اغمات
اغمات \aqmāt\، ناحیه و شهری کهن و کوچک در جنوب کشور مغرب که در 40 کیلومتری جنوب شرقی شهر مراکش و کنار رودی به نام وادی وریکه یا وادی اغمات واقع بود (مثلاً نک : سمعانی، 1 / 320؛ یاقوت، 1 / 225).
منابع قدیم از دو محل متمایز به نامهای اغمات وریکه و اغمات ایلان یا اغمات هیلانه یاد کردهاند (ابوعبید، 2 / 842؛ ابنعـذاری، 4 / 15؛ ابنعبدالمنعم، 46؛ نیـز نک : یاقوت، همانجا؛ قس: بیذق، 49: اغمات ان وایلان، 60: اغمات على هیلانه). مقدسی این دو را از توابع طرفانه، مرکز سوس، به شمار آورده است (ص 57، 221). اغمات وریکه مقر رئیس و اعیان شهر و محل استقرار و توقف بازرگانان و مسافران بود (ابوعبید، 2 / 842 -843؛ ابنعبدالمنعم، همانجا؛ ادریسی، 1 / 235).
در اغمات، مردمی از قبایل بربر صنهاجـه، مصموده و هواره سکنا داشتند و بعدها، در زمان علی بن یوسف، امیر مرابطی، یهودیان در آنجا اقامت گزیدند. پیرامون این شهر را باغهای انبوه و مراتع فراگرفته بود (یعقوبی، 116؛ ادریسی، 1 / 233؛ لئون، 136؛ قس: ابوعبید، 2 / 843، که از هوای بد، ساکنان زردچهره و عقربهای کشندۀ آنجا سخن میگوید). رود اغمات که از کوههای اطلس سرچشمه میگرفت، از میان شهر بهسمت شمال میگذشت (همو، 1 / 238؛ ادریسی، 1 / 231؛ نیز نک : ابنحوقل، 68).
در ناحیۀ اغمات که ابنحوقل (ص 90) آن را «رُستاقی» بزرگ خوانده است، شهر اغمات موقعیت تجاری ویژه و بازارهای پررونقی داشت (ابوعبید، 2 / 843).
ناحیۀ اغمات پیش از اسلام، دارای روابطی با روم، و یا دستکم متأثر از تمدن رومی بود و مردمان شهر مسیحی بودند. بعدها، بربرها به اسلام گرویدند و مساجدی در شهرهای این ناحیه ساخته شد.
در اوایـل سدۀ 3 ق / 9 م، شمار فراوانی از اندلسیان بهدنبال حادثۀ ربض در قرطبه در عصر حکم اموی، به اغمات روی آوردند. با انقراض دولت ادریسیان، اغمات امارتی تابع حکومت زناتیان شد و امیران مغراوه تا فتح مرابطون در آنجا حکومت کردند (بنعربی، 59). در نیمۀ سدۀ 5 ق، مرابطون بر اغمات دست انـداختند و
دولتـی را در آنجا پایه نهادند (نک : یاقوت، همانجا). عبدالله بن یاسین در 449 ق / 1057 م، شهر اغمات را از دست آخرین امیر دولت کوچک بربری مغراوه، لقوط بن یوسف، با جنگ خارج ساخت (ابن ابی زرع، 129؛ ابنخلدون، 6(2) / 376، 7(1) / 95). جانشین وی، ابوبکر بن عمر، بارها از مقر خویش، اغمات، بر قبایل برغواطه و شهرهای اطراف تاخت و کارگزارانی بدانجا فرستاد (ابن ابی زرع، 133-134؛ ابنعذاری، 4 / 18؛ ابنخلدون، 6(2) / 376)؛ ازجمله یوسف بن تاشفین در دورۀ دراز امارت خویش (453-500 ق / 1061-1107 م) تا پیش از تأسیس مراکش، سالها در اغمات حکم راند (ابنقنفذ، 101). در دورههای بعد، اغمات راه انحطاط پیمود و در نتیجۀ آشوبهای پیاپی، ویرانی به شهر راه یافت (ابنخطیب، 55-56). دو سده بعد، در زمان وزان (د ح 957 ق / 1550 م)، اغمات دیگر سخت بیرونق شده بود.
منابع اندلسی حکایت از این دارند که اغمات مرکز کاملاً فعال فرهنگی نیز بوده است (EI2)، و علما و فقهای بسیاری از آنجا برخاستهاند و یا در پی اوضاع نابسامان افریقیه و اندلس از شهرهای قیروان و قرطبه بدانجا کوچیدهاند. از این افراد ابوهارون موسی بن عبدالله اغماتی، فقیه و مناظرهگر، را میتوان نام برد (سمعانی، 1 / 320-321).
مآخذ
ابن ابی زرع، علی، الانیس المطرب، رباط، 1972 م؛ ابنحوقل، محمد، صورة الارض، بیروت، 1979 م؛ ابنخطیب، محمد، نفاضة الجراب، به کوشش احمد مختار عبادی و عبدالعزیز اهوانی، قاهره، دارالکتاب العربی؛ ابنخلدون، العبر؛ ابن عبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1975 م؛ ابنعذاری، احمد، البیان المغرب، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1967 م؛ ابنقنفذ، احمد، الفارسیة، به کوشش محمد شاذلی نیفر و عبدالمجید ترکی، تونس، 1968 م؛ ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وان لون و ا. فره، تونس، 1992 م؛ ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، قاهـره، مکتبة الثقافة الدینیه؛ بن عربی، صدیق، المغرب، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ بیذق، ابوبکر، اخبار المهدی بن تومرت و ابتداء دولة الموحدین، به کوشش عبدالحمید حاجیات، الجزایر، 1986 م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، 1382 ق / 1962 م؛ لئون افریقی، حسن بن محمد وزان، وصف افریقیا، ترجمۀ محمد حجی و محمد اخضر، بیروت، 1983 م؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906 م؛ یاقوت، معجم البلدان، بیروت، 1399 ق / 1979 م؛ یعقوبی، احمد، البلدان، نجف، 1337 ق / 1918 م؛ نیز: