زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه

جبال بارز

جِبالِ بارِز، نام رشته کوه، بخش و شهری در استان کرمان.

نام‌گذاری

برخی از پژوهندگان، واژۀ بارز را برگرفته از براز و بُرز به معنی بلندی و کوه دانسته‌اند و نیز با توجه به ویژگی جنگجویی مردمی که در آن سرزمین می‌زیند، ریشۀ آن را از واژۀ پهلوی «بَئیرَزْد» به معنی «برانگیزندۀ جنگ» می‌دانند (باستانی، کوچه...، 170). در برخی از مآخذ کهن، این نام به صورت «بارزان» آمده است ( کارنامه...، 87). بعضی از نویسندگان، بارزان را با «بارجان» یکی دانسته‌اند که به معنی مردم کوه بارز و نیز سرزمین و کوهستان بارز است (باستانی، همان، 164-165؛ عمادی، 255). به نظر می‌رسد که واژۀ «بارج» نیز همان بارز است که جمع آن به صورت «بارجان» آمده است (باستانی، همان، 168). در حدودالعالم هنگام بحث از ناحیۀ کرمان، از «کوهِ بارجان» سخن به میان آمده است (ص 128). افضل‌الدین کرمانی نیز به هنگام شرح حملۀ یعقوب لیث (255ق) به کرمان از کوه و ناحیۀ بارجان یاد کرده است (ص 65). همچنین کوه بارچی را صورت دیگری از «بارجان» نوشته‌اند (باستانی‌، یعقوب لیث، 156). امروزه نیز بخشی از کوههای حوالی آبادی پاریز را که دنبالۀ جبال بارز است، در گویش محلی بارچی می‌خوانند (همو، کوچه، 164-165). نام بارز به صورت «پاریز» هم نوشته شده (کریستن‌سن، 369؛ نولدکه، 253) و برخی بر این باورند که روستای پاریز (میان رفسنجان و سیرجان)، بازماندۀ سرزمین بارزیها است (باستانی‌، یعقوب‌لیث، 156-157).

کوهستان بارز

این کوهستان ادامۀ رشته کوههای مرکزی ایران است و مانند سدی میان شهرستان بم و جیرفت قرار گرفته، و تنها راه گذشتن از آن، گردنه‌هایی مانند گردنۀ مشهور ده‌بکری است (جغرافیا، 2/ 934). این کوهستان در زمستانها از آب و هوای سردسیری برخوردار، و تابستانها معتدل است و از‌ این‌رو ییلاق مردم جیرفت به شمار می‌رود (درخشان، 17). رودهای بسیاری از کوههای بارز سرچشمه می‌گیرند که بیشتر آنها به هلیل رود می‌پیوندند و نیز دهستانها و روستاهای بسیاری از شهرستانهای بم و جیرفت در دامنه‌های شرقی و غربی آن قرار دارند که به سبب قرار گرفتن در بلندی از آب و هوای خوبی برخوردارند. علم شاه یکی از نامی‌ترین کوههای بارز است که 750‘3 متر بلندی دارد و آبشاری به ارتفاع 300 متر در دامنۀ جنوبی آن وجود دارد (جعفری، 173). 
جبال بارز دارای جنگلهای پراکنده‌ای است که درختان آن در گویش محلی آوِرس، بِنه، کُسور و اَرچَن نامیده می‌شوند. جنگلهای کوهستان بارز از دیرینگی بسیار برخوردار است (درخشان، 16؛ فرهنگ...، 49/ 115). این منطقه در سدۀ 4ق/ 10م از جنگلهای انبوه پوشیده بود (لسترنج، 316) و ابن حوقل (د پس از 367ق/ 978م) از درختان بسیارِ این کوهها سخن گفته است (ص 310). برخی بر این باورند چوبی که برای ساختن کاخ داریوش اول، شاهنشاه بزرگ هخامنشی (سل‍ 486-523 ق‌م)، به فرمان وی از کرمان به پارس و شوش آورده شد، به احتمال همان چوب درخت جَگ است که در دامنه‌های جبال بارز می‌روید و بسیار محکم است (گیرشمن، 1/ 140؛ صفا، تاریخ...، 66). امروزه بخش مهمی از جنگلهای این منطقه، به علت سوزانیدن چوب برای تهیۀ زغال و چرای دام، از میان رفته است (خیراندیش، 22). 
به سبب تنوع آب و هوا و خاک مناسب، در دامنه‌های شمالی کوهستان بارز، فراورده‌های گوناگون کشاورزی به دست می‌آید (جغرافیا، 2/ 937) و به ویژه انگور و انجیر آن معروف است (درخشان، 17). ابن حوقل از فراخی نعمت و وجود کانهای آهن در این کوهستان سخن گفته است (همانجا).

بخش و شهر جبال بارز

جبال بارز یکی از بخشهای چهارگانۀ شهرستان جیرفت است. این بخش از دهستانهای رضوان، سغدر و مسکون تشکیل شده است ( نشریه...، 43). بخش جبال بارز در 1385ش، دارای 236‘12 تن جمعیت بوده است («درگاه...»، بش‍‌ ‌). در 1375ش، روستای محمدآباد از توابع دهستان مسکون، مرکز بخش جبال بارز به شهر بدل شد و به عنوان شهر جبال بارز شناخته شد. این شهر در 1385ش، دارای 650‘2 تن جمعیت بوده است (همانجا ‌).

پیشینۀ تاریخی

نخستین ساکنان سرزمین بارز مردم غیرآریایی موسوم به پاریکانوئی بودند (فرای، 51-52). این غیرآریاییان از زمان کورش بزرگ (سل‍ 529-550 ق‌م) آمیزش با آریاییان را آغاز کرده بودند و چنین به نظر می‌رسد که کورش پس از بازگشت از سارد، قبیلۀ پاریکانیان (مردم سرزمین بارز) را به فرمان خود درآورد (شهبازی، 227-228).
در دورۀ ساسانیان نیز به سرزمین بارزیها چند بار حمله شد، چنان‌کـه بنیان‌گذار این سلسلـه، اردشیر بابکان (سل‍ 226-241م) سپاهی به جنگ قوم بارزان (بارزیها) فرستاد ( کارنامه، 87). طبری نیز از حملۀ خسرو اول انوشیروان (سل‍ 531-579 م) به قوم بارز سخن گفته، و نوشته است که او بسیاری از این قوم را کشت و بازماندۀ آنها را به جاهای دیگر کشور فرستاد و پس از آن در جنگها از آنان یاری می‌جست (2/ 100). به هنگام فتوح تازیان در کرمان، کوههای پوشیده از جنگل و سخت گذر جبال بارز از تاخت و تاز آنان مصون ماند و ایرانیانی که بر دین خود استواربودند، آنجا را پناهگاه خود قرار دادند (لسترنج، 316). 
اصطخری از آیین زردشتی مردم جبال بارز سخن گفته، و افزوده است که آنها در روزگار بنی امیه نیز بر آیین خود پایدار ماندند، ولی سرانجام در زمان بنی عباس مسلمان شدند (ص 141-142). به هنگام حملۀ یعقوب لیث (د 265ق/ 879 م) به کرمان، جیرفتیها به همراهی مردم کوهستان بارز (بارجان) دست به شورش زدند، اما یعقوب با نیرنگ فرمانده بارزیها را دستگیر، و شورش را سرکوب کرد (افضل‌‌الدین، 65-66). 
معزالدولۀ دیلمی (د 356ق/ 967م) در لشکرکشی خود به جیرفت در درۀ درفارد (دلفارد) به محاصرۀ افراد طایفۀ قفص (کوفج)، ساکن در جبال بارز درآمد و شکست خورد. در این نبرد معزالدوله یکی از دستانش را نیز از دست داد (همو، 66). ملک قاورد (حک‍ 433-465ق/ 1042-1073م)، از سلجوقیان کرمان، در آغاز فرمانروایی خود به کوهستان بارز (بارجان) که جایگاه مردم قفص بود، تاخت و بر سرزمین آنان دست یافت. قاورد از این مردم حتى کودکی را زنده نگذاشت (محمد بن ابراهیم، 6-9). برخی این رویداد را بزرگ‌ترین حمله به طایفۀ قفص دانسته‌اند که به نابودی آنها انجامیده است، چنان که امروزه تنها شماری اندک از آنها به صورت پراکنده در شرق جبال بارز و جایهای دیگر زندگی می‌کنند (صفا، جبال...، 147-148).
در سالهای آغازین سدۀ 14ق (سالهای پایانی سدۀ 19م) جبال بارز از توابع بم و نرماشیر به شمار می‌رفته، و امگز، گریکان و مسکون از نامی‌ترین آبادیهای آن بوده‌اند. جمعیت این سرزمین را در آن سالها، حدود 10 هزار تن نوشته‌اند. از فراورده‌های دامی جبال بارز کُرک، پشم، روغن، و از صنایع دستی آن گلیم و شال معروف بوده است و بازرگانان، کُرکِ سفید، پشم و زیرۀ آن را به هندوستان و برخی دیگر را به کرمان می‌بردند. مردم جبال بارز عموماً دلیر و شکارگر وصف شده‌اند (اعتمادالسلطنه، 4/ 2060-2063). شاید اینکه مردم این کوهستان از روزگاران دیرین به دلیری و سرکشی نامبردار بوده‌اند، سرچشمۀ حدیثی باشد منسوب به ابوهُریره از یاران حضرت محمد(ص) که ضمن آن پیامبر(ص) به مسلمانان فرموده است: «لاتقوم الساعة حتى تقاتلوا قوماً یَنتعِلون الشَعرَ و هم البارز» (ابن منظور، نیز تاج...، ذیل برز)؛ یعنی تا با قومی که بارز نامیده می‌شوند و پای‌پوشی مویین دارند، جنگ نکنید، قیامت نخواهد رسید. برخی بر این باورند که منظور از بارز در این حدیث، مردم جبال بارزند، به ویژه که آنان پای‌پوشی معروف به کَدراک داشته‌‌اند که تنها با بندهایی پشمین به پا بسته می‌شد (باستانی، کوچه، 170-171؛ صفا، تاریخ، 12).

مآخذ

ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1939م؛ ابن منظور، لسان؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک و ممالک، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1347ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1368ش؛ افضل‌الدین کرمانی، عقد العلى، به کوشش علی محمد عامری نائینی، تهران، 1311ش؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، کوچۀ هفت پیچ، تهران، 1355ش؛ همو، یعقوب لیث، تهران، 1344ش؛ تاج العروس؛ جعفری، عباس، کوهها و کوه‌نامۀ ایران، تهران، 1368ش؛ جغرافیای کامل ایران، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1366ش؛ حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1362ش؛ خیراندیش، اسدالله، بامن به کرمان بیایید، تهران، 1368ش؛ درخشان، حسن، «عشایر جبال بارز»، مردم‌شناسی، تهران، 1337ش، دورۀ دوم، شم‍ فروردین، اردیبهشت و خرداد؛ «درگاه ملی آمار» (نک‍ : مل‍ ، SCI‌)؛ شهبازی، علیرضا شاپور، کورش بزرگ، شیراز، 1349ش؛ صفا، عزیزالله، تاریخ جیرفت و کهنوج، کرمان، 1373ش؛ همو، «جبال بارز در مسیر تاریخ کرمان»، کرمان‌شناسی، مجموعۀ مقالات، به کوشش محمدعلی گلاب‌زاده، کرمان، 1374ش؛ طبری، تاریخ؛ عمادی، عبدالرحمان، «پیشینیۀ نام جوبار و بارز در کرمان»، کرمان در قلمرو تحقیقات ایرانی، به کوشش محمدرسول دریاگشت، کرمان، 1370ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1364ش؛ کارنامۀ اردشیر بابکان، به کوشش بهرام فره‌وشی، تهران، 1354ش؛ گیرشمن، رمان، هنر ایران در دوران ماد و هخامنشی، ترجمۀ عیسى بهنام، تهران، 1346ش؛ محمدبن ابراهیم، سلجوقیان و غز، به کوشش باستانی پاریزی، تهران، 1343ش؛ نشریۀ عناصر تقسیماتی به همراه مراکز، وزارت کشور، تهران، 1381ش؛ نولدکه، تئودُر، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمۀ عباس زریاب، تهران، 1358ش؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.