زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه

عقیق

عَقیق، نوعی سنگ کوارتز، بی‌شکل و کدر با رنگهای مختلف، قیمتی و با کاربردهای متنوع در فرهنگ مردم. این گوهر یا کانی، یکی از گونه‌های کانی کلسدوئن (گونه‌ای درّ کوهی) است که گاه دارای تودۀ پیازی‌سان یا تودرتو، با دوایر نسبتاً متحدالمرکز است (منوچهردانایی، 284؛ صدری افشار، 2 / 1444؛ صالحی، 31). 

انواع عقیق

این گوهر دارای انواع بسیاری است؛ گفته شده عقیق زردرنگ شفاف و صاف که زردی آن به سرخی بزند، از انواع دیگر آن بهتر است؛ عده‌ای هم رنگ سرخ آن را بهترین می‌دانند (ثروتیان، 201). عقیق یمانی (یمنی) سرخ‌رنگ است و مرغوب‌ترین، مشهورترین و بهترین رنگ عقیق به شمار می‌آید و بیشتر نگین انگشتری می‌شود (حمدالله، 204؛ ابوالقاسم، 132؛ ثروتیان، همانجا؛ عقیلی، 614). در برخی منابع نیز بیش از 50 نوع از آن ذکر شده است؛ از آن جمله‌اند: عقیق آتشین، آبدار، آذری، شجری، سیاه، زرد، سفید، سرخ و مرجانی (منوچهر‌دانایی، 284- 289). 

شیوۀ رنگ‌کردن عقیق

عقیق در زمان استخراج از معدن شکلی ندارد و کم‌رنگ است (عقیلی، همانجا؛ شهری، 3 / 285)؛ قطعات صاف و شفاف و بی‌جرم آن را جدا نموده و به روشی خاص طبخ و آن را رنگین می‌کرده‌اند (عقیلی، همانجا؛ ادیب، 1 / 217)؛ بدین‌گونه که دیگی گلی یا مسی را تا نیمه پر از آب می‌کردند و چوبهـایی را ــ بـه اندازه‌ای کـه تـا سر دیگ بـرسـد ــ در آن می‌گذاردند و قطعه‌های عقیق را روی چوبها می‌چیدند و سر دیگ را محکم می‌کردند، سپس آتشی ملایم زیر آن روشن می‌نمودند تا طی زمان مشخص عقیقها با بخار آب، رنگ بگیرند. به‌این‌ترتیب، عقیقها بسیار رنگین و صاف و شفاف می‌شدند (عقیلی، همانجا). 
برای رنگ‌آمیزی لایه‌های عقیق، از مواد رنگ‌زای غیر آلی نیز استفاده می‌شود؛ زیرا این مواد رنگ کمتری دارند و در مقابل نور به‌تدریج کم‌رنگ می‌شوند. قبل از رنگ‌کردن، عقیق را در اسید یا تیزاب گرم می‌شویند (ادیب، همانجا). 

کاربردهای عقیق

از آنجا که بخار آب و رطوبت باعث تغییر شکل عقیق نمی‌شود، این کانی در ساخت ابزار و تجهیزات علمی مانند ترازوهای دقیق و سنگ‌زنی نمونه‌های سنگ در آزمایشگاهها کاربرد دارد؛ نیز به دلیل سخت‌بودن، از آن برای صیقل‌کاری و پرداخت طلاکاریهای شیشه و سرامیک استفاده می‌شود (دانشنامه ... ، 11 / 379-380). 

اهمیت عقیق در آموزه‌های مذهب شیعه

عقیق نخستین کوهی است که به وحدانیت خداوند و پیامبری محمد رسول‌اللٰه و ولایت علی (ع) و امامت فرزندان او و همچنین به بهشتی‌بودن محبّان و شیعیان ایشان اقرار کرده است (مجلسی، حلیة ... ، 17، بحار ... ، 42 / 69). عقیق سرخ و زرد و سفید، 3 کوه‌اند در بهشت؛ این 3 کوه، خدا را تسبیح و تقدیس و تمجید می‌گویند و برای دوستان و محبّان آل محمد (ص) استغفار می‌کنند (همان، 37 / 42). عقیق سرخ مشرف به خانۀ رسول، عقیق زرد مشرف به خانۀ فاطمه، و عقیق سفید مشرف به خانۀ امیرالمؤمنین (ع) است، و توصیه شده که هر مسلمانی یکی از این سنگها را بر انگشتری خود داشته باشد تا در زمرۀ مقربین قرار گیرد (همان، نیز حلیة، همانجاها). آمده است که خداوند با پیامبرش موسى (ع) نیز بر کوه عقیق سخن گفت و موسى در این کوه به مقام کلیم‌اللٰهی رسید و خداوند عقیق را از نور روی او آفرید (همانجا، نیز بحار، 42 / 62). 
استفاده از رنگ سرخ عقیق، برکت، دولت و خوش‌شانسی آورده و انسان را بر دشمنان غالب می‌کند و هیچ جانور موذی و سمی‌ای نمی‌تواند به وی آسیبی برساند. کسی که انگشتر عقیق در دست کند و دو رکعت نماز با آن بخواند، ثواب آن دو رکعت، برابر با هزار رکعت نمازی است که بدون انگشتر عقیق بخواند، و خداوند دوست دارد دستی که برای دعاکردن به درگاهش بلند می‌شود، با انگشتری عقیق باشد (مجلسی، همان، 37 / 42، 80 / 187). نقل است که امیرالمؤمنین (ع) 4 انگشتری در دست داشته است؛ انگشتری یاقوت (ه‍ م) برای شرافتش و زینت آن، فیروزه (ه‍ م) برای نصرت و یاری‌اش، حدید صینی برای قوتش، و انگشتری عقیق برای حرز و دفع دشمنان و بلا. بسیار توصیه شده است که انگشتری عقیق بر دست راست باشد (ابن‌شهرآشوب، 3 / 302؛ مجلسی، همان، 42 / 62). انگشتری که امام علی (ع) هنگام رکوع به فقیری بخشید نیز از عقیق بوده است (مجلسی، حلیة، 15). 

خواص دارویی عقیق

خاصیتهای مختلف این سنگ، برحسب رنگ آن متفاوت است؛ عقیق سرخِ تند، خشم را فرومی‌نشاند. عقیق صورتی با شیارهای سفید، خون‌دماغ و دیگر خون‌ریزیها را متوقف می‌کند (آلمانی، I / 198). نوشیدن مقداری شربت سیب که عقیق در آن باشد، برای تقویت دل و رفع خفقان مفید دانسته شده است (عقیلی، 615). ترکیب عقیق و مروارید برای تقویت دندان و لثه و جلوگیری از خون‌ریزی بن دندان و ازبین‌بردن چرک آن مفید فایده است؛ همچنین است برای تسکین غضب و خصومت (همانجا). همچنین برای رفع خون‌ریزی هر عضوی از بدن و بندآوردن خون حیض استفاده می‌شده است (همانجا). به باور قدما، عقیق برای درمان درد سینه، جلوگیری از ترس و خفقان نیز مؤثر بوده است (ابوالقاسم، 132). از این کانی برای طلسم و جادو و افسون نیز استفاده می‌شده است (ملک‌زاده، 224). 
عقیق در فرهنگ مردم ایران کاربرد دارویی داشته است. در برخی مناطق، آیةالکرسی را روی عقیق می‌نوشته‌اند و آن را داخل آب انداخته، نوشیدن آن را برای رفع بیماری مؤثر می‌دانسته‌اند (شاملو، حرف ت و ث، دفتر 2 / 833). در سیرجان، اگر نوزادی زیاد گریه و استفراغ می‌کرد، می‌گفتند که «چهارفرق» است و او را نزد پیرزنی می‌بردند که یک مهرۀ عقیق را بر سر سوزن لحاف‌دوزی می‌زد و آن را در آتش داغ می‌کرد و به 4 طرف سر کودک می‌چسباند و می‌گفت که چهارفرق او را ترساندم و بعد با تیغ روی گوشها، بینی و بالای پیشانی او ضربدر می‌زد. سپس مهره‌ای را آب‌ساب کرده، شیرابۀ آن را در بینی او می‌ریخت و سرش را با داروی چهارفرق می‌چسباند؛ هرچندکه بسیار اتفاق می‌افتاد که کودک بر اثر خون‌ریزی می‌مرد و مرگ او را در اثر چهارفرق می‌دانستند (بختیاری، 282). 
در زمانهای قدیم، در دهان شخص روبه‌موت عقیق گلگون یا عقیقی که بر آن نام دوازده‌امام (ع) حک شده بود، می‌گذاشتند؛ با این باور که او به‌سبب آن به بهشت می‌رود (ماسه، 110؛ صالحی، 31). همراه‌داشتن عقیق، خجسته، نیکوفال و میمون است (بحر ... ، 293؛ ثروتیان، 201؛ نصیرالدین، 115؛ مؤیدمحسنی، 158). 

