ایوب
اَیّوب، پیامبری از ذریۀ اسحاق نبی كه صبر و بردباری او در مقابل بلایا شهرت بسیار دارد و در قرآن كریم نیز با همین صفت ستوده شده است.
نام ایوب 4 بار در قرآن كریم ذكر شده، و در این آیات از دعای ایوب و اقرار به رحمت الٰهی نزد پروردگار و اجابت آن از جانب باری تعالى، بازگرداندن خاندان ایوب به وی به خواست خداوند، امر آفریدگار در عمل به سوگند و یادكرد شكیبایی او سخن رفته است (نساء/ 4/ 163؛ انعام/ 6/ 84؛ انبیاء/ 21/ 83-84؛ ص/ 38/ 41-44). دانستههای ما از داستان ایوب نبی كه مبتنی بر روایات و تفاسیر اسلامی و مقایسۀ آنها با روایت عهد عتیق است، نشان میدهد كه در قرآن كریم تنها بخشی از زندگی این پیامبر مورد توجه بوده است. از سوی دیگر به نظر میرسد طرح داستان در قرآن كریم كه به ویژه در دو سورۀ مكی انبیاء و ص یاد شده، نشان از آگاهی مكیان از داستان ایوب دارد و این پیش آگاهی، نیاز به بیان مشروح داستان را از میان برداشته است. با توجه به وجود نام ایوب در انساب عرب پیش از اسلام، باید گفت كه ورود نام ایوب به میان اعراب (ابوالفرج، 2/ 18) بیگمان همراه با قصص او و بار فرهنگی آن صورت گرفته است.
برپایۀ روایات اسلامی كه بیشتر آنها منقول از وهب بن منبه و كعبالاحبار است، ایوب در سرزمین شام در محلی به نام بَثنَه میزیست و پس از بالغ بن بعور (شاید بلعم بن باعور) بر بنیاسرائیل ریاست یافت (نك : یعقوبی، 1/ 206). نسب وی را ایوب بن موص بن رازح (یا رغویل) ابن عیص بن اسحاق آوردهاند (نك : ابن قتیبه، 42؛ طبری، تاریخ، 1/ 322). همسر او را كه با نامهایی چون الیا، لیا و رحمه (رحیمه) خوانده شده، دختر یعقوب نبی یا لوط گفتهاند (نك : ابنقتیبه، همانجا؛ قمی، 2/ 210-211؛ طبری، همانجا) و گاه دختر لوط مادر او دانسته شده است. پدر ایوب هم مردی دیندار و بر آیین ابراهیم (ع) شمرده شده است. ایوب خود نیز شخصی صالح و موحد بوده، و با تضرع و سجده به درگاه باری تعالى، پیوسته از الطاف و نعمتهایی كه خداوند به او ارزانی داشته، شكرگزار بوده است (ابن قتیبه، همانجا؛ مقدسی، 3/ 72).
ابلیس كه برپایۀ برخی از روایات در آن روزگار هنوز در آسمانها راه داشته (نك : ابن بابویه، 1/ 75)، بر این معنی حسد برد و گفت كه این شكرگزاریهای ایوب نه از سر صدق، بلكه از آن روست كه بهترین نعمتهای الٰهی را در اختیار دارد. آنگاه از خداوند اجازه خواست تا بر اموال و خاندان و جسم ایوب تسلط یابد و با امتحانی وی را بیازماید. خداوند برای آشكار شدن صدق ایوب خواستۀ ابلیس را اجابت كرد و او نیز نخست اموال و سپس خاندان ایوب را از میان بُرد و آنگاه بیماری غریبی بر تن او بیفكند، چنانكه سر تا پای او را فرا گرفت. از این پس مردم شهر از ایوب روی برگردانیدند و برای جلوگیری از شیوع بیماری، او را از شهر بیرون كرده، در مكانی ناشایست جایش دادند؛ اما همسرش هرگز دست از او بازنداشت و به پرستاریش همت گماشت. گویند در همین دوره، 3 تن از ایمان آورندگان به ایوب نزد وی آمدند و ابتلای آن پیامبر به شداید و بیماری سخت را سزای اعمال او و عقوبتی از سوی خداوند یاد كردند و این امر ایوب را سخت رنجاند (قس: احمد ابن حنبل، الزهد، 55-56؛ راوندی، 140-141).
