استرس
اِسترِس \ [e]st[e]res\ ، در روانشناسی و زیستشناسی، هر فشار یا محرکی که کارکرد سازوارهای را مختل کند.
انسان به کمک ترکیبی از دفاعهای روانی و فیزیولوژیکی، به استرسهای جسمانی و روانشناختی پاسخ میدهد. اگر استرس بیش از حد شدید باشد، یا دفاعها ناکارآمد، ممکن است اختلال روانتنی یا اختلالهای روانی دیگری ایجاد شود. از جمله آثار مشکلاتی که بیش از قدرت سازگاری فرد است، میتوان بیماریهای مزمن، اضطراب و افسردگی را نام برد.
استرس از آثار گریزناپذیر زیستن، و پدیدهای بسیار پیچیده در جامعۀ پیشرفتۀ امروز است. تقریباً شکی نیست که موفقیت یا شکست فرد در کنترل کردن موقعیتهای بالقوه استرسزا ممکن است اثر عمیقی بر تواناییِ کارکردِ او بگذارد. در پژوهشهای مربوط به مسائل روانتنی، تواناییِ غلبه کردن بر استرس به نحو بارزی نشان داده شده است. پژوهشگران از رابطۀ آماری میان بیماریهای عروق قلب و الگوهای رفتاریِ پراسترسی که افراد از خود نشان میدهند، خبر دادهاند. این الگوها در سبکی از زندگی نمایان میشوند که ویژگی آن بیصبری و احساس قرار گرفتن در تنگنای زمان، رقابتجوییِ سرسختانه و اشتغال ذهنی با مسائلی است که انجام دادنشان دارای مهلت یا سررسیدی مشخص است.
هانس سِلیه، دانشمند کانادایی، از نخستین کسانی بود که پاسخ بدن به استرس را بررسی کرد. الگوی سه مرحلهای یافتۀ او که آن را نشانگان عمومی سازگاری خواند، شامل مرحلۀ اعلام خطر، مرحلۀ مقاومت و مرحلۀ از پا افتادگی است. در مرحلۀ اعلام خطر که نخستین پاسخ بدن به استرس است، بدن به کمک هورمونهایی همانند اِپینِفرین (آدرِنالین) برانگیخته، و آمادۀ «جنگ یا گریز» میشود و ضربان قلب، میزان تنفس و فشار خون بالا میرود. در مرحلۀ بعد، بدن به کمک هورمونهایی چون کورتیزول، که نیرو را افزایش میدهند، برای سازگاری با استرس و مقاومت در برابر آن میکوشد؛ اما اگر استرسی شدید برای زمانی دراز ادامه یابد، مقاومت بدن درهم میشکند؛ در این مرحله، بدن در برابر بیماریها، و حتى مرگ، آسیبپذیر است.
راهکارهای گونهگونی برای برخورد با استرسهای روانشناختی و فیزیولوژیکی مؤثر بودهاند. استرس نهچندان شدید را میتوان با ورزش و هر نوع مراقبه (مانند یوگا و اَشکال شرقی دیگر آن) تسکین داد؛ اما استرس شدید ممکن است نیازمند رواندرمانی باشد تا علتهای اصلی آن کشف و درمان شود. نوعی رفتاردرمانی، که با نام پسخوراندِ زیستی شناخته میشود، بیمار را قادر میسازد از فرایندهای درونی خویش آگاه شود و بدین طریق، تا حدودی بر واکنشهای بدن خود در برابر استرس تسلط یابد. گاهی ممکن است تغییر در محیط یا وضعیت زندگی فرد نیز نتایج درمانی داشته باشد.