زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

تدویر

تَدْویر، در لغت به معنی گرد کردن، و در اصطلاح دانش بدیع آن است که شاعر بیتی بگوید که چون آن‌را در دایره بنویسند، از هر طرف که شروع کنند و بخوانند مصراعی دارای معنی پدید آید. چنین شعری را مدوّر (رادویانی، 113-114؛ رشید وطواط، 86؛ کاشفی، 155)، یا معکوس (تاج‌الحلاوی، 93) می‌گویند. بدان سبب که این‌گونه شعر از سر تفنن سروده می‌شد، نخست رشید وطواط (همانجا) و سپس تاج‌الحلاوی (همانجا) آن‌را به بازی کودکان مانند کرده‌اند، مثل «نگارینا چرا کردی، رخان من، بدین زردی».
از سدۀ 9ق که توجه به جنبه‌های تفننی در شعر مانند پرداختن به ماده تاریخ و لغز و معما بیشتر شد و کار به بازی با کلمات (صفا، 5(1) / 571) و ابداع ریزه‌کاریهای کودکانه کشید (زرین‌کوب، از گذشته...، 515)، تدویر نیز مورد توجه قرار گرفت و به انواعی چند تقسیم شد: 

1. براساس افراد و جمع، شاملِ

الف‌ـ مدور مفرد: و آن چنان است که چون شعر را مدور بنویسند، از هر طرف که به خواندن آغاز کنند، مصراعی معنی‌دار پدید می‌آید و وزن آن نیز تغییر نمی‌کند، مثل: «ای بی‌وفا / رحمی بکن / بهر خدا / بر عاشقان» (کاشفی، همانجا). ب‌ـ مدور جامع: آن است که شاعر مصراعی آورد در دایره‌ای که با اندکی جا به جایی، یعنی با تقدیم و تأخیر اجزاء وزن آن تغییر کند و آن مخصوص دایره‌های شش‌گانه‌ای است که در اشعار فارسی و عربی، بحور عروضی از آنها استخراج می‌شود (برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : همو، 156).

2. براساس تقاطع دو خط

آن‌چنان است که با رسم دو خط متقاطع (نظیر اقطار یک مربع) و نوشتن یکی از حروف الفبا (مثلاً میم) در نقطۀ تقاطع و نوشتن دو حرف در انتهای هر یک از اقطار و نیز نوشتن 4 مصراع ناقص نظیر اضلاع مربع، هیئتی پدید می‌آورند. مصراعی که بر هر ضلع مربع نوشته می‌شود، تنها درصورتی کامل می‌گردد که خواندن حروف را از مرکز قطر با حرف میم آغاز کنند و در انتها به همان حروف ختم نمایند (معزی، 158؛ شریعت، 145).

3. براساس بحر شعر

و آن دو گـونه اسـت: الف‌ـ متفق البحر: که از هر کلمۀ بیت آغاز کنند، وزن تغییر نکند. مدور متفق‌البحر، گاه دارای صنعت تنسیق‌الصفات نیز هست، مثل: قسیـمٌ، جسیـمٌ، بسیـمٌ، و‌سیـم / کـریمٌ، رحیـمٌ، حکیـمٌ، علیـم. ب‌ ـ مختلف البحر: که از هر کلمۀ بیت که بخوانند، مصراعی با وزنی دیگر پدید آید، مانند: موی پریشان چو شام / روی درخشان چوبام / مهر به چهرت اسیر / ماه به مهرت منیر؛ صورت دیگر: پریشان چوشام موی / درخشان چوبام روی…؛ صورت دیگر: چو شام موی پریشان / چو بام روی درخشان… (زاهدی، 314؛ رادفر، 320؛ تفهیمی، 109).
شاعران و همچنین نظریه‌پردازان بلاغی روزگار ما نه فقط به صنایعی از نوع تدویر نپرداخته‌اند، که آنها را صنایعی تکلّف‌آمیز دانسته، و پرداختن بدین‌گونه صنایع را از جمله عیوب کتب بدیع سنتی به شمار آورده‌اند (شمیسا، 197) و یا آنها را نوعی سرگرمی و بازی با واژه‌ها محسوب داشته‌اند (صادقیان، 167) و چنین اظهارنظر کرده‌اند که گرایش شعر به تجمل و رواج صنایع بدیعی کودکانه در شعر و سرودن اشعار متکلفانه، شعر را تا حدّ جدول سرگرمی تنزل می‌دهد (زرین‌کوب، شعر…، 93).

تدویر در ادب عربی

در منابع بلاغی عربی بحث دربارۀ تدویر چندان دیرین نمی‌نماید. در چند کتاب و فرهنگ بلاغی متأخر و معاصر عربی تعاریف و نمونه‌های به دست داده شده حاکی از آن است که مفهوم تدویر در زبان و ادب عربی با تدویر در شعر فارسی کاملاً فرق دارد.
 در نظر بلغای عرب و در عروض عربی تدویر عبارت است از آوردن بخشی از یک کلمه در آخر مصراع اول یک بیت (= شطر) و بخش دیگر آن در ابتدای مصراع دوم همان بیت مثل کلمـۀ «الشعـب» در بیت: لاتخونوا الشعب فـاالشع‍ / ‍ـب عـزیـزٌ ذوانتقام (یعقوب، 173-174، 189).
در شیوۀ نگارش چنین بیتهایی میان ادبای عرب اختلاف است. برخی از آنان تمام کلمه را در مصراع اول می‌نویسند و در فاصلۀ دو مصراع حرف «م» می‌گذارند و برخی از آنان کلمه را براساس وزن بیت میان دو مصراع تقسیم می‌کنند (تونجی، 237). فایدۀ این‌گونه تدویر را به ویژه در ادبیات غنایی عرب با احساس و نیز با امتداد دادن هجا و کشیدن صدای آخر مصراع از سوی خواننده مربوط دانسته‌اند: انا فی امّةٍ تدارکها الل‍ / ـه غریبٌ کصالح فی ثمود (نازک الملائکه، 89-90) و شاید به همین سبب است که در شعر عربی به خلاف شعر فارسی ردیف نقشی ویژه و حضوری چشم‌گیر ندارد (شفیعی کدکنی، 126).

مآخذ

تاج الحلاوی، علی، دقایق الشعر، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، 1341ش؛ تفهیمی، ساجدالله، فرهنگ اصطلاحات علوم ادبی، اسلام‌آباد، 1375ش؛ تونجی، محمد، المعجم المفصل فی‌الادب، بیروت، 1413ق؛ رادفر، ابوالقاسم، فرهنگ علوم بلاغی ـ ادبی، تهران، 1368ش؛ رادویانی، محمد، ترجمان البلاغه، به کوشش احمد آتش، تهران، 1362ش؛ رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1308ش؛ زاهدی، زین‌العابدین، روش گفتار، مشهد، 1346ش؛ زرین‌کوب، عبدالحسین، از گذشتۀ ادبی ایران، تهران، 1375ش؛ همو، شعر بی دروغ، شعر بی‌نقاب، تهران، 1371ش؛ شریعت، رضوان، فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران، 1370ش؛ شفیعی کدکنی، محمدرضا، موسیقی شعر،تهران،1370ش؛ شمیسا، سیروس، نگاهی تازه به‌بدیع، تهران،1383ش؛ صادقیان،محمدعلی، زیورسخن در بدیع فارسی،‌یزد، 1378ش؛ صفا، ذبیح‌الله،تاریخادبیات در ایران،تهران،1368ش؛کاشفی،حسین، بدایع الافکار، به‌کوشش جلال‌الدین کزازی، تهران، 1369ش؛ معزی، نجفقلی، درۀ نجفی، به کوشش حسین آهی، تهران، 1355ش؛ نازک الملائکه، قضایا الشعر المعاصر، بیروت، 1382ق؛ یعقوب، امیل بدیع، المعجم المفصل، بیروت، 1991م.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.