بیماری درازمدت، پرستش و حمد و ثنای پروردگار را از یاد ایوب نبرد و با صبری شگفت در برابر بلایا، ابلیس را بیش از پیش نومید كرد. پس ابلیس راهی دیگر اندیشید و بارها كوشید تا همسر ایوب را بفریبد، اما هر بار ناكام ماند؛ سرانجام در كسوت انسانی زمینی با او به گفتوگو پرداخت و او را واداشت تا در برابر قرص نانی، موهای خود را بفروشد. ایوب چون دانست كه همسرش به نیرنگ ابلیس گرفتار شده، عنان از كف بداد و به درگاه پروردگار بنالید و سوگند یاد كرد كه او را به صد چوب تنبیه نماید. پروردگار از پسِ نالۀ ایوب بلایایی را كه برای آزمودن صبر و ایمان ایوب، بر او نازل شده بود، قطع كرد و فرمان داد تا ایوب از آبهایی كه در زیر پای او جاری میگردد، بخورد و تن خود را در آن بشوید (دربارۀ چشمه، نك : شیخ طوسی، 8/ 568؛ زمخشری، 4/ 97؛ برای نشانههای وجود چشمه و نیز قبر ایوب در شام، نك : مسعودی، 1/ 60؛ یاقوت، بلدان، 2/ 645، ادبا، 5/ 228؛ فضلالله، 191). ایوب چنین كرد و سلامت خویش بازیافت و همه چیز به حال سابق بازگشت (برای اقوال مفسران، نك : شیخ طوسی، 7/ 271، 8/ 568؛ مقدسی، 3/ 73؛ سیوطی، 5/ 654-656)؛ آنگاه ایوب برای اجرای سوگند خویش به دستور آفریدگار، صد شاخۀ باریك چوب را به هم بست و یك بار آن را به آهستگی بر پیكر همسر خود فرود آورد تا سوگندش راست آید (برای داستان، نك : قمی، 2/ 210-212؛ طبری، تاریخ، 1/ 322 بب ، نیز تفسیر، 17/ 42- 58، 23/ 106- 109؛ جویری، 133 بب ؛ ثعلبی، 135 بب ؛ نیشابوری، 254 بب ؛ بغوی، 4/ 68 بب ).
گفته شده است كه ایوب 93 سال بزیست و هنگام وفات فرزندش را وصی خود قرار داد، پروردگار نیز به پسرش بِشر كه برخی او را ذوالكفل دانستهاند، نبوت عطا فرمود (نك : طبری، تاریخ، 1/ 324-325؛ ابن عساكر، 264).
داستان ایوب نبی، بهعنوان پیامبری از بنی اسرائیل، بهگونهای بسیار مفصل در بخشی از عهد عتیق تحت عنوان «سفر ایوب» و سپس در رسالههایی از تلمود آمده كه شباهتهایی میان آنها و سخن مفسران اسلامی وجود دارد. از این دست همخوانیها جز كلیاتی كه ذكر شد، میتوان به موضوعاتی همچون چگونگی مبتلا شدن او توسط ابلیس (قس: سفر ایوب، باب 5) و مدت ابتلای ایوب (قس: همان، باب 12) اشاره كرد (نیز نك : «بابا باترا»، 15a-15b؛ برای بررسیهای مقایسهای، نك : سیدرسكی، 71؛ بوگرت، 322).
از میان مطالب گوناگون در قصص ایوب نبی، موضوع سوگند او و عملی كردن آن به گونهای كه گزندی به همسرش نرسد، به عنوان یك روش فقهی نخست توسط حضرت رسول (ص) مورد توجه قرار گرفت و سپس برخی از بزرگان فقها، به آن تمسك جستند (مثلاً نك : زمخشری، 4/ 98؛ طبرسی، 7/ 746؛ سیوطی، 6/ 196). همچنین غسل ایوب در چشمهای كه اشارت آن در قرآن كریم نیز آمده، توجه اصحاب حدیث را به خود جلب كرده است، و به ویژه دربارۀ استتار به هنگام غسل بدان تمسك جستهاند (نك : احمد بن حنبل، مسند، 2/ 314؛ بخاری، 1/ 73-74؛ نسایی، 1/ 201؛ نیز حمیدی، 2/ 457).
بخشی از قصص ایوب نبی توجه متكلمان اسلامی را هم جلب كرده است، از آن جمله ابتلای این پیامبر به مصائب و محنتها و امراض گوناگون و طرح چون و چرا دربارۀ آنهاست. متكلمان با توجه به اعتقاد اسلامی دربارۀ عصمت پیامبران و عدم امكان صدور گناه از سوی آنها، این سختیها را آزمایشی الٰهی، و نه عقابی از سوی پروردگار ذكر كردهاند (مثلاً نك : سید مرتضى، 90-91؛ ابنبابویه، 1/ 75؛ شیخ طوسی، 7/ 271؛ فخرالدین، عصمة ... ، 63، تفسیر، 21/ 208- 209).
شكیبایی در بلا و رنج و پایداری در ستایش پروردگار كه در آیات قرآنی و روایات و تفاسیر بارزترین وجه شخصیت ایوب به شمار آمده، مورد توجه گروههای مختلف از نویسندگان مسلمان بوده، و حتى صبر ایوب به سان ضربالمثلی در ادب فارسی و عربی رواج داشته است (مثلاً نك : جاحظ، 2/ 246-247؛ بلاذری، 1/ 175؛ ابن عبدربه، 3/ 224؛ ابولیث، 92؛ زمخشری، همانجا؛ یاحقی، 114-115). صوفیه نیز با توجه به اینكه یكی از مراحل سیر و سلوك، صبر و رضاست، به آیات مربوط به قصص ایوب و بردباری و صبر او توجهی خاص داشته، در آثار خود از آن سود جستهاند (مثلاً نك : هجویری، 27، 45؛ قشیری، 286؛ ابن عربی، رسائل، 123؛ خلاصه ... ، 281-282).
در میان متفكران صوفیه، حتى كسی چون ابن عربی، بخشی از فصوص الحكم خود را به ایوب نبی اختصاص داده است (ص 170-175). برخی از صوفیه نیز با نگاهی نمادین به موضوع ابتلای ایوب، علت بیماری او را بُعد از خداوند دانستهاند، حال آنكه برخی دیگر رنجش نهفتۀ ایوب در آیۀ 83 از سورۀ انبیاء (21) را، به سبب بیم او از قطع بیماری و یافتن سلامت و در نتیجه، بُعد از خداوند و محرومیت از وصل ذكر كردهاند (نك : روزبهان، 386؛ ابن عربی، رسائل، همانجا).
مآخذ
ابن بابویه، محمد، علل الشرائع، به كوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، 1385ق/ 1966 م؛ ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به كوشش احمد امین و دیگران، بیروت، 1402 ق/ 1982 م؛ ابن عربی، محییالدین، رسائل (ده رسالۀ مترجَم)، به كوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1367 ش؛ همو، فصوص الحكم، به كوشش ابوالعلاء عفیفی، بیروت، 1400 ق/ 1980 م؛ ابن عساكر، علی، تاریخ مدینة دمشق، عمان، دارالبشیر؛ ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1960 م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بولاق، 1285ق؛ ابولیث سمرقندی، نصر، تنبیه الغافلین، دهلی، كتابخانۀ اشاعة الاسلام؛ احمد بن حنبل، الزهد، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ همو، مسند، قاهره، 1313 ق؛ بخاری، محمد، صحیح، استانبول، 1981 م؛ بغوی، حسین، معالم التنزیل، قاهره، 1405 ق/ 1985 م؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به كوشش محمد حمیدالله، قاهره، 1959 م؛ ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، بیروت، المكتبة الثقافیه؛ جاحظ، عمرو، الحیوان، به كوشش عبدالسلام هارون، قاهره، 1357 ق؛ جویری، محمد، تاریخ الانبیاء، تهران، علمی؛ حمیدی، عبدالله، المسند، به كوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، 1380 ق؛ خلاصۀ شرح تعرّف مستملی بخاری، به كوشش احمدعلی رجایی، تهران، 1349 ش؛ راوندی، سعید، قصص الانبیاء، به كوشش غلامرضا عرفانیان، مشهد، 1409 ق؛ روزبهان بقلی، شرح شطحیات، به كوشش هانری كربن، تهران، 1344 ش؛ زمخشری، محمود، الكشاف، بیروت، دارالكتاب العربی؛ سیدمرتضى، علی، تنزیه الانبیاء، نجف، 1380ق؛ سیوطی، الدر المنثور، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ شیخ طوسی، محمد، التبیان، به كوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، به كوشش هاشم رسولی محلاتی و فضلالله یزدی طباطبایی، بیروت، 1408 ق/ 1988 م؛ طبری، تاریخ؛ همو، تفسیر؛ عهد عتیق؛ فخرالدین رازی، التفسیر الكبیر، قاهره، المطبعة البهیه؛ همو، عصمة الانبیاء، قم، منشورات كُتبی نجفی؛ فضلالله بن روزبهان، مهماننامۀ بخارا، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، 1355ش؛ قرآن كریم؛ قشیری، عبدالكریم، رسالۀ قشیریه، ترجمۀ كهن فارسی، به كوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، 1367 ش؛ قمی، علی، تفسیر، نجف، 1387 ق؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به كوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385 ق/ 1965 م؛ مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، به كوشش كلمان هوار، پاریس، 1901 م؛ نسایی، احمد، سنن، قاهره، 1348 ق؛ نیشابوری، ابراهیم، قصص الانبیاء، به كوشش حبیب یغمایی، تهران، 1340 ش؛ هجویری، علی، كشف المحجوب، به كوشش و. ژوكوفسكی، تهران، 1371ش؛ یاحقی، محمدجعفر، فرهنگ اساطیر، تهران، 1369ش؛ یاقوت، ادبا؛ همو، بلدان؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، 1379 ق/ 1960 م؛ نیز: