دستمال
دَسْتْمال، پارچهای به شکل مربع یا مستطیل از جنس نخ پنبه، ابریشم و جز اینها، با کاربردهای متنوع در فرهنگ مردم.
در فرهنگهای فارسی، دستمال پارچهای کوچک و مربعیشکل معنا شده است که در جیب گذارند و برای پاککردن دست و رو و بینی به کار برند (داعیالاسلام). دستمال با اسامی متنوعی چون دستارچه، دستپاک، روپاک (دستمالی که زنان بر سر بندند) (برهان ... ؛ آنندراج، ذیل واژهها؛ فرهنگ ... ، ذیل دستارچه؛ بدائونی، 3/ 279)، مندیل یا دستار (برهان، ذیل دستار؛ بهار ... ، 2/ 971) و رومال ( لغتنامه ... ، ذیل واژه) شناخته میشود. در مورد واژۀ اخیر، واصفی (قرن 10 ق) در کتاب بدایع الوقایع، از رویمال کتانی کبود نام برده است (1/ 423).
دستمال در نقاط مختلف ایران با اسامی متفاوتی شناخته میشود: در رودبار گیلان، دَسِ دسمال (دستمالی برای پاککردن صورت) (جعفری، 173)؛ در لاهیجان گیلان، آبچین (آذرلی، 1)؛ در ایلام، پیسَه (دستمال ابریشمی که زنان به سر میبندند) (همو، 94)؛ در لنگرود گیلان، تَشکَه (دستمالی که در آن اقلام را میپیچند) (همو، 108)؛ در قائن، تِلَک (همو، 112)؛ در مازندران، جِل (دستمال آشپزخانه) (همو، 130)؛ در سرخه و سنگسر استان سمنان، دیمیستِر (همو، 191)؛ در خرمآباد، رَت (همو، 195)؛ در کردستان، شَمله (دستمال سر زنان) (همو، 242)؛ و در تهران، گَردی (دستمال بافتهشده از ابریشم) (همو، 313).
در برخی از متون تاریخی و سفرنامهها، به دستمال و انواع کاربردهای آن اشاراتی شده است. هرودت به دستمالهایی که جنگجویان سکایی از پوست سر انسان تهیه میکردند و آن را به کمر اسب خود میبستند، اشاره کرده است. همچنین وی داشتن تعداد زیادی از این دستمالها را نشانۀ شجاعت و جسارت بالای جنگجویان عنوان کرده است (4/ 126). مقدسی در سدۀ 4 ق، به دستمال در کنار سایر اقلام مورد استفاده در میان مردم خوزستان اشاره میکند (2/ 622)، و ابنحوقل در همین سده، در ذکر کالاهای فارس، از دستمال نام میبرد (ص 65). شاردن در ذکر آداب ایرانیها، به شستن دستها پس از صرف غذا و پاککردن دستها با دستمالهای شخصی، که هرکس برای خود داشت، اشاره کرده است (4/ 266).
پولاک، پزشک ناصرالدین شاه که در 1851 م به ایران سفر کرده است، از اهمیت دستمال در میان ایرانیان سخن میراند و در باب کاربردهای متفاوت آن مطالبی را یادآور میشود؛ ازجمله اینکه ایرانیها برای پیچیدن اسناد و اوراق، نامهها و اقلام خوراکی از قبیل گوشت، سبزی و جز اینها از دستمال استفاده میکنند. او همچنین به خشککردن بخشهایی از بدن با دستمال پس از حمامکردن اشاره میکند. وی حاشیهدوزی دستمال را مرسوم نمیداند و تنها در مازندران به دستمالهای کتانی با حاشیهای ملیلهدوزیشده که مخصوص ثروتمندان بوده است، اشاره میکند (ص 106).
به گزارش رایس، ایرانیها حتى در طبقات پایین اجتماع، از دستمال سفره استفاده میکنند (ص 53). همچنین وی به تزیینات این دستمالها، از جمله دستمالهای کتانی برودریدوزیشده، توجه کرده است (ص 175). اما پاتینجر در باب کاربردهای دستمال سفره در میان ایرانیان، اظهارنظری متفاوت ارائه میکند؛ وی در جایی از سفرنامهاش آورده است: ایرانیها بر سر سفرههایشان دستمال نمیگذارند، بلکه برای پاککردن دستها از نانهای بسیار نازک استفاده میکنند (ص 241).
یکی از کاربردهای رایج دستمال در گذشته، استفاده از آن بهعنوان سبد یا کیسه بود؛ چنانکه اغلب مردم اقلام خریداریشده از دکان خواروبارفروشی و جز اینها را درون دستمال میپیچیدند. رایس این دستمالها را جادویی خطاب کرده است، زیرا به نظر وی ایرانیها با این دستمالها همه کار میکردند، از خرید گرفته تا پاککردن کفش (ص 150). مونسالدوله، ندیمۀ ناصرالدین شاه، نیز به بستن خوراکیها درون دستمال اشاره کرده است (ص 280).
