بلخاب
بَلْخاب، رودی در شمال افغانستان. این رود از دامنههای پربرف شمال غربی کوه بابا در مرکز افغانستان، از محلی به نام زردسنگ سرچشمه میگیرد و از ابتدای مسیر تا درۀ یوسف، بندامیر نامیده میشود. دریاچههای زیبای بندامیر ــ که بنا بر افسانهای ساخت بندها و تشکیل آن به حضرت علی(ع) نسبت داده شده ــ و افزون بر جاذبههای طبیعی و گردشگری از تقدس خاصی نزد شیعیان هزارۀ افغانستان برخوردار است، در محل سرچشمههای این رودخانه قرار دارد.
بلخاب نخست به سمت غرب جریان پیدا میکند و سپس به سوی شمال تغییر مسیر میدهد. این رودخانه پس از گذر از مسیری پرپیچ و خم که کوههای بلندی آن را احاطه کرده است، وارد دشت ترکستان میشود (شورماچ، 56، 83؛ دولتآبادی، 169؛ لعلی، 90؛ دوپری، .(35-36 در نواحی شمالی این دشت حدود 20 نهر از کنارههای چپ و راست بلخاب منشعب میشود که به شبکۀ آبرسانی عشقآباد موسوم است. برخی از این نهرها شاخههای طبیعی بلخاب هستند که به وسیلۀ اهالی سامان داده شدهاند و برخی دیگر ساختۀ دست انسانند. هریک از آنها حدود 4 متر پهنا و 14 متر ژرفا دارند. این شبکۀ آبرسانی، حدود 40 کم از شمال به جنوب و 120 کم از شرق به غرب، گسترش دارد (شورماچ، 83؛ دوپری، 36؛ ایرانیکا، و از نظر کشاورزی نقش بسیار مهمی را در شمال افغانستان ایفا میکند (حنیفی، .(21
بلخاب در مسیر خود از حومۀ مزارشریف میگذرد و پس از گذشتن از جنوب غربی شهر تاریخی بلخ، پیش از آنکه به جیحون برسد، در نواحی دولتآباد و آقچه در ریگزار فرو میرود. این رودخانه بیش از 480 کمـ درازا دارد و حوضۀ آبریز آن حدود 250‘19 کمـ2 برآورد شده است. بلخاب یک رودخانۀ برفابی است که میزان آبدهی آن در فصول مختلف سال تغییر میکند. در بهار که برفهای کوه بابا آب میشود، میزان آبدهی آن به حداکثر میرسد و گاه طغیان میکند. درحالیکه در زمستان به علت برف و یخبندان جریان آب به حداقل میرسد. بنابر سنجش 1346ش / 1967م، در بخش رباط بالا، یعنی جایی که بلخاب وارد زمین پست و هموار میشود، میزان آبدهی آن 752‘1 مـ3 در ثانیه برآورد شده است (شورماچ، 83-84؛ دولتآبادی، همانجا؛ دوپری، 35؛ قس: ایرانیکا، .(III / 597
بلخاب یکی از اصلیترین عوامل شکلگیری شهر باستانی بلخ بوده است. با آنکه این شهر از نظر اقلیمی در سرزمینی نامساعد و کمباران پیافکنده شده، اما شبکۀ آبیاری بلخاب این کمبود را جبران، و آنجا را به شهری پر نعمت و آباد بدل کرده بود (صفیالدین، 48-49؛ مشایخ، 17- 18).
در ادوار مختلف تاریخی نامهای مختلفی به این رود داده شده است. منابع یونانی از بلخاب با نامهای باکتروس (نک : پاولی، IX / 2814) و زاریاسپه (نک : استرابن، V / 281) یاد کردهاند. اگر بتوان به گزارش استرابن (همانجا) اعتماد کرد، رودخانۀ بلخاب در واپسین سدۀ پیش از میلاد به جیحون میرسیده است، اما به نوشتۀ بارتولد به این گزارش باید به دیدۀ تردید نگریست، زیرا بسیار بعید مینماید که در مدت هزار سال، یعنی از زمان جغرافیانویسان یونانی تا زمان جغرافیانویسان مسلمان در سدههای 3 و 4ق، وضعیت برخی رودها به این اندازه تغییر یافته باشد؛ چنانکه از سدههای 3 و 4ق تا به امروز، در وضعیت رودهای این سرزمین تغییرات عمدهای روی نداده است (ص 49-50).
در منابع دورۀ اسلامی از این رود با نامهای نهر بلخ، دریای بلخ، بلخ آب، دهاس، دهآس، نهربند امیر، نهر بربر، چشمۀ شفا و دریای درۀ گز نام برده شده است (نک : محمد مؤمن، 101؛ مشایخ، 19؛ دائرۀالمعارف...، 4 / 3193). یعقوبی در سدۀ 3ق، از رودخانهای بدون ذکر نام، یاد میکند که از کوههای بامیان سرچشمه میگرفته، و پس از طی مسافتی حدود 12 روز راه به بلخ میرسیده است (ص 289). اصطخری (ص 278) و ابنحوقل (2 / 448) از این رودخانه با نام دهاس یاد میکنند که از میان ربض شهر بلخ و کنار دروازۀ نوبهار میگذشته است و پیش از آنکه به نقطۀ پایانی خود در سیاهگرد واقع در 5 فرسخی شمال شرقی بلخ برسد، باغها و کشتزارهای روستاهای پیرامون بلخ را آبیاری میکرده، و در مسیر خود 10 آسیاب را به گردش در میآورده است، و از همینرو، آن را دهاس (= ده آسیاب) میخواندهاند (نیز نک : بارتولد، 680). نام دهاس تا سدۀ 13ق / 19م در پارهای از منابع برای این رود به کار رفته است (نک : حافظ ابرو، گ 376؛ فریه، .(223-224
در حدود العالم (ص 43) از رودخانۀ بلخاب با نام رود بلخ یاد شده است؛ نامی که برخی از جغرافیانویسان سدۀ 3ق، آن را برای جیحون (آمودریا) به کار بردهاند (نک : ابنخردادبه، 33؛ یعقوبی، 278). ظاهراً از دیرباز، آب بلخاب به نهرهایی هدایت میشده که شهر، روستاها و کشتزارهای بلخ را آبیاری میکرده است. به نوشتۀ مؤلف حدودالعالم (ص 99)، در سدۀ 4ق، بلخاب در نزدیکی شهر بلخ به 12 شاخه تقسیم میشده، و بلخ و روستاهای پیرامون آن را آبیاری میکرده است. در سدۀ 9ق، حافظ ابرو (گ 377- 378) در جغرافیای خود، از 21 نهر که از این رودخانه منشعب میشده، نام برده است. از مقایسۀ مطالب حافظ ابرو و گزارش حدود العالم معلوم میشود که در این فاصلۀ 500 ساله، دستکم 9 نهر جدید در محل توزیع آب بلخاب احداث شده است. محمد مؤمن (ص 101-103) در سدۀ 12ق از این شبکۀ آبیاری با نام «هژده نهر» یاد کرده، و در ادامه
به تفصیل، نام و مسیر نهرها و روستاهایی را که توسط هریک از آنها آبیاری میشده، برشمرده است. مختارف با مقایسۀ گزارشهای محمد مؤمن دربارۀ شبکۀ آبیاری بلخ با گزارشهای کارشناسان رسمی ولایت بلخ که در 1348ش / 1969م تهیه شده، آگاهیهای سودمندی از تغییرات 300 سال گذشته را به دست داده است (ص .(76-78
مآخذ
ابنحوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1939م؛ ابنخردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306ق / 1889م؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1870م؛ بارتولد و.و.، تذکرۀ جغرافیای تاریخی ایران، ترجمۀ حمزه سردادور، تهران، 1358ش؛ حافظ ابرو، عبدالله، جغرافیا، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز؛ حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340ش؛ دائرةالمعارف آریانا، کابل، 1341ش / 1962م؛ دولتآبادی، بصیراحمد، شناسنامۀ افغانستان، قم، 1371ش؛ شورماچ، محمداکبر، جغرافیای عمومی افغانستان، کابل، 1350ش؛ صفیالدین بلخی، فضائل بلخ، ترجمۀ فارسی عبدالله محمد بن محمد بلخی، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1350ش؛ لعلی، علیداد، سیری در هزارهجات، قم، 1372ش؛ محمد مؤمن، جریدۀ بلخ، به کوشش مایلهروی، کابل، 1357ش؛ مشایخ فریدنی، آزرمیدخت، بلخ، کهنترین شهر ایرانی آسیای مرکزی در قرون نخستین اسلامی، تهران، 1376ش؛ یعقوبی، احمد، «البلدان»، همراه الاعلاق النفیسۀ ابنرسته، به کوشش دخویه، لیدن، 1892م؛ نیز:
Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, 1973; Ferrier, J. P., Caravan Journeys and Wanderings in Persia, Afghanistan, Turkistan, and Beloochistan, tr. W. Jesse, London, 1957; Hanifi, M. J., Historical and Cultural Dictionary of Afghanistan, Metuchen, 1976; Iranica; Mukhtarov, A., Balkh in the Late Middle Ages, Bloomington, 1993; Pauly; Strabo, The Geography, tr. H. L. Jones, London, 1961.
بخش جغرافیا