چله نشینی
چِلّهنِشینی، در اصطلاح اهل طریقت، اعتکاف و خلوتگزینی برای تقرب به خدا. مدت زمان این خلوت در عرف برخی از صوفیان و عارفان، 40 روز کامل است و این مدت را به حدیثی از پیامبر اسلام (ص) نسبت میدهند که فرمودهاند: «من اخلص للّٰه اربعین صباحاً ظهرت ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه» (هرکس 40 بامداد عمل خود را برای خدا خالص گرداند، خداوند چشمههای حکمت را از دل او بر زبان وی جاری سازد)، و در نزد برخی از صوفیان و عارفان، 30 روز یا کمتر است، اما نام این خلوتگزینی را در توجه به عدد 40، همان چله مینامند (عزالدین، 161).
از نظر نجمالدین رازی، راه دین و وصول به مقامات یقینْ خلوت و عزلت است و انقطاع از خلق، از آن جمله است. نوشتهاند که پیامبر (ص) پیش از آنکه بر وی وحی شود، یکی دو هفته در کوه حرا، به خلوت و طاعت مشغول بود و موسى (ع) نیز در استماع کلام خدا به خلوت اربعین رفت (ص 281-282).
در منطق الطیر عطار، چلهنشینی 40 شبانهروز است و این امر در ابیات مربوط به چلهنشینی مریدان شیخ صنعان برای رهایی شیخ از عشق مجازی، چنین آمده است: همچنان تا چل شبانروزی تمام / سر نپیچیدند هیچ از یک مقام / / جمله را چل شب نه خور بود و نه خواب / همچو شب چل روز نه نان و نه آب (ص 108). در نفحات الانس جامی، در احوال خواجه یوسف، آمده است که وی برای چلهنشینی، چلهخانهای در زمین بکند و مدت 12 سال در آنجا بهسر برد (ص 330). بدینسان چلهنشینی محدودۀ زمانی دقیقی ندارد و در نظامهای مختلف عرفانی مدت آن متفاوت است؛ اما همۀ این خلوتها چلهنشینی نام دارند. زمان آغاز چلهنشینی با اجازۀ مراد و شیخ مشخص میشود. به روایتی، آغاز چلهنشینی در آغاز حلول خورشید در برج جدی در اول زمستان است (نک : کاشانی، 19) و در روایتی دیگر، چلهنشینی در روزهای گرم تابستان یا سرد زمستان انجام میگیرد (نک : ادامۀ مقاله).
علینقی بهروزی از کوهی در شیراز یاد میکند که 40 مغاره (غار) دارد و همۀ آنها خلوتخانه است. یکی از این چلهخانهها به چاه مرتاضعلی شهرت دارد که مردم آن را چاه مرتضى علی (ه م) نیز مینامند (ص 48). چنین مینماید که پیش از این، هریک از نظامهای عرفانی در شهرها، چلهخانۀ خود را داشت که محل آن بیشتر در خانقاهها بود. در کتاب مولویه بعد از مولانا، چلهنشینی به معنی اقرار و عهدبستن برای وانهادن کامل خود به طریقت آمده است. برای چلهنشستن حجرهای به سالک داده میشد و خادمانی در این راه به او خدمت میکردند (گولپینارلی، 468- 469).
چلهنشینی نزد صوفیان اصطلاحات خاص خویش را دارد. در همان کتاب، کسی که میخواست به طریقت درآید، محب یا نونیاز، و فردی که در خانقاه به آموزش محب میپرداخت، ددۀ محب نامیده شده است. محب بعد از گذراندن دورۀ چلهنشینی، دده نام میگرفت و خادمی که چلهنشین را در مدت چلهگرفتن خدمت میکرد، چلهکش نام داشت (همو، 467- 468، 473).
در زمینۀ آداب چلهنشینی، ابراهیم بسیونی در بیان خلوت و ذکر، از 3 ویژگی الوحدة، الصحبة و الذکر بهعنوان ویژگیهای اصلی خلوتگزینی یاد کرده است (ص 157). عزیزالدین نسفی در الانسان الکامل، آداب خاصی را برای چلهنشینی آورده است که مرید باید آنها را رعایت کند. به نوشتۀ او، در چلهنشینی 3 چیز اعتبار دارد: 1. جذبه که کشش است؛ 2. سلوک که کوشش است؛ 3. عروج که بخشش است؛ و هرکه آنها را داشته باشد، شیخ و پیشوا ست. وی برای چله 10 مقام را بدین شرح زیر آورده است: 1. چله با اجازۀ شیخ انجام میگیرد و هر هفته یا هر 10 روز، شیخ به خلوتخانۀ چلهنشین میرود تا به پرسش او پاسخ گوید؛ 2. زمان و مکان چله زمان و مکان خاصی است: در زمان سرما و گرمای سخت نباشد، به دور از خلق باشد، و در این ایام هیچکس جز شیخ او را نبیند؛ 3. چلهنشین باید در مدت چله با وضو باشد و هر نوبت که وضو میکند، باید نماز شکرِ وضو بگزارد؛ 4. باید که چلهنشین در این 40 روز، روزه باشد؛ 5. چلهنشین باید که کم خورد و مقدار خوردن او در حد توان او و به اجازۀ شیخ باشد؛ 6. در این 40 روز، چلهنشین با هیچکس سخنی نمیگوید، مگر با شیخ و خادم؛ 7. چلهنشین باید کم بخوابد و باید در شب بیش از دو دانگ خواب نکند؛ 8. چلهنشین خاطرشناس است و خاطر 4 نوع است: ملکی، نفسانی، شیطانی، و رحمانی، که هریک نشان خاص خود را دارد؛ 9. نفی خاطرها: در این دورۀ چلهنشینی، هر خاطری که آید، بزداید و به فکر آن نپردازد، حتى اگر خاطر رحمانی باشد؛ 10. ذکر دائم: چلهنشین بعد از ادای نمازهای پنجگانه به هیچ کار دیگر نپردازد، مگر به ذکر «لا الٰه الا اللّٰه»، و ذکر را بلند گوید و حاضر باشد. به هنگام وضوگرفتن، رو به قبله کند و چهارزانو یا دوزانو بنشیند و ذکر را آغاز کند و در وقت ذکرگفتن، چشمان ببندد و چندان ذکر را بلند گوید تا درون او جای گیرد و آنگاه پست گوید (ص 102-107).
ذکری که چلهنشین در ایام چله تکرار میکند نیز نامهای خاص خود را دارد؛ ذکری که با صدای بلند گفته میشود، ذکر جلی، و ذکری که بیصدا و به هنگام خستهشدن لب و زبانِ چلهنشین با درونیشدن ذکر تکرار میشود، ذکر خفی نام دارد (یثربی، 58).
آداب چله را نزد عارفان مختلف تفاوتهایی است؛ علاءالدولۀ سمنانی از 8 شرط یاد میکند (ص 256-260)؛ و در اخلاق عارفان، از 3 شرطِ ترک معاشرت، پرداختن به ذکر، و تقلیل طعام و خواب و کلام یاد میشود (پناهی، 196).
دفعات چلهنشینی در طریقتهای مختلف عرفانی متفاوت، و سهروردی بر آن است که صوفی باید چنان سلوک کند که گویی تمام عمر را در چلهنشینی است (ص 207). در مواردی دیگر، گاه از 40 چلۀ پیاپی (هجویری، 467) یا 72 چله (مناقب ... ، 7- 8) و جز آن یاد شده است. در مصباح الهدایة (نک : عزالدین، 163)، خلوت پیش صوفیان، مخصوص و مقید به اربعین نیست؛ امام صوفی باید که به هر چند مدت، خلوتی در میانه برآورد، دستکم به هر سال یک بار.
نزد صوفیه معروفترین نوع چله، اربعین موسوی است که یادآور خلوت چهلروزۀ موسى (ع) در کوه طور است؛ زمان این نوع چله از اول ذیقعده تا دهم ذیحجه بوده است. نوعی چله نیز به نام چلۀ معکوس در برخی طریقتها رواج داشته که طی آن سالک 40 شبانهروز را درحالیکه با سر در چاهی آویزان بود، به ذکر و مراقبه میگذراند (نک : کاشانی، 21).
برخلاف اهمیت چلهنشینی در طریقتهای مختلف عرفانی، برخی عالمان دینی و صوفیان این رسم را نه سنت محمدی، که نوعی بدعت میدانستند. ابنجوزی در تلبیس ابلیس، چلهنشینی را عزلت و ترک جماعت و تلبیس ابلیس میداند (نک : ص 287- 289). در شرح رسالۀ زاد السالک، مدار بر تمییز عقل ذکر شده است و اینکه نباید عقل را به ترک حیوانی [پرهیز از گوشتخواری] ضعیف کنند، چراکه وقتی عقل ضعیف شد، فریب اهل باطل را میخورد. 40 روز در سوراخی نشستنْ عقل و قوا را ضعیف، و اوهام و خیالات را بر عقل مستولی میسازد، که اگر پیر گوید دیشب 5 مرتبه به عرش رفتم، تصدیق میکند؛ و اینها از ضعف عقل است (نک : محدث، 102). در مقالات شمس، چلهنشینی برای رفع مشکل و پرسیدن راه حل آن از شیخ است (نک : ص 34).
در فرهنگ مردم، چلهنشینی نوعی جادو ست و مراجعه به مرتاضها، فالبینها، جنگیرها و دعانویسها، برای دفع شر، و گرفتن باطلالسحر از آنان است. در نیرنگستان آمده است که چلهنشینی در مسجدهای کهنه و در جایی مشهور به چلهخانه انجام میگیرد. این چلهخانهها غرفههای تودرتوی کوچک و تاریکی است که چلهنشین از آن طریق با ریاضتکشیدن، با جن و پری ارتباط برقرار میکند (هدایت، 51). از دید برخی پژوهشگران، چلهنشینی نوعی گرایش به خرافات و جنگیری است (شهری، 4 / 444، نیز حاشیۀ 86).
گاهی نیز چلهنشینی در فرهنگ مردم به معنی منزویشدن و گوشهگیری مرد یا زن است و چلهدار اصطلاحی است که برای زن زائو از زمان زایمان تا 40 روز بعد از آن (تا زمان رفتن به حمام و پاکشدن) کاربرد دارد.
مآخذ
ابنجوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ بسیونی، ابراهیم، نشأة التصوف الاسلامی، قاهره، دارالمعارف؛ بهروزی، علینقی، بناهای تاریخی و آثار هنری جلگۀ شیراز، شیراز، 1349 ش؛ پناهی، مهین، اخلاق عارفان، تهران، 1378 ش؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1370 ش؛ سهروردی، عمر، عوارف المعارف، بیروت، 1966 م؛ شمس تبریزی، مقالات، به کوشش جعفر مدرس صادقی، تهران، 1373 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1381 ش؛ عزالدین کاشانی، محمود، مصباح الهدایة، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، 1367 ش؛ عطار نیشابوری، فریدالدین، منطق الطیر، به کوشش کاظم دزفولیان، تهران، 1378 ش؛ علاءالدولۀ سمنانی، احمد، مصنفات فارسی، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1369 ش؛ کاشانی بیدختی، حسینعلی، «چلهنشینی»، چهل در فرهنگ و تمدن اسلامی، تهران، 1389 ش؛ گولپینارلی، عبدالباقی، مولویه بعد از مولانا، ترجمۀ توفیق هاشمپور سبحانی، تهران، 1366 ش؛ محدث ارموی، جلالالدین، رهتوشۀ رهروان (شرح رسالۀ زاد السالک مولا محمدمحسن فیض کاشانی)، تهران، 1370 ش؛ مناقب اوحدالدین کرمانی، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، 1347 ش؛ نجمالدین رازی، عبدالله، مرصاد العباد، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، 1352 ش؛ نسفی، عزیزالدین، الانسان الکامل، به کوشش ماریژان موله، تهران، 1359 ش؛ هجویری، علی، کشف المحجوب، به کوشش محمدحسین تسبیحی، لاهور، 1350 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1311 ش؛ یثربی، یحیى، عرفان نظری، قم، 1372 ش.