بجنورد
بُجْنورْد، شهرستان و شهری در استان خراسان.
شهرستان بجنورد
این شهرستان در متنىالیه شمال غربی خراسان واقع شده (اطلس...، 86)، و از شمال به طول 197 کـﻤ (سیدیزاده، 4) با کشور ترکمنستان و از شرق با شهرستان شیروان، از جنوب شرقی با شهرستان اسفراین و از جنوب به شهرستان جاجرم، واز غرب با شهرستان کلاکه (استان گلستان) محدود است (نقشه...).
شهرستان بجنورد تا پیش از دگرگونیهایی که در 1376ش در تقسیمات کشوری به عمل آمد، 245‘17 کـﻤ2 مساحت (جغرافیا...، 1/ 621) و بالغبر 321‘415 نفر جمعیت داشت (سرشماری...، شانزده)، اما در این سال، نخست بخش جاجرم که به سطح شهرستان ارتقا یافته بود، مشتمل بر بخشهای دشتکوه و مرکزی، از شهرستان بجنورد منتزع گردید (مجموعه قوانین، 1376ش، ص 146) و سپس در 1379ش بخش مانه و سملقان با مرکزیت آشخانه به شهرستان تبدیل گردید (همان، 1379ش، ص 1867) و در نهایت جمعیت این شهرستان در 1380ش به 265‘299 نفر، و مساحت آن به 560‘6 کـﻤ 2 کاهش یافت (نامۀفرمانداری...) و امروزه بخشهای راز و جرگلان (582‘50 نفر) گرمخان (357‘29نفر) و مرکزی (584‘61 نفر) جزو قلمرو دارای این شهرستان به شمار میرون (همانجا).
موقعیت اجتماعی
بجنورد و آبادیهای تابع آن بر دامنههای شمالی آلاداغ تکیه دارند (اطلس...، 84) که به صورت دنبالۀ کوههای البرز به طول 170 کـﻤ و با جهتی شمال غربی- جنوب شرقی در خراسان پیش میرود. مهمترین رودخانهۀ شهرستان بجنورد، اترک است که از بلندیهای خاور قوچان سرچشمه گرفته، به سوی شمال باختری جریان مییابد و پس از عبور از شهرستانهای قوچان و شیروان وارد شهرستان بجنورد میگردد و در مسیر خود از خاور شهر بجنورد میگذرد (جعفری، 102). در نواحی کوهستانی منطقه، جنگلهای پراکنده، غالباً به صورت غیرانبوه دیده میشود (افشار، 2/ 979).
پیشینۀ تاریخی
درۀ رود اترک، در اواخر هزارۀ 2 قم نقش بسزایی در شکلگیری مراکز جمعیتی ایفا کرده است. اقوام هند و اروپایی هنگامی که از خاستگاههای خود به داخل ایران سرایز شدند، چه بسا کرانههای اترک را برای اقامت اختیار کردند و شاید بتوان بسیاری از شهرها و آبادیهای دورههای اشکانی و ساسانی را در زیر لایههای آثار درون اسلامی محدودۀ بجنورد جستوجو کرد (ﻧﻜ : سیدیزاده، 22). قدر مسلم این است که در دوران هخامنشی، سرزمین بجنورد، بخشی از ساتراپنشین پارت محسوب میشده است (مجموعه مقالات...، 65) و احتمال دادهاند که مرکز حکومت اشکانیان، پیش از شهر صد دروازه (دامغان) در ناحیۀ بجنورد یا قوچان بوده است (پیرنیا، 3/ 2642). در تقسیمات دوران بسط فرمانروایی پارتیان، بجنورد در ناحیۀ آستاوانه یا آستانه قرار داشته است (مشکور، 1/ 145). بعدها در دوران اسلامی به نامهای چرمقان (چرمغان) و جرمگان (جرمکان) برمیخوریم که گاه به عنوان شهری از اعمال نِسا (مقدسی، 2/ 436) و گاه همچون شهرکی از توابع نشابور نام بردهمیشد (حدودالعالم، 90) و جرمغان همانجاست که اکنون مرکز شهرستان بر خرابههای باستانی آن بنیاد یافته است و قدمت آن به دوران پیش از اسلام میرسد (سیدیزاده، 96).
تبارشناسی
ساکنان بومی خراسان غالباً از تبار اقوامی بودهاند که به زبانهای ایرانی سخن میگفتهاند (ﻧﻜ : تفضلی، 12). پس از ظهور اسلام نیز مردم خراسان رواج دهندگان زبان پارسی دری بودهاند. در ادوار اسلامی تیرههای ترک زبان در خراسان استقرار یافتند و سپس در عصر صفوی، طایفههای کرد به دلایل سیاسی و نظامی به ویژه در شمال خراسان مستقر شدند. سهم حوزۀ بجنورد از این جا به جاییها، ورود ترک تباران گرایلی و کردنژادان شادلو بود که با بومیان اصیل آن سامان درآمیختند و بدینگونه سرزمینهای پیرامون شهرستان بجنورد، زیستگاه اقوام مختلفی گردید که هر کدام زبان و آیین و آدابِ قومی خود را به گونهای مسالمتآمیز همچنان پاس میدارند. در این میان عمدۀ ساکنان منطقه را طوایف کُرد شادلو تشکیل میدهند که در 1009ق/ 1600م به اشارۀ شاه عباسی صفوی به این حدود کوچ کردند (دایرةالمعارف....؛ اماناللٰهی، 234؛ توحدی، 9؛ اسکندربیک، 59؛ مقیمی، 27؛ میرنیا، 12؛ سایکس، 18؛ پاپلی، کوچنشینی...، 84؛ انوار، 537-538؛ کرزن،؛ 262).
شهر بجنورد
این شهر یکی از 73 شهر کنونی خراسان است (نامۀ استانداری...) که 010‘1متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در °57 و ´20 طول شرقی و °37 و ´29 عرض شمالی واقع است (پاپلی، فرهنگ...، 93؛ سیدیزاده، 4، 14). جمعیت شهر بجنورد در 1380ش بالغبر 742‘157 نفر بوده است (نامۀ فرمانداری).
نامگذاری
نام شهر را بزنجرد، بیژنگرد، بوجنرد، بیژنیورت و بجنرد نوشتهاند (اعتمادالسلطنه، مرآة...، 1/ 270؛ اعتضادالسلطنه، 441؛ سیدیزاده، 3؛ توحدی، همانجا). در فاصلۀ 3 کیلومتری شمال غربی شهر، آثار قلعۀ کهنی از اعصار دور به چشم میخورد که کهنه کَند یا بیژنیورت نامیده میشود که به احتمال باید همان بیژنگرد باشد. این شهر، روزگاری بر اثر زلزله ویران گردید و جای خود را به بجنورد داد (شریعتی، 186؛ سیدیزاده، 107).
به اعتبار اینکه واژۀ یورت و یورد، ترکی ـ مغولی، و به معنای چراگاه، دام، قرارگاه ایل و طایفه است (معین، ذیل یورت)، میتوان باور داشت که این شهر در اواخر سدۀ 8ق پس از استقرار طوایف تیموری وگرایلی به جای شهر کهن گرمکان یا چرمغان پایهگذاری شده است.
شهر کنونی بجنورد در حدود سال 1100ق/ 1689م به وسیلۀ تولیخاندوم، یکی از امیران کرد شادلو بنا شد و پس از آنکه در فتنۀ حسنخانِ سالار (1263ق/ 1847م) به دشت آسیب دید، بار دیگر به دست فرزندان تولیخان مرمت شد. ساختمان شهر به ضرورت موقعیت تدافعی آن به هیأت قلعهای با 4 دروازه و چندین برج و خندقی بر پیرامون آن ساخته شده بود (اعتمادالسلطنه، مطلع...، 1/ 129؛ نیز ﻧﻜ : سیدیزاده، 26: نقشۀ بجنورد ترسیم مکگرگور، 1292ق/ 1875م). اما چنانکه گذشت، پیش از شهر کنونی و حتى پیش از ظهور و سقوط بیژنیورت، مرکز ناحیه جایی میبوده است به نام جرمگان که در جریان حملۀ مغول ویران گرددی. تپۀ باستانی چرمغان در کنارۀ شهر کنونی بجنورد، بازماندۀ ویرانههای آن شهر است.
شهرت بجنورد در سدههای پس از اسلام بیشتر از دو جهت بوده است: یکی آوازۀ چکن کالپوش یا دشت شاه که از مضافات بجنورد به حساب میآمده، و قرارگاه تمام کسانی بوده است که مرکز کشور را به قصد خراسان ترک میکردهاند، از جمله احمد تگودار، غازانخان، ابوسعیدبهادرخان، شاه اسماعیل، شاه عباس، آغامحمدخان، فتحعلیشاه، عباس میرزا و ناصرالدین شاه که گاه با اقامتی طولانی در چمن کالپوش آن را به نوعی مقر ییلاقی حکومت بدل میکردهاند (رشیدالدین، 190، 276؛ حکیمالممالک، 383، 386-387؛ مجموعه مقالات، 107، اعتمادالسلطنه، مرآة، 4/ 1558)؛ دیگر از باب درگیریهای مستمر و خونین حاکمان شهر با ترکمانان مهاجم که مدتهای طولانی موجب آشفتگی منطقه و مایۀ نگرانی دولت مرکزی بوده است (شیبانی، 142؛ کرزن، 259-260؛ حکیمالممالک، 352-353؛ اعتمادالسلطنه، تاریخ...، 3/ 1895، مرآة، 1/ 274؛ مک گرگور، 2/ 259؛ موزر، 220؛ محمدکاظم، 1/ 55؛ فریزر، 368؛ «راهنما...»، 386).
ویژگیهای طبیعی
شهر بجنورد به گونهای با ارتفاعات آلاداغ محاط شده است که موقعیت کلاردشت را در ارتفاعات البرز تداعی میکند؛ با این تفاوت که جنگلهای پیرامونی بجنورد به انبوهی صفحات مازندارن نیست (حکیمالممالک، 346-347). آب رودخانههای عیناللصف، مهنان، و چرمغان که همگی از دامن آلاداغ سراریز میشوند، حوالی بجنورد را مشروب میسازند (اعتمادالسلطنه، مطلع، 1/ 127-128؛ لغتنامه....).
آثار تاریخی: عمارتها، باغها، مساجد، آرامگاهها، برجها، قلعهها، سنگنگارهها، رباطها و کاروانسراهای بسیاری در داخل شهر بجنورد و اطراف آن هنوز وجود دارد که عصر کنونی را سده به سده با دوران باستان پیوند میدهد (سیدیزاده، 24 ﺑﺒ) اما از این میان عمارت حکومتی سردار مفخمبجنوردی که به آینه خان مشهور است و اکنون در محوطۀ بیمارستان امام رضا(ع) قرار گرفته است و نیز تپهها و قلعههای باستانی نارین قلعه، چرمغان، بیژنیورت وهم بنای مزار معصومزاده، ساختمانِ قجری بش قارداش (5 برادر)، مقبرۀ میدان سرخ، امامزاده اسفیدان، مسجدجامع شهر و عمارت خسروخان توجه گردشگران را بیشتر به خود جلب میکند (اعتمادالسلطنه، همان، 1/ 129-130؛ سیدیزاده، 63، 69، 160، 170، ﺟﻤ ؛ جغرافیا، 1/ 621-622؛ شریعتی، 187-188).
از بزرگان این سرزمین اسماعیل بجنوردی فیلسوف و عارف (د ح 1293ق)، محمدتقی بجنوردی، فقیه (د 1314ق) و سیدحسن بجنوردی ( 1316-1395ق)، فقیه، اصولی، فیلسوف و ادیب، از مراجع تشیع و صاحب اثار متعدد چون القواعد الفقهیه و منتهی الاصول را میتوان نام برد. عبدالحسین تیمورتاش (1258-1312ش، رجل سیاسی و وزیر دربار مقتدر رضاخان پهلوی نیز منسوب به این شهر است (بامداد، 2/ 239-243).
مآخذ
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، تهران، 1350ش؛ اطلس کامل گیتاشناسی، تهران، 1364ش؛ اعتضادالسلطنه، علیقلی میرزا، اکسیر التواریخ، به کوشش جمشید کیانفر، تهر ان، 1370ش؛ اعتضادالسلطنه، محمدحسن، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، 1367ش؛ همو، مرآةالبلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، 1367-1368ش؛ همو، مطلع المشمس، تهران، 1355ش؛ افشار سیستانی، ایرج، مقدمهای بر شناخت ایلها، چادرنشینان طوایف عشایری ایران، تهران، 1360ش؛ اماناللٰهی بهاروند، سکندر، کوچنشینی در ایران، تهران، 1360ش؛ انوار، عبدالله، تعلیقات بر جهانگشای نادری محمدمهدی استرابادی، تهران، 1341ش؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، 1371ش؛ پاپلییزدی، محمدحسین، فرهنگ آبادیها و مکانهایی مذهبی کشور، مشهد، 1367ش؛ همو، کوچنشینی در شمال خراسان، ترجمۀ اصغر کریمی، تهران، 1371ش؛ پیرنیا، حسن، ایران باستان، تهران، 1362ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376ش؛ تفضلی، احمد، توحدی، کلیمالله، حرکت تاریخی کرد به خراسان در دفاع از استقلال ایران، مشهد، 1359ش؛ جعفری، عباس، رودها و رودنامههای ایران، زمین، 1376ش؛ جغرافیای کامل ایران، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1366ش؛ حدودالعالم،به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340ش؛ حکیم الممالک، علینقی، روزنامۀ سفر خراسان، تهران، 1356ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ رشیدالدین، فضلالله، جامعالتواریخ، به کوشش عبدالکریم علی اوغلی، باکو، 1957م؛ سایکس، پرسی، سفرنامه، ترجمۀ حسین سعادت نوری، تهران، 1363ش؛ سرشماری عمومی و نفوس و مسکن (1375ش)، نتایج تفصیلی، شهرستان بجنورد، گذرگاه شمالی خراسان، مشهد، 1371ش؛ شریعتی، علی، راهنمای خراسان، تهران، 1363ش؛ شیبانی، ابراهیم، منتخب التواریخ، تهران، 1366ش؛ فریزر، جیمز بیلی، سفرنامه (سفر زمستانی)، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، 1364ش؛ کرزن، جرج، ایران و قضیۀ ایران، ترجمۀ وحید مازندرانی، تهران، 1363ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مجموعه قوانین، سال 1376ش؛ نشریۀ روزنامۀ رسمی جمهوری اسلامی ایران؛ همان، سال 1379؛ مجموعه مقالات سمینار دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد، بجنورد، 1371ش؛ محمدکاظم، عالم آرای نادری، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، 1364ش؛ مشکور، محمدجواد، پارتیها یا پهلویان قدیم، تهران، 1350ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1360ش؛ مقدسی، محمد، احسنالتقاسیم، لیدن، 1906م؛ مقیمی، محمداسماعیل، جغرافیای تاریخی شیروان، مشهد، 1370ش؛ مک گرگور، سی.م.،شرح سفری به ایالت خراسان و شمال غربی افغانستان، ترجمۀ اسدالله توکلی طبسی، مشهد، 1368ش؛ موزر، هنری، سفرنامۀ ترکستان و ایران، ترجمۀ علی مترجم، به کوشش محمدگلبن، تهران، 1356ش؛ میرنیا، علی، ایلها و طایفههای عشایری خراسان، تهران، 1369ش؛ نامۀ استانداری خراسان، مورخ 26/ 9/ 80؛ نامۀ فرمانداری بجنورد، مورخ 21/ 9/ 81؛ نقشۀ تقسیمات کشوری ایران، تهران، گیتاشناسی، ﺷﻤ 129؛ نیز: