برشنوم
بَرْشْنوم، یا نُشْوَه، برشنوم نُهشبه، از مراسم مذهبی زردشتیان، شامل اعمال غسل زردشتی، تطهیر نوموبدان در مراسم نوزود، تطهیر حملکنندگان جسد، و پاکنمودن زهدان زنان.
واژۀ برشنوم در زبان پهلوی بهصورت baršnūm (مکنزی، 17) و در اوستا یَئوژداثْرَ (بارتولمه، 1235؛ جکسن، 88؛ رایشلت، 254؛ کانگا، 407) آمده که به معنی تطهیر و غسلدادن است.
به باور زردشتیان، دنیا پر از عوامل و نیروهای اهریمنی است و انسان بهآسانی بر اثر تماس با ناپاکیهایی مانند نسا یا مرده، آلوده و ناپاک میشود و باید خود را از این پلشتی و ناپاکی تطهیر کند و بهاصطلاح برشنوم نماید (وندیداد، 9: 37؛ بویس، «دیانت ... »، 166). برشنوم یکی از دشوارترین و پیچیدهترین انواع تطهیر و غسل در آیین زردشتی است که آن را موبدان اجرا میکنند («فرهنگ ... »، 779-780).
احکام موجود دربارۀ اجرای اعمال مربوط به تطهیر از گناه و ناپاکی در کتابهای دینی زردشتیان مانند وندیداد، شایست ناشایست، روایت پهلوی و برخی از نامههای دیگر، شرایط دشواری را مطرح کردهاند، اما قوانین و احکام مندرج در کتاب روایات داراب هرمزدیار و صد در نثر و صد در بندهش تا حدی تعدیل شدهاند.
فرگرد هشتم و نهم وندیداد از کتاب اوستا مربوط به مراسم یئوژداثر یا برشنوم یا تطهیرِ کسی است که مرده را لمس، و دیو نَسو / مرگ / مرده / لاشه از کالبد مرده یا نسا به تن وی حلول کرده است. در نوشتههای پهلوی، این نوع تطهیر برشنوم، و محل تطهیر برشنومگاه / نَشوگاه / نَشوخونَه نامیده میشود و مطالب گستردهای دربارۀ انواع آن نقل شده است. در کتاب پنجم دینکرد فصلی به شستوشو و پاککردن تن از نسو یا مردار، نگاهداشتن آن در پاکی، و پرهیز از آمیخته و آلودهشدن به لاشه اختصاص داده شده است (نک : 12: 1).
در متون کهن ازجمله شاهنامۀ ثعالبی واژۀ غسل مس میت به جای برشنوم بهکار رفته است. بنا به متن این کتاب، زردشتیان معتقدند که چون روح پاک بدن را ترک کند، تن نجس میشود و کسی که مردهای را لمس کند، غسل بر او واجب است (ص 120).
خاستگاه
آیین برشنوم به روزگاران کهن بازمیگردد. در آن دوران هرگاه بیماریهای مهلکی همچون وبا و طاعون شیوع پیدا میکرد و انسانها یکی پس از دیگری به کام مرگ میرفتند، خردمندان بهترین راه فرار از چنگال عفریت مرگ را در این میدیدند که بهطورکلی به هیچ مردهای دست نزنند، اعم از آنکه شخص در اثر ابتلا به بیماری واگیردار فوت شده باشد و یا به علل دیگر، تا بهاصطلاح دیو نسو به جسمشان راه پیدا نکند. با آنکه در آن روزگار هنوز سبب بروز بیماریهای مسری و میکربی بهطور علمی آشکار نشده بود، مردم بهسبب ترسی که از عفریت مرگ داشتند، اینگونه احتیاطها را لازم میدانستند و درصورت بروز هرگونه تماس با ناپاکی و مردار، برشنوم یا غسل مقدس را بسیار سخت و سنگین انجام میدادند (آذرگشسب، 220؛ مدی، 98). بنابراین، مراسم تطهیر بزرگ برشنوم درحقیقت رعایت دو اصل اساسی بود تا به هنگام وقوع بیماریهای واگیردار، بیماری همهگیر نشود: نخست آنکه ارتباط کلیۀ جانداران با مرکز بیماری و عفونت که همان لاشۀ مرده است، قطع میشد؛ دوم اینکه منشأ عفـونت و بیمـاری، یعنـی جسد از بیـن میرفـت ( زند ـ اوستا، 146-147).
یکی از مراسم ایرانیان باستان در موقع شیوع بیماریهای واگیردار، غسل بهداشتی یا گندزدایی بوده است (شاهرخ، 115)؛ بدین صورت که در مواقع شیوع امراض در یکی از شهرهای کشور و یا کشور همسایه، مسافران را به مدت 9 شبانهروز در محل مخصوصی به نام برشنومخانه در بیرون شهرهای مرزی نگاه میداشتند. در این مدت بدن، لباس و اثاثیۀ مسافران را گندزدایی میکردند و درصورتیکه پس از 9 روز آثاری از بیماری در آنها مشاهده نمیشد، اجازه میدادند به شهر وارد شوند. همچنین در زمان فراگیرشدن بیماریها، درصورتیکه یکی از افراد خانواده یا محله گرفتار مرضی میشد، بقیۀ افراد خانواده و محله نیز برشنوم میکردند، و تا مدت 9 شبانهروز ــ که حد متوسط کمون امراض در ایران باستان بود ــ از تماس با یکدیگر و همخوراک و همبسترشدن خودداری مینمودند. آنها حتى با دست غذا نمیخوردند (شهزادی، 41-42) و روایت شده است که هنگام غذاخوردن دستکش سفید میپوشیدند (دابو، 18).
مراسم آیینی برشنوم در مواردی بهجز تطهیر حملکنندۀ مرده یا نَسوکش، در مراسم نوزود یا صفای درونی نوموبدان، پاکنمودن زهدان زنان، و زدودن ناپاکیهای درونی و دستیابی به صفای باطن نیز اجرا میشود. بنابر متون زردشتی، بر هر فرد زردشتی واجب است که دستکم یک بار در طول زندگی و آنهم تا 15سالگی، برشنوم را به جای آورد. اگر فرد چنین نکند، به هر چیزی که دست بزند، از پاکی آن کاسته میشود، زیرا جنین در رحم مادر از آنچه در شکم مادر است، تغذیه میکند؛ درنتیجه پس از به دنیا آمدن در روان هر فردی، آلودگی و ناپاکیِ ناشی از دوران جنینی وجود دارد که با اجرای مراسم برشنوم پاک میشود (روایات ... ، 2 / 4؛ صد ... ، بند 36).
نوجوانان زردشتی از هفتسالگی میتوانند به جامعۀ دینی، و از 12سالگی به بالا به جمع موبدان بپیوندند. در این حالت برای این نوموبدان، مراسم نوزود برگزار میگردد. نوجوانان زردشتی در این دوره از زندگی خود، سدره یا همان لباس سادۀ زردشتی میپوشند و کمربندی به نام کُستی (ه م) یا کشتی بر کمر میبندند. آنها پس از طی چند مرحله و با خواندن اوستا، باید دو بار متوالی (در شهر کرمان 3 بار) مراسم برشنوم نهشبه را به جای آورند. نوموبد پس از انجام مراسمِ خاصِ پاکی و طهارت، 9 روز گوشۀ خلوت و عزلت اختیار میکند تا شایستگی پذیرش در جمع موبدان را کسب نماید (بویس، «دیانت»، 150-152).
در آیین زردشتی، بزرگترین آلودگی و پلشتی از دستزدن به مرده حاصل میشود، زیرا مرگ بزرگترین پیروزی اهریمن بر آفریدههای اهورهمزدا ست. در این دین، کسی که مرده را بهتنهایی حمل، و یا آن را لمس کند، دیو نسو در هیبت مگسی آلوده و ناپاک بر تن مرده میتازد و از سوراخهای بدن وارد جسمش میشود و آن را ناپاک میکند؛ آنگاه تا هنگام مراسم سگدید که در آن سگی در جسد نگاه میکند یا از آن میخورد، در لاشه باقی میماند، و پس از آن به همان صورت مگس از آنجا میگریزد ( وندیداد، 7: 2-3؛ دابو، 19).
حضور سگ باعث رفع شبهه در مرگ افرادی است که بیهوش شدهاند. همچنین بنابر باورهای کهن زردشتیان، حضور سگ مانع آن است که ارواح خبیث کالبد میت را تصاحب کنند (همانجا). سگدید میتواند بهوسیلۀ پرندگان مردارخوار و شکاری نیز انجام شود؛ هنگامی که سایۀ آنها بر تن مرده بیفتد، و یا در مورد سگ وقتی پوزۀ این حیوان به تن مرده نزدیک شود، دیو نسو بهاصطلاح زده میشود و میگریزد (وندیداد، همانجا؛ نیز نک : دوستخواه، 2 / 729-730، حاشیۀ 3).
دربارۀ حمل جسد نیز قوانینی وجود دارد؛ برای مثال، اگر جسد زن آبستن را کمتر از 4 مرد یعنی دو مرد حمل کنند، در این صورت آن دو مرد باید مراسم برشنوم را انجام دهند ( شایست ... ، 124). همچنین اگر زنی در دوران بارداری، جنین خود را از دست بدهد، بعد از طی مراحلی باید به کناره بنشیند و برشنوم کند (صد، بند 77).
مراسم نشوه یا برشنوم در طی 9 شب و روز با رعایت موارد معین و مشخصی و در مکان خاصی به نام نشوخونَه یا نشوهگاه یا برشنومگاه صورت میگیرد و آن را موبدان آگاه طی تشریفات طولانی و بسیار دقیقی انجام میدهند. فردی که تطهیر برشنوم میکند، باید در طی این مدت، صرفنظر از اجرای مراسم پاکی، در عزلت و تنهایی به سر برده و در آرامش و سکوت به اوستاخوانی بپردازد. همچنین شخص باید از خوراک حیوانی و پوشاک خوب و لمس بسیاری از چیزها بپرهیزد و بر بستری ساده سر بر زمین گذارد (بویس، «زردشتیگری ... »، 175).
خوراک شخصی که مراسم برشنوم را به جای میآورد، بسیار ساده و شامل میوه و سبزی و روغنهای نباتی و حیوانی است. در نشوهگاه بارها فرد تطهیرشونده با گُمیز یا پیشاب گاو نر، شستوشو داده میشود؛ بدین منظور از گاوی استفاده میشود که طی دورهای، از خوراکهای ویژه تغذیه کرده است. البته طی این مراسم، شربتی به نام نیرنگ نیز نوشیده میشود؛ نیرنگ شربتی است که از فشردۀ گیاه مقدس هوم، مقداری پیشاب گاو و آب میوه تهیه میشود. در میان پارسیان هند، تنها موبدان برای آمادگی بیشتر بهمنظور انجام وظایف روحانی، و یا به نیابت از جانب دیگران، چندینبار در طول زندگانی خود برشنوم میکنند. در ایران تا آغاز عصر حاضر، هریک از افراد جامعۀ زردشتی دستکم یکبار در طول عمر برای خود و همچنین برای دیگری، برشنوم نهشبه را انجام میدادند (همو، «دیانت»، 167). به باور زردشتیان، مراسم برشنوم در پایان دنیا دیگر اثر ندارد، چرا که در آن زمان، تباهی و ناپاکی تمام دنیا را فراگرفته است ( زند بهمن یسن، 6).
آیین برشنوم نهشبه
در وندیداد، زردشت از اهورهمزدا دربارۀ پاککردن تن آلوده به مردار میپرسد. اهورهمزدا روش آلایشزدایی را در آیین برشنوم نهشبه میداند که میباید موبدی راستگفتار مطابق دین مزدا آن را به اجرا درآورد. بدین ترتیب که موبد باید زمین چهارگوشهای به مساحت 9 بازوی خویش انتخاب کند و گیاهان را از روی آن بکند (9: 1-2)؛ چرا که این مراسم باید در زمینی اجرا شود که بیآبوعلف و خشک باشد، رمهها و گلهها کمتر از آن بگذرند، آتش در آن کمتر افروخته شود، و مردم نیک و راستاندیش نیز کمتر از آن عبور کنند (همان، 3: 15). همچنین باید فاصلۀ این زمین تا آتش و آب و دستههای بَرْسُم، 30 گام، و فاصلۀ مردم نیکمنش تا این زمین، 3 گام باشد (همان، 3: 16-17). در این زمین، 6 گودال حفر میکنند؛ اگر تابستان باشد، گودالها به عمق دو انگشت، و اگر زمستان و به هنگام یخبندان باشد، به عمق 4 انگشت حفر میشوند و در آنها گُمیز میریزند. فاصلۀ این گودالها نیز باید به اندازۀ یک گام باشد که هر گام معادل 3 کف پای بزرگسال است. 3 گودال دیگر نیز با همین شرایط میکَنند و در آنها آب میریزند. در ضمن، فاصلۀ این 3 گودال از 6 گودال پیشین باید 3 گام باشد که اندازۀ هریک از این گامها به اندازۀ گام در حال راهرفتن است (همان، 9: 6- 9). سپس با کاردی فلزی شیاری گرداگرد این زمین میکشند که فاصلۀ این شیار تا گودالها باید به اندازۀ 3 گام باشد. شیار یا کِش در آیینهای نیایش زردشتیان، نقشی چشمگیرتر از دیگر آیینها دارد. زردشتیان بهوسیلۀ شیاری که با نیایشهای ویژه و بنابر روشهای آیینی کشیده میشود، دیو را به تنگنا میاندازند و یا در مقابله با دیو برای خود سنگری میسازند (همان، 17: 6؛ نیز نک : خردادیشت: 6). 12 شیار دیگر نیز با فاصلههایی، به هنگام روز و بهوسیلۀ یک کارد و همراه با خواندن نیایشهای ویژه، گرداگرد گودالها کشیده میشود. در ضمن برای پرهیز از تماس پای آلوده با زمین، باید در هریک از فاصلههای ایجادشده، سنگ یا سفالینه یا کندههای درخت یا کلوخه و یا هر چیز دیگری بر سر گودالها بگذارند ( وندیداد، 9: 10-11).
شخص ناپاک به سوی گودالها گام برمیدارد و مرد نیکسرشت که مسئول برگزاری مراسم است، در کنار شیار میایستد و دعاهایی میخواند. شخص ناپاک برای اینکه تمام بدن خود را آلوده و ناپاک نسازد، باید دستهای خود را 3 بار بشوید. مأمور اجرای مراسم بدون آنکه او را لمس کند یا گامی در شیارها بگذارد، باید با چوبی نُهگره که بر سر آن ظرفی آهنی یا سربی بسته شده است، بر سر او گمیز و آب بریزد (همان، 9: 12-15). با ریختن گمیز بر سر شخص ناپاک، دیو نسو در جزءجزء بدن آن شخص از راست به چپ و از بالا به پایین میگریزد و درنهایت به مانند مگسی وزوزکنان به سوی شمال (دوزخ) فرار میکند. با این عمل، بر سر نخستین گودال، تن شخص ناپاک از نسو آزاد و پاک میشود (همان، 8: 40-71).
پس از آن، سخنان درمانبخشی خوانده میشود. آنگاه شخص ناپاک باید بیرون از شیارهای 6 گودال نخست بنشیند و تن خود را به خاک آغشته کند. بدین منظور باید 15 بار برای او از زمین خاک برگیرند تا تن خود را با آن بمالد. شخص پس از خشکشدن تن و موی سرش، بر سر گودالهای آب میایستد و تن خود را در نخستین گودال یکبار، در دومین گودال دوبار، و در سومین گودال 3 بار میشوید. پس از گذر از این مراحل، او باید تن خویش را با گیاهان معطر خوشبو کند و پس از آن، میتواند جامههایش را بپوشد و به خانهاش بازگردد. وی در درون خانه در جای ناپاکان یا بهاصطلاح اَرمِشتگاه و جدا از دیگران میماند و نباید به آتش، آب، خاک، چارپایان، درختان و دیگر زنان و مردان نزدیک شود. شخص بدینترتیب 3 شب را سپری میکند. او پس از گذشتن این 3 شب، باید تن خود را بشوید و پوشاک خود را نیز با گمیز و آب پاک کند، اما هنوز نمیتواند به آتش، آب، خاک، چارپایان، درختان، و زنان و مردان دیگر نزدیک شود؛ پس دوباره در درون خانه در جای ناپاکان قرار میگیرد و مراحل 3 شب گذشته را تکرار میکند. وی بعد از گذشت 3 شب و شستوشوی تن و جامۀ خویش، مجدداً باید 3 شب دیگر این مراسم را طی کند که در مجموع بعد از گذشت 9 شب، میتواند بهمانند دیگر مردمان به زندگی خود ادامه دهد (همان، 9: 28-36). بهجز مواقعی که اجرای مراسم برشنوم مانند تطهیر حملکنندگان جسد، ضروری است و باید بیدرنگ انجام گیرد، در مواقع دیگر، مراسم برشنوم در فصل زمستان که هنگام ریزش برف و باران است، انجام نمیشود و زردشتیان ترجیح میدهند این مراسم را در فصل تابستان اجرا کنند (بویس، «دژ ... »، 113).
اگر یک نفر زردشتی در محلی مانند بیابان با مرداری برخورد کند، دیگر امکان برگزاری مراسم برشنوم وجود ندارد. در این حالت اگر مراسم سگدید انجام شده باشد، تطهیر سیشو یا 30 بار شستن بسنده است، اما اگر سگدید صورت نگرفته باشد و سگان و یا پرندگان مردارخوار به مرده نزدیک شده باشند، شخص آلوده به مردار باید تن خود را 30 بار با گمیز بشوید و 30 بار با دست خشک بمالد و هربار نیز از سر خویش این کار را انجام دهد، و اگر سگان و یا پرندگان مردارخوار هنوز به مرده نزدیک نشده باشند، در این صورت شخص ناپاک باید تن خود را 15 بار با گمیز بشوید و 15 بار نیز با دست خشک بمالد؛ سپس در 3 مرحله و هربار 000‘1 گام بدود تا به کسی برخورد کند و جملاتی را ادا نماید و پس از طی 000‘ 3 گام به جایی مانند آبادی برسد و در آنجا تن خویش را با گمیز و آب بشوید؛ این شخص از آن پس پاک است ( وندیداد، 8: 97-103).
کیفر برشنومنکردن
دربارۀ برشنوم روایت است که هرکس این مراسم آیینی را اجرا کند، تنش از رنج و درد پاک میگردد و اگر کسی که برشنوم بر او واجب است، از انجام آن اجتناب ورزد، در آن صورت گناهی نابخشودنی مرتکب شده است و از ناپاکی همچون مردهای در این جهان است (روایات، 2 / 2، 4). شخصی که در طول زندگانی برشنوم نکرده باشد، هنگام مرگ فرشتگان زردشتی یا امشاسپندان از او نفرت دارند و به روان شخص درگذشته نزدیک نمیشوند و نمیگذارند برای گذر از این جهان به جهان دیگر از پل عبور کند، مگر اینکه فرزند شخص درگذشته به جای او و به نام او، برشنوم کند تا گند و ناپاکی از روان این شخص بیرون شود و اجازۀ عبور به جهان باقی را داشته باشد (صد، بند 36، 72). اگر زردشتیان برشنوم را انجام ندهند، افزونبر این، عذابی نیز برای آنان در نظر گرفته میشود؛ در کتاب ارداویرافنامۀ منظوم، شرح مفصلی دربارۀ چگونگی این کیفر و عذاب آمده است (زرتشت بهرام پژدو، 88).
قوانین و احکام مربوط به موبدان
اجرای مراسم برشنوم بر عهدۀ موبدانی است که خود کاملاً حائز همۀ شرایط و در مرتبۀ یئوژداثرگر یا تطهیرکننده بوده و برشنوم انجام داده باشند. در این مراسم، موبد البسۀ سادهای چون سدره و شلوار چسبان بر تن میکند، عمامه بر سر میگذارد، دهان را با پارچهای به نام پَدان یا پنام میبندد و بدین ترتیب از خطر آلودهنمودن جسم تقدیسشده با جامه و دم خود جلوگیری میکند. کلیۀ ابزارها و اسبابی که در این مراسم بهکار میرود، بهدقت تطهیر و تقدیس میشود. موبد نیز دستان خود را میشوید و تطهیر و تقدیس مینماید. از این گذشته، محل هریک از عبادات که با شیارهای نسبتاً عمیقی به نام پوی یا کش از هم جدا گشتهاند، به طور مجزا پیش از شروع مراسم با دقت کامل شسته، و تطهیر و تقدیس میگردد (بویس، «دیانت»، 158). دربارۀ زنان، آیین برشنوم را زنی از خاندان موبدان به همراه موبدی برای تلاوت ابیات اوستا انجام میدهد ( ایرانیکا، III / 756).
بـرای دستمزد موبدان مقـادیری هم معین شده است. اگر یک مـوبد، مـوبد دیگری را تطهیر کند، دستمـزدش دعای خیر است. دستمزد تطهیر یا برشنوم فرمانروا یک شتر بزرگ، شهربان یک اسب نر، دهخدا یک گاو نر، خانهسالار یک مادهگاو، بانوی خانه یک مادهگاو شخمزن، و دستمزد تطهیر کوچکترین فرزند خانه یک بره است. اگر نتوانند این دستمزد را بدهند، باید از عهدۀ هرگونه پاداش دیگری که میتوانند، برآیند تا موبد خشنود و بیرنجش از خانهشان بیرون رود. اگر شخص تطهیرشده موبد را راضی و خشنود نکند، دیو نسو دوباره از راه بینی، چشمها، زبان، آروارهها، اندامهای نرینگی و مادینگی و پشت وارد بدنش میشود و تا بُن ناخنش را میگیرد و از آن پس همواره ناپاک میماند ( وندیداد، 9: 37-41).
موبدی که مراسم برشنوم را به جای میآورد، وظیفۀ خطیری دارد و طبق متون زردشتی تخطی از هریک از مراحل اجرای مراسم، گناهی بزرگ و نابخشودنی به حساب میآید. در حقیقت، آن شخصی که برشنوم مردمان را به جای میآورد، باید رواندوست، راستگفتار و پرهیزکار باشد ( روایات، 2 / 2؛ وندیداد، 9: 2).
اگر کسی از شیوههای پاککردن و تطهیر بدانگونه که در دین زردشتی آمده است، آگاه نباشد و بخواهد ناپاکی را پاک کند، در آن صورت دیو نسو نیرومندتر میشود و بیماری و مرگ و تباهی بیش از پیش بر مردمان چیره میشود. گناه چنین کسی نابخشودنی است و باید او را دربند کشند و دستهایش را ببندند، آنگاه پوستش را برکشند، سرش را ببرند و بدنش را طعمۀ پرندگان مردارخوار کنند و یا به خورد سگان دهند ( روایات، 2 / 3؛ صد، بند 36؛ وندیداد، 9: 47- 49).
برشنوم تا امروز
برشنوم مراسم آیینی بسیار سنگین و پیچیدهای است که با اینهمه، تا امروز همچنان محفوظ مانده است. البته در دورهای عدهای در صدد سادهکردن آن برآمدند، ولی این امر با مخالفت سایر علمای زردشتی روبهرو شد. از جملۀ این افراد شخصی به نام زادسپرم بود که بهموجب حکم او کسی که از برخورد با کالبد مرده ناپاک شده باشد، نیازی به شستوشوی نهروزۀ برشنوم ندارد و 15 بار شستوشو بس است و این کار به حکم ضرورت و در صورت نبود موبد آگاه مجاز میگردد؛ گویا حکم زادسپرم بدان سبب بوده که در آن زمان به اندازۀ کافی موبد وجود نداشته است. این حکم با مخالفت انجمن روحانیان زردشتی کرمان، بهویژه منوچهر، برادر زادسپرم، روبهرو شد که پیشوای روحانی یا بهاصطلاح رَت پارس و کرمان بود (تاوادیا، 115-116). البته در سدۀ 20 و 21 م، مراسم مربوط به تطهیر و پاکسازی بهضرورت سادهتر شده است («دائرةالمعارف ... »، XIV / 9997).
در سفرنامههای مربوط به شهر یزد از برشنومگاه و ساختمان ساده و دیوارهای گلین آن یاد شده که گویا فرورفتگیهای طاقچهمانند آن محل خوردنی و آشامیدنی شخصی بوده که غسل نهشبۀ برشنوم را به جای میآورده است (جکسن، 435). تا 1349 ش / 1970 م، گزارشهایی از انجام تطهیر برشنوم در میان زردشتیان ایران وجود دارد که براساس آن، برخلاف زردشتیان هندی، این مراسم برای صفای درونی غیرموبدان یعنی زنان و مردان نیز اجرا میشده است (بویس، زردشتیان ... ، 241). در برخی از دهات زردشتینشین یزد، این رسم همچنان مرسوم و جاری است. البته از 1339 ش / 1960 م تا کنون مراسم برشنوم نه در محل قدیمی آن یعنی برشنومگاه، بلکه در محلی کوچکتر برگزار میگردد (همو، «دژ»، 118). امروزه برشنومگاه یک حیاط مستطیلشکل است که در میان محوطۀ آتشکده قرار گرفته است ( ایرانیکا، همانجا).
مآخذ
آذرگشسب، اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، تهران، 1352 ش؛ اوستا، ترجمۀ جلیل دوستخواه، تهران، 1384 ش؛ بویس، م.، «دیانت زرتشتی در دوران متأخر»، دیانت زرتشتی، ترجمۀ فریدون وهمن، تهران، 1348 ش؛ همو، زردشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ترجمۀ عسکر بهرامی، تهران، 1384 ش؛ تاوادیا، ج.، زبان و ادبیات پهلوی، ترجمۀ س. نجمآبادی، تهران، 1348 ش؛ ثعالبی مرغنی، حسین، شاهنامه، ترجمۀ محمود هدایت، تهران، 1385 ش؛ جکسن، ا. و. و.، سفرنامه، ترجمۀ منوچهر امیری و فریدون بدرهای، تهران، 1357 ش؛ دابو، خورشید، دانستنیهای آیینی زرتشتی، ترجمۀ رشید شهمردان، تهران، 1358 ش؛ دوستخواه، جلیل، حاشیه بر اوستا (هم )؛ روایات داراب هرمزدیار، به کوشش ج. ج. مدی، بمبئی، 1922 م؛ زرتشت بهرام پژدو، ارداویرافنامۀ منظوم، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، 1343 ش؛ زند بهمن یسن، ترجمه و تحقیق محمدتقی راشدمحصل، تهران، 1370 ش؛ شاهرخ، کیخسرو، آیینۀ آیین مزدهیسنی، تهران، 1337 ش؛ شایست ناشایست، آوانویسی و ترجمۀ کتایون مزداپور، تهران، 1369 ش؛ شهزادی، رستم، «آداب و رسوم ایرانیان باستان از هنگام تولد تا گاه مرگ»، انجمن فرهنگ ایران باستان، تهران، 1347 ش، س6، شم 2؛ صد در نثر و صد در بندهش، به کوشش دابار، بمبئی، 1909 م؛ کتاب پنجم دینکرد، آوانویسی، ترجمه، تعلیقات و واژهنامه از ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران، 1386 ش؛ نیز:
Bartholomae, Ch., Altiranisches Wörterbuch, Strassburg, 1904; Boyce, M., A Persian Stronghold of Zoroastrianism, Oxford, 1977; id, Zoroastrianism, its Antiquity and Constant Vigour, Costa Mesa etc., 1992; Encyclopedia of Religion, ed. L. Jones, Thomson, 2005; Iranica ; Jackson, A. V. W., Avesta Grammar and Reader, Tehran, 2004; Kanga, K. E., English-Avesta Dictionary, Bombay, 1909; MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971; Modi, J. J., The Religious Ceremonies and Customs of the Parsees, Bombay, 1937; The Oxford Dictionary of World Religions, ed. J. Bowker, Oxford / New York, 1997; Reichelt, H., Avesta Reader, Texts, Notes, Glossary and Index, Strassburg, 1911; Le Zend-Avesta, tr. J. Darmesteter, Paris, 1960.