دستمال در گذشته، هدیهای بسیار مناسب برای عشاق به شمار میآمد (شهری، تاریخ ... ، 2/ 563). در تهران قدیم، سلمانیها از انواع دستمال کوچک پشتگردنی و دستمال مخصوص صورتتراشی برای مشتریهایشان استفاده میکردند (همو، طهران ... ، 2/ 129)؛ همچنین پیرزاده در سفرنامهاش به کاربرد دستمالهای کتانی که دلاکان برای خشککردن صورت و گردن مشتریهایشان استفاده میکردند، اشاره کرده است (1/ 265-267). در دوران قاجار، دستمال بزرگ ابریشمی کاشانی از جملۀ وسایل مخصوص لوطیها به شمار میآمد (مستوفی، 1/ 409)؛ لوطیها طبق سنتی دیرینه، پس از خوردن هر پیاله عرق، دهان خود را با دستمال پاک میکردند (شهری، تاریخ، 4/ 384، نیز حاشیۀ 3).
بافت
دستمال را میتوان از تکهپارچههای بافتهشدۀ نخی و یا ابریشمی تهیه کرد، چنانکه در یزد دستمال یکی از محصولات تولیدشده در کارگاههای ترمهبافی و شعربافی است (رمضانخانی، فرهنگ مشاغل ... ، 39). اما نوعی دستمال با نام یزدی در شهر یزد بافته میشود که شهرت فراوانی دارد. دستمال یزدی گونهای دستمال کتانی با نقش پیچازی است (نجفی، 1/ 660) و در 3 نوع عشایری، ابریشمی و مرسریزه بافته میشود:
دستمال عشایری
این دستمال را زنان و مردان به صورت خانگی و روی دستگاههای بافندگی سنتی در ابعاد 150 × 200 سانتیمتر میبافند.
دستمال ابریشمی (یزدی)
از ویژگیهای این دستمال بافت دو نقش كاملاً متفاوت در دو طرف دستمال است. دستمال ابریشمی بر روی دستگاه چهاروَردی در ابعاد 25/ 1 × 25/ 1 متر بافته میشود. عمدهترین مادۀ اولیۀ مورد مصرف در بافت این دستمال، نخ ابریشم طبیعی و مصنوعی است. این دستمال را مردان در محیط کارگاهی میبافند و سهم زنان در تولید این دستمال تنها به گرهزنی و ماسورهپیچی محدود میشود. هر بافنده در روز قادر به تولید دو عدد دستمال است. امروزه بافت دستمال ابریشمی دورو با دستگاههای سنتی به سبب صرف وقت زیاد، هزینۀ بالا و نبود تقاضای كافی، از رونق همیشگی افتاده است و این دستمال به مرور زمان، جای خود را به دستمال ابریشمی یكنقشِ هفترنگ داده است. در گذشته، بیشتر متمولان و کاسبکاران بازاری از دستمال ابریشمی استفاده میکردند. افزون بر بافت دستمال یزدی، در شهر یزد و بخش اشكذر، بافت دستمالهای ابریشمی یكنقش و دونقش با ماشینهای ژاكارد نیز معمول است.
دستمال مرسریزه
نوعی دستمال نخی است که در گذشته مردان در کارگاههای سنتی یزد در ابعاد 90 × 90 سانتیمتر میبافتند. برای بافت این دستمال، در تاروپود از نخ پنبهای استفاده میشد (رمضانخانی، همان، 147- 148؛ یاوری، 117).
در گذشته، افزون بر شهر یزد، گیلان نیز یکی از مراکز تولید دستمال به شمار میآمد، چنانکه خوجکو که در 1246 ق/ 1830 م به آنجا سفر کرده است، به بافت انواع پارچههای ابریشمی ازجمله دستمالی ابریشمی به نام گنجینه، بافتهشده از ابریشمی با کیفیت پایین (لاس)، اشاره کرده است و اذعان میکند که بیشتر خریداران این دستمال از طبقۀ متوسط جامعهاند (ص 93). در روستای قاسمآباد گیلان نیز با ابریشم مصنوعی دستمال میبافند (عسگری، 113).
فرهنگ مردم
دستمال کاربردهای پرشماری در جشنها و مراسم مختلف دارد و باورها و عقاید خاصی نیز در باب آن، میان مردم رایج است. از دستمال بهعنوان سربند (ه م) و یا شال (ه م) کمر نیز در برخی از نقاط ایران استفاده میشود. در اینجا به برخی از کاربردهای متفاوت دستمال در فرهنگ مردم اشاره میشود: