بندر عباس
بَنْدَرْعَبّاس، شهرستان و شهر بندری مركز استان هرمزگان واقع در كرانه خلیج فارس.
این بندر در جایگاه و یا نزدیك یك آبادی ماهیگیری به نام «شهرو = سورو» ساخته شده است و در اوایل سدۀ 8ق / 14م كه نام جزیرۀ كنونی هرمز از جرون به هرمز تبدیل گردید، نام جرون بر شهرو (بندرعباس كنونی) نهاده شد (افشار، 444).
نامگذاری: برخی از پژوهندگان بر این باورند: هنگامیكه پرتغالیها بر جزیرۀ هرمز دست یافتند، در خشكی مقابل آن، در محل بندرعباس كنونی، دهكدۀ كوچكی به نام جرون دیدند و آن را برای پیاده شدن و بارگیری برگزیدند. آنها به سبب خرچنگ فراوانی كه در این محل دیده میشد، آنجا را باندل كامارائو یا كامبارائو به معنی «بندر خرچنگ» نامیدند (گابریل، 97، حاشیۀ 1). جهانگردان اروپایی نام این بندر را به صورتهای گوناگون كمپرون، گمبرون، كوموران، كامورون، گامرون، گومرون، گامبرون و كمبرو نیز آوردهاند (نک : فلسفی، 4 / 195). پس از آنکـه شاه عباس اول (در 1031ق / 1622م) گمبرون را از چنگ پرتغالیها بیرون آورد، به یاد پیروزی او «بندرعباس» [یا عباسی] نامیده شد (سایكس، «ده هزار...»، 299، نیز «تاریخ»، II / 194).
شهرستان بندرعباس
این شهرستان از شمال به بافت و سیرجان، از خاور به میناب، از جنوب به دریای عمان و خلیج فارس و از باختر به داراب، لار و بندر لنگه محدود است ( فرهنگ ...، 15). و از 4 بخش مركزی، خمیر، فین و سعادتآباد، و 3 شهر تشكیل شده، و دارای 15 دهستان است (جعفری، 199). در آبان 1375 جمعیت شهرستان 938‘419 نفر با 426 آبادی دارای سكنه بوده است (سرشماری، شناسنامه، یازده).
ویژگیهای طبیعی
بیشتر سرزمینهای شهرستان بندرعباس كوهستانی است و مهمترین كوههایی كه در شمال شهرستان قرار گرفتهاند، عبارتند از كوه فارغان به بلندی 267‘ 3 متر، پشت كوه، 645‘2 متر، گنو، 347‘2 متر و گیشو، 687‘1 متر (بختیاری، 95-96).
آب و هوا
بندرعباس در نواحی كوهستانی، گرم و خشك، و در سرزمینهای ساحلی، گرم ومرطوب است ( فرهنگ، 16). رودخانههای این شهرستان از ارتفاعات شمالی سرچشمه گرفته، به سوی جنوب جریان دارند (جعفری، همانجا)؛ بیشتر آنها شور، كم آب و فصلی هستند. از مهمترین آنها میتوان چیل و شقررود، ماشاری، رودشور یا كل، و شمیل یا حسن لنگی را نام برد (بختیاری، 96-97).
اقتصاد
مردم شهرستان بندرعباس به كشاورزی و دامداری و ماهیگیری مشغولند (همو، 98، 100)؛ مهمترین فرآوردههای كشاورزی آن اینهاست: گندم، جو، حبوبات، محصولات جالیزی، مركبات، انگور و خرما. در این شهرستان گونهای لیموترش و نارنگی كمنظیر به دست میآید كه یكی از منابع سودآور منطقه به شمار میرود (همو، 98).
گرچه دامداری در شهرستان بندرعباس رونق چندانی ندارد، با این وصف، در سرزمینهای شمالی شهرستان به علت وجود مراتع غنی و ساختارهای عشیرهای، دامداری سنتی رواج دارد. پرورش گوسفند، بز و شتر ازجمله فعالیتهای دامداران این شهرستان است. صدور گونهای كرك به نام «كرك بز تالی» كه یكی از بهترین كركهاست، از منابع درآمد دامداران این شهرستان است.
ماهیگیری بهسبب قرار گرفتن بخشهایی از این شهرستان بر كرانههای خلیج فارس از رونق بیشتری برخوردار است. بندرعباس گذرگاه ماهیانی است كه از اقیانوس هند به سوی تنگۀ هرمز میروند. صید ماهی در پاییز و زمستان و نیز صید میگو از آغاز پاییز و نیمه نخست زمستان و به دو صورت صنعتی و سنتی انجام میگیرد. صید صنعتی به وسیله كشتیهای بزرگ و با روشهای پیشرفته، و صید سنتی توسط كرانهنشینان و به روش مرسوم هر منطقه صورت میگیرد (همو، 100-101؛ فرهنگ، 16-17).
معادن و صنایع
مهمترین معدنهای این شهرستان عبارتند از منابع گاز (سورو، سرخون و گیشو)، شن و ماسه، نمك آبی و یك معدن آهك و گچ در دو كیلومتری خاور و نیز یك معدن گچ در باختر بندرعباس (بختیاری، 101؛ فرهنگ، 17).
قرار داشتن شهرستان بندرعباس بر كرانۀ خلیج فارس و دریای عمان، وجود راهها و حمل ونقل دریایی، دسترسی به آبهای بینالمللی،امكانات ویژه ماهیگیری و شیلات و نزدیكی به برخی از منابع و ذخایر مهم معدنی كشور، سبب پدید آمدن صنایع ویژهای در این شهرستان گردیده كه مهمترین آنها اینهاست: كشتیسازی، لنجسازی، ساخت زورقهای فایبرگلاس، صنایع غذایی (كارخانههای كنسرو ماهی تن و ساردین، كارخانه عمل آوری میگو، و كارخانه بستهبندی ماهی و میگو و...). پالایشگاه نفت بندرعباس با ظرفیت روزانه 232هزار بشكه در 1372ش / 1993م مورد بهرهبرداری قرار گرفته است (بختیاری، 102-104).
از صنایع دریایی شهرستان بندرعباس، تأسیسات عظیم بندری دو مجتمع عظیم بندر شهید رجایی و بندر شهید باهنر، از اهمیت بسیار برخوردارند. مجتمع بزرگ بندر شهید رجایی كه در 20 كیلومتری باختر بندرعباس در دهانۀ ورودی خلیج فارس (شمال جزیرۀ قشم) قرار گرفته است، با تأسیساتی گسترده، در 1363ش آغاز به كار كرد و اینک یكی از بندرهای بزرگ خاورمیانه به شمار میرود؛ مساحت آن 500‘2 هكتار است و شامل انبارها،
موجشكن، پهلوگیر، محل تخلیه و بارگیری نفت و روغن، نیروگاه برق، تأسیسات آب شیرینكن و ترمینالهاست. طول اسكلۀ آن 9 / 4كمـ است كه توانایی پهلوگیری هم زمان 22 كشتی بازرگانی تا ظرفیت 60 هزار تن و دو كشتی نفتكش تا ظرفیت 70 هزار تن را دارد (همو، 102). در ساخت این بندر از پیشرفتهترین روشهای بندرسازی و طراحی، استفاده شده است (وطنشناس، 6).
بندر شهید رجایی بزرگترین و پیشرفتهترین ترمینال كانتینری كشور به شمار میرود و بیش از 90٪ كالاهای كانتینری ایران از این مسیر تخلیه و بارگیری میشود («عملكرد...»، 90). موقعیت استراتژیك بندر شهید رجایی و امكانات بندری و ارتباطی مناسب از یك سو، و جایگاه ویژۀ ایران در محورهای ارتباطی شمال به جنوب و شرق به غرب، از سوی دیگر، باعث توجه كشورهای منطقه و سبب انتخاب این بندر بهعنوان مسیری مطمئن برای ترانزیت كالا شده است (مرزوقی، 96). بندر شهید رجایی به وسیلۀ راههای آسفالت به دیگر نقاط كشور، و به واسطۀ راهآهن به شهر بافق پیوسته است (بختیاری، همانجا). راهآهن بندرعباس ـ بافق از اهمیت بسیار برخوردار است، زیرا با پیوستن به راهآهن سراسری، این بندر را به اروپا و آسیای مركزی مربوط میسازد («راهآهن ...»).
بندرگاه شهید باهنر در 5 / 4 كیلومتری شهر بندرعباس و در محلۀ «سورو» قرار گرفته است و عملیات ساختمانی آن در 1342ش آغاز گردید و در همان دهه از آن بهرهبرداری شد. در این بندر 6 پهلوگیر به طول هزار متر با ژرفای آبخور 10 متر، برای پذیرش كشتیهای تا ظرفیت 30 هزار تن ساخته شد (وطنشناس، 3). بندر شهید باهنر در میان بنادر استان هرمزگان، پس از بندر شهید رجایی، دومین جایگاه را (با حدود 20٪ از فعالیتهای ترانزیتی) به خود اختصاص داده است (مرزوقی، همانجا).
شهر بندرعباس
این شهر در °56 و ´18 طول شرقی و °27 و ´11 عرض شمالی قرار گرفته است (مفخم، 1 / 71) و از باختر به بندر شهید رجایی، از خاور به آبادی نخل ناخدا، از جنوب به خلیج فارس و از شمال به كوهستان گنو محدود است. جزیره و تنگه هرمز روبهروی بندرعباس و جزیرههای قشم و لارك در جنوب غربی آن واقع شدهاند. بندرعباس به سبب قرار گرفتن در نزدیكی مسیر كشتیرانی تنگۀ هرمز، دارای موقعیت استراتژیك مهمی است؛ زیرا دسترسی آن به دریا آسان است و در ناحیهای بین جزیرههای قشم، هرمز و لارك قرار گرفته، و تا اندازهای از حملات امواج در امان، و از نظر جایگاه بندری بسیار مناسب است (سایبانی، 74؛ افشار، 442-443).
سایكس از دیدگاه موقعیت جغرافیایی، بندرعباس را دروازۀ تجارت شرق و غرب، و یكی از بنادر مهم مشرق زمین دانسته («ده هزار»، 299)، و تاورنیه (1024-1100ق / 1615-1689م) جهانگرد فرانسوی نیز، این بندر را از نظر امنیت، برتر از دیگر كرانههای خلیج فارس شمرده است (ص .(688 از آنجا كه تنگه هرمز دروازۀ خلیج فارس به شمار میرود، همسایگی بندرعباس با این تنگه، موقعیت نظامی مهمی را بدان بخشیده است و از این دیدگاه آن را نخستین راه نفوذ به فلات ایران دانستهاند (رزمآرا، 121-122). شهر بندرعباس در آبان 1375، 404‘266 نفر جمعیت داشته است (سرشماری، نتایج ...، چهل و دو).
پیشینۀ تاریخی
برخی از پژوهندگان شهرو را «شهرویه» نوشته، و بندر گمبرو (عباسی، یا بندرعباس كنونی) را با جایگاه آبادی شهرویه برابر دانستهاند (محیط طباطبایی، 98). حمدالله مستوفی این آبادی را «توسر»، و در 4 فرسنگی هرمز نوشته است (ص 187). از «سورو» كه امروزه به صورت محلهای از بندرعباس درآمده (اقتداری، آثار...، 537)، در تألیفات برخی از جغرافینویسان سدۀ 4ق / 10م یاد شده است. مقدسی آن را از شهرهای استان كهن «اردشیر خوره» دانسته كه كالاهای سرزمین عمان بدان میرسیده، و از آنجا به كرمان میرفته است (ص 422، 427). ابن حوقل «سورو» را روستایی بر كنار دریا كه منزلگاه صیادان است، به شمار آورده (ص 313)، و اصطخری نیز مانند ابن حوقل شهرو را دهی بر كنار دریا كه در آنجا، ماهیگیران زیست كنند، دانسته است (ص 144). در سورو سكههایی به دست آمده كه متعلق به دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی است (اقتداری، همان، 546). یافت شدن این سكهها، وجود راههای بازرگانی عمده «ابریشم» را كه به این بندر میرسیده، آشكار ساخته است. وجود قلعههای هفتگانه (درباره این قلعهها، نک : شرفالدین، 1 / 578) در این سرزمین كه تا روزگار امیر تیمور گوركانی (حك 771-807ق / 1369-1404م) از آن یاد شده، همه بازگوكننده اهمیت تاریخی این شهر است (اقتداری، همان، 566-567).
بندرعباس را به طور غیرمستقیم، بازماندۀ شهر تاریخی هرمز (هرموز) دانستهاند. هرمز از سدۀ 4 تا 8ق / 10 تا 14م بزرگترین مركز داد و ستد بازرگانی شرق بوده، و در خاور محل كنونی بندرعباس قرار داشته است (امینی، 22). این شهر كه «هرمز كهنه» نامیده شده است، در داخل خشكی واقع شده بود و در سدۀ 4ق بندر دو ایالت كرمان و سیستان به شمار میرفت (لسترنج، 318). اسكندر بیك منشی (تاریخنویس دورۀ صفوی) از هرمز كهنه، به نام «هرمز كنار دریا» نام برده، و نوشته است كه این شهر به «بندر گمبرو» (نام پیشین بندرعباس) مشهور است (ص 980). حمدالله مستوفی بنیانگذار شهر هرمز را اردشیر (اردشیر بابكان، سل 226-241م) دانسته، و چنین پیداست كه در
روزگار او (سدۀ 8ق) شاه محلی هرمز از ترس تاخت و تاز راهزنان، آنجا را ترك كرده، و به جزیرۀ «جرون یا جارون» كه تا هرمز یك فرسنگ فاصله داشته، رفته، و در آن جزیره «هرمز نو» را ساخته است (ص 141؛ لسترنج، .(319 از این زمان (سدۀ 8ق) جزیره جرون، به یاد وطن پیشین، «هرمز» نام گرفت (امینی، همانجا؛ اقتداری، خلیج ...، 115).
هرمز نو در طی 3 سده، رونق، جلال و اهمیت فراوانی به دست آورد و از حیث زیبایی و مركزیت بازرگانی جانشین شایستهای برای هرمز كهنه گردید (امینی، همانجا). در 913ق / 1507م، آلفونسو دآلبوكرك دریانورد پرتغالی، با ناوگانی مركب از 6 كشتی جنگی وارد خلیج فارس شد و پس از تصرف مسقط و شهرهای ساحلی عمان، بر جزیرۀ هرمز و بندر گمبرون (بندرعباس) نیز دست یافت (هوشنگ مهدوی، 10-11). آلبوكرك در 914ق نایب السلطنۀ هند گردید. او در 921ق / 1515م بار دیگر با 26 كشتی جنگی به خلیج فارس بازگشت و جزیرۀ هرمز را تصرف نمود. در این هنگام شاه اسماعیل اول (سل 907-930ق / 1501-1524م)، پادشاه نامدار صفوی درگیر مبارزه با عثمانیها بود و بدین سبب، نتوانست در برابر تهاجم پرتغالیها دست به اقدام جدی بزند (همو، 22).
پرتغالیها پس از تصرف جزیرۀ هرمز، فرمانروای آن را نیز تحت حمایت خویش درآوردند. آنها بندر كوچك گمبرون را به عنوان اینکـه در قلمرو فرمانروای هرمز قرار دارد، به اضافۀ مسافتی تا 200 میل از آبهای هرمز را نیز متصرف شدند و چون كرانههای هرمز را برای كشتیهای جنگی خود مناسب نمیدیدند، سواحل گمبرون را لنگرگاه كشتیهای خود قرار دادند.
پرتغالیها در نخستین سالهای پادشاهی شاه عباس اول (سل 996- 1038ق / 1588- 1629م) برای پاسداری از كشتیهای جنگی خود، در گمبرون قلعه ای ساختند كه در پناه آن همیشه 25 تا 30 كشتی جنگی آماده بود. دیده بانان قلعه به محض آنکـه یك كشتی تجارتی بیگانه را میدیدند، با شلیك توپ، كشتیهای جنگی خود را آگاه میساختند تا از گمبرون بیرون بروند و راه را بر آن كشتی بیگانه ببندند و حق العبور دریافت دارند (اقتداری، همان، 126-127).
ساختن خودسرانۀ دژ نظامیدر گمبرون به وسیلۀ پرتغالیها، بر شاه عباس گران آمد و دستور داد تا الله وردی خان (امیرالامرای فارس) این بندر را از تصرف پرتغالیها بیرون آورد. این سردار پسرش امام قلی خان را مأمور اجرای دستور شاه صفوی نمود و در 1022ق / 1613م شهر و قلعۀ گمبرون به دست ایرانیان افتاد و قلعۀ پرتغالیها نیز ویران گردید (اسكندربیك، همانجا؛ هوشنگ مهدوی، 85) و امام قلی خان خود در 300 قدمیآن دژ ویران، قلعۀ مستحكم دیگری ساخت. پس از این رویداد، گمبرون در قلمرو حكومت فارس قرار گرفت (اقتداری، همان، 128).
در 1030ق / 1621م شاه عباس امام قلی خان را مأمور تسخیر جزیرۀ هرمز كرد و كشتیهای جنگی انگلیس نیز به یاری ایرانیان شتافتند. امام قلی خان با سپاهیان لارستان و شبانکـاره به بندر گمبرون رفت و از آنجا لشكریان خود را به سوی جزیرۀ هرمز فرستاد (فسایی، 1 / 466). به نظر میرسد كه گمبرون در این تهاجم، لشكرگاه ایرانیان بوده است. اسكندر بیك منشی نیز به اقامت سپاه امام قلی خان در این بندر اشاره كرده است (ص 981). سرانجام جزیرۀ هرمز در 11 جمادیاﻵخر 1031ق / 13 آوریل 1622م به تصرف ایرانیان درآمد و پرچم پرتغالیها پس از 117 سال به پایین كشیده شد (اقتداری، همان، 133). امام قلی خان پس از پیروزی، در بندر جرون یا گامبرون دیوار وسیعی بر كرانۀ دریا كشید؛ و از این پس آنجا بندرعباس نامیده شد (فسایی، همانجا).
یكی از شرایط انگلیسیها برای یاری رساندن به ایرانیان در این نبرد آن بود كه برای همیشه از پرداخت حق ورود و خروج به بندرعباس معاف باشند (مرگان، 2 / 300) و نیز در آنجا گمرك خانهای با رئیس انگلیسی برپا نمایند (تاورنیه، 685) و افزون بر آن، نیمی از سود گمركی بندرعباس را نیز دریافت كنند (كمپفر، 115). كمپانی هند شرقی [انگلیس] پس از استیلای ایرانیان بر هرمز، نمایندگی خود را از جاسك به بندرعباس منتقل كرد. هلندیها نیز در 1034ق / 1625م تجارتخانهای در این بندر تأسیس كردند و با انگلیسیها به رقابت بازرگانی پرداختند (جناب، 13).
پس از آنکـه هرمز به دست ایرانیان افتاد، مركز تجارت خلیج فارس از آنجا به بندرعباس منتقل شد (ویلسن، 160). از آنجا كه شاه عباس میخواست این بندر را مركز بازرگانی خلیج فارس گرداند، دیگر به آبادی شهر هرمز نپرداخت و آن شهر رو به ویرانی نهاد (فلسفی، 4 / 227). مردم جزیرۀ هرمز نیز خانههای خود را ویران كردند و مصالح آن را با خود به بندرعباس بردند و در آنجا برای خویش خانه ساختند (امینی، 24). پس از این زمان، بندرعباس از سدۀ 11 تا 13ق / 17 تا 19م جایگزین بندر هرمز گردید (بونیفاسیو، 24).
تاورنیه كه در سدۀ 17م از بندرعباس دیدن كرده، آن را شهری بزرگ با انبارهای گسترده كه بر بالای آنها ساختمانهایی برای بازرگانان ساخته شده است، وصف میكند. او همچنین مینویسد كه همۀ كشتیهایی كه از هندوستان برای ایران و عثمانی و دیگر سرزمینهای آسیایی و اروپا، كالاهای بازرگانی میبرند، در این بندر لنگر میاندازند (ص 688).
در 1133ق / 1721م حدود 4 هزار نفر از سواران بلوچ به بندرعباس حمله كردند و هرچه را در سر راه خود دیدند، خراب كردند و شمار بسیاری از پیران و كودكان را كشتند، ولی در هجوم به تجارتخانۀ انگلیسیها و هلندیها ناكام ماندند، و با دادن تلفات سنگینی بازگشتند (ویلسن، 175-174؛ امینی، 26). در همان سال، عربهای مسقط و جواسم، جزایر و بنادر خلیج فارس را تصرف كردند، ولی لطف علی خان فرمانروای وقت فارس، بندرعباس را از دست آنها رهانید (فسایی، 1 / 495-496).
در دورۀ تسلط افغانها بر ایران (1135-1142ق / 1723-1729م) بندرعباس نیز دچار آشوب گردید. در 1728م افغانها به فرماندهی زبردست خان به بندرعباس حمله كردند، ولی پایداری اروپاییان این بندر، آنان را مجبور به بازگشت كرد (ویلسن، 175).
نادرشاه افشار (سل 1148-1160ق / 1735-1747م) درصدد برآمد برای ایران در دریای خزر و خلیج فارس نیروی دریایی كارآمدی پدید آورد (همو، 176). وی در 1153ق / 1740م دستور ساخت كشتیهای جنگی را در بوشهر صادر كرد. گزینش بوشهر برای این كار، لطمۀ شدیدی به آبادی و پیشرفت بندرعباس وارد آورد و تجارت را از این بندر به بوشهر منتقل ساخت (قدوسی، 357؛ امینی، همانجا). نادرشاه [احتمالاً] بوشهر را به سبب نزدیكی آن به شیراز برای كشتیسازی برگزید (كرزن، II / 422). هنگامیكه تقی خان بیگلربیگی فارس و حكمران سواحل و جزایر به بندرعباس وارد شد، ایران دارای ناوگانی قابل توجه متشكل از 15 كشتی بود (حدیث ...، 248). به نظر میرسد كه بندرعباس در سالهای 1149-1152ق مركزی برای تجمع نیروی دریایی ایران برای تصرف مسقط و برخی از شهرهای كرانۀ جنوبی خلیج فارس و سركوب عربهای شورشی این سرزمینها بوده است (قدوسی، 353-354). كرزن نوشته است كه نادرشاه حكومت منطقۀ بندرعباس، جزایر قشم و هرمز را به شیخ طایفۀ بنی معین داد و به گرفتن باج و خراج بسنده كرد (همانجا).
پس از كشته شدن نادر، ایران بار دیگر دچار آشوب گردید (ویلسن، همانجا). ویلسن از قول شخصی به نام سورجن آیوز كه در 1758م از بندرعباس دیدن كرده، مینویسد: این بندر اكنون هیچگونه اهمیتی ندارد، و ساختمان دو تجارتخانۀ انگلیسیها و هلندیها، تنها ساختمانهای مهم آن هستند، درحالیكه تمامی شهر ویرانه است (ص 176-177). تجارتخانۀ انگلیسیها به دنبال حملۀ 4 فروند كشتی فرانسوی و نیز ستمهای نصیرخان حاكم لار، در 1763م از بندرعباس به بصره منتقل گردید و تجارتخانۀ هلندیها نیز در 1759م به همین شهر تغییر مكان داده بود (همو، 178-177؛ طاهری، 1 / 266-267).
كریم خان زند در 1180ق / 1766م درصدد برآمد خوارج عمان را تنبیه نماید، و زكی خان زند را برای انجام دادن این مأموریت برگزید. چنین پیداست كه بندرعباس نیز با آمادهسازی كشتیها و تجهیزات، نقشی در این مأموریت داشته است (موسوی، 175-177؛ ابوالحسن مستوفی،282-283). به نظر میرسد كه در دورۀ زندیه (1163-1209ق / 1750-1794م) توجه چندانی به بندرهای جنوبی ایران مانند بندرعباس و چاهبهار و غیره نشده، و این سرزمینها در تصرف حاكمان مسقط بوده است و آنها تنها به عنوان اطاعت از دولت ایران، هر سال هدایایی به دربار میفرستادند و دولت ایران نیز به همین بسنده میكرد (سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط...، 89).
فتحعلی شاه قاجار (سل 1212-1250ق / 1797-1834م) نیز در نخستین سالهای پادشاهی خود، حكومت بندرعباس و جزیره هرمز را به بن احمد، امام مسقط واگذار كرد (شمیم، 181).
در 1271ق / 1855م صیدثوینی (فرزند بزرگ صید سعید خان امام مسقط) بندرعباس را تصرف كرد و مؤیدالدوله (حكمران وقت فارس) نیز فرزند خود (عبدالباقی میرزا) را برای دفاع از بندرعباس فرستاد. ایرانیان در این نبرد پیروز شدند و صیدثوینی از راه دریا به عمان گریخت (هدایت، 581-582). دربار ایران عبدالباقی میرزا را به حكومت لارستان و بندرعباس برگزید (فسایی، 1 / 804). در 1272ق / 1856م صیدسعیدخان با میانجیگری برخی از درباریان و مداخلۀ انگلستان و فرستادن هدایا و نامهای به دربار، بار دیگر فرمان حكومت بندرعباس را به مدت 20 سال برای خود و فرزندانش از ناصرالدین شاه (سل 1264-1313ق / 1848-1895م) دریافت كرد و در برابر آن ملتزم گردید كه سالانه 16 هزار تومان بابت خراج، مالیات و پیشكش بپردازد و خود را دستنشاندۀ ایران بداند (همو، 1 / 805-807؛ سپهر، 3 / 1366- 1369؛ نیز نک : شمیم، 182).
در 1285ق / 1868م به دنبال شورشی كه در مسقط روی داد، حسامالسلطنه (نواده فتحعلی شاه و پسر عباس میرزا) فرمان داد كه هیچ كس نباید به صیدسالم (پسر صیدثوینی) امام وقت مسقط دیناری بپردازد. حسامالسلطنه حكومت بندرعباس را به حاجی احمدخان سرتیپ واگذار نمود (فسایی، 1 / 833-834). از این زمان بندرعباس و توابع آن دوباره تحت حاكمیت ایران درآمد (بختیاری، 92) و دست امامان مسقط از این نواحی كوتاه شد (سدیدالسلطنه، بندرعباس ...، 164).
زینالعابدین شیروانی (د 1253ق / 1837م) نوشته است كه بندرعباس (عباسی) در حدود دو هزار خانه دارد، آبش از چاه و هوایش جانکـاه است (ص 882). كازرونی كه تاریخ خود را در روزگار محمدشاه قاجار (سل 1250-1264ق / 1834- 1848م) نگاشته است، آگاهیهای بیشتری دربارۀ این بندر میدهد. بنا بر نوشتۀ او، بندرعباس دارای قلعۀ مستحكمی بوده است و خانهها درون قلعه قرار داشتهاند، افزون بر دو هزار خانهای كه درون قلعه بوده، در حدود هزار خانوار نیز در خانههایی از چوب نخل در بیرون قلعه میزیستهاند. قلعۀ دور بندر دارای دیواری استوار با 16 برج و 3 دروازه بوده، و بازار آن از 50 دكان تشكیل میشده است (ص 124). اما در زمان سدیدالسلطنه (1291-1362ق / 1874-1943م) جمعیت بندرعباس به 6 هزار نفر افزایش یافت كه حدود دو سوم آن شیعه، و یك سوم اهل سنت و نیز اقلیتی از یهودیان، مسیحیان، زردشتیان، عربها و هندوها بودهاند و در این هنگام شهر برج و بارو نداشته، ولی دولت مشغول ساختن 6 برج خشتی در خارج از شهر بوده است ( رزمینها...، 235-236، 238). وی همچنین بازرگانان داخلی بندرعباس را یزدیها، كرمانیها، خراسانیها و لاریها، و كالای آنان را بادام، گردو، پسته، انقوزه، پنبه، پشم، قالی و غیره بر شمرده است كه آنها را به كراچی، بمبئی، مصر، لندن، جده، عمان، بحرین، بصره و بغداد صادر میكردند (بندرعباس،175). بیشتر منبع ثروت این بندر در این زمان در دست بازرگانان خارجی بوده كه مركزشان در لندن قرار داشته است و كالاها نیز انگلیسی بودهاند (همان، 177). در این هنگام بندرعباس از دیدگاه دفاعی در برابر هجومهای احتمالی دشمنان باز و گشاده بوده، و هیچگونه استحكاماتی در خشكی و دریا نداشته است (همان، 704).
بندرعباس در ناحیهای زلزله خیز بنا شده، و تاكنون در آن چند زمینلرزۀ شدید روی داده است، چنان كه در 902ق / 1497م، سراسر شهری در همسایگی هرمز ــ كه به احتمال زیاد گامبرون (بندرعباس) بوده ــ به تمامی ویران شده است و ساكنانش در زیر ویرانهها جان باختهاند؛ نیز در 1032ق / 1622م زمینلرزۀ دیگری در آنجا روی داده كه خانههای بسیاری را ویران ساخته، و سبب فروریختن یكی از برجهای دژ گردیده است (امبرسز، 154، 159). همچنین در 1055ق / 1645م به روزگار شاه عباس دوم، زمینلرزۀ سختی در آنجا روی داد كه مردم و خانههای بسیاری را از بین برد (وحید قزوینی، 62-63؛ نیز نک : سایبانی، 233-234).
در زمان رضاشاه (سل 1304-1320ش / 1925-1941م) اسكلۀ قدیم بندرعباس بازسازی شد، ولی پس از كشیدن راهآهن سراسری، سیاست دولت این بود كه بندر شاهپور (بندر امامخمینی كنونی) آباد گردد، زیرا راهآهن سراسری بدانجا منتهی میشد. اعمال این سیاست موجب خرابی بندرهای دیگر خلیج فارس از جمله بندرعباس گردید و مردم آنجا به سرزمینهای دیگر كوچ كردند و از بازرگانی و آبادی اثری بر جای نماند و این بندر تنها به صورت تبعیدگاه محكومان درآمد (امینی، 35). بندرعباس تا 1338ش / 1959م یك پاسگاه نیروی دریایی به شمار میرفت. در این زمان ساختمانهایی از سوی این نیرو برای استقرار ستاد قرارگاه و سپس ستاد ناوگان جدید نیروی دریایی ساخته شد كه در 1350ش / 1971م از آن بهرهبرداری گردید. در 1351ش ساختمان پایگاه بندرعباس پایان یافت و نیز برای كاركنان، ساختمانهای مسكونی مناسبی به وجود آمد. در 1352ش فرماندهی ناوگان خلیج فارس و دریای عمان، از خرمشهر به این بندر انتقال یافت كه از دیدگاه نظامی، رویدادی مهم تلقی میشد (احمدی، 235-237).
آثـار تاریخی
مهمترین آثار تاریخی بندرعباس اینهاست: 1. ساختمان كلاه فرنگی كه متعلق به دورۀ صفویه است و در 1033ق / 1623م به وسیلۀ هلندیها و برای تجارتخانه ساخته شده است (سدیدالسلطنه، سرزمینها، 237؛ سایبانی، 137- 138)؛ 2. معبد یا بتكدۀ هندوها (1310ق) كه سبك بنای آن متأثر از معماری هندی است و اساس ساختمان آن بر یك اتاق چهارگوش قرار گرفته كه بر روی آن گنبدی ساخته شده است (افشار، 447؛ بختیاری، 118)؛ 3. آرامگاه امامزاده سیدمظفر كه آن را متعلق به یكی از نوادههای امام موسی بن جعفر (ع) میدانند كه در 402ق / 1011م درگذشته است (افشار، همانجا)؛ 4. زیارتگاه خواجه خضر كه تاریخ بنای آن مشخص نیست و در كنار جاده بندرعباس ـ سورو قرار گرفته است (همو، 446)؛ 5.آرامگاه امامزاده سید كامل كه در محلهای به همین نام (محلۀ سید كامل) قرار دارد و آن را به یكی از نوادههای امام موسی كاظم (ع) نسبت میدهند؛ 6. امام زاده شاه محمدتقی كه در جوار مسجد جامع و در نزدیكی بازار بزرگ بندرعباس قرار دارد و گنبد آن دارای گچبریهای زیبایی است (بختیاری، همانجا).
مآخذ
ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به كوشش كرامرس، لیدن، 1939م؛ ابوالحسن مستوفی، گلشن مراد، به كوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، 1369ش؛ احمدی، حمید، تاریخ نیم قرن نیروی دریایی نوین ایران، تهران، 1355ش؛ اسكندربیك منشی، عالم آرای عباسی، تهران، 1350ش؛ اصطخری، ابراهیم، مسالك و ممالك، ترجمه كهن فارسی، به كوشش ایرج افشار، تهران، 1347ش؛ افشار سیستانی، ایرج، جغرافیای تاریخی دریای پارس، تهران، 1376ش؛ اقتداری، احمد، آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان، تهران، 1348ش؛ همو، خلیج فارس، تهران، 1356ش؛ امبرسز، ن. ن. و ج. پ. ملویل، تاریخ زمینلرزههای ایران، ترجمۀ ابوالحسن رده، تهران، 1370ش؛ امینی، رضا، «تبعیدگاه چاقوكشان، آدمكشان و...»، اطلاعات ماهانه، تهران، 1328ش، س 2، شم 7 (19)؛ بختیاری، مجید، راهنمای مفصل ایران، استان هرمزگان، تهران، 1369ش، ج 22؛ بونیفاسیو، ا.، «كلیات راجع به جغرافیای ایران»، تمدن ایرانی، ترجمۀ عیسی بهنام، تهران، 1346ش؛ جعفری، عباس، دائرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379ش؛ جناب، محمدعلی، خلیج فارس، تهران، 1356ش؛ حدیث نادرشاهی، به كوشش رضا شعبانی، تهران، 1356ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به كوشش لسترنج، لیدن، 1331ق / 1913م؛ رزمآرا، علی، جغرافیای نظامی كرمان، تهران، 1323ش؛ زینالعابدین شیروانی، ریاض السیاحة، به كوشش اصغر حامد (ربانی)، تهران، 1339ق؛ سایبانی، احمد، از بندر جرون تا بندرعباس، بندرعباس، 1377ش؛ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، به كوشش جمشید كیانفر، تهران، 1377ش؛ سدیدالسلطنه، محمدعلی، بندرعباس و خلیج فارس، به كوشش احمد اقتداری، تهران، 1368ش؛ همو، تاریخ مسقط و عمان، بحرین و قطر، به كوشش احمد اقتداری، تهران، 1370ش؛ همو، سرزمینهای شمالی پیرامون خلیج فارس و دریای عمان، به كوشش احمد اقتداری، تهران، 1371ش؛ سرشماری عمومی نفوس و مسكن (1375ش)، شناسنامه آبادیهای كشور، شهرستان بندرعباس، مركز آمار ایران، تهران، 1376ش؛ همان، نتایج تفصیلی، شهرستان بندرعباس، مركز آمار ایران، تهران، 1376ش؛ شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، به كوشش محمد عباسی، تهران، 1336ش؛ شمیم، علی اصغر، ایران در دورۀ سلطنت قاجار، تهران، 1342ش؛ طاهری، ابوالقاسم، تاریخ روابط بازرگانی و سیاسی انگلیس و ایران، تهران، 1354ش؛ «عملكرد بنادر تجاری كشور...»، بندر و دریا، تهران، 1380ش، س 16، شم 80-81؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای كشور (بندرعباس)، اداره جغرافیایی ارتش، تهران، 1362ش، ج 122؛ فسایی، حسن، فارسنامه ناصری، به كوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367ش؛ فلسفی، نصرالله، زندگانی شاه عباس اول، تهران، 1341ش؛ قدوسی، محمدحسین، نادرنامه، مشهد، 1339ش؛ كازرونی، محمدابراهیم، تاریخ بنادر و جزایر خلیج فارس، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، 1367ش؛ كمپفر، انگلبرت، در دربار شاهنشاه ایران، ترجمۀ كیكاووس جهانداری، تهران، 1350ش؛ گابریل، آلفونس، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوری، تهران، 1348ش؛ محیط طباطبایی، محمد، «جرون، گامبرون، بندرعباس»، گوهر، تهران، 1354ش، س 3، شم 2؛ مرزوقی، حمید، «بنادر هرمزگان مهمترین دروازههای كشور»، بندر و دریا، تهران، 1380ش، س 16، شم ، 80-81؛ مرگان، ژاك، ایران، مطالعات جغرافیایی، ترجمه كاظم ودیعی، تبریز، 1339ش؛ مفخم پایان، لطفالله، فرهنگ آبادیهای ایران، تهران، 1339ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به كوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ موسوی اصفهانی، محمدصادق، تاریخ گیتیگشا، به كوشش سعید نفیسی، تهران، 1363ش؛ نشریۀ دفتر تقسیمات كشوری، معاونت سیاسی اجتماعی وزارت كشور، تهران، 1379ش، شم 2؛ وحید قزوینی، محمدطاهر، عباسنامه، به كوشش ابراهیم دهگان، اراك، 1329ش؛ وطنشناس، علیرضا، بررسی طرح پروژه مجتمع سیلوی ترانزیت بندر شهید رجایی (پایاننامه كارشناسی ارشد رشته عمران، گرایش راه و ترابری، دانشكده فنی دانشگاه تهران)، 1374ش؛ هدایت، رضاقلی، ملحقات روضه الصفا، تهران، 1339ش؛ هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، 1364ش؛ نیز:
«Bafq-Bandar Abbas Railway Links Iran to Europe and
حسن احمدی