حجة الوداع
حَجَّةُ الْوِداع، آخرين حج پيامبر اکرم (ص) در سال پايانی عمر خود که در سیرۀ نبوی از اهمیت ویژه برخوردار است.
يکی از مهمترين وقايع سال 10ق / 631 م حج گزاردن پيامبر(ص) با ياران خود بود که بازتاب گستردۀ مفاهيم برخاسته از آن، در عقاید مسلمانان برجای مانده است. وداع پيامبر(ص) با ياران و همراهان و بيان اينکه ايشان حج ديگری با مسلمانان نخواهند داشت، سبب نامگذاری آن به حجةالوداع شده است. در منابع برای اين مرحلۀ تاريخی از حيات نبوی نامهای ديگری نيز ياد شده است. به سبب نزول آيۀ «يا اَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغْ مَا اُنزِلَ اِلَيْكَ مِن رَبِّكَ ... » (مائده / 5 / 67) در بازگشت از اين حج، گاه آن را «حجةالبلاغ» ناميدهاند و نيز به سبب حضور پيامبر(ص) در تنها حج در زمان حاکميت اسلام، آن را «حجةالاسلام» خواندهاند (نک : ابنهشام، 4 / 1025؛ کلينی، 4 / 248؛ مسعودی، 240).
دلايل متفاوتی سبب اهميت حجةالوداع شده است، از همينرو، از چند جنبۀ مختلف بايد بدان اهتمام نمود. واقعيت اين است که پس از خروج مسلمانان از مکه و حضور ده سالۀ آن حضرت به همراه يارانش در مدینه، نوع معاهدات و شيوههای رفتار قهرآميز دربارۀ کسب امکان حج گزاردن مسلمانان، و هر آنچه سبب دور ـ نگاه داشتن تازه مسلمانان از مناسک خود بود، از موضوعات مهم در تاريخ فرهنگ حجگزاری در دهۀ نخست اسلام است. پیامبر(ص) در سال 10ق ــ شايد بتوان آن را سال وفود نام نهاد که عملاً به فزونی قدرت مسلمانان در منطقه انجاميد ــ با نزول آيۀ «وَ اَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ ... » (حج / 22 / 27)، اعلام نمود که در اين سال حج خواهد گزارد. ياران و تازه مسلمانان دور و نزديک که در انتظار چنين پیامی بودند، شتابان خود را برای همراهی حضرت محمد (ص) آماده ساختند و بنابر روايات در اواخر ذيقعدۀ آن سال از مدينه به سوی مکه حرکت کردند (ابنسعد، 2 / 173؛ طوسی، 5 / 454). اين مراسم که برای پيامبر(ص) تنها حج (برای حج عمرۀ نبوی و شمار آنها، برای نمونه، نک : ابن سعد، 2 / 189؛ ابنکثير، البداية ... ، 5 / 132-134) و برای مسلمانان، نخستين حج در دورۀ استقرار حاکميت اسلام بود، در تاريخ اسلام از ارزش و اهميتی فراتر از برگزاری آداب و مناسکی دينی برخوردار است. بدينترتيب فصل جديدی در مناسبات قُرَشيان با مسلمانان آغاز شد و بر همين اساس بسياری از محدوديتهای پيشين از ميان رفت.
افزون بر آنچه به تاريخ حيات اسلام مربوط میشود و نيز تأثير حجةالوداع بر آن، به جایْ آوردن آداب حج توسط پيامبر(ص) به عنوان دليلی فقهی در لايههای سنن نبوی جای دارد. از آنجا که بخشی از احکام مربوط به حج، ريشه در سنت پيامبر(ص) دارد، به جایْ آوردن آداب آن در ميان صحابه در قالب سنن، منجر به بروز احاديث انبوهی از ايشان شده که گسترهای وسيع از مباحث فقهی را به همراه داشته است.
یکی از مهمترین روایات دراین باره، حدیث مبسوط به نقل از امام باقر(ع) از طریق جابر بن عبدالله انصاری دربارۀ کیفیت اجرای حج توسط پیامبر(ص) در حجةالوداع است که در صحاح و مسانید اهل سنت بازتاب داشته است (مثلاً نک : مسلم، 2 / 866 بب ؛ ابوداوود، 2 / 182 بب ).
افزون بر وجود برخی روايات مربوط به احکام حج تمتع و بنابر اسنادی، تبيين آن در حجةالوداع توسط پيامبر(ص) صورت گرفته (کلينی، 4 / 244بب )، اما بايد پذيرفت که بيان جزءبهجزء اعمال پيامبر(ص) در اين حج درواقع ترسيمی حديثی از حجگزاری نبوی به عنوان نمونۀ اعلای اين مناسک است (برای نمونه، نک : کلينی، همانجا؛ طوسی، 5 / 2بب ؛ ابنقدامه، 2 / 94، 3 / 93، جم ؛ شربينی، 1 / 460، 469، جم ). همين امر و اهتمام به بررسیهای فقهی در احکام حج، اسباب تدوين و تأليف آثاری در طول تاريخ اسلام گشته است. فارغ از آنکه در آثار حديثی غالباً بابی تحت عنوان «باب حجةالوداع» پرداخته شده است (مثلاً بخاری، 5 / 123بب )، از ميان آثار مدونِ مرتبط میتوان به کتابهای حجة الوداع از ابنحزم اندلسی (د 456ق / 1064م)، صفة حج النبی (ص) على اختلاف طرقها از محبالدين طبری (د 694 ق / 1295م) و حجة الوداع ابنکثير (د 774ق / 1372م) اشاره کرد (ابنحزم، ابنکثير، حجة ... ، سراسر آثار؛ حاجی خليفه، 2 / 1079)؛ آثاری که خود دستمايۀ بسياری از ديگر منابع گشتهاند (برای نمونه، نک : شوکانی، 5 / 40، 50، جم ).
با بررسی آثار فقهی میتوان گفت که موضوعات گوناگون در باب عبادات در مبحث حج، به طور مستقيم استخراج يا ارجاع و بهرهگيريهايی از آخرين حج نبوی است (برای نمونه، در فقه امامی، نک : مفید، 241، جم ؛ محقق حلی، 2 / 787، جم ؛ در فقه حنفی، نک : سرخسی، 4 / 10، 29، جم ؛ در فقه شافعی، نک : شافعی، 2 / 114، 118، جم ؛ در فقه مالکی، نک : ابنعبدالبر، 1 / 116، 230، جم ؛ در فقه حنبلی، نک : ابنتيميه، 2 / 223، 227، جم ؛ ابنمفلح، 3 / 116، 117، جم ).
يکی از بحث برانگيزترين موضوعاتی که در بازگشت از حج در آن سال روی داد، مسئلهای است که بنابر روايات متواتر، در غديرخم اتفاق افتاد. در حجةالوداع و در مکان يادشده، پيامبر اسلام (ص) ضمن بيانی از کتاب و اهل بيت (يا عترت) به مثابۀ مصاديق «ثقلين» و تنها بازماندههای نبوی برای امتش، با بلندکردن دست امام علی (ع)، آن بزرگوار را بهعنوان وصی خود معرفی نمود. در اين باره نخست بايد گفت ميان صحابه بهطور جدی در پاسخ به کيستی و تعيين مصداق عترت، بهويژه با توجه به گسترۀ وسيع معنای اهل بيت، اختلاف عقيدۀ فراوان روی نمود (نک : ه د، ثقلين). از سوی ديگر دومين موضوع توجه برانگيز در اين خطبۀ تاريخی، که اختلافات اعتقادی بسياری را با ريشهای کهن در ميان مذاهب مختلف سبب شد، سخن دربارۀ تعيين وصی است. در واقع بهرغم تواتر اين حديث، آنچه پس از درگذشت پیامبر (ص) در تعيين جانشين و خليفۀ مسلمين روی نمود، فهم آنان از خطبۀ نبوی در حجةالوداع بود که در طول تاريخ، فاصلۀ قاطعی ميان پيروان برخی از فرق و مذاهب به وجود آورد (نک : ه د، علی بن ابی طالب (ع)، نیز غدير).
از واقعۀ حجةالوداع موضوعات مهم بسياری در زمينههای تاريخی، فقهی و اعتقادی برآمده، که برگزاری مناسک حج در دهمين سال هجرت را عملاً به تاريخی ويژه نزد مسلمانان بدل کرده است. واقعيت اين است که نامگذاری برخی روزها و سالهای خاص نزد عربها پيشينهای کهن داشته است و از نمونههای آشنای آن میتوان به «عام الفيل» اشاره کرد که به اتفاق رویداده در آن سال باز میگردد. در اين نمونه هم بر پايۀ اهميت رخداد، نام حج آخر نبوی، تعميم معنايی يافته، و از مقطعی کوتاه از زمان، به سال دربرگيرندۀ وقوع آن گسترش يافته است. تقريباً از تمامی رواياتِ ارجاع دهنده به موضوع و مطلبی دربارۀ سال 10ق، غالباً با نام کلی سال حجةالوداع ياد میکنند؛ تا بدانجا که حتى تولد، وفات و وقايع تاريخیِ رویداده در آن سال نامور بدان گشتهاند (برای نمونه، نک : بخاری، 5 / 107؛ نووی، 7 / 409؛ سيوطی، 316، 462؛ بهوتی، 2 / 437).
اهميت موضوعات مختلف روی داده در حجةالوداع سبب توجه و اهتمام ویژۀ مؤلفان مختلف، و تأليف آثار بسياری در این زمینه شده است. تکنگاریهايی هم در اين زمينهها شکل گرفته است که برای نمونه میتوان به آثاری اشاره کرد، مانند اطلاع على حجة الوداع از برهان الدين ابراهيم بن عمر بقاعی (د 885 ق / 1480م)، خطبة الوداع از ابوالعباس نصر بن خضر اربلی شافعی (د 619 ق / 1222م)، دربارۀ خطبۀ پيامبر(ص) و شارع النجاة فی حجة الوداع از مقريزی (د 845 ق / 1441م) (نک : حاجی خلیفه، 1 / 117، 715، 2 / 1020). در ميان معاصران نيز بهعنوان نمونه میتوان از کتابهای حجة النبی(ص) از احمد عبدالغفور عطار (چ مکه، 1396ق)، خبر حجة النبی (ص) کما رواه جابر از محمد ناصرالدين البانی (چ بيروت / دمشق، 1405ق) و مع الرسول (ص) فی حجة الوداع از عطيه محمد سالم (چ مدينه، 1409ق) نام برد.
مآخذ
ابنتيميه، احمد، شرح العمدة، به کوشش سعود صالح عطيشان، رياض، 1413ق؛ ابنحزم، علی، حجة الوداع، به کوشش ابوصهيب کرکی، رياض، 1998م؛ ابنسعد، محمد، الطبقات الکبرى، بيروت، دار صادر؛ ابنعبدالبر، يوسف، التمهيد، به کوشش مصطفی بن احمد علوی و محمد عبدالکبير بکری، رباط، 1387ق؛ ابنقدامه، عبدالله، المغنی، بیروت، 1405ق / 1985م؛ ابنکثير، البداية و النهایة، به کوشش علی شيری، بيروت، 1408ق / 1988م؛ همـو، حجة الوداع، به کوشش خـالد ابـوصالح، بيـروت، 1416ق / 1996م؛ ابنمفلح، ابـراهيم، المبـدع فـی شـرح المقنـع، بيروت، 1400ق؛ ابنهشام، عبدالملک، السيرة النبوية، به کوشش محمد محيیالدين عبدالحميد، قاهره، 1383ق / 1963م؛ ابوداوود سجستانی، سلیمان، سنن، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، 1369ق؛ بخاری، محمد، صحيح، استانبول، 1315ق؛ بهوتی، منصور، کشاف القناع، به کوشش محمد حسن شافعی، بيروت، 1418ق / 1997م؛ حاجی خليفه، کشف؛ سرخسی، محمد، المبسوط، قاهره، مطبعة الاستقامه؛ سیوطی، تنویرالحوالک، به کوشش محمد عبدالعزیز خالدی، بیروت، 1418ق / 1997م؛ شافعی، محمد، الام، بيروت، دارالمعرفه؛ شربينی، محمد، مغنی المحتاج، قاهره، 1352ق؛ شوکانی، محمد، نيل الاوطار، بيروت، 1973م؛ طوسی، محمد، تهذيب الاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، نجف، 1379ق؛ قرآنکريم؛ کلينی، محمد، الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، 1391ق؛ محقق حلی، جعفر، المعتبر، قم، 1364ش؛ مسعودی، علی، التنبيه و الاشراف، به کوشش دخويه، ليدن، 1894م؛ مسلم بن حجاج، صحیح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، 1955-1956م؛ مفید، محمد، المقنعة، قم، 1410ق؛ نووی، يحيى، روضة الطالبين، بيروت، 1405ق.