اسلیمی
اِسلیمی \ eslimi\ ، یکی از هفت طرح اصلی در نگارگری سنتی ایران (نک : نویدی، روضةالصفات، 50). اسلیمی را نمودار تجریدی درخت، بهویژه تاک، دانستهاند که با گردشها و پیچشهای پیدرپی و هماهنگِ شاخههای آراسته به برگها و نیمبرگها و گرههای آن از پایهای، که بند اسلیمی خوانده میشود، میروید و با آهنگ منظم و ساختار چشمنوازی که میان اجزاء آن وجود دارد، طرحی مُسبک (استیلیزه) از درخت را مینمایاند (وزیری، 206؛ اقدسیه، 31). برخی از پژوهشگرانْ ریشۀ این طرح را برگرفته از نقش «درخت زندگی» میدانند که پیشینهای بسیار کهن در هنر ایران دارد (پوپ، 82). به هر روی، اسلیمی نامی است نو برای طرحی کهن که با شیوههای گوناگون و تنوع بسیار، از روزگار باستان تاکنون کاربردی گسترده در هنر تزیینی ایران دارد (نک : پیشینۀ اسلیمی در همین مقاله).
نام اسلیمی را نخستینبار در دستنوشتههای فارسی آغاز دهۀ چهارم سدۀ 9ق/ 15م مییـابیم. اسلیمـی ـ خطایی نام طرحی است ترکیبی از دو اصل از هفت اصل هنر نگارگری ایران (نویدی، دوحةالازهار، 108). نام طرحهای اسلیمی از روزگار پادشاهی شاه طهماسب یکم (930-984ق) در متنهای فارسی اسلامی نیز دیده شده است (نویدی، همان، 67، 99، 108).
پیشینۀ اسلیمی
طرحی که امروز به نام اسلیمی در هنر ایران شناخته میشود، طرحی تجریدی و انتزاعی (دور از طبیعت) و تکاملیافته از نقشمایههایی است که طی چند هزار سال کاربرد، دگرگونیهای بسیار به خود دیده، تا به صورت کنونی درآمده است. شواهد در دست نشان میدهد که مسبک کردن نقشهای گیاهی و جانوری دستِکم از هزارۀ 4قم، یعنی در دورانهای بسیار پیش از کاربرد آن در میان هنرمندان دیگر سرزمینهای متمدن جهان کهن، از جمله یونان، در آثار هنری ایران، بهویژه بر سفالینههای شوش، سیَلک کاشان و حصار دامغان رواج داشته است (174, 194 ,SPA؛ پرادا، 26؛ واندنبرگ، 12، 194).
از سویی، اگر به پیروی از دیدگاه برخی از پژوهشگران، این طرح را برگرفته از «درخت زندگی» بدانیم، نمونههای انتزاعی آن را از آغاز هزارۀ 3قم بر مهرهای بهدستآمده از شوش و پس از آن، بر آثار دیگر بخشهای ایران، چون لرستان، مییابیم ( SPA, 2680؛ پرادا، 51, 76).
در میان آثار بهدستآمده از سرخدم لرستان، سنجاقی زرین و منقوش از سدۀ 8قم (نک : طرح 1) دیده میشود که نقشمایههای آن برگ نخل و لوتوسهای نیمهبازی است که چرخش ساقههایی آنها را به هم پیوند داده است. نهتنها گردش ساقهها، که برگ نخلهای بهکاررفته در طرح این سنجاق، بهویژه اگر به دو بخش تقسیم شود، به نیمبرگهای اسلیمی دورانهای بعد و حتى امروز همانندی دارد (نک : پوپ، 35).
در هنر طبیعتگرای هخامنشی به تجسم انسان و جانوران گرایش بیشتری وجود دارد و به نقشهای گیاهی کمتر پرداخته شده است. با اینهمه، به هنگام نمایش گیاهان، بهویژه در آراستن اشیاء، گرایش به تجرید را آشکارا میتوان دید. نقشمایههای گیاهی این دوره بیشتر از گل لوتوس (در حالتهای گوناگون) و برگ نخل شکل میگیرد که ساقۀ پیچان آنها، تا جایی که فضای تزیینشده اجازه میداده، تکرار شده، و به هم پیوند خورده است. این طرحها را بر گلوگاه ساغرهایی که به شکل سر قوچ یا شیر ساختهشده، ظرفهای فلزی و سنگی و نیز برای آراستن حاشیۀ دیوارهای پوشاندهشده با کاشیهای مینایی (بهویژه در شوش) به کار بردهاند (SPA, 375؛ همان،pls. 19, 114 ؛ «هفت هزار سال...»، pl. 33؛ نک : طرح 2).
آثار برجایمانده از عصر اشکانی (250قم-224م) جلوهگاه روشنی از روند تکاملی طرح اسلیمی است که در خلال سدههای بسیار به یکی از زیباترین نقشهای هنر تزیینی ایران تبدیل شد. بر دو ظرف سیمین و زرینِ ساختهشده در این عصر، که یکی در موزۀ دولتی برلین و دیگری در موزۀ اِرمیتاژ در سنپترزبورگ نگاهداری میشود، اوج توانایی هنرمندان دورۀ اشکانی را در طراحی این نقش مییابیم. بر ظرف سیمین، که به شیوۀ خیارهای ساخته شده، در ترکهای بین خیارهها، اسلیمیهایی با گردش کامل ترسیم شده است (نک : pl. 137, fig. A SPA ,). نقش یک ترک شامل شاخۀ تاکی است با نیمبرگها و برگهای باز و بسته، و بر ترک دیگر شاخۀ عشقهای با همان ویژگیهاست. در هر دو نقش گرایش به طبیعت در برگهای باز، و تجرید در نیمبرگها آشکارا دیده میشود (نک : طرح 3).
بر گرد کاسۀ زرین، نگارهای مرکب از گل و برگ و پیچک و شاخههای بههمپیوسته با پیچ و خمهایی که استادانه طراحیشده، گسترده است (همانجا، fig. B). این نقش، که میتوان آن را پیشینۀ طرح اسلیمی ـ خطایی در هنر ایران از سدۀ 9قم به بعد به شمار آورد، همانند اسلیمیهای دورۀ تکامل، یک سطح کرویشکل را پوشش داده است (نک : طرح 4). یک سنگنگارۀ بهدستآمده از پالمیر دو طرح استادانه را نشان میدهد: یکی شاخۀ تاکی به شیوۀ طبیعتگرایانه و دیگری بوتۀ عشقهای با برگهایی به شیوۀ انتزاعی. هر دو طرح از نظر ساختار، ویژگیهای یک اسلیمی کامل را دارند («سنگنگارهها...»، 110, pl. 70؛ نک : طرح 5).
بر سنگنگارههای همین شهر اشکانی نقشی ترکیبشده از دو اسلیمی دیده میشود که گردشهای دایرهمانند و درهمپیچیدۀ آن («سنگنگارهها»، 56, pl. 5) بهروشنی، پیشینۀ اسلیمیهای مرکب دورۀ ساسانی و اسلامی را نشان میدهد (نک : طرح 6).
در طرحهای دورۀ اشکانی، گرایش به طبیعت مورد توجه هنرمندان این عصر بود و در بیشتر نقشمایههایی که طرحها را شکل میدهد، این ويژگی دیده میشود. در هنر ساسانی، که بهویژه در نگارگری، پیرو هنر اشکانی است، به نمونههای بسیار استادانه از طرحهای اسلیمی بر سنگنگارهها، گچبریها و اشیاء فلزی برمیخوریم. همانندی نقش گچبری طاقهای تالار بزرگ و پیشانی طاقچههای کاخ بیشاپور، که در سدۀ 3م ساخته شده است، پیوستگی روند هنر این دو دوره را نمایان میسازد (گیرشمن، 140؛ نیز نک : طرح 7؛ قس: طرح 5).
در آثار این دوره، همچون گذشته، اسلیمی گاه بهصورت نقش اصلی و گاهی بهجای حاشیۀ تزیینی بهکاررفته است. بر شماری از بشقابهای نقرۀ ساسانی، که از برجستهترین آثار فلزکاری این عصر بهشمار میآیند، طرحهای اسلیمی بهصورت حلقههای درهمپیچیده و مدور دیده میشود (SPA, pl. 215, fig. B؛ نک : طرح 8).
بر بدنۀ دو ابریق قلمزده از جنس نقره، یکی در موزۀ ارمیتاژ (pl. 223, figs. A,B ,SPA)، و دیگری در یک مجموعۀ خصوصی در نیویورک («هفت هزار سال»، pl. 83)، دو طرح اسلیمی نقش شده، که نقشمایههای تشکیلدهندۀ آنها، بهویژه در طرح، نیمبرگهایی است که در دورۀ اسلامی بهصورت بسیار گسترده در اسلیمیها به کار گرفته میشود (نک : طرح 9).
شماری از طرحهای بازمانده از این دوره، چون نقش یک قطعۀ گچبریشده از تیسفون که هماکنون در موزۀ متروپالیتِن نیویورک نگاهداری میشود و نیز طرحیکه بر یک تنگ نقرۀ کندهکاریشدۀ مــوزۀ برلیـن موجود است، یادآور بـاور آن دستـه از پژوهشگرانی است که طرح اسلیمی را برگرفته از درخت زندگی میدانند (SPA، pl. 172, fig. D, pl. 216, fig. C؛ نک : طرح 10).