زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه

توزی

تَوَّزی، ابومحمد عبدالله بن محمد بن هارون، راوی و لغت‌شناس سدۀ 3ق/ 9م. وی را گاه توَّجی و یا به اشتباه، ثَورِی نیز خوانده‌اند (ابوحیان توحیدی، الامتاع، 3/ 13؛ سیوطی، المزهر، 2/ 407؛ بغدادی، هدیه، 1/ 440). نسبت وی به شهر تَوَّز (یا تَوَّج) از توابع فارس می‌رسد (یاقوت، بلدان، 1/ 894). او از موالی قریش بود، به همین سبب گویا در روزگار خود، به قریشی نیز شهرت داشته است (زبیدی، 106؛ یغموری، 215؛ مفضل، 80؛ قفطی، 2/ 126). وی با مادر ابو ذکوان نحوی (د 341ق) ازدواج کرد. گویند ابوذکوان شعر را نزد وی فرا گرفت (یغموری، همانجا؛ ابن انباری، 119؛ قفطی، همانجا).
در روزگار توزی دو مکتب ادبی بصره و کوفه به نهایت شکوفایی خود رسیده، و علمای بزرگی در هر دو مکتب پدیدار شده بودند. او نیز در آن زمان نزد استادانی چون ابوعبیده معمربن مثنى (د ح 210ق)، اصمعی (د 216ق)، سعید بن مسعدۀ اخفـش (د 215ق) و ابوزیـد سعید بن اوس انصاری (د 215ق) ــ که همه پیرو مکتب بصره بودند ــ کسب علم کرد و الکتاب سیبویه را نزد ابوعمر جَرْمی خواند (ابوطیب، 75؛ ابن انباری، یاقوت، قفطی، همانجاها) و در این دانش بدانجا رسید که در کتابهای نحو، او را در بالاترین طبقات نهادند (ابوطاهر مقری، 60؛ قس: ابوطیب، نیز قفطی، همانجاها). مبرد (د 285ق) نیز وی را از ریاشی (د 257ق) و مازنی (د 246ق) برتر دانسته، و گفته است: کس را آگاه‌تر از وی در شعر ندیدم (نک‍ : ابن انباری، یغموری، قفطی، همانجاها).
توزی سرانجام به یُمن دانش خود به دربار خلیفه واثق و مجالس ادبی او راه یافت. با این وجود، گاه روایات حاکی از آن است که وی دچار لغزشهای لغوی و نحوی فراوان می‌شده است؛ از جمله می‌توان از مجلس مازنی و توزی نزد خلیفه واثق (ابوطاهر مقری، 64؛ نشوان، 45-46)، داستان ابوحاتم سجستانی و توزی نزد سعید اخفش (نک‍ : زجاجی، 117-118؛ یغموری،98-99؛ ابوحیـان غرناطـی، 160) یاد کـرد که به این لغـزشهـا اشاره دارند.
گویا توزی اندکی با زبانهای فارسی و نبطی آشنا بوده است. پیدا ست که مراد از نبطی مردم نابود‌شدۀ جنوب شام که پایتخت ایشان پترا بوده است، نیست؛ دانشمندان مسلمان تمامی ساکنانِ آرامی بین‌النهرین را نبطی می‌خواندند که زبان بیشتر آنان سریانی بود. در روایتی آمده که به ادعای وی، هر نامی از نامهای انواع خرما که در آن‌ حرف باء باشد، نبطی است، مانند «بربنا» و «بارسما»، و هر اسمی که آخر آن الف و نون باشد، فارسی است، مانند «حرکان»، «جِیسوان» و «بندادجان» (یغموری، 217).
هیچ‌یک از منابع، توزی را شاعر نخوانده‌اند؛ با این همه، اشعاری چند از وی در منابع پراکنده است (حدود 20 بیت به نام او در منابعی چون ابوحیان توحیدی، البصائر...، 2(2)/ 646؛ یغموری، 216؛ ابن حمدون، 3705-3706؛ مبرد، الفاضل، 78، 82، الکامل، 1/ 50، 113؛ و دیگر اشعاری که در کتاب «الاضداد» خود سروده است، مثلاً نک‍ : ص 172 بب‍ ‌).
خالد نجار در یک دو بیتی به هجو وی برخاسته است (یغموری، 57؛ سیوطی، بغیة...، 2/ 61؛ صفدی، 17/ 521).
آنچه سبب شده که نام توزی در متون ماندگار شود، روایتهای بسیاری است که از وی برجای مانده است (مثلاً ابوالفرج اصفهانی بیش از 23 بار، ابوعلی قالی حدود 20 بار، یا مبرد که بسیاری از روایتهای خود را از وی نقل کرده است، مثلاً در الفاضل حدود 14 بار و در الکامل 31 مورد) و بیشتر شامل نقل قول از استادانش چون اصمعی و ابوعبیده معمر بن مثنى است. البته برخی از این روایتها بر اشتباهات یا عدم اطلاع استادان وی از موضوعی دلالت دارد (مثلاً برای مجلسی که در آن مبرد، توزی و عُمارة بن عقیل گرد آمده بودند، نک‍ : یغموری، 216؛ ابوطاهر مقری، 73-74؛ ابوالفرج، 18/ 206)؛ نیز نشان می‌دهد که توزی را با ایشان مداعباتی بوده است (نک‍ : یغموری، 110؛ ابوالفرج، 7/ 253).
توزی شاگردانی داشته است که از او بسیار روایت کرده‌اند؛ از جمله می‌توان به عثمان بن سعید اشناندانی و بهاءالدین عسقلانی اشاره کرد (یاقوت، ادبا، 11/ 231؛ مرزبانی، 85، 125، 150، 173). وی در 230ق (زبیدی، 106؛ مفضل، 80؛ قفطی، 2/ 126) و به روایتی دیگر در 238ق (ابن انباری، 120؛ یاقوت، بلدان، 1/ 894) درگذشت.

آثـار

«الاضداد»، رسالۀ کوچکی است در 24 صفحه که محمدحسین آل یاسین آن را در مجلۀ المورد (1399ق/ 1979م) به چاپ رسانیده است. توزی در این کتاب به شرح کلماتی که بر دو معنای متضاد دلالت دارند، پرداخته است و با روایتی از ابوعبیده آغاز می‌شود. در این کتاب به آیات قرآنی، شعر شاعران و دیگر شواهد لغوی نیز استناد شده است.
دیگر آثار وی که یافت نشده، اینها ست: الامثال؛ الخیل و اسنانها و عیوبها و اضمارها و من نسب الی فرسه و سبقها (قس: ابن ندیم، 63)؛ کتاب فعلت و افعلت؛ النوادر (نک‍ : بغدادی، ایضاح، 2/ 294، 320، 346؛ قفطی، سیوطی، نیز صفدی، همانجاها؛ GAS, II/ 88, VIII/ 90 ). 

مآخذ

ابن انباری، عبدالرحمان، نزهة الالباء، به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، 1959م؛ ابن حمدون، محمد، التذکرة الحمدونیة، لوح فشردۀ الموسوعة الشعریة؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوحیان توحیدی، علی، الامتاع و المؤانسة، به کوشش احمدامین و احمد زین، قاهره، 1944م؛ همو، البصائر و الذخائر، به کوشش ابراهیم کیلانی، دمشق، مکتبة اطلس؛ ابوحیان غرناطی، محمد، تذکرة النحاة، به کوشش عفیف عبدالرحمان، بیروت، 1406ق/ 1986م؛ ابوطاهر مقری، عبدالواحد، اخبار النحویین، لوح فشردۀ الموسوعة الشعریة؛ ابوطیب لغوی، عبدالواحد، مراتب النحویین، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1375ق/ 1955م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش عبدالکریم عزباوی، بیروت، 1390ق/ 1970م؛ بغدادی، ایضاح؛ همو، هدیه؛ توزی، عبدالله، «الاضداد»، به کوشش محمدحسین آل یاسین، المورد، بغداد، 1399ق/ 1979م، س 8، شم‍ 3؛ زبیدی، محمد، طبقات النحویین، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1374ق/ 1954م؛ زجاجی، عبدالرحمان، الامالی، به کوشش عبدالسلام هارون، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1382ق/ 1965م؛ همو، المزهر، به کوشش محمداحمد جادالمولى و دیگران، بیروت، 1406ق/ 1986م؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش دُرتئاکراولسکی، ویسبادن، 1401ق/ 1981م؛ قفطی، علی، انباه الرواة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1371ق/ 1952م؛ مبرد، محمد، الفاضل، لوح فشردۀ الموسوعة الشعریة؛ همو، الکامل، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم و سید شحاثه، قاهره، 1376ق/ 1956م؛ مرزبانی، محمد، اشعار النساء، لوح فشردۀ الموسوعة الشعریة؛ مفضل بن محمد، تاریخ العلماء النحویین، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو، جیزه، 1412ق/ 1992م؛ نشوان حمیری، الحور العین، به کوشش کمال مصطفى، قاهره، 1367ق/ 1948م؛ یاقوت، ادبا؛ همو، بلدان؛ یغموری، یوسف، نور القبس المختصر من المقتبس مرزبانی، به کوشش رودلف زلهایم، ویسبادن، 1384ق/ 1964م؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.