اورامان
اورامان، سرزمینی كوهستـانی بـه طول 70 كمـ در غرب كردستان ایران كه از جنوب درۀ شیلر تا رود سیروان كشیده شده است (مخبر، 126؛ رزمآرا، 48؛ قس: ایرانیكا، نیز EI2 كه طول آن را 50 كمـ آوردهاند).
این سرزمین از سختترین و نامرتبترین كوهستانها تشكیل شده كه بخش شمالی آن اندكی بازتر است (رزمآرا، همانجا). منطقۀ كوهستانی اورامان دارای قلههایی به ارتفاع بیش از دو هزار متر است. ارتفاع بلندترین قلۀ این كوهستان را 985‘2 متر نوشتهاند ( ایرانیكا).
اورامان كه اكنون در تقسیمات كشوری به دو استان كردستان و كرمانشاه تعلق دارد، شامل قسمتهایی به نام اورامان دزلی، اورامان لهون، اورامان تخت و رزاب است. ارتفاعات شاهو كه از شمال باختری روانسر آغاز شده است، تا مرز غربی ایران امتداد دارد و اورامان را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم میكند كه قسمت شمالی آن اورامان تخت و قسمت جنوبی آن اورامان لهون است. اورامان دزلی در میان این دو اورامان واقع شده، و شامل بخش كوهستانی آن است (كوكلان، 106). این ناحیۀ كوهستانی دارای دو گذرگاه به نامهای دربند كلوی به طول 12 كمـ و دزلی حدود 10 كمـ است (رزمآرا، 48-50). اورامان تخت و رزاب اكنون از دهستانهای بخش سروآباد شهرستان مریوان استان كردستان به شمار میآیند ( فرهنگ اجتماعی ... ، «1/ 29»؛ سازمان تقسیمات ... ، 41). اورامان لهون، شامل دو دهستان جنوبی و شمالی است. اورامان لهون جنوبی تابع بخش مركزی، و اورامان لهون شمالی تابع بخش نوسود شهرستان پاوه در استان كرمانشاه است ( فرهنگ آبادیها ... ، هشت ـ نه).
طوایف كرد منطقۀ اورامان اینهاست: بهرام بیگی، حسن خانی، مصطفى سلطانی، فتحعلی بیگی، میران بیگی، كهنهپوش و كانی سانی (میرنیا، 117- 118؛ سعیدیان، 1038).
گفته شده كه نام اورامان از یكی از سرودههای دینی زردشتیان گرفته شده است ( جغرافیا ... ، 405؛ افشار، 2/ 1519). مردم اورامان گویش خاصی دارند كه به گویش گورانی نزدیك است (اُرانسكی، 311؛ نیكیتین، 372؛ سلطانی، 266).
در 18ق مسلمانان درصدد فتح این سرزمین برآمدند. سپاهیان عرب به فرماندهی عبدالله بن عمر و ابوعبیدۀ انصاری راهی شهر زور در كنار اورامان شدند و از رود سیروان گذشتند. در نخستین حمله ابوعبیدۀ انصاری كشته شد و جسد وی را در دامن كوهی در كنار شهر زور به خاك سپردند كه هم اكنون آن ناحیه را اباعبیده مینامند. عبدالله ابن عمر پس از پیروزی، مسجد بزرگی در آن منطقه بنا كرد (همو، 52).
اورامان جنوبی محل ظهور سلطان سهاك، بنیانگذار مسلك اهل حق بوده است. گویا نام وی سلطان اسحاق بوده است و برخی او را سهاك و یا صحاك نامیدهاند (همو، 266؛ دایرةالمعارف ... ، 2/ 611). مدفن او در همان مكان است. وی اركان مسلك اهل حق را در اورامان در محلی با نام «پردیور» معین نمود و به همین سبب، در زبان كردیِ اورامی آنجا را «بیابس پردیوری» مینامند (نک : همان، 2/ 610-614، 3/ 655-662).
مآخذ
اُرانسكی، ا. م.، مقدمۀ فقه اللغۀ ایرانی، ترجمۀ كریم كشاورز، تهران، 1358 ش؛ افشار سیستانی، ایرج، كرمانشاهان و تمدن دیرینۀ آن، تهران، 1371ش؛ جغرافیای كامل ایران، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1366 ش؛ دایرةالمعارف تشیع، به كوشش احمد صدر حاج سیدجوادی و دیگران، تهران، 1368-1371 ش؛ رزمآرا، علی، جغرافیای نظامی كردستان، تهران، 1320 ش؛ سازمان تقسیمات كشوری جمهوری اسلامی ایران، وزارت كشور، تهران، 1376 ش؛ سعیدیان، عبدالحسین، دایرةالمعارف سرزمین و مردم ایران، تهران، 1360 ش؛ سلطانی، محمدعلی، جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل كرمانشاهان، تهران، 1370ش؛ فرهنگ آبادیهای كشور، سرشماری عمومی كشاورزی (1367 ش)، استان باختران، مركز آمار ایران، تهران، 1369 ش؛ فرهنگ اجتماعی دهات و مزارع، استان كردستان، جهاد سازندگی، تهران، 1363ش؛ كوكلان، جغرافیای نظامی ایران، تهران، 1333ش؛ مخبر، محمدعلی، مرزهای ایران، تهران، 1324ش؛ میرنیا، علی، ایلها و طایفههای عشایری كرد ایران، تهران، 1368 ش؛ نیكیتین، واسیلی، كرد و كردستان، ترجمۀ محمد قاضی، تهران، 1366 ش؛ نیز:
EI2; Iranica.
عنایتالله رضا
اسناد اورامان
3 سند معامله را كه بر پوست آهو نوشته شده است، در اورامان كردستان یافتهاند. این چرم نوشتهها كه در غاری در كوه سالان یافت شده، از 1913م در موزۀ بریتانیا نگهداری می شود (نیبرگ، 182؛ ایرانیكا). از این 3 سند دو تا تاریخ سلوكی، برابر با 88 یا 87 قم و 22 یا 21 قم دارد و به زبان و خط یونانی است. در پشت یكی از آنها چند كلمه به زبان و خط پارتی نوشته شده كه خلاصۀ متن یونانی است (تفضلی، 77). این اسناد مربوط به فروش نیمی از تاكستانی به نام «دادبَكان» از روستای «كُپانیس» است كه شاید همان روستای فعلی «كُپی» در قره داغ واقع در غرب شهرزور باشد ( ایرانیكا). سند سوم به زبان و خط پارتی و از سدۀ 1م است (نک : ایرانیكا: 33م؛ تفضلی، همانجا: 52-53 م). این سند دارای 8 سطر، و سطرهای هفتم و هشتم تكرار مطالب اصلی آن است (نیبرگ، 187) و مربوط به فروش نیمی از یك تاكستان می شود كه پاتَسپَك، پسرتیرِن، آن را به اَویل، پسر بَشنین، فروخته است. در این سند، علاوه بر نام فروشنده و خریدار، نام چند شاهد نیز آمده است ( ایرانیكا).
مآخذ
تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به كوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376 ش؛ نیز: