تعزیهنامه
تَعْزیهنامه، کلام منظومی است که هنگام اجرای نمایش سنتی ایرانی (تعزیه)، مورد استفادۀ بازیگران، برای مرثیه خوانی و یا گفت و گو با یکدیگر قرار می گیرد تا واقعۀ کربلا و شهادت امام حسین(ع) که موضوع اصلی نمایش است، بهتر نمایان گردد.
تاریخچه
سرودن نخستین تعزیهنامه ظاهراً با اجرای اولین تعزیه در ایران همزمان است، ولی به درستی روشن نیست که اجرای نخستین تعزیه درچه زمانی صورت گرفته است. بسیاری براین باورند که تعزیه ریشه درنمایشواره های مذهبی درایران پیش ازاسلام داشته، و بعدها در دوران صفویه، حیاتی دوباره یافته است (نک : چلکوفسکی، «گفتوگو...»، 14؛ بیضایی، نمایش...، 30-31؛ یارشاطر،127-135؛ ملکپور، 1/ 211-213). نوشتههای جهانگردان و یا سیاستپیشگانی که درسدههای 10-12ق/ 16-18م، از ایران بازدید کرده اند، مؤید این معناست که حکومت صفویه در ایجاد و تحول تعزیه به شکل کنونی و تحول آن، نقشی مؤثر داشتهاند (نک : ملکپور، 1/ 213،229؛ مسعودیه، 1/ 10).
تعزیه با گذر از دورۀ صفویه و زندیه، در دورۀ قاجار به اوج تحول و تکامل خود رسید (بکتاش، 7؛ شهیدی ، پژوهشی...، 76-81 ، 111-119؛ چلکوفسکی، «کتابشناسی»، 365-376). بدین ترتیب، تعزیه در شمار پدیدههایی است که در گذار از سده های متمادی، تحول یافته، و تعزیه نامه هم به دنبال تحول تعزیه ، دگرگونیهایی پذیرفته است. ظاهراً کهنترین تعزیهنامۀ موجود، در عصر کریمخان زند تدوین شده است (محجوب، 187-188).
تعزیه نامه در دورۀ قاجار، رشد کیفی یافت. در همین دوره بسیاری از تعزیهنامهها تدوین شد و به چاپ رسید (کالمار، 49؛ همایونی، «سیر...»،93). تعزیه نامه ها در آغاز بسیار ساده بود و فقط در یک یا دو روز (تاسوعا و عاشورا) از سال اجرا میشد، ولی از دوران زندیه به این سو، در تمام 10 روز اول محرم و نیز برخی دیگر از ایام مذهبی سال، مانند روز شهادت امام علی(ع) به اجرا درمیآمد (چلکوفسکی، «تعزیه...»، 19؛ شهیدی، پژوهشی، 74).
اجرای تعزیه در مقیاس گسترده، سبب استفادۀ پی درپی از تعزیهنامهها و نسخهبرداری مکرر از آنها شد و این امر سبب آشفتگی، تحریف و اختلاط بخشهایی از تعزیهنامهها با یکدیگر شد (همان، 127، 131). ظاهراً این آشفتگی در زمان امیر کبیر(مق 1268ق) به اوج خود رسیده بود، زیرا امیر از شهاب اصفهانی (دربارۀ او، نک : خیامپور، 2/ 517) خواست تا 12 مجلس از وقایع کربلا را منظوم سازد و بدینسان از آشفتگیها بکاهد (آدمیت، 321). به هر تقدیر تعزیه نامه در حرکت رو به رشدِ خود، دچار تغییرات و تحولاتی شد که از جملۀ آنها، کاهش آواز و کلام یک نفره و کاسته شدن از گفت و گوهای طولانی و ملالآور بود که به دنبال خود، حرکت و عمل را بر گفتار چیرگی داد (شهیدی، همان، 74-75، 561-562).
سرایندگان
شمار موضوع تعزیهنامههای موجود، به بیش از 100 میرسد (محجوب، 185؛ ملکپور، 1/ 229). تنها شماری از سرایندگان این آثار شناخته شده، و اکثر آنها ناشناخته مانده است. علت این ناشناختگی به نظر برخی (صیاد، «ب») آن است که تعزیه نویس از ابتدا در فکر ایجاد یک اثر ادبی نبوده است که بخواهد نام خود را در پای آن ثبت کند. به نظر برخی دیگر سبب این امر آن است که تعزیه نویس در واقع همان تعزیه ـ گردان بوده که در زمان اجرای تعزیه، متون نمایشی را فیالبداهه میسروده، و در اختیار بازیگران قرار میداده است (ملکپور، همانجا؛ آرینپور، 1/ 323؛ همایونی، تعزیه...، 268). همچنین توجه تعزیهسرا به کسب اَجر اُخروی و نه اشتهار دنیوی، و ترس از تکفیر از سوی علمایی که تعزیه را مردود یا مکروه میشمردند، نیز از جمله علل ناشناختگی تعزیهسرایان به شمار میآید و نکتۀ آخر آنکه تعزیه نامه در طول زمان، آن چنان دچار دستخوش تغییروتبدیل می شد که اطلاق نام سرایندۀ واحد بر آن امکان نداشت (همان، 266، 268؛ ممنون،16؛ شهیدی، پژوهشی، 511-513). به هر روی، نام شماری ازتعزیه سرایان مشهورکه برخی از آنان تعزیه گردان هم بودهاند، در منابع ثبت شده است، مانند خواجه حسین علی خان، که در دربار فتحعلیشاه و محمد شاه قاجار معینالبکا بود (خوجکو، 116؛ ممنون، 15)، سید مصطفى کاشانی(میرعزا)، میرزا باقر(معین البکا) و میرزا محمدتقیخان، معروف به تعزیه گردان (برای آگاهی از این افراد و دیگر تعزیه سرایان، نک : ممنون، 15-16؛ شهیدی، همان، 511-514، «دگرگونی...»،84، «تعزیهها...» 128، 132؛ نیز نک : همایونی، همان، 266-267؛ ملکپور، همانجا؛ فقیهی، 1/ 250؛ منزوی، خطی، 6/ 4443؛ آستان قدس، 7/ 665؛ ملک، 2/ 156؛ صیاد، «الف» ـ «ب»).
موضوعات و مضامین
با گسترش تعزیه نامه ها و تحول و دگرگونی در آنها ، موضوع شهادت امام حسین (ع) نقش محوری یافت و داستانهایی که موضوعشان مقدم بر واقعۀ عاشورا و یا بر گرفته از آن بود، به صورت دوایر متحدالمرکزی پیرامون محور اصلی (عاشورا) قرار گرفت، موضوعاتی مانند رحلت پیامبر(ص) و یا اسارت اهل بیت(ع) در روز عاشورا (هنوی، 258). به موازات آنکه تعزیه پایگاه جدید اجتماعی یافت، تعزیهنامهها نیز در اشکال، موضوعات و مضامینِ خود دستخـوش تغییر شدنـد. موضوعات جدیـد، عبارت بود از: الف ـ «واقعه» ، تعزیه نامههایی که به شهادت و به خصوص شهادت امام حسین(ع) و یارانش در صحرای کربلا مربوط میشد، مثل تعزیۀ «هفتاد و دو تن»؛ ب ـ «پیش واقعه»، تعزیهنامههای فرعی که دربارۀ یک «واقعه» نوشته میشد، مانند پیش واقعۀ «عباس هندو» که معمولاً پیش از واقعۀ «شهادت حضرت عباس (ع)» اجرا می شد؛ ج ـ «گوشه»، شبیههایی بودند بیشتر دارای داستانی مستقل، غیرمذهبی و غیرمرتبط با کربلا و عاشورا با غلبۀ عنصر طنز در آنها، مانند «شست بستن دیو» (ملکپور، 1/ 242-243؛ بیضایی، گوشهای...،83؛ شهیدی، «دگرگونی»، 72-73، پژوهشی،262).
تنوع اشکال تعزیهنامهها، همچنین سبب ورود موضوعات جدید به اینگونه آثار شد و آن را به موضوعات تاریخی (امیر تیمور و والی شام)، افسانهای (جابلقا و جابلسا) و اساطیری (قصاب جوانمرد)، تقسیم کرد (نک : همان، 261-263؛ همایونی، «سیر»، 92؛ آرینپور، 1/ 324). موضوعات جدید نیز دست تعزیه نویس را برای استفاده از مضامین نو باز گذاشت و به وی امکان داد تا مضامینی از ایران باستان، فرهنگ زردشتی و فولکلور ایرانی (مانند سنّت حنا بستن در تعزیۀ «حضرت قاسم»)، فرهنگ مسیحی (تعزیۀ «وهب») و فرهنگ یهودی (تعزیۀ «چهار مرغ») را در آثارشان وارد کنند (کالمار، 68، 97؛ فتحعلی بیگی، 37، 39، 41، 49، 50، 52؛ ملکپور، 1/ 230؛ شهیدی، همانجا، نیز «تعزیهها»، 122؛ همایونی ، «تحلیلی...»، 37-38؛ چلکوفسکی، «گفتوگو»، همانجا).
ویژگیهای ادبی
اشعار تعزیهنامهها به لحاظ شیوایی و فصاحت دارای پست و بلند بسیار است (برای اطلاعات بیشتر، نک : شهیدی، پژوهشی، 544 بب ). این ویژگی دوگانه، سبب داوریهای مختلف و گاه متضاد شده است؛ از جمله زرینکوب یک بار (نک : نه شرقی...، 485)، شیوۀ ترکیب و بیان این اشعار را «خشن و ساده و ابتدایی» می خواند و در جایی دیگر (شعر...، 187) اشاره میکند که تعزیهنامهها دارای «اشعار خوب» نیز هستند که میتواند منشأ تحولات هنری شود. ویژگیهای ادبی متون تعزیه نامه از این جنبه قابل بررسی است:
الف ـ قالبهای شعری
بیشترین قالب مورد استفـاده در تعزیه ـ نامهها، قالب مثنوی است، به ویژه در آثار قدیمی. از دورۀ ناصری به بعد، مسمط، ترجیعبند ، مستزاد و رباعی هم مورد استفادۀ تعزیهسرایان قرار میگیرد (شهیدی، همان، 586-571، «دگرگونی»، 81، «تعزیهها»، 125).
ب ـ صناعات ادبی
از میان صنایع ادبی، «تضمین» بیش از دیگر صنایع مورداستفاده قرار دارد و تعزیهسرا، به تضمین اشعار سعدی و حافظ توجهی خاص دارد. از دیگر صنایع مورد استفادۀ تعزیهسرا صنایع اقتباس، تلمیح، المام، براعت استهلال، تشابه الاطراف، استقبال، لف و نشر، تجنیس، تنسیق الصفات، سیاقة الاعداد، و ایهام قابل ذکر است (صیاد، «ب»؛ شهیدی،پژوهشی، 501، 557-558، 573-578، «دگرگونی»، 85، «تعزیهها»، 122، 128، 129، 132).
ج ـ بحور عروضی
تعزیه نامهها معمولا در بحور عروضی پذیرفته شدۀ شعر فارسی عرضه میشدند (ساتن، 231). از میان بحور مختلف، بحر مجتث ، بیشترین بسامد را در متون تعزیه دارد و پس از آن، رمل، مضارع، هزج، متقارب و خفیف، از بحور مورد استفاده بود (برای اطلاعات بیشتر، نک : شهیدی، پژوهشی، 564-568، «دگرگونی»، 90، «تعزیهها»، 119؛ هنوی ، 261؛ ساتن، 231-255، 256).
ویژگیهای زبانی
زبان تعزیه نامه، زبانی است روشن، ساده، صمیمی و دارای ویژگیهای نمایشی که بی هیچ تعقیدی، برای همگان قابل فهم است. سادگی زبان در این آثار چند دلیل عمده دارد، از جمله آنکه تعزیه نامه تنها برای خواندن، سروده نمیشد؛ بلکه جنبۀ اجرایی و نمایشی آن، بیشترمورد توجه بود؛ از اینرو سراینده مجبور به استفاده از زبانی بود که بتوان با آن، ارتباطی نزدیک با مخاطب (مردم کوچه و بازار) برقرار کرد. سادگی زبان، آن چنان صمیمیتی میان تعزیه سرا و مردم بر قرار میساخت که در مواردی، عامۀ مردم برخی از ظرایف زبان فارسی (مانند عبارات مصطلح و ضربالمثلها) را در پرتو شنیدن تعزیه نامهها و تماشای تعزیه فرا میگرفتند (کالمار، 93؛ چلکوفسکی، «گفتوگو»، 83؛ ملکپور، 1/ 235-236، به نقل از گوبینو؛ ساتن، 245؛ برای اطلاعات بیشتر، نک : همایونی، تعزیه، 314 بب ؛ شهیدی، پژوهشی،534-539؛ صیاد، «ب»).
تعزیهنامهها به لحاظ زبانی دارای ویژگیهای دیگری نیز بودند، از جمله: داشتن لغات و اصطلاحات عامیانه همراه واژگان یا در کنار واژگان ادبی، مانند «گلسر سبد»؛ اصطلاحات و کلمات خاص تعزیه (تغییر کلمات بر حسب ضرورت)، مانند «شرار» به جای «شریر»؛ اصطلاحات، مفردات و ترکیبات درباری و نظامی و اداری، مانند «فرمان همایون» و «توپ»؛ و ترکیبات عربی(غافر الذنوب)، ترکی (قالوب غریب...)، کلمات فارسی و خارجی متداول جدید (آمار، فامیل) و یا گویشهای محلی (حسن و حسین و فاطمه براره) از گویش مازندرانی (شهیدی، همان، 539-544).
منابع ادبی
بسیاری از متون ادبی ـ مذهبی به ویژه آنها که از دورۀ صفویه به بعد، تصنیف و یا تألیف گردیده اند ، مورد استفادۀ تعزیه سرایان بود که از آن جملهاند:
الف ـ مقتلها و سوگنامههای داستانی
مانند آثاری که عالمان دینی و ذاکران، اولاً به نثر و ثانیاً به سبک مقاتل و مستند به احادیث و اخبار تألیف کرده اند. آثاری مانند جلاءالعیون علامۀ مجلسی و نوحةالاحزان محمد یوسف دهخوارقانی(شهیدی، همان، 499)؛ یا داستانهایی که به نثر و گاه آمیخته به نظم نوشته شده است، مانند روضةالشهداء کاشفی و تحفةالذاکرین بیدل (همان، 499-500؛ ملکپور، 1/ 213-214؛ ساتن، 250، 252؛ هنوی، 258)؛ و نیز آثاری که جنبههای قصهپردازی و نمایشی آنها بر وجوه روایتی غلبه دارد. بسیاری از جُنگها و سفینهها و مجموعههایی که تاکنون چاپ نشدهاند، دارای این ویژگی هستند (شهیدی، همان، 500-506).
ب ـ منظومههای نیمه نمایشی
از شاعران ساده گوی دوران صفویه به بعد که بسیاری از اشعار آنها، عیناً و یا با اندکی تغییر در تعزیهنامهها درج شده است، مانند مدایح و مناقبی که حسن کاشی سروده است (همان، 506-510)؛ سوگنامههایی که از سدۀ 5 و 6ق/ 11 و 12م در ادب فارسی وارد شده است، مانند برخی سروده های سنایی غزنوی و قوامی رازی (همان، 507)؛ مرثیههایی که دارای بار احساسی بسیار است و شاعر با استفاده از کلمات عاطفی به بر انگیختن احساسات خواننده و یا شنونده میپردازد، مانند مرثیههای محتشم کاشانی و صباحی بیدگلی (شهیدی، هنوی، همانجاها؛ محجوب، 185؛ نیز نک : اقبال،279-293).
ج ـ حماسههای منظوم مذهبی
که در بحر متقارب سروده شده، و شرح دلاوریهای پیامبر (ص) و امام علی(ع) و حمزۀ سیدالشهدا ست. از جملۀ این آثار است: حملۀ حیدری باذل مشهدی و خاوراننامۀ ابن حسام خوسفی (شهیدی، همان، 510-511؛ ملکپور، 1/ 213-214؛ نیز نک : گلچین معانی، 193-203).
دستنویس، چاپ و ترجمه
اجرای مداوم و مستمر تعـزیه، سبب نسخه برداریهـای مکرر از متون تعـزیه نامه ها شـده است؛ به گـونهای که هم اینک رونوشت بسیـاری ازآنها به شکل دستنویس در گوشه و کنار، از جمله در کتابخانهها یافت میشود (نک : منزوی، فهرستواره، 1/ 302). در این میان، مجموعـۀ کتـابخانۀ واتیکـان، قابل توجـه است (نک : عنـاصـری، سراسر اثر). برخـی از این آثار تاکنـون به شکل مجموعـههایی بـه چاپ رسیـده، و حتى به زبـانهای فرانسه، انگلیسـی، آلمانی و ایتالیایی ترجمه شدهاند، مانند مجموعههای خوجکو، پلی، لیطن و چرولی (نک : ملکپور، 1/ 230؛ باستان، 15؛ مسعودیه، 1/ 29-31).
مآخذ
آدمیت، فریـدون، امیرکبیر و ایران، تهـران، 1362ش؛ آرینپور، یحیى ، از صبا تا نیما، تهران، 1372ش؛ آستان قدس، فهرست؛ اقبال، زهرا، «مرثیه سرایی در عهد قاجار»، تعزیه هنربومی پیشرو ایران، به کوشش پیتر چلکوفسکی، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، 1367ش؛ باستان، نصرتالله، «شبیه خوانی و تعزیهخوانی»، خوشه، 1346ش، شم 8؛ بکتاش، مایل وفرخ غفاری، تئاتر ایرانی، تهران، 1350ش؛ بیضایی، بهرام، نمایش در ایران، تهران، 1379ش؛ همو، «گوشهای از تاریخ نمایش در ایران»، آرش، تهران، 1340ش، شم 1؛ چلکوفسکی، پیتر، «تعزیه، نمایش بومی پیشرو ایران»، «کتابشناسی»، تعزیه هنربومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، 1367ش؛ همو، «گفت وگو»، تماشا، تهران، 1355ش، س6، شم 276؛ خوجکو، آلکساندر، «تئاتر ایرانی»، ترجمۀ حلال ستاری، فصلنامه تئاتر، تهران، 1369ش، شم 9-10؛ خیامپور، عبدالرسول، فرهنگ سخنوران، تهران، 1372ش؛ زرینکوب، عبدالحسین، شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، تهران، 1363ش؛ همو، نه شرقی نه غربی، تهران، 1353ش؛ ساتن، الول، «منابع ادبی تعزیه»، تعزیه هنربومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، 1367ش؛ شهیدی، عنایتالله، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، تهران، 1380ش؛ همو، «تعزیهها و لزوم گردآوری وتدوین وتصحیح وبازسازی آنها»، تعزیه و تئاتر در ایران، به کوشش لاله تقیان، تهران، 1374ش؛ همو، «دگرگونی و تحول در ادبیات و موسیقی تعزیه»، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، 1367ش؛ صیاد، پرویز، مقدمه بر متن تعزیۀ حر منسوب به مصطفى کاشانی، تهران، 1350ش؛ عناصری، جابر، فهرست توصیفی نمایشنامههای مذهبی ایران، تهران، 1368ش؛ فتحعلیبیگی، داوود، «همزیستی ادیان توحیدی درقلمروتعزیه»، پل فیروزه، تهران، 1382ش، س3، شم 10؛ فقیهی،علی اصغر، تاریخ جامع قم، قم، 1350ش؛ کالمار، ژان، «بانیان تعزیهخوانی»، ترجمۀ جلال ستاری، دربارۀ تعزیه و تئاتر، به کوشش لاله تقیان، تهران، 1374ش؛ گلچین معانی، احمد، «حماسههای دینی»، نامۀ آستان قدس، 1344ش، س 6، شم 22 و 23؛ محجوب، محمدجعفر، «تأثیر تئاتر اروپایی و نفوذ روشهای نمایشی آن در تعزیه»، تعزیه هنر بومی و پیشروایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، 1367ش؛ مسعودیه، محمدتقی، موسیقی مذهبی ایران، تهران، 1367ش؛ ملک، خطی؛ ملکپور، جمشید، ادبیات نمایشی ایران، تهران، 1363ش؛ ممنون، پرویز، «در جست و جوی شاعران و کاتبان تعزیه»، تماشا، تهران، 1356ش، شم 345؛ منزوی، خطی؛ همو، فهرستوارۀ کتابهای فارسی، تهران، 1382ش؛ همایونی، صادق، «تحلیلی از تعزیۀ عروسی قاسم»، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، 1367ش؛ همو، تعزیه در ایران، شیراز، 1380ش؛ همو، «سیر تکامل تعزیههای ایرانی»، کاوه، تهران، فروردین، 1352ش؛ هنوی، ویلیام، «صورت خیال قالبی در تعزیه»، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، 1367ش؛ یارشاطر، احسان، «تعزیه و آیین سوگواری در ایران قبل از اسلام»، همان.