تیمی
تَیْمی، عبدالله بن ایوب، مکنا به ابومحمد(د 209ق/ 824 م)، مداح دولت عباسی و شاعر باده و مجون. اگرچه تنها منبع مهم ما یعنی الاغانی دانش گستردهای از وی به دست میدهد، اما این گزارشها تنها به مجالس بادهخواری و ملاقاتهای مکرر وی با هارون و پسرانش محدود است و اطلاع چندانی از زندگانی وی به دست نمیدهد.
وی را اهل کوفه و مولای بنیتیم و بنیسُلَیم دانستهاند (ابوالفرج، 20/ 44؛ خطیب، 9/ 411؛ صفدی، 17/ 79). او در ابتدا به مدح برمکیان برخاست (ابوالفرج، همانجا؛ جهشیاری، 208؛ GAS, II/ 538) و چنین به نظر میآید که اسحاق موصلی (ه م) در معرفی شاعر بیتأثیر نبوده است؛ مثلاً یکبار اسحاق شعر تیمی را از حفظ نزد فضل بن یحیى (147-193ق) خواند و تیمی توانست 50 هزار درهم از فضل پاداش گیرد (ابوالفرج، 20/ 51). بار دیگر نیز شاعر، فضل را در 3 بیت مدح گفت و آن را نزد اسحاق فرستاد تا برای فضل بخواند. فضل نیز شاعر را 3 هزار درهم پاداش داد (همو، 20/ 53).
پس از آن درست نمیدانیم که شاعر چگونه به دربار خلیفه هارون راه پیدا کرد، چه، ابوالفرج اصفهانی یکبار روایت میکند که تیمی به یزیدبن مَزْیَد (د 185ق)، والی ارمنستان و آذربایجان (ابن خلکان، 6/ 337) پیوست و گاه به همراهی او به بارگاه خلیفه هارون (حک 170-193ق) میرفت.
احمدبن سیار جرجانی نقل میکند که روزی او با اشجع و تیمی در رقه به خدمت هارون رسیدند و تیمی در قصیدهای هارون را مدح گفت (ابوالفرج، 12/ 221؛ ثعلب، 2/ 379). اما در جای دیگر ابوالفرج اشاره میکند که آهنگْ ساختنِ اسحاق روی یکی از اشعار تیمی، سبب شد تا تیمی به بارگاه هارون راه پیدا کند و هارون او را نزد خود فرا خواند. شاعر نیز به همین مناسبت، در مدح خلیفه شعری سرود و 30 هزار درهم پاداش گرفت (20/ 55).
تیمی پیوسته با یزید بود، تا آنکه وی درگذشت (همو، 20/ 44). قصیدهای که تیمی در رثای او سروده، چندان سوزناک بود که خلیفه هارون پس از شنیدن آن بسیار گریست (نک : همو، 20/ 47-48، که 19 بیت از آن را آورده است؛ ابنخلکان، 6/ 338؛ بغدادی، 6/ 297).
پس از هارون، شاعر به امین پیوست؛ اما در خلافت کوتاه امین (193-198ق)، چندان مجال مدح نیافت. از مجموع 5 یا 6 مجلسی که در اینباره نقل شده است، همگی از بخشندگی فراوان امین و پاداشهای کلان او به شاعر حکایت دارد. مثلاً یکبار تیمی در دو بیت امین را مدح گفت و به هاشمی بودن او از پدر و مادر اشاره کرد. این دو بیت چندان امین را خوش آمد که دستور داد زورقی پر از درهم به او پاداش دهند؛ اما آن هنگام که شاعر از فضلبن ربیع پاداش خود را مطالبه کرد، فضل او را دیوانه خواند و تنها به پرداخت 100 هزار درهم رضایت داد (ابوالفرج، 20/ 51، 59، نیز نک : 20/ 49، روایتی دیگر که امین وی را سزاوار آن میداند که زورقش از درهم پر شود). بار دیگر نیز شاعر در بیتی اشاره میکند که خلافت امین، رشک برادرش مأمون را برانگیخته است. امین نیز دستور میدهد تا بار 3 قاطر درهم به شاعر پاداش دهند (همو، 20/ 48-49؛ ابن تغری بردی، 2/ 160-161؛ صفدی، 17/ 79-80؛ برای دیگر مجالس وی، نک : ابوالفرج، 20/ 52).
با کشته شدن امین و به خلافت رسیدن مأمون (198-218ق)، شاعر به سوی مأمون شتافت؛ اما خلیفه نخست از پذیرفتن وی سر باز زد. شاعر نیز به ناچار با مدحیهای، دست به دامان فضلبن سهل شد و بدینوسیله توانست به دربار مأمون راه یابد. خلیفه که از شعر شاعر در باب حسادت به برادر، آزردهخاطر بود، شاعر را ملامت کرد؛ اما تیمی قصیدهای آنچنان زیبا در مدح وی بگفت که خلیفه از گناهش چشم پوشید و 10 هزار درهم به وی پاداش داد (همو، 20/ 49-50؛ ابن زکریا، 1/ 367-368). در مجلسی دیگر میبینیم که شاعر در مدح مأمون و حسن بن سهل قصیدهای میسراید و خلیفه بهرغم شیطنت طاهربن حسین که در آن مجلس حاضر بود، 5 هزار درهم به شاعر پاداش میدهد (ابوالفرج، 20/ 54).
وی را با ابراهیم موصلی (ه م) و پسرش اسحاق دوستی نزدیک بوده، و گاه با اسحاق مداعبات شعری داشته است (همو، 20/ 46-47)؛ این امر باعث شد تا تیمی برای تقرب به بزرگان و گرفتن پاداشهای کلان گاه از اسحاق یاری جوید (نک : همو، 20/ 56-57).
اشعار دیگری که از وی به جای مانده، همه در وصف باده و بادهخواری یا طلب مال از دیگران است. تیمی در بیتی اشاره میکند که تمام جوانی خود را در لذت بردن از شراب گذرانده است (همو، 20/ 44). همچنین وی در 3 بیت به بادهخواری خود با برادرش ابوتیحان و پسرعمویش قبیصه اشاره میکند که چگونه تمام روز را به بادهخواری مشغول بودند (همو، 20/ 52، در این ابیات تیمی کلمات فارسی بیذق و شطرنج را به کار برده؛ برای بادهخواری شاعر در خانۀ اسحاق موصلی، نک : همو، 20/ 55). همچنین وی در دو بیت از عیسی بن رشید میخواهد به او کمک کند تا جاریهای را که بر او عاشق گشته، بخرد. عیسى این شعر را بر مأمون میخواند و خلیفه دستور میدهد تا 30 هزار درهم به شاعر بپردازند (همو، 20/ 52-53؛ خطیب، 9/ 412).
تیمی در آخر عمر، ظاهراً به سبب بیماری رعشه، از باده پرهیز میکرد و به میفروش حیره که از وضعش در شگفت شده بود، گفت که اگر حالش چنین نبود، بسیار نزد او میرفت (ابوالفرج، 20/ 58).
عبدالله بن احمد تیمی خواهرزادۀ شاعر نیز 3 بیت از وی روایت کرده است که شاعر پند و اندرز و توکل به خدا را گوشزد میکند (همو، 20/ 59).
از دیوان وی 100 ورق بر جای مانده که هنوز به چاپ نرسیده است (GAS، همانجا).
مآخذ
ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن خلکان، وفیات؛ ابن زکریا، معافی، الجلیس الصالح الکافی، به کوشش محمد مرسی خولی، بیروت، 1413ق/ 1993م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت، 1392ق/ 1972م؛ بغدادی، عبدالقادر، خزانةالادب، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، 1406ق/ 1986م؛ ثعلب، احمد، مجالس، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، 1960م؛ جهشیاری، محمد، الوزراء والکتاب، بهکوشش حسن زین، بیروت، 1408ق/ 1988م؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، 1349ق؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش دُرُتئا کراوولسکی، ویسبادن، 1401ق/ 1981م؛ نیز: