خوش نویسی
خوشْنِویسی، هنر نوشتن حروف و کلمات به گونهای فاخر، با رعایت قواعد ویژگیهای ساختاری حروف در هر قلم، ضمن حفظ تناسب بخشهای گوناگون یک نوشتار و ایجاد تعادل و تناسب در اثر.
خط در جوامع بشری وسیلهای برای ثبت دانش و افکار بشر بوده و در مرحلۀ تکاملیافتۀ خود، به هنر خوشنویسی تبدیل شده است. هنر خوشنویسی از حس زیباییشناختی سرچشمه میگیرد و اثر پدیدآمده از آن نیز، از شخصیت فردی هنرمند خوشنویس تأثیر میپذیرد؛ درنتیجه آثار خوشنویسیشدۀ مردم یک سرزمین، بلکه آثار تکتک خوشنویسان حتى یک منطقه، متفاوت است؛ ازاینرو، هیچ دو اثر مشابه از خوشنویسی وجود ندارد (طاشکوپریزاده، 1 / 88). خط خوش در انتقال مفاهیم تأثیر داشته و خط در دورههای مختلف دستخوش دگرگونی بسیاری شده است. این تحولاتِ شناختهشده میتواند راهنمای سودمندی برای تاریخگذاری و انتساب برخی از آثار هنری نیز باشد (مینوی، 1707).
I. خوشنویسی در ایران
سنت خوشنویسی در میان ایرانیان از پیشینهای کهن برخوردار است و خط بیش از همۀ هنرها با دیدگاه زیباییشناختی این سرزمین سازگاری یافته و سدهها تداوم داشته است. این سنت دستکم از دورۀ هخامنشی آغاز شده و در دورۀ اسلامی تا به امروز ادامه یافته و در هیچ دورهای بهطور جدی دچار گسست نبوده است (همانجا).
برپایۀ گزارشهای متعدد، ایرانیان در طی هزارهها، کتاب دینی خود را به شیوۀ فاخر مینوشته و در مکانهای ویژه نگاهداری میکردهاند. در متون پهلوی، ازجمله در کتاب دینکرد، آمده است که به دستور دارای دارایان، اوستا را در دو نسخه تهیه کردند و در دژنبشت و آتشکدۀ شیزیکان (تختسلیمان کنونی) قرار دادند. این دو نسخه یکی در حملۀ اسکندر سوخت و دیگری به یونان برده شد و بخش علمی آن به یونانی ترجمه گردید ( کتاب ... ، 7- 9؛ پورداود، «اوستا»، 51؛ فرهوشی، 95-103؛ تفضلی، 65). این دو نسخه را با آب زر بر پوستهای گاو نوشته بودند ( ارداویرافنامه، 1: 5). گزارش مربوط به این اوستاها را در متون سدههای نخستین دوران اسلامی با جزئیات بیشتری میتوان یافت؛ چنانکه شمار پوستها بین 12 تا 18هزار، شیوۀ نگارش با آب زر، و نوشتن کلمات با کندن پوست با میلههای طلا بوده است (طبری، 1 / 561؛ بلعمی، 657؛ مسعودی، التنبیه ... ، 80، مروج ... ، 125؛ بیرونی، 543). پیدا ست که با توجه به ظرافتی که در نوشتن این کتابها به کار برده شده، به خوشنویسی آنها نیز توجه کامل داشتهاند.
نمونههای خوشنویسی در ایران را دستکم از دوران هخامنشیان میتوان مشاهده کرد. خطی که در این دوره ابداع شد، خطی میخی بود که با خطوط میخی پیشین تفاوت داشت و براساس اصول زیباییشناختی نوشته میشد. در این خط فقط از 3 نوع میخ بهصورت افقی، عمودی و زاویهدارِ روبهراست، و از میخ مورب تنها برای جداکردن کلمات استفاده شده است. میخها هرگز یکدیگر را قطع نمیکردند و در ترکیب حروف هرگز ترکیب بیش از 5 میخ به کار نمیرفت (هویسه، 114). در شیوۀ نگارش این خط که در کتیبههای شاهنشاهان هخامنشی رواج داشت و زبان پارسی باستان به آن نوشته میشد، برخی از قواعد و ضابطههای خوشنویسی همانند رعایت «سطر» (کرسی) و «تناسب حروف» (نسبت) را میتوان مشاهده کرد (نک : شارپ، 12, 92, 184). رعایت کرسی و نسبت در خوشنویسی، نهتنها در سنگنوشتههای رسمی بر بناهای تاریخی هخامنشی، بلکه بر الواح زرین و سیمین (نک : تصویر 1) و برخی از ظروف فلزی و جز آن درخور توجه است.
در دورۀ کوتاهی خط ایلامی نیز در ایران به کار میرفت، اما بهسبب پیچیدگیاش کاربرد آن محدود بود. خط آرامی دیگر خط بهکاررفته در این دوره بود که بهسبب سادگی، بهویژه آنکه برای نگارش بر روی مواد کمدوام همچون پاپیروس و پوست بسیار مناسب بود، در دورۀ هخامنشی رواج یافت و در تمامی مکاتبات سلطنتی و خصوصی سرتاسر قلمرو شاهنشاهی، و کارهای دیوانی از این زبان و خط استفاده شد (پورداود، فرهنگ ... ، 132؛ آموزگار، «تاریخچه ... »، 21؛ هویسه، 113)؛ به این جهت آن را «آرامی شاهنشاهی» نیز نامیدهاند (همانجا). بهسبب گستردگی سرزمینهای تحت نفوذ هخامنشیان، این خط از مصر و آناتولی تا آسیای مرکزی انتشار یافت. نمونههای نادری از این خط باقی مانده است. کتیبۀ کاسۀ سنگی بهدستآمده از کاوشهای تختجمشید، نمونۀ شاخصی از خوشنویسی خط آرامی در دورۀ هخامنشی است (استولپر، 19-20؛ امپراتوری ... ، تصویر 212؛ نیز نک : تصویر 2). وجود کتیبهها و نمونههای بهدستآمده نشاندهندۀ توجه هخامنشیان به هنر کتابت و کاتبان بوده است (استولپر، آموزگار، همانجاها).
از دورۀ اشکانیان نوشتۀ ادبی باقی نمانده، و اسناد و نامهها نیز در آغاز به زبان آرامی نوشته میشده است. از حدود نیمۀ دوم سدۀ 1 قم، زبان پارتی با خط خاص خود، پهلوانیگ، که از خط آرامی اقتباس شده بود، به جای آن به کار گرفته شد (همانجا؛ تفضلی، 75). سفالنوشتههایی که در نسا (ح سدۀ 1 قم) به دست آمده، به خط پهلوانیگ اولیه نوشته شده است و هنوز به آرامی شاهنشاهی شباهت دارد (هویسه، 128). یافتههای محدود باستانشناسی، شامل کتیبههایی اعم از سنگنوشته، چرمنوشته، سفالنوشته، فلزنوشته و جز آن، همه به خط منفصل یا خط کتیبهای پارتی است (تفضلی، 76؛ دیاکونف، 123؛ هنینگ، لوحۀ 132, V).
کیفیت نوشتاری در کتیبههای بهدستآمده از بخش غربی حکومت اشکانیان (پالمیر)، با روش مشخص و زیبا توصیف شده است (کالج، 68). در مکاتبات حکومتی متداول این دوره، برای هر خط، دبیری ویژه وجود داشته است (همو، 71). سندی دربارۀ خریدوفروش تاکستان در اورامان کردستان پیدا شده است، که وجود ضوابط و نظم و ترتیب نوشتاری در نوشتن خط پهلوی پارتی را نشان میدهد؛ این سند بر پوست آهو نوشته شده است و تاریخ اشکانیِ معادل سدۀ 1 م (احتمالاً 52-53 م) را دارد (تفضلی، 77؛ نیز نک : تصویر 3).
در دورۀ ساسانیان خط پهلوی که آن نیز از آرامی سرچشمه گرفته بود، به کار میرفت و تفاوت میان خط پهلوی و پهلوانیگ (خط پارتی)، تفاوت میان دو الفبای برداشتشده از یک اصل بود (آموزگار و تفضلی، 45؛ لازار، 89).
آثار بازمانده از دورۀ ساسانیان، دو خط کتیبهای (منفصل) و پهلوی تحریری یا کتابی (متصل) را نشان میدهد. کتیبهها بر روی سنگ، پوست، پاپیروس، فلز، سفال، سنگهای قیمتی و چوب نگاشته شدهاند. کتیبههای قدیم به خط پهلوی کتیبهای، اما کتیبههای بعدی، حتى تا سدۀ 4 ق / 10 م، به خط پهلوی کتابی است (تفضلی، 83، 84، 96؛ هویسه، 141).
در متون اسلامی، برای نگارش خط پهلوی نام اقلام مختلف ذکر شده است. در بیشتر منابع شمار آنها 7 قلم نوشته شده که در متون مختلف نام اقلام بیشتر از اینها ست و ضبط نام آنها نیز در متون متفاوت است (نک : دنبالۀ مقاله). این اقلام عبارتاند از: دیندبیره، ویژۀ نوشتن متون دینی؛ ویش (ویس / ویسپ) دبیره؛ گشتگدبیره، برای نوشتن قراردادها، معاملات زمین، و بر روی سکه و اشیائی همچون فرش و مهره؛ نیمگشتگدبیره، برای نگارش کتابهای پزشکی و فلسفی؛ رازدبیره، برای نوشتن نامههای محرمانه و ترجمه؛ فروردگدبیره (نامکدبیره)، برای نوشتن نامه؛ و هامدبیره، برای استفادۀ همۀ طبقات در کشور.
در این میان، نام اقلام دیگری چون دادَهماردبیره، شهرهماردبیره، رازسهریه، راسسهریه و جز آن دیده میشود که از جملۀ آنها فقط دیندبیره ــ در متـون دینی ــ و هامدبیره ــ در کتـابهای دیگر ــ شناخته شدهاند و احتمالاً اقلام دیگر، گونههایی از خط پهلوی متصل بودهاند که بنابه کاربردشان نامگذاری شدهاند (حمزه، التنبیه ... ، 22-23؛ ابنندیم، 15-17؛ خوارزمی، 117- 118؛ تفضلی، 540-541؛ نیز نک : تصویر 4). باید افزود وجود «هفتقلم» در اسطورههای ایرانی نیز وجود دارد (کریستنسن، 235-236؛ آموزگار، «خط ... »، 77). افزون بر این اقلام، مانی خطی ویژه برای نگارش کتاب دینی خود پدید آورد که برگرفته از خط سریانی بود و در «تحسین و تسهیل آن» کوشیده بود (اقبال، 601؛ نیز نک : تصویر 5).
از مهمترین واژههایی که در زبان عربی تا امروز در امور حکومتی باقی مانده است، واژۀ دیوان به معنی دربار و تشکیلات اداری، و واژۀ دبیر به معنی خط است. از واژۀ دبیرِ پهلوی که ریشۀ آرامی داشته، در زبان عربی ذَبَر با معانی نوشتن، خط، کتاب و جز آن ساخته شده است (پورداود، فرهنگ، 113؛ تنکابنی، 57). در رسالۀ «خسرو قبادان و ریدک»، به نقل از ریدک چنین آمده است: «در دبیری، خوبنویس و تندنویس هستم» (نک : ص 51, 64). از این نوشته چنین برمیآید که خوشنویسی و خوبنوشتن از امتیازات دبیری، و دارای اهمیت بوده است. باید توجه داشت که دبیران از بلندپایگان دورۀ ساسانی به شمار میآمدند، چنانکه آنها طبقۀ سوم از طبقات چهارگانۀ اجتماعی را پس از موبدان و ارتشتاران تشکیل میدادند (جهشیاری، 2-3؛ کریستنسن، 93-94؛ ماسه، 57).
در عصر ساسانی آموزش درازمدتی لازم بود تا شخصی برای ورود به طبقۀ دبیران آماده شود (جهشیاری، همانجا؛ محمدی، 38؛ تنکابنی، 62). دیوانها آداب و رسوم خاص، و دبیران پوشاک ویژۀ خود داشتند و ملزم به اجرای آن بودند. حتى در این دیوانها کاتبانی که به زبانهای مختلف میخواندند و مینوشتند، وجود داشت (مقدسی، مطهر، 204-205؛ فخرالدین، 30-31)؛ چنانکه بلاذری نیز نمونهای از این آداب را در کتاب خود آورده است: خراجدار، فرامین را بر پوست سفید بههمپیوسته نگاشته و به عرض پادشاه میرساند تا شاه بر آن صحه بگذارد. از روزگار خسرو پرویز و به دستور او پوستها را با زعفران زردگون، و به گلاب آغشته میکردند (ص 463-464). این آداب تا روزگار خلفای اموی و سپس خلفای عباسی متداول ماند. پوشاک آنان نیز تا دورۀ عباسیان متمایز از دارندگان دیگر مشاغل بود (همو، 465-466؛ متز، 1 / 108-110).
سنت بزرگداشت دبیران از روزگاران باستان در بینالنهرین متداول شده بود، چنانکه «نبو»، ایزد نگارش و خط، در بالاترین طبقۀ مجمع خدایان قرار داشت (آموزگار، همان، 72؛ نیز نک : بلک، 221). عطارد یا تیر که آن را دبیر فلک خواندهاند، به نماد دبیری در دورۀ اسلامی تبدیل شده است (نک : لغتنامه ... ، ذیل واژه). در تاریخ اساطیری ایران نیز آمده است: جمشید مردم جهان را به 4 طبقه تقسیم کرد و طبقۀ نخست را که به لطافت و خردمندی و ذکا و معرفت موسوم بودند، فرمود تا دبیری و حساب آموختند (ابنبلخی، 30-31).
خوشنویسی پس از اسلام
خوشنویسی در تمدن اسلامی امری مقدس به شمار میآمد، زیرا احترام قلم و کتابت با توجه به سورهای از قرآن کریم (قلم / 68 / 1)، در دین اسلام شناخته شده بود. چنین ارزشی در دیگر هنرها چون نگارگری، تذهیب و جز آن وجود نداشت. خوشنویسان در مرتبۀ بالای هنری جای داشتند و آثار آنان به همین ترتیب برتر شمرده میشد (مینوی، 1708).
با برافتادن ساسانیان، خط عربی جایگزین خط پهلوی شد، هرچند که تا سدهها خط پهلوی در بسیاری از مناطق ایران به کار میرفت و برای بسیاری از مردم قابل خواندن و فهمیدن بود (نک : دنبالۀ مقاله).
خط عربی بهسبب طبیعت ساختاریاش، سازگار با شکلگیریهای تزیینی بود و توانست در درازمدت از یک خط ابتدایی و ناقص به خطی زیبا تکامل یابد. حروف عربی بیشتر دارای ترکیبات عمودی و افقیاند و ترکیب آنها با یکدیگر، با نقشمایههای تزیینی و آرایههای انتزاعی متناسب است (مینوی، 1719).