زمان تقریبی مطالعه: 19 دقیقه

امامزاده

اِمامْزاده، فرزند یا نوادۀ یکی از امامان دوازده‌گانۀ شیعه که توسعاً به آرامگاه آنان نیز گفته می‌شود. زیارت آرامگاه امامزاده‌ها از جمله رفتارهای آیینی ـ مذهبی ایرانیان به شمار می‌رود که پیرامون آن فرهنگ ویژه‌ای پدید آمده است. علت و چگونگی مهاجرت فرزندان امامان (سادات) به ایران در سده‌های مختلف، بسیاری از مباحث تاریخی مربوط به امامزاده‌ها را در ایران روشن می‌سازد (برای اطلاعات کامل دراین‌باره، نک‍ : ه‍ د، سید). 

پراکندگی

پراکندگی امامزاده‌ها در ایران به صورتهای مختلف است. سادات بیشتر به جاهایی رفته‌اند که در آنجا امنیت بیشتری برقرار بوده است، مانند کوهستانهای طبرستان و ری و پاره‌ای از سرزمینهای مرکزی ایران. در 1352ش آمار امامزاده‌ها را در ایران 059‘1 تن نوشته‌اند که استان مرکزی جایگاه نخست را داشته، و تنها استانی که در آن امامزاده دیده نشده، سیستان و بلوچستان بوده است. در برخی از مآخذ شمار امامزاده‌های شهرهایی که بیش از 9 امامزاده داشته‌اند، آمده است چنان‌که تهران و حومه 112، کاشان 86، شیراز 52، قم 46، داراب 30، فسا 27، گروس 27، گرگان 26، جهرم 25، نطنز 25، محلات 24، قائم‌شهر 21، ملایر و تویسرکان 17، ساوه 16، خمین 15، کرج 15، اصفهان 14، سبزوار 14، اراک 12، نائین 12، بابل 11، بوشهر 11، بیرجند 11، همدان 11، دامغان 10، رفسنجان 10، و کرمان 10 امامزاده داشته‌اند («400‘5 مسجد»، 12). در دائرةالمعارف بناهای تاریخی در دورۀ اسلامی شمار امامزاده‌های ایران، بیش از 000‘4 گزارش شده است که در استانهای گوناگون پراکنده‌اند (ص 119). 
به‌طورکلی می‌توان گفت که در ایران کمتر شهری است که امامزاده‌ای نداشته باشد. امامزادگان مورد احترام مردم هستند و با آنکه برخی از امامزاده‌ها متعلق به روزگاری ناشناخته‌اند و هویت آنان چندان واقعی به نظر نمی‌رسد، اما در باور مردمی که به زیارت آنها می‌روند، دارای جایگاه هویتی بدون خدشه هستند (نک‍ : هیلنبراند، 23). 

نخستین آرامگاههای اسلامی

از دیرباز به حکم پاره‌ای اخبار، دوستداران و معتقدان بر روی آرامگاه امامزادگان، تنها سایبانی ساده برپا می‌کردند، اما به مرور چیزهایی بر آنها افزوده شد تا آنکه به گونۀ زیارتگاهی باشکوه درآمد (نک‍ : جعفریان، 1 / 231-234)؛ چنان‌که پس از درگذشت حضرت معصومه(ع) (201 ق / 816 م) در قم، نخستین بنایی که بر سر مزار ایشان ایجاد شد عبارت بود از سایبانی از بوریا که به وسیلۀ شیعیان بر روی قبر گذارده شد، اما پس از مدتی به تدریج به صورت زیارتگاهی شکوهمند درآمد (شهابی، 63). 
هیلنبراند (ص 24) نوشته است: آیین اسلام از ساختن هر گونه بنای یادبود بر روی آرامگاهها روی‌گردان بود و پیامبر اسلام(ص) سفارش کرده بود تا گورها هم‌سطح زمین باشند. این سخت‌گیری با سنت عمومی آداب تدفین میان اعراب آن زمان مغایرت داشت. شیون بسیار برای مرده، پاره کردن لباس، کندن موی سر و خراشیدن صورت و پاشیدن خاک و خاکستر بر روی عزاداران از اعمال رایج و شایع بود. پاره‌ای از این رسوم انعکاسی از فرهنگ ایران در دورۀ باستان بود (نک‍ : ویدن‌گرن، 64، 444-445، 465؛ نیز نک‍ : ثعالبی، 50-51؛ فردوسی، 1 / 282، 316-317). شیون و زاری برای سیاوش (قهرمان افسانه‌ای ایران)، گویی الگویی برای پیروان آیین تشیع در ایران شد (برای اطلاعات بیشتر دراین‌باره، نک‍ : ه‍ د، سیاوش). به این ترتیب آن سادگی که از سوی پیامبر(ص) توصیه شده بود، هم از طرف اعراب و هم از سوی ایرانیان نادیده گرفته شد (هیلنبراند، همانجا). در دو سدۀ نخستین اسلامی، گورها با قطعه‌ای چوب مشخص می‌شدند و یا آن را با سایبانی چادری یا چیزی مانند آن می‌پوشانیدند و هدف فراهم ساختن سایه برای فرد درگذشته بوده است؛ این سایه تفسیری از قرآن به شمار می‌رفت و یکی از برکات بهشت بود (همو، 25). 
با روی کار آمدن علویان در طبرستان و آل بویه (322- 448 ق / 934-1056 م) در غرب و جنوب ایران، آباد ساختن امامزاده‌ها مورد توجه قرارگرفت. در دورۀ سلجوقیانِ سنی مذهب، بزرگانی مانند مجدالملک وزیر شیعه (اواخر سدۀ 5 ق / 11 م) اقدامات بسیاری در این مورد انجام دادند. در دورۀ ایلخانان مغول (653-736 ق / 1255-1336 م) نیز این کار ادامه داشت. در روزگار صفویان (907- 1148 ق / 1501-1735 م) با رسمی شدن آیین تشیع در ایران، ساخت بناهایی بر آرامگاه امامان و امامزادگان رونق چشمگیری یافت و این اقدامات در دورۀ قاجاریه نیز ادامه پیدا کرد (دائرةالمعارف ... ، 120). 

برخی ویژگیهای مشترک امامزاده‌ها

امامزاده‌ها با امامان پیوند نسبی دارند. بسیاری از آنان از دیرباز، پس از شهادت یا درگذشت به مرگ طبیعی، در سرزمینهای گوناگون ایران آرمیده‌اند. همچنین آرامگاههای فراوانی از پاکان، نیکان و دانشمندان در اقصا نقاط ایران وجود دارند که همانند آرامگاههای امامزاده‌ها مورد احترام مردم‌اند، و توسط آنها زیارت می‌شوند. برخی آرامگاههای امامزادگان دارای تاریخی روشن و بنایی کهن با معماری ویژه هستند. اگرچه اصالت و نسب برخی دیگر روشن نیست، اما همۀ آنها در باور عامه و بر اساس روایتهایی که در میان پیروان امامزاده‌ها رواج دارد، نزد مردم حرمت فراوان دارند. بنای امامزاده‌ها نیز محل هنرنمایی هنرمندان در رشته‌های گوناگون هنری‌اند، مانند هنر آینه‌کاری، خاتم‌سازی، گچ‌بُری، نقاشی، طلاکاری، نقره‌کاری، ضریح‌سازی، کتیبه‌نویسی و خوش‌نویسی، که در کتیبه‌ها معمولاً به اصل و نسب امامزاده‌ها اشاره می شود ( امامزاده‌ها ... ، 1 / 13-14). 
هستۀ اصلی آرامگاههای امامزادگان، معمولاً از یک اتاق مکعب، مدور یا چندضلعی با سقفی از گنبد نیم‌دایره تشکیل شده است. در این اتاق که اصطلاحاً حرم نامیده می‌شود، مرقد در وسط و گاه در سرداب زیرزمین بنا قرار گرفته است و بر روی آن صحن، ایوان، رواق، گنبد، و در برخی موارد مناره ساخته شده است (دائرةالمعارف، همانجا). 
کمپفر که در نیمۀ نخست سده 12 ق / 18 م به ایران سفر کرده، نوشته است که دیوارهای داخلی امامزاده‌ها را با پارچه‌های قلمکار، و ضریح را با پارچه‌های ابریشمین سیاه یا سبز پوشانده‌اند و ضریح گاه پوششی از زری و حریر دارد. همو افزوده است که در امامزاده‌ها همواره چراغهایی روشن است که آنها را بیشتر با نقره ساخته و با هنرمندی بسیار مشبک کرده‌اند تا زمین و دیوار را روشن کنند. معمولاً پیرامون آرامگاهها را باغهای وسیع فرا گرفته و در آنجا، استخر، چاه، جویبار، باغچه و بوته‌های گل وجود دارد (ص 135-136). گاه کف اتاق مقبره‌ها پوشیده از فرش، و دیوارها به شمایل و زیارت‌نامه‌ها آراسته شده، و در جلو آن حیاطی است که در وسط آن حوضی قرار دارد که زائران در آن وضو می‌گیرند. معمولاً ایوانی چسبیده به حرم نیز دیده می‌شود که زائران کفشهای خود را در آنجا درآورده به کفشدار می‌سپارند و سپس به درون می‌روند (ماسه، II / 387-388). 

بناهای مذهبی ایران و پیوستگی آنها با تاریخ و معماری پیش از اسلام

مهرداد بهار بر این باور است که یکی از ویژگیهای آیینها و اسطوره‌ها آن است که برای دوام و بقای خود در هر دورۀ فکری ـ اجتماعی، رنگ محیط تازه را می‌پذیرند. در آثار تاریخی سده‌های نخستین اسلامی بسیاری از شخصیتهای آیین زردشتی، رنگ و نامِ اسلامی گرفتند، چنان که برخی از آثار تاریخی ایران باستان به نام قبر مادر سلیمان و یا تخت سلیمان نامیده شدند و یا بنیان پاره‌ای از آیینها و اعتقادات شیعیان ایران را می‌توان برگرفته از آیینهای مردم ایران باستان دانست (ص 214). ریچارد فرای نیز در عصر زرین فرهنگ ایرانی به اندیشه‌های عقلانی و ظاهر الصلاح زردشتیان برای پل بستن میان اعتقادات خود و مسلمانان اشاره می‌کند و می‌افزاید زردشتیان از سنت و آداب زیارت اهل قبور مسلمانان بهره بردند و با ملقب کردن برخی مکانهای مقدس و آتشکده‌هایشان به «پیر» آنها را از گزند دستبرد و ویرانی نگاه داشتند و مسلمانان نیز آرامگاههای پیرامون را مورد تقدس و احترام قرار دادند و بدین صورت جریان انتقال این مکانها از پیش از اسلام به دوران اسلامی مهیا شد (ص 140). 
باید دانست که از برخی آثار تاریخی و باستانی غیر ایرانی نیـز، در بعضی نقاط ایران سخن رانده شده که پس از اسلام، آنها هم احتمالاً نام و رنگ اسلامی پذیرفته و تبدیل به زیارتگاه شده‌اند، چنان که در شهر قزوین، از بقعه‌ای به نام «پیغمبریه یا چهار انبیا» یادشده که به آرامگاه چهار تن از پیامبران معروف است. نام آنها بر همه آشکار نیست و تنها برخی از خواص نامهایی از آنها ذکر کرده‌اند. بنا بر تذکرۀ یکی از دانشمندان این شهر به نام حاج سید تقی قزوینی، این پیامبران از انبیای بنی اسرائیل‌اند و نامشان: سلام، سلوم، سهولی و القیا است. این بقعه اکنون زیارتگاه عمومی و به ویژه زیارتگاه یهودیان است (گلریز، 1 / 673-674؛ نیز نک‍ : نورآقایی، npn.). 
برخی معماری آرامگاهی ایران را به دو گونۀ اساسی تقسیم کرده‌اند: نخست مقبره‌های برجی‌شکل و دیگر مقبره‌های چهارگوش گنبددار. آرامگاههای چهارگوش گنبددار بر معیار آتشکده‌های ساسانی یا چهارطاق بنا شده‌اند که گنبدی بر فراز آن قرار گرفته است. این نوع معماری سرمشقی آشکار برای آرامگاههای اسلامی ایران شد. نوع دیگر برجهای مقبره‌ای است که از اواخر سدۀ 4 ق / 10 م محبوبیتشان افزایش یافت و برج طغرل در ری و مهم‌تر از آن گنبد قابوس، آرامگاه قابوس بن وشمگیر (د 403 ق / 1012 م)، از نمونه‌های آن به شمار می‌رود (هیلنبراند، 30-32). 

گنبد، ایوان، مناره، بازمانده‌هایی از ایران پیش از اسلام

 بنا بر نوشتۀ دیز، اینکه گنبد در روزگاران پیش از اسلام در بنای آتشکده‌ها به کار می‌رفته، قطعی است. آتشکده‌های ایران را در ساختمانی چهارگوش از سنگ یا آجر می‌ساختند که در میان هر یک از ضلعهایش دری داشت و گنبدی بر روی 4 سکنج قرار می‌گرفت. ایوان به سرسرایی بسته اطلاق می‌شد، اما در معماری اسلامی همیشه به معنای فضایی به صورت درگاه و سرسرا ست. در دورۀ پیش از اسلام در انتهای ایوان کاخ و تخت شاهی قرار داشت و در روزگار پس از اسلام محراب جای گرفته است (ص 918-919). 
آرامگاههای گنبدپوش امامزاده‌ها امروزه از رایج‌ترین و مردمی‌ترین گونه‌های بناهای مذهبی در ایران به شمار می‌روند که مردم در بزرگداشت و احترام آنان می‌کوشند. بنای گنبدپوش به صورت آتشکده از ایران به آسیای میانه رفته و از آنجا به افغانستان راه پیدا کرده و در ساختمانهای بودایی مورد استفاده قرارگرفته است (همو، 922-923). 

باورهای مردم دربارۀ امامزاده‌ها

به غیر از نشانه‌های تاریخی از معماری امامزاده‌ها که یادآور سنتی کهن در ایران است، سفارش اولیای مذهبی بر زیارت امامزاده‌ها و توسل به امامان و فرزندان آنها جلوه‌ای دیگر از سنتها و آیینهای کهن است. در اینجا به اختصار از سخنان منسوب به پیامبر (ص) و امامان (ع) که به رفتن و زیارت آرامگاهها سفارش کرده‌اند و در متون مذهبی تشیع آمده است، اشاره می‌شود: 

الف ـ توصیه‌های بزرگان اسلامی برای رعایت حال امامزادگان

نوشته‌‌اند که از میان گروههایی که بزرگداشت آنان لازم است، سادات علوی هستند. از پیامبر (ص) روایت شده که فرموده‌اند: کسانی را که فرزندان مرا با دست، زبان یا مال خود کمک کنند، شفاعت خواهم کرد، و نیز فرموده‌اند که به فرزندان خوب من به خاطر خدا، و به بد آنها به خاطر من نیکی کنید (سبزواری، 13 / 393). همچنین روایت شده که محبت و مودت با اهل بیت، ازجمله اصول و ارکان دین اسلام است و هرکس خلاف این عقیده را داشته باشد، کافر و خارج از دین است و نیز کسی که بر دوستی دودمان پیامبر(ص) بمیرد، شهید و آمرزیده است و به بهشت خواهد رفت (مجلسی، 23 / 233). زیارت هر یک از سادات فاطمیه نیز مانند زیارت پیامبر (ص) و امامان (ع) است (همو، 43 / 58). 
بنا به تصریح دانشمندان شیعه، زیارت آرامگاههای امامزادگان مستحب است و دربارۀ زیارت آرامگاه حضرت معصومه (ع) روایت شده که هرکس او را زیارت کند، به بهشت خواهد رفت (ابن‌قولویه، 536). از قول حضرت رسول (ص) آمده است که جبرئیل به او گفته که خداوند از شهر «آبه» (نزدیک ساوه) مردانی خواهد آفرید که از تو و فرزندانت فرمان برند، ولایت و مودت شما بر آن شهر مبارک باد (قزوینی، 171). 

ب ـ بست‌نشینی در امامزاده‌ها

در گذشته مردم برای دادخواهی، و مجرمان، متهمان و مظنونان برای فرار از مجازات به مکانهایی به نام «بست» (ه‍ م) پناهنده می‌شدند. ورود به حریم بست و پناه گرفتن و اقامت موقت در آن را بست‌نشینی می‌گفتند. امامزاده‌ها از پناهگاههای بست‌نشینی به شمار می‌رفته‌اند. بزرگ‌ترین و مهم‌ترین بست‌نشینی در تاریخ ایران، در دورۀ نهضت مشروطیت پیش آمد. گروهی از ایرانیان در زمان مظفرالدین شاه (سل‍ 1313-1324 ق / 1895-1906 م) برای درخواست عدالتخانه در قم و سپس در بارگاه حضرت عبدالعظیم، به مدت یک ماه، بست نشستند. هنگامی که مردم در امامزاده‌ای بست می‌نشستند از تعقیب پلیـس و عوامل حکومتی مصون بودند (نک‍ : خالصی، 23). 

ج ـ نیروی ماوراءالطبیعی امامزاده‌ها

مردم اقصا نقاط ایران معجزه‌ها و اعمال مافوق طبیعی بسیاری را به امامزاده‌ها نسبت می‌دهند. در هر شهر و روستایی داستانها و روایتهای فراوانی دربارۀ شفای بیماران لاعلاج و رفع حوایج و مصائب مردم توسط امامزاده‌ها وجود دارد. نقل این معجزه‌ها و داستانهای مربوط به آن در ترویج سنت زیارت امامزاده‌ها مؤثر است. هرچند اوضاع و احوال اجتماعی هر دوره نیز بر کاهش یا افزایش چنین انگاره‌هایی تأثیرگذار است. مثلاً مردم در فین و اردهال، امامزاده علی بن محمد باقر (ع) را دارای نیروی ماوراءالطبیعی می‌دانند و کارهای شگفت‌انگیزی به او نسبت می‌دهند. به اعتقاد مردم این امامزاده توان انجام هرکاری را دارد. تأثیر او به دو صورت مثبت و منفی است؛ گاهی برای افراد خوش نیت سودرسان و گاه برای بدکاران زیان‌بار است. شفا دادن بیماران، برآوردن حاجت نیازمندان، گرداندن ماهیت اشیاء و برکت‌زایی از اثرات مثبت او ست و نیز خشم او بر انسان، سبب بدبختی، درماندگی و خواری می‌گردد (بلوکباشی، 87- 88). 
درهرحال، اعتقاد به نیروی معجزه‌گر امامزاده‌ها سبب شده است که مردم برای جلب رضایت آنها نذر و نیاز بکنند و یا با واسطه قرار دادن آنها میان خود و خدا یا میان خود و پیامبر و امامان تلاش کنند تا نیازها و خواسته‌های خود را برآورده سازند. پختن آش و خوراکهای مختلف با پخش نان و سبزی، خرما، میوه و جز آنها در میان زائران امامزاده‌ها یا نذر کردن برای تمیز و پاک کردن حرم و اطراف بارگاه امامزاده‌ها؛ یا 40 شب و روز اعتکاف و دعا کردن در امامزاده‌ها و جز آنها از جمله کارهایی است که زائران برای برآورده شدن حاجاتشان انجام می‌دهند. مثلاً مردم سیرجان برای برآورده شدن حاجت و شفای بیماران، نذرهایی برای امامزاده می‌کنند از جمله: با پای پیاده به زیارت می‌روند و بر می‌گردند، روزها و شبهایی در صحن امامزاده می‌مانند و قرآن می‌خوانند، برای روی ضریح پارچۀ ارزشمندی نذر می‌کنند، برخی شبها بیمار و نیازمند را به ضریح دخیل می‌بندند. برای حرم امامزاده فرشهای دستباف می‌آورند و به ضریح قفلی می‌زنند، کلید آن را گم می‌کنند و بر این باورند اگر نیازشان برآورده شود، قفل خود به خود باز می‌شود (مؤید، 331). 
در میان عشایر و کوچ‌روان نیز اعتقاد به امامزاده‌ها، بقاع پیرها و بزرگان و صوفیان و جز آنها رایج است و آنها نیز برای برآورده شدن حاجاتشان به آنها متوسل می‌شوند. مثلاً هنگامی که در مسیر حرکت ایل قشقایی امامزاده‌ای دیده می‌شود، دختران و زنان ایل، نیت کرده، دستمالی را 3 بار به سوی زنجیری که بر گنبد امامزاده آویزان است، پرتاب می‌کنند؛ اگر دستمال به قلاب سر زنجیر گیر کند و نیفتد، اطمینان می‌یابند که نیازشان برآورده خواهد شد. گاه نذرهای معتقدان به امامزاده‌ها شامل مهریه و شیربهای زنان نیز می‌شود. مثلاً قشقاییها وقتی دختر خردسالشان بیمار شود، بخشی از شیربهای او را نذر امامزاده می‌کنند و پس از شفا یافتن و هنگام ازدواج، پول آن را به متولی امامزاده می‌دهند (کیانی، 238، 241). 
به اعتقاد مردم امامزاده‌ها بی‌مرگ‌اند. بنا به گزارش ماسه مردم ایران بر این باورند که امامزاده‌ها نمی‌میرند. آنها در حالت خواب به سر می‌برند و همچنان سالم و دست نخورده، در آرامگاه خود آرمیده‌اند. همو افزوده است که وقتی سرکرده‌ای می‌خواست به میدان جنگ برود، یکی از جنگ‌ابزارهای خود را در امامزاده می‌گذاشت، چنان که هنوز هم در برخی از امامزاده‌ها، این سلاحها، آویزان مانده است (II / 388-400). 
از دیگر باورهای مربوط به امامزاده اینکه برای رفع چشم درد، باید چشمی از طلا یا نقره به زرگر سفارش داد و آن را نذر یکی از امامزاده‌ها کرد. این چشم باید به ضریح امامزاده کوبیده شود (شاملو، 1 / 824)؛ نیز زن و مردی که فرزند پسر می‌خواهند، باید به امامزاده‌ای نذر کنند، اگر حاجتشان برآورده گشت و صاحب پسری شدند، تا 7 سال نباید موی سر بچه را بچینند؛ همین‌که کودک 7 ساله شد، موهایش را چیده به وزن موها، چشم یا پنجۀ طلایی خریده و وقف امامزاده کنند. از دیگر باورهای مردم دربارۀ امامزادگان اینکه آنها هر شب به شکل نور درآمده و به دیدار یکدیگر می‌روند. روز روشن نباید در امامزاده شمع روشن‌کرد، این‌کار گناه دارد (همانجا). 
مردم خراسان یکی از راههای دفع خشک‌سالی و طلب باران را، ریختن یک سطل آب، در پاشنۀ در امامزادۀ محل می‌دانند (شکورزاده، 345). 
در افسانه‌های عامیانه آمده است که شهابهای ثاقب، امامزاده‌هایی هستند که به دیدن یکدیگر می‌روند. در آن هنگام هرکس هر نیتی بکند، برآورده می‌شود (هدایت، 173). 
مردم کوهمره سرخی در فارس بر این باورند که مسافرانی که به گردنه‌ای می‌رسند که از آنجا امامزاده‌ای پیدا ست، باید بایستند و به امامزاده تعظیم کنند و در آنجا سنگ‌چین بسازند. آنها این‌گونه گردنه‌ها را «گردنۀ زیارتی» می‌نامند (شهبازی، 154-155). 
لرستانیها معتقدند اگر کسی در خواب ببیند که به زیارت امامزاده‌ای رفته است، حتماً دو روز قبل، ثوابی کرده و یا روز بعد، خیری در پیش خواهد داشت (شادابی، 662). در گذشته برخی عقد و پیمانها نیز در امامزاده‌ها صورت می‌گرفت، زیرا مردم به دوام و پایداری پیمانهایی که در امامزاده‌ها بسته می‌شد، اعتقاد داشتند و نظارت و نگهبانی از پیمانها را به امامزاده واگذار می‌کردند؛ ازاین‌رو، کسانی که می‌خواستند خواهر خوانده یا برادر خوانده شوند، پیمان خواهری و برادری را در امامزاده‌ها می‌بستند. آقاجمال خوانساری دراین‌باره آورده است: دو خواهر خوانده، پس از تحویل سال، به امامزاده‌ای می‌رفتند و در حرم سوگند یاد می‌کردند که تا هنگامی که زنده هستند، از یکدیگر دست برندارند (ص 62). 
مجاورت و نزدیکی برخی گیاهان و اشیاء با پدیده‌های مقدس و محترم سبب سرایت ارزشهای مقدس‌گونه به اشیاء و گیاهان نیز می‌شود. دربارۀ امامزاده‌ها نیز چنین است؛ ازاین‌رو، غـالباً در محـوطه و فضای اطراف امـامزاده‌ها در ایـران درختـان تنومند و سرسبزی وجود داشته است که مورد احترام مردم قرار می‌گرفتند و مردم برای آن نوعی تقدس قائل بودند. گویی مردم علاوه بر دخیل بستن بر ضریح امامزاده‌ها، با دخیل بستن به این درختان نیز برای برآورده شدن حاجاتشان پای می‌فشردند و اطمینان خاطر بیشتری می‌یافتند که در آیندۀ نزدیک شاهد برآورده شدن نیازهایشان خواهند بود. از سویی دیگر رابطۀ معنادار مستقلی میان انسان و مجموعه‌ای از باورها و اعتقادات اسطوره‌ای در رابطه با درخت و گیاهان وجود دارد. در هر حال چه از لحاظ مجاورت درخت در ساحت قدسی یک امامزاده، چه به جهت خاستگاه اسطوره‌ای درخت و گیاه در فرهنگ ایرانی، نمونه‌های فراوانی از رفتارهای آیینی مردم ایران، در ارتباط با درختان مجاور امامزاده‌ها وجود دارد (برای اطلاعات بیشتر دربارۀ جایگاه معنوی و خاستگاه اسطوره‌ای درخت، نک‍ : ه‍ م). چنار امامزاده صالح تجریش بهترین شاهد این ادعا ست (نک‍ : ه‍ د، امامزاده صالح). مثل معروفی که در میان برخی مردم شهرها و روستاهای ایران رواج دارد، با این مضمون که «به احترام امامزاده درخت شمشاد (در برخی روایات متولی) او را هم زیارت می‌کنند» (نک‍ : رحیمیان، 67)، گواهی روشن است برآنچه دربارۀ تقدس برخی اشیاء مجاور امامزاده گفته شد. 

اصطلاحات و ضرب‌المثلها

بسیاری از اعتقادات و باورهای جالب مردم دربارۀ امامزاده‌ها و حتى شرح برخی آداب و رفتارهای مربوط با زیارت امامزاده‌ها را می‌توان در امثال و حکم به ویژه داستانهایی که برای هر یک از این امثال موجود است، بازیافت. 
در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌شود: «این امامزاده‌ای است که با هم ساختیم» (دربارۀ داستان این مثل، نک‍ : امینی، 69-71)؛ «از این امامزاده، کسی معجزه ندیده»، یعنی توقع نیکی از بدان، توقع سخاوت از بخیلان و توقع رحم از سنگدلان بیهوده است (شاملو، 1 / 264)؛ «اگر این امامزاده است، کور می‌کند که شفا نمی‌دهد»، دربارۀ شخص بی‌کفایتی می‌گویند که بود و نبودش برای مردم یکسان باشد (همو، 1 / 696)؛ «احترام امامزاده را متولی آن نگه می‌دارد»، به معنی این است که بزرگ یک جمع باید به افراد آن احترام گذارد تا دیگران نیز چنین کنند؛ «امامزاده تا معجزه نکند، کسی به زیارتش نمی‌رود»، برای آنکه کسی مورد احترام باشد، باید اثری وجودی از خود نشان دهد؛ «درِ امامزاده است، نه می‌شود کَند و نه می‌شود فروخت (سوزاند)»، این مثل برای فرد نالایقی گفته می‌شود که تنها به خاطر انتسابش به افراد ذی‌نفوذ، نمی‌توان مصونیت وی را نادیده گرفت (همو، 1 / 824-825). «امامزاده کسی را که برایش شمع روشن کرده می‌شناسد»؛ «امامزاده‌ای که معجزاتش بیشتر باشد، خواهانش هم بیشتر است»؛ «امامزاده خودش پیر دزدش را می‌شناسد»؛ «امامزاده و یک قندیل، منم، تو و یک مندیل»؛ «کاچی ریخته (روغن چراغ ریخته) را نذر امامزاده می‌کند» (ذوالفقاری، 1 / 400، 2 / 1393). 

مآخذ

 «5400 مسجد»، کیهان، تهران، دوشنبه 28 آبان 1352 ش، شم‍ 9111؛ آقاجمال خوانساری، محمد، عقاید النساء و مرآت البلهاء، به کوشش محمود کتیرایی، تهران، 1349 ش؛ ابن‌قولویه، جعفر، کامل الزیارات، به کوشش جواد قیومی، تهران، 1417 ق؛ امامزاده‌ها و تربت برخی از پاکان و نیکان، به کوشش حسن حبیبی و دیگران، تهران، 1388 ش؛ امینی، امیرقلی، داستانهای امثال، تهران، 1351 ش؛ بلوکباشی، علی، قالی‌شویان، تهران، 1380 ش؛ بهار، مهرداد، جستاری در فرهنگ ایران، به کوشش ابوالقاسم اسماعیل‌پور، تهران، 1386 ش؛ ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، به کوشش زُتنبرگ، پاریس، 1900 م؛ جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، قم، 1375 ش؛ خالصی، عباس، تاریخچۀ بست و بست‌نشینی، تهران، 1366 ش؛ دائرةالمعارف بناهای تاریخی در دورۀ اسلامی (بناهای آرامگاهی)، به کوشش محمدمهدی عقابی، تهران، 1376 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رحیمیان، حسن، فرهنگ زبانزدهای رامسر (سخت‌سر)، تهران، 1383 ش؛ سبزواری، محمد، جامع الاخبار، بیروت، 1413 ق / 1993 م؛ شادابی، سعید، فرهنگ مردم لرستان، به کوشش ابوالقاسم انجوی شیرازی، خرم‌آباد، 1377 ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، 1361 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شهابی، علی‌اکبر، تاریخچۀ وقف در اسلام، تهران، 1343 ش؛ شهبازی، عبدالله، ایل ناشناخته، تهران، 1366 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1368-1370 ش؛ قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، 1331 ش؛ کمپفر، ا.، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1363 ش؛ کیانی، منوچهر، سیه چادرها، تهران، 1371 ش؛ گلریز، محمدعلی، مینودر، قزوین، 1368 ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ مؤید محسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ ویدن گرن، گئو، دینهای ایران، ترجمۀ منوچهر فرهنگ، تهران، 1377 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1311 ش؛ هیلنبراند، ر.، «مقابر»، معماری ایران، ترجمۀ کرامت‌الله افسر، به کوشش محمدیوسف کیانی، تهران، 1366ش؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.