بدخشی
بَدَخْشی، ملا محمد (د 922ق یا 923ق/ 1516 یا 1517م)، از صوفیان حنفی سلسلۀ نقشبندیه. نسبت وی به صورت بَلَخشی نیز آمده (ﻧﻜ : غزّی، 1/ 89؛ نبهانی، 1/ 294).
او در بدخشان به دنیا آمد و همانجا نزد عمویش به آموختن بخشی از قرآن پرداخت (غزی، همانجا؛ نبهانی، 1/ 295؛ طاش كوپریزاده، 358). پس از آنجا به دمشق رفت و در آنجا به جمع مریدان مولانا زاده شیخ محمدعبدالله اتراری، مشهور به «ابن مولـﻰ اترارای» از خلفای شیخ عبیدالله احرار (د 895ق/ 1490م) پیوست و پس از وفات شیخ با عنوان خلیفۀ او به ارشاد مریدان پرداخت و پس از وفات شیخ با عنوان خلیفۀ او به ارشاد مریدان پرداخت و طریق ترك دنیا و تجرد را در پیش گرفت (سعدالدین، 2/ 584-585؛ طاش كوپریزاده، 357؛ غزی، همانجا؛ خانی، 172).
بدخشی را از معتقدان محییالدین ابن عربی دانستهاند (غزی، همانجا)، و نیز گفتهاند كه وی بر خواطر وقوف داشت و بدون سعی در كسب علوم ظاهری، از طریق كشف و الهام به حقایقی دست یافته بود و به همین دلیل، مریدان خود را از مطالعه و تحصیل علوم ظاهری منع میكرد (طاش كوپریزاده، 357-358؛ غزی، 1/ 89-90؛ نبهانی، 1/ 294-295). خواجه محمدقاسم (از نوادگان خواجه عبیدالله احرار) كه با ملامحمد بدخشی و ملااسماعیل شروانی (د 942ق/ 1535م) از مریدان خواجه عبیدالله احرار در دمشق مصاحبت داشته، از اختلافات نظر آن دو دربارۀ فراگیری علومظاهری و همچنین از ارتباط میان آن دو و اشتیاق ملااسماعیل به دیدار ملامحمد یاد كرده است (ﻧﻜ : سعدالدین، 2/ 585-586؛ طاش كوپریزاده، غزی، همانجاها).
سلطان سلیم عثمانی هنگام فتح دمشق دوبار در مجلس بدخشی حاضر شد كه در بار دوم شیخسلطان را به رعایت حقوق مردم سفارش كرد (ﻧﻜ : ابنطولون، اعلام...، 287-288؛ سعدالدین، 2/ 586؛ طاش كوپریزاده، 357؛ غزی، 1/ 89؛ خانی، همانجا).
از آنجا كه بدخشی مخالف فراگیری علوم و نیز مطالعۀ كتب بود، طبعاً اثری از خود بر جای نگذاشته است. از احوال مریدان و خلفای وی نیز اطلاعی در دست نیست. وی در قبرستان صالحیه دمشق در پایین قبر ابنعربی (د 638ق/ 1240م) به خاك سپرده شد (ﻧﻜ : ابنطولون، القلائد...، 1/ 122؛ «دائرۃالمعارف...»، V/ 2939.
مآخذ
ابنطولون، محمد، اعلام الورﻰ، به كوشش محمداحمد دهمان، دمشق، 1383ق/ 1964م؛ همو، القلائد الجوهریة، به كوشش محمداحمد دهمان، دمشق، 1401ق/ 1980م؛ خانی خالدی نقشبندی، عبدالمجید، الحدائق الوردیة، دمشق، 1308ق؛ سعدالدین، محمد، تاج التواریخ، استانبول، 1280ق؛ طاش كوپریزادهف احمد، الشقائق النعمایة، به كوشش احمدصبحی فرات، استانبول، 1405ق؛ غزی، محمد، الكواكب السائرۃ، به كوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، 1364ق/ 1945م؛ نبهانی، یوسف، جامع كراماتالاولیاء، به كوشش ابراهیم عطوه عوض، قاهره، 1409ق/ 1989م؛ نیز: