بیت المقدس
بِیتُالْمُقَدَّس، یا بیتالمَقْدِس، قُدْس، شهری باستانی در سرزمین فلسطین، از مراكز ادیان الاهی و نخستین قبلۀ مسلمانان.
I. نام شهر
از این شهر در متون و دورههای مختلف با نامهای گوناگون، اما پیوسته به عنوان شهری قدسی و مورد احترام یاد شده است (دباغ، 9(2)/80). از جملۀ این نامهاست: یبوس (عزالدین، 9، 16؛ دباغ، 9(2)/30؛ جودائیكا، IX/1380)، یا بیش (عزالدین، 18)، كادش (عثمان، 131, 133)، سالم (همو، 132؛ عزالدین، 16)، شالم (شینن، 125؛ دباغ، 9(2)/22)، سالیم (سفر پیدایش، 14: 18)، صهیون، شهر داوود (دوم سموئیل، 5: 7، 9؛ نیز نک : عزالدین، 10؛ عثمان، 124)، اورسالم (اوروسالیم) (همو، 133)، ایلیا (یاقوت، 1/423؛ حمدالله، 16؛ دباغ، 9(2)/74 بب ؛ نک : یاقوت، 1/424، كه آن را به معنی خانۀ خود دانسته است)، اورشلیم (دوم سموئیل، 5: 5-6؛ مسعودی، 124؛ حمدالله، همانجا)، یروشالئیم (یروشالایم) (دباغ، 9(2)/24؛ بریتانیكا، ذیل اورشلیم)، قُدس (حازمی، 2/761؛ یاقوت، 4/38؛ حافظ ابرو، 1/323)، القُدُس (امام، 59)، بیتالمَقْدِس (ابوالفدا، 240)، بیتالمُقدَّس (دباغ، 9(2)/80) و گاهی نیز آن را شهر عدالت، شهر امین، شهر زیبا ( جودائیكا، IX/1379). شهر مقدس، كوه معبد، شهر خدا و یا به تنهایی و بهطور مطلق، معبد یا شهر خواندهاند (شینن، 120-122).
در متون مذهبی حدود 20 نام مختلف برای بیتالمقدس بهكار رفته است (همو، 120). این شهر در قرآن كریم به صورتهای «القریة»، «الارض المباركة»، «الزیتون» و «الساهرة» آمده است (نک : عزالدین، 10-11). در تورات در كنار نامهای دیگر، بیش از 650 بار نام اورشلیم آمده است (شینن، همانجا). پیش از آنكه داوود نبی (ع) به این مكان وارد شود، نه تنها نزد یبوسیان، ساكنان نخستین آن (نک : دوم سموئیل، 5: 6)، بلكه نزد ابراهیم نبی (ع) مكانی مقدس بهشمار میرفت و آن را محلی دانستهاند كه ابراهیم خلیل(ع) فرزند خود را در آنجا به قربانگاه برد (عثمان، 128 , 132؛ سفر پیدایش، 22: 14؛ نیز نک : دباغ، 9(2) /26)؛ نیز آنجا را محل نزول وحی بر یعقوب نبی (ع) آوردهاند (حمدالله، 16). صورت یونانی نام این شهر، هیروسولوما نیز از مقدس بودن آن خبر میدهد (عثمان، 134؛ نیز نک : جودائیكا، همانجا؛ دباغ، 9(2) /24). از اینرو، این شهر به عنوان «جایگاه انبیا و مهبط وحی» (قزوینی، 159)، پیوسته نزد ادیان و مذاهب مختلف، بهویژه مسلمانان، مسیحیان و یهودیان، شهری مقدس بوده است (عزالدین، 7؛ موسوعة ... ، 49؛ معجم ... ، 124).
یبوس ــ از نخستین نامهای شهر ــ را به طایفۀ یبوسیان، ساكنان نخستین آن كه از اعراب كنعانی بودند، نسبت دادهاند (دباغ، 9(2) /30؛ نیز نک : جودائیكا، همانجا). برخی نامهای شهر، ازجمله صهیون، شهرت كمتری دارد (عزالدین، 10). این نام كه معنای آن ناشناخته است، مطابق متن تورات، همیشه نیز به دژ یبوسی اشاره ندارد، بلكه براساس آن، محلی بوده است كه معبد باید بر آن ساخته میشد. به این ترتیب، صهیون آشكارا به محل كوه معبد اشاره داشته است، و اگرچه به شهر دژگونۀ یبوس مرتبط، اما از آن كاملاً مجزا بوده است (عثمان، 127؛ دوم سیموئیل، 5: 7؛ نیز نک : جودائیكا، همانجا). به همین ترتیب، رومیان كه این شهر را با عنوان سولیموس (سالموس) میشناختند، نام آن را از 139م به آئلیا كاپیتولینا تغییر دادند (عزالدین، همانجا؛ نیز نک : آلبرایت، 166). یاقوت این نام را به بانی آن، ایلیا بن ارم بن سام بن نوح منسوب میداند (همانجا). نام ایلیا دست كم تا زمان فتح شهر توسط مسلمانان بر سر زبانها بوده است (عزالدین، همانجا؛ دباغ، 9(2) /75).
اورشلیم از نامهای مشهور این شهر است. این نام نخستینبار در متون كهن مصری سدۀ 19 و 18 قم به صورت روشالموم ( جودائیكا، همانجا) یا اوشامم5 (دباغ، 9(2) /23) آمده است. این نام در مكاتبات ششگانۀ حاكم بیتالمقدس با پادشاه مصر، موسوم به «نامههای تلالعمارنه» و متعلق به سدۀ 14قم، نیز به صورت ایروسالم ( جودائیكا، همانجا) و اوروسالم (اروشالم) آمده است. این مدارك نشان میدهد كه این مكان در آن زمان در تصرف مصریان بوده است (عثمان، 131). جزء نخست این نام بابلی ـ آرامی (عزالدین، 9) برگرفته از مصدر «یاراه»، به معنای برپا داشتن و ایجاد كردن، و جزء دوم آن به عربی سلام، به عبری شلوم، و به معنای صلح است. به این ترتیب، اوروسالم محل برپایی صلح (عثمان، 133) و شهر صلح (عزالدین، 7؛ دباغ، 9(2) /22؛ بستانی، 4 /623) بهشمار میرفته است. جزء نخست این نام (اور) را به معنای شهر (دباغ، 9(2) /23، حاشیۀ 4) دانسته، و جزء دوم را به خدای سامیان غربی، شولمانو یا شالیم (شالم) نیز نسبت دادهاند ( جودائیكا، همانجا). بعضی نیز سالم را برگرفته از نام شاه یبوسی، ملكی صادق (ملك اسلام / شاه صلح) و سالم الیبوس كه نامی نامی كنعانی است و بعضی آن را به «سرور عادل» تعبیر كردهاند، میدانند (عزالدین، 16؛ نیز نک : دباغ، 9(2) /25، حاشیۀ 2).
این شهر نزد مصریان باستان قادش (كادش) خوانده میشد، از اینرو نام اوروسالم، بجز «نامههای تلالعمارنه» در دیگر منابع مصری و نیز فهرست شهرهای آسیایی تحت تصرف فراعنه نیامده است. این نام اصل همان نام امروزین شهر ــ قدس ــ است كه به عبری «هاقدش» (هاكودش) خوانده میشود. این لفظ هم به عربی و هم به عبری به معنای «[ارض] مقدس» است. به این ترتیب، نام اوروسالم را نزد فراعنه نشانۀ اطاعت و فرمانبرداری آن شهر بهشمار آوردهاند؛ نامی كه بعداً توسط راویان تورات به صورت اورشلیم درآمد (همو، 132-134). این شهر در دورۀ اسلامی بهطور اخص قدس و گاهی قدس شریف خوانده میشد (عزالدین، 11). به این ترتیب، نام عبری یروشالئیم یا اورشلیم تورات، به عنوان تحریف عبری نام عربی ـ كنعانی اورسالم (دباغ، 9(2) /40)، به صورت یونانی آن، هیروسولوما و بعداً به صورتهای ژروزالم (فرانسوی)، جروسلم (انگلیسی) و یروزالم (آلمانی) در غرب مورد استفاده قرار گرفت (عزالدین، 10-11؛ عثمان، همانجا؛ دباغ، 9(2) /24). این شهر را عربها قدس (القدس)، و توسط ایرانیان بیشتر بیتالمقدس میخوانند.
II. جغرافیا
ویژگیهای محیط طبیعی
بیتالمقدس با حدود 331‘19 كمـ2 وسعت (همو، 1(1) /248)، در °31 و ´47 عرض شمالی و °35 و ´13 طول شرقی (همو، 9(2) /13؛ نیز نک : «راهنما ... »، 323؛ قس: امام، 60) قرار دارد. ارتفاع متوسط شهر از سطح دریاهای آزاد 792 متر (دباغ، 1(1) /248) و از سطح دریای مدیترانه و بحرالمیت به ترتیب 394 و 182‘1 متر است (پرایم، 101). بیتالمقدس به عنوان بزرگترین شهر كرانۀ غربی، از نظر طبیعی در دشت مرتفع منطقۀ یهودیه («راهنما»، 325)، و منتهىالیه جنوبی ناحیۀ نسبتاً مرتفع موسوم به «زین قدس» (راجرسن، 20-21)، میان دو دریای مدیترانه و بحرالمیت قرار دارد (دباغ، 9(2) /13). فاصلۀ این شهر تا بحرالمیت حدود 22 كمـ ، تا مدیترانه حدود 52 كمـ است (همانجا؛ قس: بریتانیكا، همانجا).
بیتالمقدس كه توسط جغرافینگاران مسلمان سدههای میانه از اقلیم سوم به حساب میآمد (ابن رسته، 97؛ حمدالله، 16)، پیوسته موقعیت مناسب ارتباطی، بین راههای شمالی ـ جنوبی و شرقی ـ غربی داشت (راجرسن، همانجا). همین موقعیت خاص، این شهر را در میان امپراتوریهای كهن به صورت كانون اتصال آسیا، افریقا و اروپا درآورده بود (محمود، 15).
بیتالمقدس را از نظر عوارض محیطی میتوان به 3 بخش تقسیم نمود: كوهها، ناهمواریها (تپه ـ ماهورها) و درهها (عزالدین، 45-48). مهمترین كوههای شهر عبارتاند از موریا كه حرمالشریف (الحرم القدسی) بر آن قرار دارد؛ اوفل كه محلۀ سلوان از ناحیۀ حرم را شامل است؛ صهیون كه بركۀ (آب انبار) سلطانی از سمت غرب و محلۀ سلوان از شرق در آن واقع است و داوود نبی (ع) در آنجا اقامت داشت؛ اكرا كه زیستگاه مسیحیان (تاكنون) بوده، و كلیسای قیامت در آنجا واقع است؛ و بزیتا در امتداد دروازۀ حطه. امروزه با گسترش شهر از جهات مختلف، مرتفعاتی ازجمله كوه زیتون (در شرق شهر)، كوه مشارف (در شمال شهر و متصل به كوه زیتون كه بیشتر خانههای شهر در آن قرار دارد و توسط اهالی و اروپاییان اسكوبس خوانده میشود)، كوه القطمون (كه در گذشته به دیر سمعان معروف بود و در جنوب غربی شهر قرار دارد) و كوه المكبر (در جنوب شرقی شهر) در داخل شهر قرار گرفتهاند(همو، 45-46؛ نیز نک : دباغ، 1(1) / 248؛ «راهنما»، 325-326). بلندیها، درهها و آبراهههای منتهی به شهر هریك نام تاریخی ویژهای دارند (پرایم، 102-103).
ناحیهای كه شهر كهن بر آن شكل گرفته، اساساً ناهموار است (كنیون، 36؛ نیز نک : ابوالفدا، 224). ناهمواریهای تپه ماهوری و خشك پیرامون شهر كهن به واسطۀ درهها و گدارهایی از یكدیگر جدا میشوند، اما با پیچ و خم درهها باز به یكدیگر میپیوندند و به سوی مدیترانه (در غرب) و یا بحرالمیت (در شرق) امتداد مییابند (پرایم، 100). این درهها كه در تشكیلات آهكی حفر شده، و كف آنها از قلوهسنگ و واریزه انباشته است («راهنما»، 325)، بجز آب چشمهها، اغلب فاقد آب جاری هستند (همانجا؛ نیز نک : اصطخری، 60؛ پرایم، همانجا). ناهمواریهای پیرامونی شهر در نزدیكی دروازۀ دمشق به درهای نسبتاً عمیق منتهی میگردد كه به واسطۀ همین دره، بخش باستانی بیتالمقدس به دو بخش تقسیم میشود: درۀ كدرون در بخش شرقی، ابتدا دارای شیب ملایمی به سمت شمال شرقی است، اما امتداد آن به سمت جنوب، عمیقتر و دارای شیب بیشتری است. به همین نحو، درۀ هیمنون در جنوب دروازۀ یافا ــ واقع در قسمت غربی شهر كهن ــ از اراضی ناهموار تشكیل شده است (كنیون، همانجا). ارتفاع اراضی خارج از دیوار شهر كهن قاعدتاً بیش از اراضی داخلی آن است (پرایم، 103).
آب و هوای شهر تركیبی از اقلیم نیمه گرم و نیمه خشك، با تابستانهای خشك و باران زمستانی است ( بریتانیكا، ذیل اورشلیم). میزان بارش اصولاً ناچیز و نظام آن نامنظم است و بارندگی اغلب در ماههای زمستان است («راهنما»، 59-60). باد غالب بیتالمقدس كه بیشتر در تابستان میوزد، «خمسین» نام دارد (اش، 139). جریان آب سطحی شدیداً به روانْآبهای طبیعی بستگی دارد و تنها پس از رگبارهای تند است كه مسیلهای آن مملو از آب میشود (همو، نیز «راهنما» همانجاها). از اینرو، بیتالمقدس از گذشتۀ دور از لحاظ تأمین آب به بارش متكی بود و از آب باران به بهترین وجه بهرهبرداری میشد و به سوی آب انبارهای شهر هدایت، و در آنها ذخیره میگردید (حافظ ابرو، 1 /324؛ پرایم، همانجا).
بیتالمقدس با قرار گرفتن در خط تقسیم آبهای موجود میان بلندیهای نسبتاً بارانگیر و بیابان خشك یهودیه، هم دارای گیاهان مدیترانهای و هم پوشش گیاهی ایرانی ـ تورانی است. پیرامون شهر حاوی حدود هزار گونۀ مختلف گیاهی است ( بریتانیكا، همانجا).