افریز
افریز \efrīz\، قاببند یا نوار مزین یا سادۀ افقی بلند که برای آراستن پیرامون فوقانی دیوارهای درونی یا بیرونی بنا به کار میرود.
افریز را گاه خانه و یا حاشیۀ خشتی دیوار معنی کردهاند (صفیپوری؛ نفیسی). اگر کلمۀ افریز معرب باشد (ابنمنظور؛ صفیپوری؛ قس: رزق، 19)، نخستین حدسی که میتوان زد این است که در ادوار تأثیرپذیری هنر مسلمانان از روم وارد زبان عربی شده است. افریز در اصطلاح معماری قسمت میانی پیشانی است؛ در شیوههای معماری کلاسیک یونان و روم باستان، نواری است افقی در یک پیشانی که بالای فَرَسب و زیر قرنیز یا طره وجود دارد (ساندرز، 790). فرسب عبارت است از «عضو افقی نمایان در معماری یونان باستان که روی سرستونها و زیر افریز (حاشیۀ افقی کتیبه) قرار دارد» (معروف، 22). همچنین نواری افقی که در بالای مدخلها و پنجرهها یا زیر قرنیز، یا به بیان کلیتر در قسمت بلندی و جبهۀ سازۀ داخلی یا خارجی، معمولاً برای آراستگی میکشند، افریز نامیده میشود (ورجاوند، 268؛ غالب؛ امام شوشتری).
افریز در بناهای تاریخی یونان (مانند پارتنون، نک : اشمول، 217)، روم و سرزمینهای دیگر بهصورت ساده یا مزین، مثلاً دارای نقش برجسته، ساخته میشده است. در هنر یونان، افریزهای پیشانی تبدیل به زمینههایی مهم برای پیکرتراشی شده، و بدینسان، نمونههای گسترش فنون «گزارشی» فراهم گردیده است (ساندرز، 791-792). در بناهای سرزمینهای اسلامی نیز برخی از افریزها دارای آرایشاند؛ این آرایش میتواند بهشکل کتیبهنگاریِ کاشی، آجر و جز آنها باشد (دایرةالمعارف ... ، ذیل «فریز»).
از نمونههای پرشمار افریزهای ساختهشده، میتوان از افریزهای مسجد نُهگنبد یا مسجد تأریخ (ساختهشده در اواسط سدۀ 3 ق / 9 م) در بلخ نام برد. کرسول مینویسد: افریزهای تکراری پاکار قوسها در این مسجد با نمونههای موجود در مسجد جامع ابنطولون قاهره و طرحهای حاشیهای بناهای سامره قابل مقایسه است. افریزهای فوقانی برگنخلی نیز با نمونههایی در سامره و دیگر نمونههای عراق دورۀ عباسیان قابل قیاس است. همچنین بدیهی است که سبکهای تزیین در بلخ، هم واقعگرایانه است، مانند زنجیرههای تاکی، هم انتزاعی، مانند افریزهای برگنخلی (ص 349). نمونههایی متنوع از افریزهای تزیینی را میتوان در خانهها، کاخها و بهویژه مساجد شهرهایی مانند اصفهان مشاهده کرد.
مآخذ
ابنمنظور، لسان؛ امام شوشتری، محمدعلی، فرهنگ واژههای فارسی در زبان عربی، تهران، 1347 ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ رزق، عاصم محمد، معجم مصطلحات العمارة و الفنون الاسلامیة، قاهره، 2000 م؛ صفیپوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، 1377 ق؛ غالب، عبدالرحیم، موسوعة العمارة الاسلامیة، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، 1317- 1318 ش؛ ورجاوند، پرویز، تعلیقات بر سبکشناسی هنر معماری در سرزمینهای اسلامی جان هوگ و هانری مارتن، ترجمۀ همو، تهران، 1368 ش؛ نیز: