خزل
خِزِل، از ایلات لُر شیعیمذهب که به گویش لکی سخن میگویند و در شهرستانهای شیـروان ـ چرداول و مرکزیِ استـان ایلام زندگی میکنند.
نام و خاستگاه قومی
دربارۀ نام و خاستگاه قومی ایل خزل نظرات مختلفی ارائه شده که پارهای از آنها با افسانه آمیخته است؛ ازاینرو، دربارۀ خاستگاه و نام خزلها بهطور قطع و یقین نمیتوان سخن گفت. برخی نام خزل را برگرفته از نام خِضْر نبی دانسته، و گفتهاند که به مرور زمان بهصورت خزل درآمده است (راولینسن، 48؛ جاف، 147). همچنین برخی از روایات افسانهای، نسب و خاستگاه خزلها را به رستم، پهلوان اسطورهای ـ حماسی ایرانیان، میرسانند. گروهی نیز خزلها را از طایفۀ عرب خزعل میدانند که به هنگام فتح ایران به دست سپاهیان اسلام به نهاوند آمدند و مدتی در آنجا سکنا گزیدند و سپس به منطقۀ شیروان ـ چرداول مهاجرت کردند (رضوانی، 54، برای آگاهی بیشتر، نک : 57). برای تأیید این نظر وجود ناحیهای به نام خزل در محدودۀ شهرستان نهاوند امروزی را دلیل میآورند (صفینژاد، 598؛ نیز نک : اماناللٰهی، 176؛ رضوانی، 54). بر اساس دیگر روایات محلی، خزلها نسب خود را به حضرت ابوالفضل (ع) و قبیلۀ بنیهاشم میرسانند و بدین سبب، تمام موفقیتهای خود را در زندگی، بهویژه در نبردها، مرهون لطف و عنایت آن حضرت میدانند (همو، 57).
پراکندگی جغرافیایی
امروزه زیستگاه ایل خزل در منطقۀ تاریخی پشتکوه لرستان (استان ایلام کنونی) واقع است (بلوکباشی، 102؛ مرادیمقدم، 211؛ راولینسن، همانجا؛ احتسابیان، 315-316). خزلها حدود 3٪ از قلمرو استان ایلام را در اختیار دارند. محدودۀ جغرافیایی خزلهای کوچنده و یکجانشین در مناطق گرمسیر، شهرستان ایلام و بخش چَوار شامل گدارخوش، معدن نمک، تنگ بینانه، تلخآب، دشت گِل، نی خضر، مِیمِک؛ و در مناطق سردسیر، شامل شهرستان شیروان ـ چرداول است؛ شهرستان شیروان ـ چرداول در استان ایلام بیشترین جمعیت ایل را در خود جای داده است (رضوانی، 11-13).
تقسیمات ایلی
ایل خزل از 4 طایفه به نامهای قلیوند، شمسوند، خضروند (خیروند) و مرشدوند، و هر طایفه از چند تیره تشکیل شده است (همو، 70-71؛ برای اختلاف در ذکر اسامی، نک : جاف، همانجا). طایفۀ قلیوند در دهستان آسمانآباد از تـوابـع شهـرستـان شیـروان ـ چـرداول؛ طایفـۀ شمسونـد در روستاهای زنجیرۀ علیا و سفلا از توابع دهستان شباب در شهرستان شیروان ـ چرداول و شهر سرابله، مرکز آن شهرستان؛ طایفۀ خضروند (خیروند) در دهستان کارزان؛ و طایفۀ مرشدوند نیز در همین دهستان ساکن هستند. هریک از تیرههای این 4 طایفه با نام روستایی که در آن میزیند، همنام شده و شهرت یافتهاند (مجموعه ... ، 22؛ رضوانی، 70-81).
کوچندگی
برخی از خزلهای کوچنده از اواسط مهر تا پایان آبانماه از مناطق سردسیری به مناطق گرمسیری، و از حدود اواسط فروردین از مناطق گرمسیری به مناطق سردسیری کوچ میکنند (صفینژاد، 595-596). در ایل خزل رسم بر این است که دو تا 3 روز پیش از رسیدن خانوارهای کوچنده به مراتع گرمسیری، گروهی متشکل از دو تا 3 نفر به نام گروه پیشتاز به محل رفته و سیاهچادر ویژهای که در گویش محلی بدان «پیژوار» میگویند، در منطقهای کوهستانی برپا میکنند. در قلمرو کوچ، مراتع متعلق به خانوارهای کوچنده در یک ردۀ بزرگ بهصورت مشاع بهرهبرداری میشود (همو، 596).
جمعیت ایل
از شمار جمعیت ایل خزل اطلاع روشنی در دست نیست. بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، جمعیت کوچندههای ایل در 1366 ش، حدود 753 خانوار با 818‘5 تن بوده است. به گزارش همان سازمان در 1377 ش، جمعیت کوچندهها به 383 خانوار (113‘ 3 تن) کاهش یافته است (افشار، 394؛ سرشماری ... ، 16). این امر بیانگر تغییرات در ساختار ایلی و طایفهای، و مهاجرت افراد ایل به شهر یا روستاهای منطقه، یا حرکت به سوی یکجانشینی است.
ساختـار اجتمـاعی ـ سیـاسی
امـروزه ساختار سنتیِ نظام اجتماعی و سیاسیِ ایل تغییر یافته است. در گذشته، مشخصۀ چهارچوب اجتماعی ایل، طایفه بود که هر طایفه به چند تیره یا «هوز»، و هر هوز به «بُنهمال»، و سرانجام بنهمال به «مال» یا خانوار تقسیم میشد. از مجموع هر 10 سیاهچادر که مشخصکنندۀ 10 خانوار بود، یک مجموعۀ زیستگاهی به وجود میآمد که «هول» یا «همسایه» نامیده میشد (صفینژاد، 595).
ساختار سیاسی: ایل خزل در گذشته رئیس و خانی نداشت که بر آن حکم راند و هر طایفه سازمان سیاسی مستقلی داشت. تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، هرم قدرت طایفه مشتمل بر رئیس، توشمال، کدخدا، وکیل، و خانۀ انصاف بود. توشمال متشکل از افراد صاحبنفوذ طایفه، وکیلْ نمایندۀ کدخدا در طایفه در زمان سربازگیری، و خانۀ انصاف شامل گروهی مأمور دولتی و نمایندگان معتمد محلی بود.
پس از انقلاب، مدیریت سنتی روستاها و ایلات دستخوش دگرگونی شد و درنتیجه نهاد شوراهای اسلامی محلی، متشکل از معتمدان محلی، شکل گرفت و جایگزین آن گشت (برای آگاهی بیشتر دربارۀ سازمان سیاسی ایل، نک : رضوانی، 67-70).
معیشت
اقتصاد معیشتیِ خزلها بر اساس دامداری، کشاورزی و تا حدودی صنایع دستی استوار است. در این ایل، تقریباً تمامی زمینهای کشاورزی در منطقۀ سردسیر جای دارند. آب کشاورزی از طریق چاه، چشمه، قنات و رودها تأمین میشود که سهم آب رود از دیگر منابع آبی بیشتر است. گندم، جو، برنج، عدس، نخود، تنباکو، گرمک، خیار، هندوانه، گوجهفرنگی و ذرت از مهمترین اقلام محصولات کشاورزی ایل به شمار میآید. از دستاوردهای صنایع دستی ایل میتوان به قالی، قالیچه، خیمه، کلاه، پیراهن و خورجین اشاره کرد (همو، 35-36، 122، 127- 128، 166، 182؛ صفینژاد، 597- 598).
مآخذ
احتسابیان، احمد، جغرافیای ایران مخصوص مدارس نظام، تهران، 1318 ش؛ افشار سیستانی، ایرج، ایلام و تمدن دیرینۀ آن، تهران، 1372 ش؛ اماناللٰهی بهاروند، سکندر، قوم لر، تهران، 1370 ش؛ بلوکباشی، علی، جامعۀ ایلی در ایران، تهران، 1382 ش؛ جاف، حسین احمد علی، تاریخ الفیلیة، بغداد، 1424 ق / 2003 م؛ راولینسن، هنری، سفرنامه، ترجمۀ سکندر اماناللٰهی بهاروند، تهران، 1362 ش؛ رضوانی گیلکلایی، مجتبى، پویش انسان در جغرافیا، تهران، 1377 ش؛ سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده (1377 ش)، نتایج تفصیلی، کل کشور (1)، مرکز آمار ایران، تهران، 1378 ش؛ صفینژاد، جواد، لرهای ایران، تهران، 1380 ش؛ مجموعۀ اطلاعات و آمار ایلات و طوایف عشایری ایران، مرکز عشایری ایران، تهران، 1361 ش؛ مرادیمقدم، مراد، تاریخ سیاسی ـ اجتماعی کردهای فیلی در عصر والیـان پشتکـوه ( ایـلام)، تهـران، 1385 ش.