اشتاد
اشتاد \aštād\، نام ایزدبانوی راستی در دین زردشتی، نام برخی از شخصیتهای تاریخی، و نام برخی جایها.
الف ـ ایزدبانوی راستی، و نام روز بیستوششم هر ماه در آیین زردشتی
(نک : ﻫ د، اشتاد روز؛ اشتاد یشت).
ب ـ نام برخی شخصیتهای تاریخی
1. اشتاد، یکی از بزرگان دیلمیان، که ظاهراً رُستاقِ اشتاد را در طبرستان بنا کرده است. ابناسفندیار در تاریخ طبرستان شرح مفصلی دربارۀ دو برادر به نامهای اشتاد و یزدان میدهد که از بزرگان دیلمستان بودهاند. یکی از این دو، پس از کوچ از دیلم، در ناحیۀ آمل امروز، یزدانآباد را بنیاد نهاده است و دیگری رستاق اشتاد را (1 / 62-73). هنگامی که اسپهبد فیروزشاه ــ که پایتختش در بلخ بود (رابینو، 66) ــ آمله، دختر اشتاد، را به زنی گرفت، شهر آمل را بهنام او بنیاد نهاد (نک : یوستی، 47؛ رابینو، ابناسفندیار، همانجاها؛ مرعشی، 22). در وقفنامهای به سال 989 ق / 1581 م نام اشتاباد آمده است (ذبیحی، 6 / 323) که بهظن قوی، با اشتادِ یادشده مرتبط است.
2. اشتاد، پدر یزدگشسپ از مهرانیان (یوستی، همانجا)، وابسته به یکی از 7 خاندان بزرگ ایرانیِ حاکم ارمنستان در زمان پیروز (لانگ، 528؛ یوستی، همانجا).
3. اشتاد پیروز، پسر پیروز(؟). بنابر روایت شاهنامه، اشتاد پیروز و 13 پهلوان دیگر، در رکاب خسرو پرویز، به نبرد بهرام چوبینه رفتند، و شکست خورده، ناگزیر گریختند (فردوسی، 9 / 117- 119).
4. اشتاد گشسپ، یا اشتاد پسر گشسپ، که از دانشمندان زمان خسرو پرویز بود. هنگامی که شیرویه (یا قباد، پسر خسرو پرویز) برخلاف میل پدر، خود را شاه خواند، اشتاد گشسپ و خراد برزین را ــ که هر دو به دانایی شهرت داشتند ــ نزد خسرو پرویز فرستاد تا او را به واگذارکردن خزانه نصیحت کنند (همو، 9 / 254 بب ).
5. اشتاد، دبیری از مهرانها و از شهر ری، نمایندۀ یکی از خاندانهای بزرگ اشکانی و از مهرانهای روزگار ساسانیان (لوکونین، 108؛ هنینگ، 426).
6. اشتاد یزدیار، سردار خسرو پرویز که شهرهای سَتَله و چند شهر دیگر رومی را در ارمنستان به تصرف درآورد (یوستی، همانجا).
7. اشتادویر. در محاسن اصفهان مطلبی از شخصی بهنام اشتادویر نقل شده است (مافروخی، 93).
ج ـ نام برخی آبادیها
1. اشتاذآباد، آبادیای از رستاق ساوه (قمی، 116).
2. اشتادان، که اصطخری در ذکر نواحی کورۀ شاپور، آن را یکی از 5 روستای کام فیروز برمیشمرد (ص 102).
3. اشتـامهریـان (همو، 103) کـه در میـان خـاندان اشکانـی ـ ساسانیِ مهریان، اشتاد نامی بسیار متداول بوده است (هنینگ، همانجا).
4. اشتاذوان، از روستاهای فراهان (قمی، 141).
5. اشتاس [اشتاذ؟]، روستایی ییلاقی در شاهکوه (رابینو، 193).
مآخذ
ابناسفندیار، تاریخ طبرستان؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک و ممالک، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1347 ش؛ ذبیحی، مسیح و منوچهر ستوده، از آستارا تا استاراباد، تهران، 1354 ش؛ رابینو، ﻫ. ل.، سفرنامۀ مازندران و استراباد، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، 1343 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش برتلس و دیگران، مسکو، 1960-1971 م؛ قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی قمی، به کوشش جلالالدین طهرانی، تهران، 1353 ش؛ لوکونین، ولادیمیر گریگورویچ، تمدن ایران ساسانی، ترجمۀ عنایتالله رضا، تهران، 1365 ش؛ مافروخی، مفضل، محاسن اصفهان، به کوشش جلالالدین طهرانی، تهران، 1312 ش؛ مرعشی، ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش برنهارد دارن، تهران، 1363 ش؛ نیز:
Hening, W. B., «Selected Papers», Acta Iranica, Leiden / Tehran, 1977, vol. XV; Justi, F., Iranisches Namenbuch, Hildesheim, 1963; Lang, D. M., «Iran, Armenia and Georgia», The Combridge History of Iran, vol. III(1), ed. E. Yarshater, London, 1983.