کاربرد عقیق به‌عنوان زیورآلات

این گوهر به‌سبب زیبایی‌اش در ساخت جواهرات و زیورآلات نیز به کار می‌رود (دانشنامه، 11 / 379). باستانی‌ترین نمونۀ زینت‌آلات در مقبرۀ ملک پو ـ اَبی در اور یـافت شـده است که قـدمت آن بـه هزارۀ 3 ق‌م می‌رسد. باستان‌شناسان درون دخمه‌ای در این مقبره، بالاتنۀ جسد ملکه‌ای را یافتند که جامۀ او از دانه‌های طلا، نقره، لاجورد، عقیق سرخ و عقیق یمانی پوشیده شده بود (بهرامی، 2 / 153). انوشیروان (ه‍ م) نیز 4 مهر داشت که هریک با نقش و نگینی خاص برای اموری ویژه کاربرد داشته است: مهر عقیق با نقش «داد» برای امور خراج، مهر فیروزه با نقش «آبادی» برای کار املاک، مهر سرمه‌ای با نقش «درنگ» برای دستگیری، و مهر یاقوتِ آتش‌فام با نقش «امید» برای امور چاپاری (اقبال، 23-24). 
توجه به هنر زیورسازی در دورۀ اسلامی گسترده‌تر شد تا جایی که هنر زرگری و زیورسازی با هنر گوهرشناسی همراه گردید و در زینت‌آلات این دوره نیز استفاده از عقیق همراه با سنگهای تزیینی دیگر رواج بسیار یافت (زواره‌ای، 32). 
امروزه نیز عقیق به‌عنوان زیورآلات در استانهای شمالی و جنوبی کشور به اشکال مختلف تولید می‌شود که مواد اولیۀ آن از فلزات مخصوص و سنگهایی چون عقیق و فیروزه و یشم و جز اینها ست (سیدصدر، 181). بختیاریها مهرۀ عقیق جگری را به گردن می‌آویزند و یا سر انگشتر خود می‌گذارند؛ طبق باور آنها، این نوع از عقیق باعث آرامش و تقویت روح شده و ضد ترس و دلهره است (کتاب ... ، 2 / 183). ترکمنها، طوماری استوانه‌ای‌شکل دارند که توخالی و نقره‌ای است و به شکل مثلثی با عقیق و شرابه‌های متعدد مزین شده، و از آن به‌عنوان آویز برای زینت منازل خود استفاده می‌کنند (معطوفی، 3 / 2339). آنان در اکثر زینت‌آلات خود از سنگهای زینتی، به‌ویژه عقیق بهره می‌برند (بیگدلی، 467). 
خانواده‌های کم‌درآمدی که در اوایل زندگی زناشویی بودند و خرید جواهرات و سنگهای قیمتی برایشان دشوار بود، به‌جای سنگهای زینتی مانند یاقوت و الماس، النگوی نقره، طلا یا گردن‌بند عقیق می‌خریدند (کیانی، 120-121). بخشی از لباس عروسهای بلوچی از مجموعۀ سنگهای زینتی ازجمله عقیق تشکیل شده که به‌صورت تسبیحِ نخ‌شده است و «مهره» نام دارد (میرنیا، 97). زنان ایل بختیاری چهارلنگ نیز روسری‌ای به نام مینا به سر می‌کنند که رشتۀ بلند گردن‌بند‌مانندی دارد که با سکه و مهره‌های زیبای عقیق و سنگهایی مانند آن تزیین شده است (سرلک، 26). زنان سالمند کوهپایۀ ساوه، گردن‌بندی از مهره‌های الوان و سنگهای سیاه و عقیق به گردن می‌آویزند که آن را «بویماق» می‌نامند (سالاری، 324). 
استفاده از انگشتری نیز در میان اقوام مختلف بسیار رواج داشته است؛ به طوری که ممکن بود یک نفر تا 20 انگشتری داشته باشد که معمولاً جنس آنها از نقره، و نگینهای عقیق ساده یا حکاکی‌شده زینت‌بخش آنها بود (لهسایی‌زاده، 151؛ نظری، 346؛ دیولافوا، 84؛ پولاک، I / 156). 

عقیق در فرهنگ مردم

طبق باور مردم، دارندۀ انگشتر با نگین عقیق موجب باهیبت‌شدن در نظر دشمنانش خواهد شد و او مستجاب‌الدعوه می‌شود، خشم بسیار نمی‌گیرد و از درد سینه و ترس از دشمنان در امان خواهد بود؛ و اگر مسافری انگشتری عقیق بر انگشت خود داشته باشد، از بلاها و حوادث گوناگون مصون و در امان خواهد بود (عقیلی، 615؛ ثروتیان، 201؛ شکورزاده، 638؛ مجلسی، حلیة، 16-17). استفاده از تسبیح عقیق هم رواج بسیاری دارد (شاملو، حرف ت، دفتر 1 / 309، 310-312؛ میرنیا، همانجا). دیدن خواب عقیق هم دلیل بر بزرگی، و نیز منفعت‌یافتن است (حبیش، 323-324). 
در ادبیات عامه، به‌ویژه ضرب‌المثلها، هرچیز خوش‌رنگ‌و‌رو مانند لب سرخ، ماهی قرمز، سیب‌زمینی یا پیاز خوش‌برورو، به عقیق تشبیه می‌شود (دهخدا، 4 / 1461؛ ذوالفقاری، 2 / 1626). مردم آشتیان چای خوش‌رنگ را چون عقیق می‌دانند (نجفی، 71)؛ و مردم لرستان اشک جاری بر چهره را به عقیقی که روی نقره ریخته می‌شود، تشبیه می‌کنند (عسکری‌عالم، 5 / 171). در ترانه‌های محلی نیز اهمیت سنگ عقیق دیده می‌شود (فقیری، 226؛ همایونی، 117). 
در سخن شاعران و ادیبان نیز شراب و لب معشوق به‌سبب آبداری، سرخی و خوش‌آب‌و‌رنگی، به عقیق ناب و عقیق یمانی تشبیه شده است (نک‍ : نفیسی، 4 / 2388). در شعر مولوی نیز عقیق یمنی نماد عرفان و ایمانی است که ریشه در یمنِ قلب دارد: خانه برکن کز عقیق این یمن / صدهزاران خانه شاید ساختن (دفتر 4 / 284؛ تاجدینی، 665-667). 

مآخذ

ابن‌شهرآشوب، محمد، مناقب آل ابی‌طالب، قم، مطبعۀ علمیه؛ ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، عرایس الجواهر، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش؛ ادیب، داریوش، جهان جواهرات، تهران، 1369 ش؛ اقبال آشتیانی، عباس، «تاریخ جواهر در ایران»، فرهنگ ایران زمین، تهران، 1345 ش، ج 9؛ بحر الفوائد، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، 1345 ش؛ بختیاری، علی‌اکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378 ش؛ بهرامی، عسکر، «آرایش و پوشش»، دانا، تهران، 1386 ش، ج 2؛ بیگدلی، محمدرضا، ترکمنهای ایران، تهران، 1369 ش؛ تاجدینی، علی، فرهنگ نمادها و نشانه‌ها در اندیشۀ مولانا، تهران، 1383 ش؛ ثروتیان، بهروز، فرهنگ اصطلاحات و تعریفات نفایس الفنون، تبریز، 1352 ش؛ حبیش تفلیسی، کامل التعبیر، تهران، 1326 ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش لسترینج، لیدن، 1331 ق / 1913 م؛ دانشنامۀ دانش‌گستر، به کوشش علی رامین و دیگران، تهران، 1389 ش؛ دهخدا، علی‌اکبر، امثال و حکم، تهران، 1338 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ زواره‌ای، مهدی، «زیورسازی و گوهرنشانی ایران»، هنر و مردم، تهران، 1348 ش، شم‍ 1؛ سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران، 1379 ش؛ سرلک، رضا، آداب و رسوم فرهنگ عامۀ ایل بختیاری چهارلنگ، تهران، 1385 ش؛ سیدصدر، ابوالقاسم، دایرةالمعارف هنرهای صنایع دستی، تهران، 1386 ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، 1387 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1378 ش؛ صالحی، بهرام، فرهنگ گوهرشناسی، تهران، 1384 ش؛ صدری افشار، غلامحسین و دیگران، فرهنگ فارسی، تهـران، 1388 ش؛ عسکری‌عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آبـاد، 1388 ش؛ عقیلی علـوی شیرازی، محمدحسین، قرابادین کبیر (مخزن الادویة)، کلکته، 1844 م؛ فقیری، ابوالقاسم، سیری در ترانه‌های محلی، شیراز، 1385 ش؛ کتاب خوزستان، تهران، 1383 ش؛ کیانی، منوچهر، سیه‌چادرها، تهران، 1371 ش؛ لهسایی‌زاده، عبدالعلی و عبدالنبی سلامی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، شیراز، 1370 ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ همو، حلیة المتقین، تهران، 1363 ش؛ معطوفی، اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر مردم ترکمان، تهران، 1383 ش؛ ملک‌زاده، علیرضا، آیینهای شفا، تهران، 1385 ش؛ منوچهردانایی، محسن، فرهنگ گوهرشناسی، به کوشش محمدعلی احمدی بیداخویدی، تهران، 1376 ش؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، 1381 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ میرنیا، علی، فرهنگ مردم (فولکلور ایران)، تهران، 1369 ش؛ نصیرالدین طوسی، تنسوخ‌نامۀ ایلخانی، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1348 ش؛ نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، 1343 ش؛ نجفی آشتیانی، ابوالقاسم، نیم‌نگاهی به آشتیان، تهران، 1385 ش؛ نظری داشلی‌برون، زلیخا و دیگران، مردم‌شناسی روستای ابیانه، تهران، 1384 ش؛ همایونی، صادق، گوشه‌هایی از آداب‌و‌رسوم مردم شیراز، شیراز، 1353 ش؛ نیز:

Allemagne, H. René d’, Du Khorassan au pays des Backhtiaris, Paris, 1917; Dieulafoy, J., La Perse, la Chaldée et la Susiane, Tehran, 1989; Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938; Polak, J. E., Persian, das Land und seine Bewohner, Leipzig, 1865.
حسن اکبری بیرق

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.