اندخوی
اَنْدْخوی، یا اندخود، شهری در استان فاریاب در شمال غربی افغانستان. این شهر در °65 و ´6 طول شرقی و °36 و ´57 عرض شمالی در حاشیۀ صحرای قراقوم و كنار آب اندخوی واقع شده است.
در متون تاریخی و جغرافیایی نام آن به صورت نخذ (طبری، 7/ 94)، اَنْخذ (اصطخری، 270)، اندخُذ (ابنحوقل، 2/ 443؛ ادریسی، 1/ 479)، انتخذ و اندخو ( حدود العالم، 309، 599)، و اندخوذ (مقدسی، 347؛ سمعانی، 1/ 360) هم آمـده است (نیز نک : منهاج، 1/ 308؛ ابن اثیر، 12/ 186). كهنترین یادكرد از این شهر به صورت نخذ، از سدۀ 2ق/ 8م است كه طبری در وقایع سال 116ق/ 734 م از آن نام میبرد (همانجا). در سدۀ 4 ق/ 10 م رستاق انخذ جزو منطقۀ جوزجان و مركز آن اشترج، شهر كوچكی در بیابان بود كه 7 قریه داشت (اصطخری، 271؛ نیز نک : ابنحوقل، 2/ 429).
اهمیت اداری این شهر پس از دورۀ مغولان بوده (حافظ ابرو، 1/ 193، جم )، و گاه خود حكومت مستقلی داشته است (میرخواند، 6/ 570، 594، 7/ 204؛ ابوبكر طهرانی، 302). ظاهراً از دورۀ غوریان (در سدۀ 6 ق/ 12 م) به دور شهر حصاری بسیار استوار كشیده بودند (ابن اثیر، 12/ 187؛ جوینی، 2/ 57). در دورۀ صفویه نیز خندقی پر آب به دور آن بود و شاه عباس اول برای فتح آن 10 هزار تفنگ و 300 توپ و بادلیج به كار انداخت (هدایت، 8/ 338). اهمیت این شهر در آن زمان چنان بود كه اسكندربیك منشی مینویسد: «هرگاه قلعۀ اندخود در میان باشد، آمد و شد از خراسان به اردوی معلى ]در بلخ[ دشوار خواهد بود» (ص 621). حصار اندخوی پس از فتح شهر خراب شد (همو، 629؛ هدایت، 8/ 342). با این حال، حصار بر پا شدۀ بعدی، آن قدر اهمیت داشت كه رضاقلی میرزا پسر نادرشاه در 1149ق/ 1736م پس از گشودن آن فتح نامهای صادر كرد (محمدكاظم، 2/ 574-575). حصار دیگربار در زمان یار محمدخان در 1256 ق/ 1840 م خراب شد (وامبری، 314). شهر جدید در نزدیكی شهر مخروبۀ قدیم بنا نهاده شده است ( ایرانیكا، II/ 26).
بنابر گفتۀ اصطخری در سدۀ 4ق/ 10م ساكنان اندخوی اكرادی بودند كه در اطراف آن گوسفند و شتر میچرانیدند (همانجا؛ نیز نک : ابن حوقل، 2/ 443)، اما به گفتۀ مینورسكی اصطلاح كرد به طور كلی به صحرانشینان اطلاق میشده است (ص 311). تا زمان تیمور مردم آن سرزمین فارسی زبان بودند (كلاویخو، 202)، ولی حكومت آن به دست ارلاتها و نایمانها بود ( منتخب ... ، 117، 197؛ خواندمیر، 3/ 381). پس از فتح اندخوی توسط قوای شاه عباس اول صفوی، مردم آن به خراسان و عراق كوچانده شدند (اسكندربیك، 628) و پس از تصرف آن توسط افشاریان، قوم بیات و افشار در آنجا اسكان یافتند (محمد كاظم، 2/ 483؛ استرابادی، 273؛ شیروانی، 119). در سدۀ 13ق/ 19م بیشتر جمعیت شهر و منطقه از تركمنها بودند كه با ازبكها و تاجیكها اختلاط یافتند، اما شمار تاجیكها خیلی كمتر بود (وامبری، 314، 385). در 1281 ق/ 1864 م جمعیت شهر حدود 15 هزار نفر بود (همو، 314) و در 1335 ش/ 1956 م به حدود 30 هزار (تركمن، پشتون، تاجیك، هزاره و ازبك) رسید ( دائرةالمعارف ... ، 3/ 931؛ ایرانیكا، همانجا). اكنون 58 هزار تركمن و ازبك در این شهر زندگی میكنند (دولتآبادی، 74). تجارت این شهر از قدیم پوست و پشم گوسفند و شتر بوده است و گوسفند قره گل در آنجا پرورش مییابد (ابن حوقل، نیز دائرةالمعارف، ایرانیكا، همانجاها). از آثار تاریخی شهر میتوان بقعۀ بابا شكرالله ابدال، بقعۀ باباسنکو و زیارت چهارده معصوم را نام برد ( دائرةالمعارف، همانجا؛ EI2).
مآخذ
ابن اثیر، الكامل؛ ابن حوقل، محمد، صورة الارض، لیدن، 1939 م؛ ابوبكر طهرانی، دیار بكریه، به كوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، 1356 ش؛ ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، قاهره، 1972 م؛ استرابادی، مهدی، جهانگشای نادری، به كوشش عبدالله انوار، تهران، 1341 ش؛ اسكندربیك منشی، عالمآرای عباسی، تهران، 1334 ش؛ اصطخری، ابراهیم، مسالك الممالك، لیدن، 1927 م؛ جوینی، عطاملك، تاریخ جهانگشای، به كوشش محمد قزوینی، لیدن، 1334 ق/ 1916 م؛ حافظ ابرو، عبدالله، زبدة التواریخ، به كوشش كمال حاج سیدجوادی، تهران، 1372ش؛ حدود العالم، به كوشش و. مینورسكی و دیگران، تهران 1372ش؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، به كوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1362ش؛ دائرةالمعارف آریانا، كابل، 1335 ش/ 1956 م؛ دولتآبادی، بصیراحمد، شناسنامۀ افغانستان، قم، 1371 ش؛ سمعانی، عبدالكریم، الانساب، حیدرآباد، 1402ق/ 1982م؛ شیروانی، زینالعابدین، بستان السیاحه، تهران، 1315 ق؛ طبری، تاریخ؛ كلاویخو، روی، سفرنامه، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، 1337 ش؛ محمدكاظم، عالمآرای نادری، به كوشش محمد امین ریاحی، تهران، 1364 ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، لیدن، 1906 م؛ منتخب التواریخ معینی، منسوب به معینالدین نطنزی، به كوشش ژان اوبن، تهران 1336 ش؛ منهاج سراج، طبقات ناصری، به كوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1328 ش/ 1949 م؛ میرخواند، محمد بن خاوندشاه، روضة الصفا، تهران، 1339 ش؛ مینورسكی، و.، حواشی بر حدود العالم (هم )؛ وامبری، آرمینیوس، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوریان، تهران، 1365 ش؛ هدایت، رضاقلی، ملحقات تاریخ روضة الصفای ناصری، تهران، 1339 ش؛ نیز: