تحریم
تَحْریم، شصت و ششمین سورۀ قرآن کریم، بیست و یکمین سورۀ نازل شده در مدینه، بعد از سورۀ حجرات و قبل از سورۀ جمعه، صد و پنج یا صد و ششمین سورۀ نازل شده بر پیامبر(ص) و دربردارندۀ 12 آیه است. این سوره را با نامهای دیگری چون «نَبی» و «مُتَحَرِّم» نیز خواندهاند.
در آیات نخست این سوره (1-5) هرچند غیرصریح و بدون نام بردن از کسی، گلهها و اعتراضاتی نسبت به دوتن (نک : آیۀ 4) از همسران پیامبر(ص) به میان آمده است. روایات شأن نزول، مخاطبان این گلهها را عایشه و حفصه میشناسانند. بر پایۀ این روایات پیامبر(ص) برای دلجویی این دو، در مقابل اعتراض آنان در توجه به کنیزش ماریه، از امر مباحی چشم پوشید. گفتهاند این امر مباح، نوشیدن شربت عسل یا رابطه با ماریه بود. نیز اعتراض قرآن کریم را به افشای راز پیامبر(ص)، مربوط به آگاهی یافتن حفصه از توجه وی به ماریه و در میان نهادن این راز با عایشه دانستهاند (نک : واحدی، 325-327).
آغاز سوره پرسشی است از پیامبر(ص) که به واقع، گونهای دلجویی از اوست. آیۀ اول با دو اسم «غفور» و «رحیم» پایان مییابد و بعد، حکمی برای خارج شدن پیامبر(ص) از پایبندی به سوگند (آیۀ 2) مطرح میشود که باز گونهای دلجویی است. این دلجویی در مقابل آزار همسران، با نهیبی به آنان و دعوتشان به توبه ادامه مییابد (آیۀ 4)، تا آنجا که به صراحت، به پیامبر(ص) ابلاغ میکند که به خواست خدا میتواند همسرانی بهتر، هم از لحاظ اخلاق و هم ویژگیهای ظاهری برگزیند (آیۀ 5).
از دیگر سو (آیۀ 4)، برای زدودن توهم وابستگی پیامبر(ص) به همسران، از پشتیبانی خدا، جبرئیل و فرد شایستهای از اهل ایمان (صالح المؤمنین) سخن میگوید. در ادامه نیز (آیۀ 6) به اهل ایمان، ضرورت توجه به خود و خانواده را برای فرو نیفتادن در آتشی که سوخت آن مردماناند، گوشزد میکند. چهبسا این بیم دادن، گونهای یادآوری به مؤمنان برای پیشگیری از دامن زدن به شایعاتی است که منافقان و کافران دربارۀ مسائل داخلی زندگی پیامبر(ص) مطرح میکنند، منافقان و کافرانی که در یکی دو آیه در این میان، پیامبر(ص) به جهاد با آنان امر شده است (آیات 7، 9). گویی در آیات پایانی سوره نیز همین معنا ادامه یافته است. در این آیات، همسر نوح و لوط(ع) را نمونهای از دو زن کافر با همسرانی صالح، و همسر فرعون را نمونۀ زنی مؤمن با همسری کافر مطرح کرده، و در نهایت از بانوی مؤمنی بدون همسر (مریم) مثال آورده است. گویی این مثالها برای تبیین این معنا یاد شده است که مؤمنان از کارهای نادرستی که گاه ممکن است از همسران پیامبر(ص) سر زند، به شگفت نیایند.
به نظر میرسد کل سوره یک مجموعۀ معنایی پیوسته است. از شواهد این مدعا، ارتباط معنایی میان نهیب بر زنان پیامبر(ص) در آغاز آن، با مثالهایی از رفتار همسران پیامبران گذشته در پایان سوره است. گویی نهیب بر همسران در آغاز و هم در نمونههای پایانی سوره، برای تبیین این نکته است که هیچ ارتباط زوجیت و نسبت اعتباری و قراردادی، نمیتواند باعث تضمین رستگاری گردد، یا مایۀ آزاد بودن انسان در برآوردن خواستههایش باشد، چنانکه همسر نوح و لوط(ع)، هرچند با دو تن از بندگان صالح خدا میزیستند، ناصالح بودند (آیۀ 10) و در مقابل، همسر فرعون بیآنکه نسبتی با بندۀ صالحی داشته باشد (آیۀ 11)، یا مریم که همسری نداشت (آیۀ 12)، به سبب شخصیت خود نمونۀ اهل ایمان و رستگارند.
این مفهوم در دو جای دیگر قرآن نیز به صراحت آمده است. یک بار نسبت پسر نوح(ع) با او، به سبب بیایمانی نفی شده (هود / 11 / 64)، و دیگر بار از قول ابراهیم(ع) تبعیت و همراهی را مایۀ اهلیت و صلاح میداند (ابراهیم / 14 / 36). نظر به تأکید قرآن بر این مسئله، گویی در این سوره نیز تبیین همین نکته مراد است که نسبتهایی اعتباری، همچون همسری پیامبر(ص) موجب فضیلت نیست و مسئولیتآور است (نک : ابن قیم، 497؛ برای نمونهای دیگر از تأکید قرآن، نک : احزاب / 33 / 30-31). بدینسان، باید گفت شکستن توهم ارزش نسبتها و عنوانهای اعتباری، محور موضوعی سوره است.
گویی داستان اول سوره، رویدادی است که میتواند برای دیگران هم پیش آید. از همینرو در آیات 5 به بعد، آموزههای آن تعمیم یافته است. در آیۀ 8، دعوت به توبه که پیشتر(آیۀ 4) تنها برای همسران پیامبر(ص) یاد شده بود، متوجه همگان میشود. نقطۀ مشترک دیگر هر دو قسمت، ندای توبه (قس: آیههای 4، 8)، دعوت به طی مراحل رشد بالاتر، باز نایستادن در گامهای نخست و راضی نشدن به ایمان ظاهری (قس: آیههای 4، 9-12) است. دعای «أتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا» (آیۀ ۸)، بحث را به همین سو میکشاند (نک : تفسیر…، 2 / 669). آیۀ 9 نیز، اخطاری تند به کافران و منافقان برای جلوگیری از سوء استفاده از مسائل پیش آمده در زندگی داخلی پیامبر(ص) است (نیز نک : توبه / 9 / 73).
سفارش به «توبۀ نصوح» (آیۀ 8)، به معنای توبهای کامل و بدون بازگشت، و بالاتر بردن همت از اندیشۀ گناه و نه فقط پرهیز از آن برخلاف تمایل، همچون یکی از مهمترین فرمانهای اخلاقی قرآن از دیرباز مورد توجه مفسران قرار گرفته است (برای نمونه، نک : مجاهد، 683-684؛ زمخشری، 4 / 569-570). این اصطلاح که در فرهنگ اسلامی از جایگاه ویژهای برخوردار شده، تنها در همین سوره از قرآن کریم کاربرد یافته است (برای بسط بحث دربارۀ آن، نک : ﻫ د، توبه).
شباهت میان مضامین سورۀ تحریم با سورۀ طلاق که در ترتیب مصحف پیش از آن جای گرفته، درخور تأمل است. برخی روایتها فضیلت قرائت این سوره را همراه با سورۀ طلاق یادآور شدهاند (نک : بحرانی، 4 / 345). نیز برخی مفسران بحث معاشرت با زنان را در این سوره، مشابه بحثها دربارۀ برخی آداب همسری در سورۀ طلاق دانستهاند (سیوطی، 127). مضمون آیۀ نخست سوره نیز مشابه امر قرآن کریم در جای دیگر است، امر بدان که با جسارت ورزیدن در حرام شمردن امری که خدا حلال کرده است، پا را از حدود فراتر نگذارند (مائده / 5 / 87). این مضمون در سدههای بعد مورد توجه فقیهان نیز بوده، و مورد استناد ایشان قرار گرفته است (نک : ابن عربی، 4 / 294-295).
مآخذ
ابن عربی، محمد، احکام القرآن، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، 1408ق / 1988م؛ ابن قیم جوزیه، محمد، التفسیر القیم، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، 1367ق / 1948م؛ بحرانی، هاشم، البرهان، قم، 1394ق؛ تفسیر القران الکریم، منسوب به محییالدین ابن عربی، به کوشش مصطفى غالب، بیروت، 1978م؛ زمخشری، محمود، الکشاف، قاهره، 1373ق / 1953م؛ سیوطی، تناسق الدرر، به کوشش عبدالقادر احمد عطا، بیروت، 1986م؛ قرآن کریم؛ مجاهد، تفسیر، به کوشش عبدالرحمان طاهر سورتی، قطر، 1396ق / 1976م؛ واحدی نیشابوری، علی، اسباب النزول، قاهره، 1315ق.