پرچین کاری
پَرْچینْ كاری، گونهای تزیینِ بنا با سنگهای نیمه قیمتی در معماری شبه قارۀ هند. در این هنر برای ایجاد نقشهای تزیینی قطعههای كوچكی از سنگهای رنگی در مرمر نشانده میشود (چغتایی، 465؛ كخ، 95). پرچینكاری اصطلاحی فارسی است كه در زبان اردو به پچیكاری تبدیل شده، و به معنای محكمكاری است. از پرچین كاری در متون نظم و نثر فارسیِ شبه قارۀ هند نیز یاد شده است ( لغتنامه...،ذیل پر چین؛ لاهوری، 2 / 322- 328؛ كنبو، 3 / 25-32؛ چغتایی، همانجا، نیز 69). برخی معتقدند كه این هنر در قرن 11ق / 17م از هنر ایتالیا بهویژه فلورانس تأثیر پذیرفته (فرگسن، II / 306؛ كخ، همانجا)، اما به هر روی، باید گفت كه پیش از این تأثیرپذیری، در هند وجود داشته است (چغتایی، 466-468، نیز 69-70؛ EI2, VIII / 267؛ نک : نات، 113-115).
استفاده از سنگ بهطور كلی ــ و سنگهای رنگین بـهویژه ــ در معماری شبه قارۀ هند پیشینهای كهن دارد (چغتایی، 467). قدیمترین نمونۀ برجا مانده بنای مسجد «اَرهایی دین كاجومْپْرا» در اجمیر است كه در 595ق / 1199م ساخته شده، و محرابی از سنگ مرمر سفید با نقوشِ كندهكاری شدۀ عالی در دیوار قبلۀ آن جای گرفته است (مارشال، 581؛ EI2، همانجا). نمونههای دیگر مقبرۀ سلطان غاری (629 ق / 1231 م) و مقبرۀ ایلتتمش در دهلی (ح 633 ق / 1235 م) است كه آنها را با سنگهای كوارتز خاكستری و ماسه سنگ سرخ ساختهاند (مارشال، 579؛ براون، «معماری ... »، 13-14).
در آثار دورۀ خلجیان تزیینات سنگی رنگین كندهكاری شده در نوار باریك دورادورِ قابها و قوس طاقچهها به رنگارنگ شدنِ بنا افزوده است، مانند «علایی دروازه» در دهلی كه در 711ق / 1311م ساخته شده است، و همچنین مقبرۀ غیاثالدین تغلق در تغلقآباد (725ق / 1325م)، كه تزیینات مرمر سفید و ماسه سنگ سرخ دارد (مارشال، 583؛ براون، همان، 17-18، نیز تصویرهای 9, 11؛ لاوری، 136, 141).
نخستین نمونۀ شناخته شدۀ ترصیعِ سنگ در بناهای شبه قارۀ هند كه مانند پرچین كاری امروزی است، در مسجد جامع احمدآباد (827 ق / 1424 م) دیده میشود. بر دیوار محراب این مسجد نقش شمسهای مرصع مركب از برگهای سنگی رنگارنگ زرد، سیاه، صورتی و ... نصب شده است (چغتایی، همانجا).
مسجدجامع ماندو (858ق / 1454م) را نیز با سنگ مرمر سفید و قطعههای مرمر زرد و سیاه و یشم و انواع عقیق به همراه كاشیهای رنگین تزیین كردهاند (مارشال، 621). در تزیین مسجد قلعه كهنه (941 ق / 1534 م) در پورانا قلعه در دهلی نیز معرقسنگهای رنگین بهكار رفته است (براون، همان،87؛ چغتایی، 69-70). مقبرۀ شمسالدینخان آتگه كه در 974ق / 1566م ساخته شده است، از قدیمترین آثار با چنین تزیینی از دورۀ گوركانیان بهشمار میرود (براون، همان، 91؛ چغتایی، 468؛ اشر، I(4) / 42).
در مقبرۀ همایون (ساخته شده در 969-979ق / 1562-1571م) تأثیر معماری و هنر ایران دیده میشود. نقوش هندسی در تزیین آن با سنگهای مرمر سفید و ماسه سنگ سرخ بهكار رفته است (براون، همان، 90-91؛ لاوری، 146، تصویر 13). در مقبرۀ اكبرشاه (ه م) در سكندره نقوش هندسی و اسلیمی با سنگهایی به رنگ زرد، قهوهای، سیاه و قرمز در قسمتهای سردر و پیشطاق و داخل مقبره، و همچنین نقوش بسیار پركار گیاهی و هندسی در دروازۀ آن مورد استفاده قرار گرفته است (اشر، I(4) / 107-109). در گنبدخانۀ مسجدجامع فتحپور سیكری (979ق / 1571م) نیز نقوش قابل تحسین هندسیِ پیچیده با تركیب مرمر سفید و ماسه سنگ سرخ بهكار رفته است. گفتنی است كه نقوش مورد استفاده در این دوره نشان از تأثیر هنر تیموری ایران دارد (همو، I(4) / 55؛ EI2، همانجا).
در دورۀ جهانگیر تزیینات پرچین كاری در خارج بنا نیز دیده میشود. در پرچین كاریِ مقبرۀ اعتمادالدوله كه با سلیقۀ ایرانی تزیین یافته، از انواع عقیق، یشم، زبرجد و لاجورد استفاده شده است (براون، همان، 101، «بناها...»، 553-554؛ اشر، I(4) / 132-133).
اوج هنر پرچینكاری در زمان شاهجهان است (براون، همان، 555؛ چغتایی، همانجا). مقبرۀ جهانگیر در لاهور (ح 1037 ق / 1627 م) نقوش مختلفی اعم از هندسی، گیاهی و نقش ظروف و گلدان دارد (ممتاز، 68-69؛ اشر، I(4) / 172) و نقش گلها و غنچهها سایهدار شدهاند (EI2, VIII / 268). در «برج مثمن» در آگره (1037-1039ق / 1628-1630م) برای نخستینبار بدنۀ ستونهای چندضلعی با پرچین كاری تزیین شدهاند (همانجا). در این زمان تأثیر جنبههایی از هنر اروپایی در پرچین كاری مشاهده میشود (كخ، 95). در تاج محل از سنگهای قیمتی در پرچین كاری استفاده شده است. این بنا افزون بر داخل، از خارج نیز دارای پرچین كاری در ایوان ورودی است و در آن طرح گلهای سرخ، نرگس و لاله ــ كه تأثیر فرهنگ ایرانی دارد ــ دیده میشود (لاهوری، 2 / 323، 325؛ چغتایی، 465؛ اشر، I(4) / 214).
در قلعۀ سرخ در آگره علاوه بر نقوش اسلیمی، گیاهی و نقوش پرندگان در قابهای جداگانه تصویری از ارفئوس در حال نواختن ویلن (كپی از یكی از آثار رافائل) در «دیوان عام» وجود
دارد (فرگسن، II / 306، حاشیۀ 2؛ نیكلسن، 73، توضیحِ تصویر) كه در مورد سازندگان و محل ساخت آن بحثهای بسیاری شده است (نک : نات، 114-115). در زمان اورنگ زیب در پیشطاق مسجد جامع لاهور (1084 ق / 1673 م) از پرچینكاری برجسته استفاده شده است. گفتنی است كه پرچین كاری پس از دورۀ اورنگ زیب رو به افول نهاد (چغتایی، 70؛ EI2, VIII / 269).
با آنكه در منشأ پرچین كاری اختلافنظر وجود دارد، اما بررسی مدارك موجود و واژگان پرچین كاری و پرچتگر آشكار میكند كه این هنر از ایران آغاز شده است. میتوان گفت: فن پرچین كاری همان فن كاشی معرق ایرانی است. در دورۀ تیموری گاه كاشی و سنگ با هم تلفیق شدهاند. كهنترین نمونۀ آن در آرامگاه خواجه احمد یسوی در یسی (شمال تاشكند، 799-801ق / 1397-1399م) دیده میشود كه بر نمای ازارۀ 3 جبهۀ بیرونیِ بنا خودنمایی میكند. این تزیین شامل كاشی معرقی است كه در مرمر نشانده شده، و با آن تلفیق شده است (گلمبك، 286-287). ازارۀ كوتاه مدرسۀ الغ بیگ (820ق / 1417م) در سمرقند را نیز با كاشی آبی تیره و سنگ مرمر آراستهاند (همو، 264).
تداوم اینگونه تزیین در آرامگاه خواجه عبدالله انصاری (829-832 ق / 1445- 1429 م) در گازرگاه مشاهده میشود كه سراسر ازارۀ صحن و ایوان را تركیبی از كاشیهای رنگینِ نشانده شده در سنگ تشكیل میدهد (همو، 309) و متأخرترین بناهایی كه با این نوع تزیین آراسته شده، مدرسۀ غیاثیۀ خرگرد است كه بازماندۀ تلفیق سنگ و كاشی بر ازارۀ كوتاه جبهههای خارجی آن دیده میشود (اُكین، «مدرسه...»، 820) و همزمان با مدرسۀ خرگرد، این تزیین در مسجد مولانای تایباد بهطور گسترده در ازارههای بلند ایوان و شبستان بهكار رفته است (مصطفوی، 193؛ گدار، 199؛ اُكین، «تایباد...»، 90).
رونق معرق كاشی و سنگ از این تاریخ به بعد در سرزمین اصلی آن، ایران به افول گرایید، اما كاربردِ آن در هند رو به گسترش گذاشت. این هنر نخستینبار در مسجد جامع ماندو (858ق / 1454م) بهكار رفت (مارشال، 621)، در دورۀ جهانگیر گسترش یافت و در عصر شاهجهان تحت تأثیر ورود هنرمندان اروپایی ــ بهویژه ایتالیایی ــ از دیدگاه طبیعتگرایی در طراحی و كاربرد مصالح برتر به نهایت زیبایی رسید (براون، «معماری»، 101؛ كخ، 95, 100, 111)، به گونهای كه پژوهشگران اروپایی آن را با «كومسو دی پیتره دورۀ» فلورانس مشابه دانستهاند (همو، 141)؛ پس از آن، به انحطاط گرایید، تا جایی كه در دورۀ اورنگ زیب در معدود بناهایی از پرچینكاری استفاده شده است (چغتایی، همانجا). هماكنون در هند از پرچینكاری در صنایع دستی بهویژه در ساختن ظرفهای كوچك استفاده میشود.
در پرچینكاری نخست نقش روی سنگ را طراحی، و بخشهای موردنظر برای ترصیع را كندهكاری میكنند؛ سپس قطعههای سنگهای رنگین را كه به شكلهای گوناگون بریده و آماده شدهاند، در داخل قسمتهای گود شده قرار میدهند و با چسبی مخصوص میچسبانند. در مرحلۀ پایانی سطح كار را صاف و صیقلی میكنند (EI2, VIII / 269؛ نیكلسن، 44، توضیح تصویر).
مآخذ
چغتایی، محمد عبدالله، تاریخ نقش و نگار، لاهور، 1971م؛ كنبو، محمد صالح، عمل صالح، به كوشش غلام یزدانی و وحید قریشی، لاهور، 1972م؛ لاهوری، عبدالحمید، بادشاه نامه، به كوشش كبیرالدین احمد و عبدالرحیم، كلكته، 1868م؛ لغتنامه دهخدا؛ نیز:
Asher, C. B., The New Cambridge History of India, Cambridge, 1992; Brown, P., Indian Architecture, Islamic Period, Bombay, 1956, id, «Monuments of the Mughal Period», The Cambridge History of India, vol.IV, ed. R. Burn, Cambridge, 1937; Chaghatai, M. A., «Pietra-Dura Decoration of the Taj», Islamic Culture, Hyderabad Deccan, 1941, vol. XV; EI2; Fergusson, J., History of Indian and Eastern Architecture, New Delhi, 1972; Godard, A., «Note», Āthār-e Irān, Haarlem, 1938, vol. III(2); Golombek, L. and D. Wilber, The Timurid Architeture of Iran and Turan, New Jersey, 1988; Koch, E., Mughal Architecture, Monich, 1991; Lowry, G., D., «Humayun's Tomb», Muqarnas, ed. O. Grabar, 1987, vol. IV; Marshall, J., «The Monuments of Muslim India», The Cambridge History of India, vol. III, ed. W. Haig, Cambridge, 1928; Mumtaz, K. Kh., Architecture in Pakistan, Singapore, 1985; Mustafawi, M. T., «Le Masdjid-e Mawlanā de Tāiyābād», Āthār-e Irān, Haarlem, 1938, vol. III(2); Nath, R., Some Aspects of Mughal Architecture, New Delhi, 1976; Nicholson, L., The Red Fort, Delhi, London, 1989; O’Kane, B., «The Madrasa al- Ghiyāsiyya at Khargird», Iran, 1976, vol. XIV; id, «Tāybād, Turbat-i Jām and Timurid Vaulting», Iran, 1979, vol. XVII.