفت كرد (فیتزجرالد، 345؛ گالیك، 225؛ اسعدی، 1/414).
در 1967م سلطان حاجی سرمودا عمر علی سیفالدین به نفع فرزندش پنگیران مودا ماهكوتا حسن البُلكیا كنارهگیری كرد. در 1971 م توافقنامۀ یاد شده مورد بازنگری قرار گرفت و حاصل آن استقلال كامل داخلی برای برونئی، و محدود شدن نقش دولت بریتانیا به امور دفاعی و روابط خارجی بود. در 1358ش/ 1979م مذاكراتی برای عقد پیمانی جدید میان سلطان برونئی و دولت بریتانیا صورت گرفت كه حاصل آن پیمانی برای دوستی و همكاری بود. در 1363 ش/1984 م برونئی استقلال كامل خود را به دست آورد و سلطان زمام امور كشور را به دست گرفت. دستگاه اداری تا 1988 م در حال شكلگیری پرتحولی بود تا با شرایط جدید هماهنگ گردد. سلطان كنونی متعلق به خاندانی سلطنتی است كه با وجود فراز و نشیبها، افزون بر 6 قرن بر این كشور حكم راندهاند ( بریتانیكا، همانجا؛ «برونئی»).
مآخذ
اسعدی، مرتضى، جهان اسلام، تهران، 1366ش؛ بختیاری، سعید، «برونئی»، رشد (آموزش جغرافیا)، تهران، 1372 ش، س 9، شم 33؛ چگنی، علی، اسلام در برونئی، تهران، 1379ش؛ شهریاری، محمد مهدی، برونئی دارالسلام، وزارت امور خارجه، تهران، 1378 ش؛ نیز:
«About Brunei Darussalam» Brunei Darussalam Embassy ... , www. bruneiembassy.org/about.html; Arnold, T. W., The Preeching of Islam, Lahore, 1979; Blomqvist, H. C., The Endogenous State of Brunei Darussalam: The Traditional Society Versus Economic Development, University of Vaasa, 1997; Britannica, micropaedia, 1989; «Brunei», The World Factbook 2002, www.cia.gov/cia/publications/factbook/ geos/bx.html; Cities of the World, eds. M. W. Young and S. L. Stetler, Detroit etc., 1987; «Economy», The Government of Brunei ... , www. brunei.gov.bn/about_brunei/economy.htm; Fitzgerald, C. P., A Concise History of East Asia, Harmondsworth, 1974; Gerini, G. E., Researches on Ptolemy’s Geography of Eastern Asia, New Delhi, 1974; Gullick, J. M., Malaya, London, 1964; Hall, D. G. E., A History of South-East Asia, London, 1964; «History», Brunet, www.brunet.bn/homepage/ intro/nbdhis.htm; Horton, A. V. M., «So Rich as to Be Almost Indecent: Some Aspects of Post-War Rehabilitation in Brunei, 1946-1953», Bulletin of the School of Oriental and African Studies, 1995, vol. LVIII(1); «Introduction», Universiti Brunei Darussalam, www.ubd.edu. bn/about/main.htm; »Land and People«, The Government of Brunei ... , www.brunei.gov.bn/about_brunei/land.htm; «Languages of Brunei», Ethnologue, www.ethnologue.com/show_country.asp?name=Brunei; Mansurnoor, I. A., «Historiography and Religious Reform in Brunei During the Period 1912-1959», SI, 1995, vol. II(3); Miller, H., The Story of Malaysia, London, 1965; «National Philosophy», The Government of Brunei ... , www.brunei.gov.bn/government/mib.htm; Yahuda, M., The International Politics of the Asia-Pacific, 1945-1995, London/ New York, 1996.