دب اکبر
دُبِّ اَکْبَر، صورت فلکی پیراقطبی بزرگی نزدیک بـه قطب شمال آسمان، دومین صورت شمالی از صورتهای فلکی 48گانۀ باستانی، دارای 27 ستارۀ درون و 8 ستارۀ بیرون از صورت (بطلمیوس، 343, 344؛ بتانی، 245، 246: فقط 15 ستارۀ داخل و 6 ستارۀ خارج صورت را یاد کرده است؛ صوفی، صور ... ، 39-49: افزونبر یادکرد قدرهای متفاوت برای شماری از ستارگان فهرست بطلمیوس، از سُهى / سُها و ستارگان دیگری یاد میکند که در فهرست او نیامدهاند، اما آنها را در جدول ستارگان نیاورده است؛ بیرونی، القانون ... ، 1015- 1018: نظرات بطلمیوس و صوفی را کنار هم آورده، اما نظر صوفی دربارۀ قدر ستارگان 18، 20 و 29 اشتباه ثبت شده است؛ همو، التفهیم، روایت فارسی، 95: جمعبندی او بر اساس نظر بطلمیوس است، همان، روایت عربی، 73؛ نصیرالدین، 28-36، قدر ستارۀ 7 اشتباه آمده است؛ برای توضیح بیشتر، نک : جدول 1)؛ و نیز یکی از صورتهای 88گانۀ امروزی، که در تقسیمبندی کنونی پهنۀ آسمان، محدودۀ بعد 8 ساعت و ´12 تا 14 ساعت و ´29 و میل تقریباً °28 و ´20 تا میل °72 و ´57، یعنی نزدیک به °1280 مربع برابر با 1 / 3٪ پهنۀ آسمان را میپوشاند (رتبۀ سوم از نظر وسعت در میـان 88 صورت فلکی)، و با صورتهای تنین یا اژدها (که میان آن و دب اصغر جای گرفته)، عوّا (گاوران)، تازیها، گیسو، شیر کوچک، اسد (شیر)، سیاهگوش و زرافه هممرز است. دب اکبر 7 ستارۀ از قدر 3 یا روشنتر و 209 ستارۀ از قدر 5 / 6 یا روشنتر دارد که از آن میان، 65 ستاره را در شرایط مناسب میتوان با چشم غیر مسلح دید. این صورت فلکی در عرضهای °90 شمالی تا °16 جنوبی بهصورت کلی، و °16 جنوبی تا °62 درجۀ جنوبی بهصورت جزئی قابل رؤیت، و بهترین زمان برای دیدن آن شامگاه اول مه / 11 اردیبهشت مـاه (ساعت 21) است (سیمپسون، 8, 11؛ کیچین، 113؛ «واژهنامه ... »، 493, 529؛ «دانشنامه ... »، 95, 424؛ پریوِت، 198, 199؛ ریدپث و تایریون، 29-31؛ ریدپث، «صورتها ... »، جم ).
نامها و سابقۀ یادکرد در تمدنهای مختلف
دو صورت فلکی دب اکبر و دب اصغر در جُنگی بابِلی مشهور به مول آپین بهترتیب mul.mar.gíd.da (گاری) و mul.mar.gíd.da.an.na (گاری آسمان) نامیده شدهاند (هورویتس، «دو قطعه ... »، 116، «جغرافیا ... »، 177, 259, 278، «نام اکدی ... »، 242-244؛ هونگر، 59, 63-65, 68, 77-78). هُمر تنها از آرکتوس (خرس ماده) «که شماری از مردمان آن را گاری مینامند» (نک : ادیسه، کتاب V، بیتهای 273-274، ایلیاد، کتاب XVIII، بیتهای 487-489) یاد میکند و دیوگنس لائرتیوس به نقل از کالیماخوس، تالس میلتوسی / ملطی (625-545 قم) را شناسانندۀ دب اصغر به یونانیان دانسته است (کتاب I، بند 23).
در سدۀ 4 م یونانیان دب اکبر و اصغر را به ترتیب الیکه (چرخان / گردان؛ «فرهنگ لاتینی ... »، ذیل Helicē) و کونوسورا (دم سگ؛ نک : لیدل، ذیل ماده؛ «فرهنگ لاتینی»، ذیل cynosūra؛ «فرهنگ انگلیسی ... »، ذیل cynosure) نیز مینامیدند (آراتوس، بیتهای 25-44). برخی «خرس ماده» نامیدهشدن این دو صورت در میان یونانیان را ناشی از اشتباهگرفتن واژهای اکدی با واژهای یونانی دانستهاند، اما بلومبرگ این اشتباه را ناشی از ابهام در لفظ Ἄρκτος (دارای دو معنی متفاوت: «شمالی» و خرس ماده) میداند (ص 129-131).
نام این دو صورت فلکی در مجسطی آرکتوس مگاله (خرس مادۀ بزرگ) و آرکتوس میکرا (خرس مادۀ کوچک) (بطلمیوس، 341-344) و در دو ترجمۀ عربی آن، «کوکبة الدب الصغرى» و «کوکبة الدب الکبرى» آمده است (حجاج، ح 1- ح 4؛ حنین، إ 1- إ 4) که نشان از توجه مترجمان به مؤنثبودن «آرکتوس» دارد؛ همچنانکه گراردوس کرمونایی (ص 36, 38) نیز در ترجمۀ لاتینی مجسطی با ترجمۀ «آرکتوس» به «اورسا» به این نکته توجه داشت. اما اخترشناسان عربینویس دورۀ اسلامی، با مذکر انگاشتن «الدب» (که البته بر هر دو جنس مذکر و مؤنث اطلاق میشود) این دو صورت را الدب الاکبر و الدب الاصغر نامیدند (مثلاً بتانی، 245؛ صوفی، صور، 28، 34، 39: با آوردن واژۀ کوکبة، «الارجوزة»، 3-4؛ بیرونی، همان، 1014-1015، التفهیم، روایت عربی، 73). بیرونی در روایت فارسی التفهیم دو نام «خرس بزرگ» و «خرس کوچک / خرد» را برای این دو صورت فلکی به کار برده است (ص 91، 95، 99، 100؛ برای تفصیل بیشتر دربارۀ کاربرد نامهایی بهمعنی «گاری» و «خرس» برای این دو صورت فلکی و نیز آنچه در اساطیر یونانی / رومی دربارۀ تشبیه این دو صورت فلکی به خرس آمده است، نک : ه د، دب اصغر).
ستارههای مشهور
صورت فلکی دب اکبر، بیگمان مشهورترین صورت فلکی به شمار میآید و بهویژه 7 ستارۀ پرنور آن که صورتوارۀ بنات نعش الکبرى (هفتورنگ، آبگردان) را تشکیل میدهند، شهرتی بهمراتب بیشتر از خود صورت فلکی دارند، چندانکه بسیاری از مردم عادی همین 7 ستاره را دب اکبر میانگارند. این 7 ستاره از روزگاران کهن تا به امروز برای یافتن دیگر ستارگان آسمان شب (به ویژه جُدَی / ستارۀ قطبی / پولاریس) به کار میرفتهاند.
شماری از ستارگان دب اکبر، افزونبر نام مرسوم میان اخترشناسان معاصر، نامهایی رایج در میان عموم دارند که غالباً صورت لاتینیشدۀ نامهایی عربی است، زیرا در سنت انواء (اخترشناسی کهن اعراب) ستارگان شخصیتی مستقل و نامی جداگانه (معمولاً نام یک جانور) داشتند (کونیچ و ناپرت، 98). همچنین چند مجموعۀ دو یا چندستارهای این صورت فلکی نیز نامی خاص برای خود دارند که در جدول 2 یاد شده است.
بنات نعش، هفتورنگ و دیگر نامهای 7 ستاره
در متون اوستایی متأخـر لقـب haptōiriņga- به معنـی «دارنـدۀ 7 نشـان»، همـواره بهصورت جمع و برای «ستارگان» به کار رفته است (پاناینو، «هفتورنگ»، 533) است. پس ترکیب haptōiriņga-stārō (در پهلوی: haftōring) به معنی «ستارگان دارندۀ 7 نشان» است (نک : همو، «کیهاننگاری ... »، 199). خارگات باتکیهبر شواهدی چند Haptōiriṇga اوستایی را «بهاحتمال قریببهیقین» همان 7 ستارۀ درخشان دب اکبر (ستارگان 16 تا 19 و 25 تا 27 سیاهۀ بطلمیوس و صوفی) دانسته است (ص 123-124). کمابیش همۀ ایرانشناسان (مگر شماری اندک همچون هرتل، که آن را خوشۀ پروین پنداشته است) این تطبیق را پذیرفتهاند؛ چه، متون پهلوی و فارسی نیز بر درستی این تطبیق گواهاند (پاناینو، «هفتورنگ»، همانجا؛ برای یادکرد آن در متون ودایی، نک : ادامۀ مقاله). در یشت 12 یا «رشنیشت» (بند 28) و سیروزۀ کوچک (بند 13) از این ستارگان بهعنوان «درمانگران» و «آفریدگان (یا هدایای) اورمزد» ستایش شده است و در سیروزۀ بزرگ (بند 13) با تأکید بر شمار آنها آمده است: «آن ستارگان هفتگانه، هفتورنگ، آفریدگان اورمزد، آن بِشکوهان و درمانگران را میستاییم» (نیز خارگات، 123؛ رافائلی، 217-218). در یشت 8 یا «تشتریشت» (بند 12)، نیز آمده است: «آن هفتورِنگ را به پاس پایداری در برابر جادوان و پریها میستاییم (پاناینو، تشتریشت ...، 104-107). در یشت 13 یا «فروردینیشت» (بند 60) نیز آمده است که «ما میستاییم فروهرهای توانای پاک را که 999‘99 تن از آنان به نگاهبانی هفتورنگ گماشته شدهاند». در متن پهلوی مینوی خرد در تشریح این سخن آمده است که «هفتورنگ با 999‘99 فروهر مقدسان در در و گذر دوزخ گمارده شده است برای بازداشتن آن 999‘99 دیو و دروج و پری و جادوگری که در مخالفت با سپهر و اختراناند. و حرکتش پیرامون دوزخ است و کار اساسیاش این است که 12 خانۀ بروج را در دست (اختیار) دارد به منظور درست آمدن و رفتن آنها. و آن 12 برج هم همانگونه به یاری و نیروی هفتورنگ حرکت میکنند و هر اختری چون به البرز داخل شود، پشت به هفتورنگ دارد و پناه از هفتورنگ خواهد» (فرگرد 48، بندهای، 15-21).
در بخش سوم بندهش، «دربارۀ فرازْ آفریدن روشنان»، آمده است که هرمزد برای آنکه جهان را از گزند اهریمن مصون دارد، اختران بسیار آفرید و بر ایشان 4 سپاهبد تیشتر، سَدویس، ونند و هفتورنگ را بهترتیب بر سپاهبدی شرق و نیمروز و غرب و شمال گمارد و «میخِ گاه» را که «میخ میان آسمان» خوانندش، سپاهبدان سپاهبد این 4 سپاهبد قرار داد (بندهای 25-27)؛ با تازش اهریمن بر آفرینش، جادوان و اباختران (ستارگان رونده، سیارات) هرزۀ مرگآور (در احکام نجوم زردشتی، همۀ ستارگان رونده یا سیارات اهریمنی و نحس هستند) به ستیز با اختران (ستارگان ثابت) پرداختند و ازجمله هرمزد اباختری (مشتری) با هفتورنگ به نبرد ایستاد (بندهای 50، 52؛ نیز هنینگ، 231). اما شکند گمانیک وزار (گزارش گمان شکن) به رویارویی هفتورنگ با وَهْرام (بهرام، مریخ) اشاره دارد و روایتی پازند از آن نیز از رویارویی کیوان (زحل) و هفتورنگ سخن میگوید (پاناینو، «هـفـتـورنـگ»، 534). در شایستناشایست (فرگرد 11، بند 4) ریشهشناسی نادرستی برای هفتورنگ یاد شده است که براساس آن، هفتورنگ همان «هفترَگ» است. در بندهش (فرگرد 2، بند 7) او [اورمزد]، هفتورنگ را بر ناحیت شمال گمارد، آنجا که چون اهریمن یورش آورد، دوزخ شد، برای ادارۀ کشورها در دوران آمیختگی، از 7 کشور، از هر کشوری بندی بدو پیوسته است؛ از این روی آن را هفتورنگ خوانند (هنینگ، 232؛ رافائلی، 222). در شرح پهلوی سیروزۀ بزرگ در شرح بند 13، آمده است که ستارگان هفتورنگ هر یک کشوری را به خود بستند و اگر این زمین زیرورو نمیشود، به لطف ایشان است. ازاینرو ست که هفتورنگ را بِشکوه و درمانگر خواندهاند (رافائلی، 101).
شماری از نامهای بهکاررفته در متون کهن فارسی برای این ستارگان بدین قرار است: هفتورنگ و بنات النعش بزرگ / مهین (و برای دب اصغر: بنات النعش خرد / کهین؛ نک : بیرونی، التفهیم، روایت فارسی، 100؛ شهمردان، 535)، و «جنازۀ غریبان» (ابوالمحامد، گ 15 ب).
نام کهن و رایج این 7 ستاره در ریگودا، ŗ´kԩāhá و بهمعنی «[هفت] خرس» (پاناینو، همان، 533) یادآور دیدگاههای یونانی مبنیبر تشبیه این صورت فلکی به خرس است (نک : ه د، دب اصغر). اما در ادبیات ودایی sapta-rԩáyahá به معنی «هفت مرد خردمند» برای این 7 ستاره به کار رفته است (بیرونی، تحقیق ... ، 326: انّ بنات نعش تسمّی بلغتهم «سَبتَ رَشَیْنَ» ای السبعة الرش؛ نیز پاناینو، همانجا).
بیرونی به حکایتی اشاره دارد که براساس آن، این 7 رش، زاهدانی بودند که روزی حلال میجستند و با آنان زنی بود نیککردار که همان السهى باشد. آنان از آبگیرها ساقههای نیلوفر میچیدند و میخوردند تا آنکه «دین» این ساقهها را از چشم آنان نهان داشت و این زاهدان که بهدلیل ناپدیدشدن این ساقهها از یکدیگر شرم داشتند، سوگندی یاد کردند که «دین» را خوش آمد، پس برای بزرگداشتشان، آنان را به جایی برکشید که در آنجای دیده شوند. او پس از نقل مطالبی از آثار منظوم هندی دربارۀ این ستارگان، نام این 7 حکیم را نیز میآورد و برای آنکه کسی به اشتباه نیفتد، این نامها را با شمارۀ این ستارگان در سیاهۀ بطلمیوس و صوفی تطبیق میدهد (همان، 326-327؛ نک : جدول 2).
در سنت نجومی کهن اعراب 7 ستارۀ روشن صورت فلکی دب اکبر گاه «بنو نعش» و «آل نعش» نامیده میشد (صوفی، صور، 41؛ مرزوقی، 2 / 373؛ کونیچ، «پژوهشها ... »، شم 7, 57)، اما عنوان بنات نعش الکبرى بسیار مشهورتر بود. هر 7 ستارۀ صورت فلکی دب اصغر نیز نعش الصغرى نامیده میشد. 4 ستاره از این 7 ستاره که به شکل مربع است، نعش (4 گوشۀ یک تابوت، و شاید 4 تن که زیر تابوت را گرفتهاند) و 3 ستارۀ دیگر بنات یا دختران مویهکننده بر این ستارگان انگاشته میشدند (ابنقتیبه، الانواء، 147- 148: در متن چاپی الجون بهاشتباه الجوزا آمده است؛ مرزوقی، 2 / 372-374؛ صوفی، همان، 39- 49،«الارجوزة»، 4-5؛ نصیرالدین، 28-43؛ بیرونی، التفهیم، روایت فارسی، همانجا؛ ابنماجد، الفوائد ... ، نیز حاویة ... ، جم ؛ سلیمان مهری، «العمدة ... »، جم ؛ برای نامهای لاتینی و ارتباطشان با نامهای عربی، نک : کونیچ، همان، شم 33, 106, 213؛ همو و اسمارت، 55-57؛ آلن، 419-446).
اطلاق نام بنات نعش بر کل صورت فلکی در مورد دب اصغر بیاشکال، اما دربارۀ دب اکبر نادرست است، زیرا برخلاف دب اصغر که فقط همان 7 ستاره را دارد، دب اکبر افزونبر این 7 ستاره، 21 ستارۀ دیگر در داخل صورت دارد. بسیاری از نویسندگان سنت انواء این اشتباه را مرتکب شدهاند (یا دستکم دراینباره سهلانگاری کردهاند). ازجمله ابوحنیفۀ دینوری آورده است که «بنات نعش الکبرى 7 ستاره است که منجمان بدان دب اکبر میگویند» (نک : صوفی، صور، 16) و ابنقتیبه نیز همین اشتباه او را تکرار کرده است (نک : همان، 148؛ نیز ابونصر، 4) اما صوفی (همانجا؛ نیز نصیرالدین، 13) این اشتباه را یکی از نشانههای ناآگاهی ابوحنیفه و دیگر پیروان سنت انواء، از مذهب اخترشناسان دانسته است.
نفزات، نوافز و قفزات
ابنقتیبه (همان، 66-67) دوجفت ستاره، و مرزوقی (2 / 272؛ گویا بهواسطۀ ابوحنیفۀ دینوری) 3جفت ستاره از دب اکبر را نفزات الظباء (پایهای آهوان)، و نیز الثعلبیات و القرائن و همچنین قفزات ([الظباء] نیز قفزات الغزلان؛ هر دو بهمعنی جستن آهوان) نامیدهاند، چه هر یک از آنها دو ستارهاند که اثرشان همچون اثر سم آهو ست و به آنها نوافز نیز گفته میشود. صوفی همین 6 ستاره را با اشاره به همین وجهتسمیه قفزات الضبی (جستن آهو) نامیده است. کونیچ («پژوهشها»، شم 211a, 211b, 212c, 212a, 212b, 212c) باتوجهبه این سخن صوفی، و نیز «القفزة» نامیدهشدن هر یک از این 3جفت نفزات را تصحیف «قفزات» پنداشته، و بهمعنی متناسب (بلکه متناسبتر) نفزات توجه نکرده است.
نامهای لاتینی ستارگان قفزۀ اول و دوم نیز ترکیبی از واژهای عربی و دو صفت لاتینی (Australis, Borealis) (به ترتیب: شمالی و جنوبی) است (نک : کونیچ و اسمارت، 57).
دیگر مجموعههای ستارگان دب اکبر
ستارههای 7 تا 11، 14 و 15 (ستارههای τ, h, υ, φ, θ, e, f UMa) در میان پیروان سنت انواء الحوض نامیده میشد (ابنقتیبه، الانواء، 67؛ کونیچ، همان، شم 122).
ستارههای 1 تا 6 و 30 و 31 (3 و 4 خارج از صورت) الظباء (آهوان)، و ستارگان 32 تا 35 (5 تا 8 خارج از صورت؛ برای تطبیق با نام کنونی، نک : جدول 1)، اولاد الظباء یا اولاد الغزلان (هردو بهمعنی آهوبچگان)، نامیده میشدند (ابنقتیبه، همان، 66-67؛ کونیچ، همان، شم 21a, 21b, 329)؛ برای نامهای دیگر یادشده در جدول، نک : ابنماجد، الفوائد، فهرست؛ سلیمان مهری، «العمدة»، فهرست؛ کونیچ، همان، شم 13, 14, 22, 33, 49, 91, 95, 96, 106, 120, 122, 127, 135, 176, 264, 265, 271).
مآخذ
ابناجدابی، ابراهیم، الازمنة و الانواء، به کوشش عزت حسن، دمشق، 1964 م؛ ابنقتیبه، عبدالله، ادب الکاتب، به کوشش محمد دالی، بیروت، مؤسسة الکتاب؛ همو، الانواء، به کوشش شارل پلا و حمید الله، حیدرآباد دکن، 1375 ق / 1956 م؛ ابنماجد، احمد، حاویة الاختصار فی اصول علم البحار، به کوشش ابراهیم خوری، رأس الخیمه، 1989 م؛ همو، الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد و الفصول، رأس الخیمه، 1989 م؛ ابنمنظور، لسان؛ ابنهشام، عبدالملک، التیجان، صنعا، 1347 ق؛ ابوالمحامد غزنوی، محمد، کفایة التعلیم، دستنویس شم 157‘6 کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی؛ ابوحیان توحیدی، علی، البصائر و الذخائر، به کوشش داوود قاضی، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ ابونصر قمی، حسن، المدخل الى علم احکام النجوم، ترجمۀ فارسی کهن از مترجمی ناشناس، تهران، 1375 ش؛ بتّانـی، محمد، الزیج الصابی، به کوشش ک. آ. نالینو، رم، 1899 م؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1369 ش؛ بیرونی، ابوریحان، تحقیق ماللهند، حیدرآباد دکن، 1377 ق / 1958 م؛ همو، التفهیم، روایت عربی، چ تصویری، همراه ترجمۀ انگلیسی به کوشش رمزی رایت، آکسفرد، 1934 م؛ همو، همان، روایت فارسی، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، 1351 ش؛ همو، القانون المسعودی [به کوشش پاول کراوس]، حیدر آباد دکن، 1373-1375 ق / 1954-1956 م؛ «تشتر یشت» (نک : هم ، یشتها)؛ همان، ترجمه و پژوهش آنتونیو پاناینو (نک : مل ، پاناینو)؛ تقیزاده، حسن، گاهشماری در ایران قدیم، تهران، 1316 ش؛ حجاج بن یوسف، ترجمۀ کهن عربی المجسطی بطلمیوس، اصلاح ثابت بن قره (نک : مل ، کونیچ، «فهرست ستارگان»)؛ حنین بن اسحاق، ترجمۀ کهن عربی المجسطی بطلمیوس، اصلاح ثابت بن قره (نک : مل ، کونیچ، همان)؛ خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، به کوشش ف. فلوتن، لیدن، 1895 م؛ خوری، ابراهیم، العلوم البحریة عند العرب، دمشق، 1390-1391 ق / 1970-1971 م؛ «رشنیشت» (نک : هم ، یشتها)؛ سلیمان مهری، «تحفة الفحول فی تمهید الاصول فی اصول علم البحر»، «شرح تحفة الفحول فی تمهید الاصول فی اصول علم البحر»، «العمدة المهریة فی ضبط العلوم البحریة»، العلوم ... (نک : هم ، خوری)؛ سیروزۀ بزرگ، ترجمۀ اوستایی به انگلیسی انریکو رافائلی (نک : مل ، رافائلی)؛ سیروزۀ کوچک، ترجمۀ اوستایی به انگلیسی انریکو رافائلی (نک : مل ، رافائلی)؛ شایست ناشایست؛ شرح سیروزۀ کوچک، ترجمۀ پهلوی به انگلیسی انریکو رافائلی (نک : مل ، رافائلی)؛ شهمردان بن ابی الخیر، روضة المنجمین، به کوشش جلیل اخوان زنجانی، تهران، 1382 ش؛ صوفی، عبدالرحمان، محمد، «الارجوزة»، همراه صور الکواکب، حیدر آباد دکن، 1373 ق / 1954 م؛ همو، صور الکواکب، چ تصویری، دستنویس شم 144 مارش کتابخانۀ بادلیان، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، 1406 ق / 1986 م؛ «فروردینیشت» (نک : هم ، یشتها)؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مرزوقی، احمد، الازمنة و الامکنة، حیدرآباد دکن، 1332 ق؛ مسعودی مروزی، محمد، جهان دانش، به کوشش جلیل اخوان زنجانی، تهران، 1382 ش؛ ملا مظفر گنابادی، شرح بیستباب در معرفت تقویم عبدالعلی بیرجندی، [تهران؟]، 1274 ق؛ مینوی خرد، ترجمۀ احمد تفضلی، تهران، 1354 ش؛ نصیرالدین طوسی، ترجمۀ صور الکواکب (ترجمۀ کهن فارسی) عبدالرحمان صوفی، به کوشش معزالدین مهدوی، تهران، 1351 ش؛ یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداوود، تهران، 1377 ش؛ نیز:
