جرئت
جُرْئَت، تخلص چند تن از شاعران پارسیگوی درشبه قارۀ هند:
1. جرئت شاه جهانآبادی
از شاعران سدۀ 12ق/ 18م. نامش میر محمد جعفر و از مردم شاه جهانآباد (دهلی) بود (خلیل، 46؛ عظیمآبادی، 355). از زندگی وی اطلاع دقیقی در دست نیست جز اینکه در ابتدا به سپاهیگری مشغول بود، از صاحبمنصبان محمدشاه گورکانی (حک 1131-1161ق/ 1719-1748م) به شمار میرفت؛ همنشین عارف دورۀ خود، شاه گلشن بود و به تصوف گرایش داشت (خوشگو، 206؛ عظیمآبادی، 356؛ هادی، 227). از جرئت ابیاتی در تذکرهها باقی مانده است (همانجاها).
2. جرئت گیلانی (د 1175ق/ 1761م)
از شاعران و دبیران ایرانی تبار سدۀ 12ق/ 18م.
نامش میرمحمدهاشم مشهور به موسویخان و اصلش از گیلان بود. پدرش محمدشفیع، فرزند علی گیلانی از سادات موسوی و از فاضلان اورنگآباد به شمار میرفت (گوپاموی، 161؛ افتخار، 56). جرئت تا 14 سالگی زیرنظر پدر، پرورش یافت. در دورۀ جوانی، به پشتوانۀ استعدادی که داشت، به دستگاه امیرالامرا سیدحسین علیخان بارهی (د 1129ق)، والی دکن راه یافت و به سمت قلعهداری دهارور، از توابع اورنگآباد منصوب گشت (عظیمآبادی، 356-357؛ آزاد، 236، 237). در 1131ق در رکاب سیدحسین علیخان به دهلی رفت و در آنجا از محضر استادان و شاعرانی مانند میرزا عبدالقادر بیدل (د 1133ق) و میرعبدالجلیل بلگرامی (د 1138ق) بهرهمند شد (گوپاموی، عظیمآبادی، همانجاها).
پس از کشته شدن والی دکن در 1132ق/ 1720م، جرئت به دارالانشـای آصفجـاه (1082-1162ق/ 1671-1749م) ــ یکی از بنیانگذاران آصفیان دکن ــ راه یافت و به دبیری و منشیگری پرداخت. او در دورۀ نواب امیرالممالک به معزالدوله ملقب و به سمت چهارهزاری منصوب شد. جرئت در اواخر عمر، پسرش مستعدخان را جانشین خود ساخت و از مناصب دولتی کناره گرفت تا سرانجام، احتمالاً در دکن درگذشت. جرئت گیلانی طبعی لطیف داشت و از فصاحت و بلاغت کلام برخوردار بود (افتخار؛ عظیمآبادی، همانجاها؛ گوپاموی، 162). نمونههایی از سرودههای وی در تذکرهها باقی مانده است (نک : قاقشال، 96-100؛ آقابزرگ، 9(1)/ 192). جرئت اثری به نثر دارد، موسوم به منشآت موسویخان که مشتمل بر احکام و فرمانهای رسمی آصفیان دکن است (نک : منزوی، 6/ 232؛ نوشاهی، 105؛ بهادر، 3/ 60).
3. جرئت لکهنویی
شاعر پارسیگوی شبه قاره. نامش قلندرـ بخش و از خاندان امانی دهلی بود. در شاه جهانآباد (دهلی) به دنیا آمد. ولی مدتها در لکهنو اقامت داشت (آزرده، 32؛ شوق، 302). او در جوانی نابینا شد (مصحفی، 71). یک چند از حمایت میرزاسلیمان شکوه بهادر بهرهمند گردید (شیفته، 112). جرئت لکهنویی از شاگردان محمدجعفر حسرت بود و روزگاری از ملازمان تجمل حسینخان به شمار میرفت (صبا، 166؛ شیفته، همانجا) او افزون بر شعر و شاعری، در نجوم و موسیقی نیز دستی داشت و در نواختن سهتار استاد بود (مصحفی، همانجا). جرئت افزون بر فارسی به اردو نیز شعر میسرود. در غزل دستی توانا داشت. دیوانی از وی شامل مثنوی، رباعی، غزل، مخمس در دست است (تسبیحی، 193؛ منزوی، 9/ 2029).
به جز 3 شاعر یاد شده، سرایندگان دیگری نیز با تخلص جرئت بودند که اطلاعات بسیار اندکی دربارۀ آنها وجود دارد (نک : بهگوان، 49-50؛ آفتاب رای، 153، اصلح، 48).
مآخذ
آزاد بلگرامی، میرغلامعلی، سرو آزاد، به کوشش عبداللهخان و مولوی عبدالحق، لاهور، 1913م؛ آزرده، محمد صدرالدین، تذکرۀ آزرده، به کوشش مختارالدین احمد، کراچی، 1974م؛ آفتاب رای لکهنوی، ریاضالعارفین، به کوشش حسامالدین راشدی، اسلامآباد، 1396ق/ 1976م؛ آقابزرگ، الذریعة؛ اصلح کشمیری، محمد، تذکرۀ شعرای کشمیر، به کوشش حسامالدین راشدی، کراچی، 1346ش؛ افتخار، عبدالوهاب، تذکرۀ بینظیر، به کوشش سید منظورعلی، اللهآباد، 1940م؛ بهادر، میرعثمان علی، فهرست کتب عربی و فارسی و اردو مخزونۀ کتبخانۀ آصفیه، حیدرآباد دکن، 1347ق؛ بهگوان داس هندی، سفینۀ هندی، به کوشش سیدشاه محمد عطاء الرحمان کاکوی، پتنه، 1958م؛ تسبیحی، محمدحسین، نسخههای خطی کتابخانۀ گنجبخش، اسلامآباد، 1976م؛ خلیل، علی ابراهیم، صحف ابراهیم، به کوشش عابدرضا بیدار، پتنه، کتابخانۀ خدابخش؛ خوشگو، بندر ابن داس، سفینه، به کوشش سیدشاه محمدعطاء الرحمان کاکوی، پتنه، 1378ق/ 1959م؛ شوق، قدرتالله، تذکرۀ طبقات الشعرا، به کوشش نثار احمد فاروقی، لاهور، 1968م؛ شیفته، نواب محمدمصطفى خان، تذکرۀ گلشن بیخار، لاهور، 1973م؛ صبا، محمدمظفر حسین، تذکرۀ روز روشن، به کوشش محمدحسین رکنزاده آدمیت، تهران، 1343ش؛ عظیمآبادی، حسینقلی، تذکرۀ نشتر عشق، به کوشش اصغر جانفدا، دوشنبه 1981م؛ قاقشال، افضل، تحفة الشعرا، به کوشش حفیظ قتیل، 1961م؛ گوپامای، محمدقدرتالله، نتایج الافکار، بمبئی، 1336ق؛ مصحفى همدانی، غلام، تذکرۀ هندی، لکهنو، 1985م؛ منزوی، خطی مشترک؛ نوشاهی، عارف، فهرست نسخههای خطی فارسی، انجمن ترقی اردو، کراچی/ اسلامآباد، 1984م؛ نیز: