برجی
بَرْجی، ابوالقاسم محمد بن یحییٰ غسّانی (710-786ق/ 1310-1384م)، قاضی، کاتب و ادیب اندلسی. وی در بَرجه در نزدیکی غرناطه (نک: یاقوت، 1/551) به دنیا آمد و در همانجا به تحصیل علم پرداخت (ابن خلدون، 64).
برجی نزد پدر و دیگران قرائات هفتگانه را آموخت و حدیث را از ابواسحاق ابن ابی العاص بر اساس مسندهای پنجگانه فراگرفت. از دیگر استادان وی میتوان طنجالی، ابوجعفر ابن زیات، عبدالمهیمن حضرمی، ابنجابر وادی آشی، ابن هدیۀقرشی، مجاصی، خلیل مکی و عبدالله یافعی را نام برد (بابا تنبکتی، 1/450). برجی شعر نیز نیکو میسرود و خطی خوش داشت (ابن خطیب، الاحاطة...، 2/294؛ ابن قاضی، 1/311؛ مقری، 6/69).
به گفتۀ ابن خلدون (ص 64-65)، وی در 740ق/1339م راهی بجایه در افریقیه شد و به خدمت امیر حفصی، ابو زکریا بن سلطان ابو یحییٰ، درآمد و دبیری وی را عهدهدار شد. پس از درگذشت ابو زکریا به خدمت پسر وی امیر محمد کمر بست و همچنان در آن مقام بود تا سلطان ابوالحسن علی به عثمان، دهمین سلطان مرینی (حک 732-749ق/1332-1348م) به افریقیه حمله برد و بر بجایه دست یافت و امیر محمد و خانوادهاش را به تلمسان، در مغرب میانه تبعید کرد و برجی نیز ناگزیر راهی تلمسان شد. وی که گویا در آن زمان شهرتی کسب کرده بود، در آنجا به خدمت سلطان ابو عنان (حک 749-759ق/1348-1358م)، پسر سلطان ابو الحسن که در آن زمان در بجایه حکومت میراند، درآمد و عهدهدار کتابت وی شد. برجی یک بار نیز حج گزارد (ابنخطیب، همانجا؛ ابنخلدون، 65؛ ابن قاضی، مقری، همانجاها).
بجز اینها، برجی به عنوان سفیر به سرزمینهایی چون مصر و قشتاله فرستاده شد (ابنخطیب، الکتیبة...، 251؛ ابن قاضی، 1/312؛ مقری، 6/74)؛ ازجمله وی در 756ق/1355م از جانب ابوعنان به مصر رفت تا در مراسم خاص «مولودی خوانی و تقدیم مدحنامۀ سلطان به مزار حضرت رسول(ص)» شرکت کند (دربارۀ این مراسم، نک: عبادی، 382؛ طنجی، 248). در بازگشت، وصفهای وی از شگفتیها و دیدنیهای مصر برای سلطان و حاضران بسیار جالب توجه بوده است (ابنخلدون، 248؛ مقری، 5/255-256؛ ابنخطیب، الاحاطة، 2/295-299).
در 749ق/1348م ابو عنان خود زمام امور را به دست گرفت و برجی را همراه خود به فاس در مغرب اقصیٰ برد. ابو عنان این بار مقامی را که شایستۀ برجی بود، به وی نداد، زیرا محمد بن ابیعمر و ادارۀ امور را در دست داشت و برجی تنها به همکاری با وی بسنده کرد، تا آنکه ابو عنان کشته شد (ابن خلدون، 65) و او به خدمت پسرش محمد دوم (حک 759-760ق/1358-1359م) درآمد و قاضی فاس شد. پس از آن به خدمت برادر ابو عنان، ابوسالم علی دوم (حک 760-762ق) درآمد و کار کتابت وی را به عهده گرفت، تا اینکه ابن مرزوق ابو عبدالله محمد ابن احمد بر ابوسالم غالب آمد و برجی از کار برکنار شد. وی پس از این فقط به کار قضا در سپاه پرداخت، تا سرانجام چشم از جهان فروبست (ابنخطیب، همان، 2/294؛ ابنخلدون، همانجا؛ ابنقاضی، 1/311).
برجی با ابن خطیب (د 776-1374م) معاصر بود و در شعری او را مخاطب قرار داده، و برای یکی از دوستانش از وی شفاعت خواسته است (ابنخطیب، الکتیبة، 251-252). در هیچیک از منابع به دیوان وی اشاره نشده است، اما اشعاری که از وی باقیمانده، حدود 102 بیت است؛ از جمله یک قصیدۀ بائیه در 82 بیت است که به مناسبت تولد حضرت رسول(ص) سروده، و در حضور ملک مصر برخوانده است (همان، 252-254، نیز الاحاطة، 2/295-299، 6/70-72؛ برای بقیۀ اشعار وی، نک: همو، الکتیبة، 251-252؛ ابنقاضی، 1/311-312).
مآخذ
ابن خطیب، محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، 1394ق؛ همو، الکتیبة الکامنة، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1963م؛ ابن خلدون، التعریف، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره 1370ق؛ ابن قاضی مکناسی، احمد، جزوة الاقتباس، رباط، 1973م؛ بابا تنبکتسی، احمد، نیل الابتهاج، به کوشش عبدالحمید عبدالله هرامه، طرابلس، 1409ق/1989م؛ طنجی، محمد بن تاویت تعلیقات بر التعریف (نک: هم ، ابن خلدون)؛ عبادی، احمد مختار و عبدالعزیز اهوانی، حاشیه بر نفاضة الجراب ابن خطیب، قاهره، دارالکاتِب العربی؛ مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، 1388ق/1968م؛ یاقوت، بلدان.