Allen, R. H., Star-Names and Their Meanings, New York etc., 1899; Aratus, «Phaenomena», Callimachus: Hymns and Epigrams, Lycophron: Alexandra, Aratus: Phaenomena, tr. A. W. Mair and G. R. Mair, Harvard, 1921; Blomberg, P. E., «How Did the Constellation of the Bear Receive its Name?», Archaeoastronomy in Archaeology and Ethnography: Papers From the Annual Meeting of SEAC (European Society for Astronomy in Culture), Held in Kecskemét in Hungary in 2004, ed. E. Pásztor, Oxford, 2007; Burnham, R., Burnham’s Celestial Handbook: An Observer’s Guide to the Universe Beyond the Solar System, New York, 1978; A Dictionary of Astronomy, ed. I. Ridpath, Oxford / New York, 1997; Diogenes Laërtius, Lives of Eminent Philosophers, tr. R. D. Hicks, London / New York, 1925; Gerardus Cremonensis, Latin translation of Almagest (vide: Kunitzsch, Der Sternkatalog des Almagest ); Heifetz, M. D. and W. Tirion, A Walk Through the Southern Sky: A Guide to Stars and Constellations and Their Legends, New York, 2007; Henning, W. B., «An Astronomical Chapter of the Bundahishn», J R A S, 1942, no. 3; Hommer, The Iliad, tr. A. T. Murray, London / New York, 1928; id., The Odyssey, tr. A. T. Murray, Cambridge / London, 1919; Horowitz, W., «The Akkadian Name for Ursa Minor: mul.mar.gíd. da.an.na = eriqqi same / samami», Zeitschrift für Assyriologie und Vorderasiatische Archäologie, 1989, vol. LXXIX; id., Mesopotamian Cosmic Geography, Indiana, 1998; id., «Two Mul-Apin Fragments», Archiv für Orientforschung, 1989-1990, vol. XXXVI-XXXVII; Hunger, H. and D. Pingree, Astral Sciences in Mesopotamia, Leiden etc., 1999; Khareghat, M. P., «The Identity of Some Heavenly Bodies Mentioned in the Old Iranian Writings», Sir Jamsetjee Jejeebhoy Madressa Jubilee Volume, Bombay, 1914; Kitchin, Ch., Photo-guide to the Constellations: A Self-Teaching Guide to Finding Your Way Around the Heavens, London, 1998; Kunitzsch, P., Arabische Sternnamen in Europa, Wiesbaden, 1959; id., Der Sternkatalog des Almagest: Die arabisch-mittelalterliche Tradition, Wiesbaden, 1986; id., Untersuchungen zur Sternnomenklatur der Araber, Wiesbaden, 1961; id. and J. Knappert, «Al-Nudjūm», EI2, vol. VIII; id. and T. Smart, Short Guide to Modern Star Names and Their Derivations, Wiesbaden, 1986; Liddell, H. G. and R. Scott, A Greek-English Lexicon, Oxford, 1996; MacKenzie, D. N., «Zoroastrian Astrology in the Bundahišn», Bulletin of the School of Oriental and African Studies, 1964, vol. XXVII(3); Mitton, J., Cambridge Illustrated Dictionary of Astronomy, New York, 2007; Moore, P. and W. Tirion, Cambridge Guide to Stars and Planets, Cambridge / New York, 1997; Ovid, Metamorphoses, tr. F. J. Miller, Cambridge etc., 1951; Oxford English Dictionary, Oxford, 3th edition; Oxford Latin Dictionary, Oxford, 1968; Panaino, A., «Haftōrang», Iranica, vol. XI; id., Tištrya, Part I: The Avestan Hymen to Sirus, Rome, 1990; id., «Uranographia Iranica II: Avestan hapta.srū-and mərəzu-: Ursa Minor and the North Pole?», Archiv für Orientforschung, 1995 / 1996, vols. XLII / XLIII; Philip's Astronomy Encyclopedia, London, 2002; Plotner, T., The Night Sky Companion, New York, 2007; Privett, G. and K. Jones, The Constellation Observing Atlas, New York, 2013; Ptolemy, The Almagest, tr. and ed. G. J. Toomer, London, 1984; Raffaelli, E. G., The Sīh-rūzag in Zoroastrianism: A Textual and Historico-Religious Analysis, London / New York, 2014; Ridpath, I., «Constellations, part two: Lacerta-Vulpecula», www.ianridpath.com / constellations2.htm; id., Die Großen Sternbilder: 88 Konstellationen und ihre Geschichten, tr. C. Wilhelm, Mannheim, 2004; id. and W. Tirion, The Monthly Sky Guide, New York etc., 2006; Schjellerup, H. C. F. C., introd. Description des étoiles fixes (vide: Al-Sufi); Simpson, Ph., Guidebook to the Constellations, New York etc., 2012; Al-Sufi, Abd-al-Rahman, Description des étoiles fixes, introd. and tr. H. C. F. C. Schjellerup, St. Pétersbourg, 1874.