بستانی
بُسْتانی، خاندانی لبنانی كه در پیشبرد و شكوفایی نهضت ادبی معاصر عرب نقش بسزایی داشته است. این خاندان خود را از اسلاف پادشاهان غسانی شام میدانند كه خاستگاهشان جبله از توابع لاذقیۀ شام بوده است. اینان بعدها به شمال لبنان كوچیدند و در روستای بقرقوشا سكنى گزیدند. اشتغال نیای بزرگ آنان به كشاورزی و احداث باغهایی سبز و خرم سبب شد تا به «بستانی» شهرت یابند. در 967ق / 1560م به سبب بروز كشمكشهای محلی در شمال لبنان برخی از آنان در دیر القمر رحل اقامت افكندند. با گذشت زمان، نوادگان این خاندان در دیگر نواحی لبنان چون دبیه، بكشتین، جونیه، كسروان، غادیر و مناطق ساحلی بیروت پراكنده شدند (بستانی، ملحم ابراهیم، 174-176، 182، 187؛ بستانی، فؤاد افرام، المعلم... ، 67- 68؛ موسى، 25؛ جحا، 17).
اعضای این خاندان كه از پیشكسوتان نهضت ادبی معاصر عرب به شمار میروند، هر یك به نوبۀ خود در احیای میراث فرهنگی، تمدن و اندیشه كهن عربی و نیز تربیت و پرورش نسل نوپای لبنانی كوشیدند و با تدوین، تألیف، ترجمه، تدریس و روزنامهنگاری خدمات شایانی به جهان عرب عرضه داشتند. خاندان بستانیها كه خود با فرهنگ و دانش غربی و زبانهای اروپایی آشنا بودند، مروجان تمدن غرب در مشرق زمین گشتند و با تأسیس انجمنها، مراكز علمی و ادبی متعدد برای آشنایی جوانان لبنانی با علوم و فنون روز و اطلاع از دستاوردهای فكری اروپا تلاش كردند. تدوین نخستین دائرة المعارف عربی به وسیلۀ آنان راه پیوند میان دو اندیشۀ شرقی و غربی را هموار ساخت (بستانی، ملحمابراهیم، 341؛ حورانی، الفكر.... ، 127-129؛ طرازی، 2 / 69).
این خاندان نه تنها در راه گسترش علم و تمدن عربی كوشیدند، بلكه برای زدودن ریشههای تفرقه و نفاق نیز از هیچ كوششی دریغ نورزیدند. مفاهیم وطنپرستی، آزادیخواهی، وفاق ملی، وحدت ادیان، آموزش زنان شرقی و حفظ حقوق آنان نخستینبار به همت روشنفكران خاندان بستانی در جامعۀ لبنان راه یافت. تأسیس نخستین مدرسۀ ملی كه بعدها هسته مركزی دانشگاه لبنان شد، گامی مؤثر در راه زدودن اختلافات طایفهای و مذهبی بود. از سوی دیگر، نشریات این خاندان كه در زمرۀ پیشرفتهترین، معتبرترین و پر تیراژترین مطبوعات لبنان قرار داشت، منادی اصلاحطلبی و بیداری ملی در جهان عرب شد (طرازی، 2 / 10، 22؛ داغر، 2 / 183؛ حورانی، همان، 128-129؛ «سوریه...»،.(13
خاندان بستانی پیوسته در نوشتارهای خود كوشیدند تا نثری روان و مفهوم همگان ابداع كنند (حورانی، همان، 127). این نوگرایی و تجدد كه دامنۀ آن به شیوههای آموزشی و كتب درسی نیز كشیده شد (داغر، 2 / 181)، گسترش همه جانبۀ زبان عربی را در میان تودهها به دنبال داشت و بستانیها را در مقابله با سیاست تركسازی حكومت عثمانی موفق ساخت (محفوظ، 43). طی یك دورۀ صد ساله، چهرههای درخشان متعددی در عرصۀ علم، ادب، سیاست، دین، فرهنگ و قضا از میان این خاندان برخاسته است (نك : بستانی، ملحم ابراهیم، 202-205) كه در اینجا به ذكر مشهورترین آنان، بر حسب ترتیب الفبایی نامها، بسنده میشود:
1. بطرس بن بولُس
(محرم 1235- رجب 1300 / نوامبر 1819- مۀ 1883)، ادیب، نویسنده، روزنامهنگار، مترجم و لغتنویس. وی در روستای دبیه زاده شد. دانش مقدماتی را در آنجا از میخائیل بستانی فراگرفت. آنگاه در 1830م به مدرسۀ عین ورقه رفت و 10 سال در آنجا به تحصیل علوم گوناگون چون ادبیات، تاریخ، جغرافی، منطق، فلسفه، ریاضی، الهیات و حقوق پرداخت. او همچنین زبانهای سریانی، لاتینی و ایتالیایی را نیك آموخت؛ در 1840م به بیروت رفت و در آنجا با مبلغان مذهبی آمریكایی آشنا شد و به آیین پرُتستان گروید. این آشنایی او را در راه دستیابی به فرهنگ، تمدن و اندیشههای نوین غربی یاری رساند. سرانجام، در 1846م با تلاش هیأتهای تبلیغی مدرسهای در عبیه دایر كرد و به مدت دو سال ضمن تدریس، ادارۀ آنجا را برعهده گرفت؛ در این ایام فرصتی یافت تا به تألیف و تدوین كتب آموزشی دست زند (بستانی، فؤاد افرام، همان، 69 -70؛ دبس، 351؛ حمد، 320).
بطرس در 1848م به بیروت بازگشت و تا 1862م در سمت مترجمی كنسولگری آمریكا به كار پرداخت. سپس از این كار كناره گرفت تا به فعالیتهای گستردۀ ادبی و علمی همت گمارد. همكاری با عالی اسمیث در ترجمۀ تورات به زبان عربی وی را به یادگیری زبانهای عبری، آرامی، یونانی و فرانسوی واداشت (بستانی، فؤاد افرام، همان، 70-71؛ بستانی، ملحم ابراهیم، 342؛ المشرق، 929).
بستانی نخستین روشنفكر جهان عرب بود كه آموزش و تربیت زنان شرقی را ضروری دانست (فاخوری، الموجز...، 4 / 115). وی همچنین برای دستیابی به اتحاد، وفاق ملی و زدودن اختلافات طایفهای و دینی كوشید. از اینرو، در 1860م نشریۀ نفیر سوریا را به چاپ رساند (طرازی، 1 / 64؛ حورانی، همان، 128-129). تأسیس مدرسۀ ملی در 1863م نیز به همین منظور صورت گرفت. این مدرسه كه تنها با هدف ارتقای سطح علمی و دستیابی به دانش روز فعالیت میكرد، به موفقیتهای چشمگیری دست یافت و برخی از دانش آموختگان آن، از چهرههای درخشان علمی وادبی جهان عرب گشتند (زیدان، تراجم... ، 2 / 37- 38؛ بستانی، فؤاد افرام، المعلم، 71، 75-76؛ محفوظ، 48؛ فاخوری، تاریخ... ، 1035).
بطرس بستانی در ژانویۀ 1870 با هدفترویج روحیۀ آزادیخواهی، نشریۀ الجنان را بنیاد نهاد و همزمان به تدوین نخستین دائرة المعارف زبان عربی دست زد؛ اما این كار ناتمام ماند، زیرا هنوز كار دائرة المعارف پایان نیافته بود كه در بیروت درگذشت و در مقبرۀ پرتستانهای شهر به خاك سپرده شد. بستانی به عنوان سلسله جنبان تباری از ادیبان عرب (عبدالجلیل،229) و پیشتاز جنبش معاصر ادبی (زیدان، تاریخ... ، 4 / 270) از راه تدریس، ترجمه و تألیف، خدمات ارزندهای به جهان عرب عرضه داشت. وی كوشید تا در اسلوب نگارش نثر عربی تحولی پدید آورد و با به كارگیری تعابیری ساده و بیپیرایه و در عین حال صحیح و استوار، راه دستیابی مخاطبانش را به دانشهای جدید هموار سازد (بستانی، فؤاد افرام، همان، 78؛ یازجی، 93-94؛ عبود، 204- 205).
آثـار
آداب العرب (بیروت، 1859م)؛ تصحیح اخبار الاعیان فی تاریخ لبنان شدیاق (بیروت، 1859م)؛ اعمال الجمعیة السوریة (بیروت، 1852م)؛ الباب المفتوح (ترجمه، بیروت، 1843م)؛ بلوغ الارب فی نحو العرب (بستانی، فؤادافرام، همان، 79)؛ تاریخالاصلاح (ترجمه)؛ تاریخ الفداء (ترجمۀ، نك : طرازی، 1 / 90)؛ تاریخنابلیون الاول امپراطور فرنسا (بیروت، 1868م)؛ التحفة البستانیة فی الاسفار الكروزویه (ترجمه، بیروت، 1861م)؛ تعلیم النساء (بیروت، 1849م)؛ همكاری در ترجمۀ تورات (بیروت، 1847م)؛ خطاب فی الهیئة الاجتماعیة و المقابلة بین العوائد العربیة و الافرنجیة (بیروت، 1869م)؛ دائرة المعارف (بیروت، 1876م)، كه تنها 6 جلد از این اثر با تلاش وی منتشر شد؛ تصحیح دیوان ابن سهل (بیروت)؛ تصحیح دیوان متنبی (بیروت، 1860م)؛ روضة التاجر فی مبادیِ مسك الدفاتر (بیروت، 1851م)؛ قصة اسعد شدیاق (بیروت، 1860م)؛ قطر المحیط (بیروت، 1867م)؛ كشف الحجاب فی علم الحساب (بیروت، 1848م)؛ الكوثر (بیروت، 1874م)؛ محیط المحیط، در 2 مجلد (بیروت،1867م)، كه در تدوین این اثر از واژهنامههای كهن عرب به ویژه قاموس المحیط فیروزآبادی و الصحاح جوهری سود جسته، و آن را با شیوۀ تألیف فرهنگهای معاصر غربی درآمیخته است. توجه به حرف اول كلمه برخلاف لغتنامههای رایج، شرح مفردات با استشهاد به آیات قرآنی، احادیث نبوی، شعر و امثال عربی، ذكر اصطلاحات تخصصی و بیان واژههای دخیل یا عامیانۀ رایج از عمدهترین ویژگیهای این فرهنگ است (حمد، 320 ببـ؛ زیدان، تراجم، 2 / 38؛ لبس، 218)؛ مصباح الحاسب (بیروت،1864م)؛ مصباح الطالب فی بحث المطالب (بیروت، 1854م)؛ مفتاح المصباحفیاصول الصرفوالنحو (بیروت، 1862م).
2. بطرس بن سلیمان
(1277- 25 خرداد 1348ش / 1898- 15 ژوئن 1969م)، ادیب، نویسنده و روزنامهنگار. وی در دیرالقمر دیده به جهان گشود؛ بعدها رهسپار بیروت شد و به تدریج از رهگذر تلاش مستمر و خودآموزی توانست توشهای عظیم از ادب عربی، فلسفه، تاریخ و علوم اجتماعی فراهم آورد؛ همچنین ادبیات فرانسه را نیك آموخت. وی در 1923م هفتهنامۀ البیان را منتشر ساخت. در 1930م فعالیتهای مطبوعاتی را به كناری نهاد تا یكسره وقت خود را در راه تألیف و تدریس مصروف سازد. بهرهگیری از منابع كهن عربی و اروپایی در كنار برخورداری از دانش وسیع و دقت علمی، بطرس را در نقد، تحلیل و بررسی آثار و میراث كهن عرب موفق ساخت. روانی سبك و استواری تركیبات از ویژگیهای عمدۀ نثر اوست. او سرانجام، در بیروت درگذشت و در زادگاهش مدفون شد (بستانی، ملحم ابراهیم، 570 -573؛ داغر، 3 / 194، 195؛ زركلی، 2 / 59).
آثار
ادباء العرب، در 3 مجلد (بیروت، 1931-1937م)؛ تصحیح التوابع و الزوابع از ابن شُهَید اشجعی (بیروت، 1951م)؛ چاپ و نشر رسائل اخوان الصفا (بیروت، دارصادر)؛ الشعراء الفرسان (بیروت)؛ تصحیح لسان العرب، در 62 مجلد (بیروت، دارصادر)؛ معارك العرب فی الاندلس (بیروت، 1964م)؛ معارك العرب فی الشرق و الغرب (بیروت، 1944م)؛ تصحیح معجم البلدان (بیروت، دارصادر)؛ مناهل الادب العربی (بیروت، 1949م)؛ منتقیات ادباء العرب فی الاعصر العباسیة (بیروت، 1948م).
3. سعید سلیم
(1301-1356ش / 1922-1977م)، ادیب، نویسنده و شاعر. وی در مرج به دنیا آمد. در 1939م از دانشگاه قدیس یوسف بیروت فارغالتحصیل شد؛ آنگاه به تدریس اشتغال ورزید. تدوین كتب آموزشی مدارس و همكاری در انتشار المجلة التربویة حاصل تلاش وی در این دوران بود. او كه همواره سودای دانشاندوزی در سر داشت، برای ادامۀ تحصیلات عالی رهسپار فرانسه شد و پس از اخذ دكترای ادبیات به لبنان بازگشت و در مقاطع مختلف دانشگاهی به تدریس پرداخت و چندی به ریاست دانشكدههای مدیریت و ادبیات منصوب شد. دیوان ابن رومی همراه با زندگی و آثار شاعر (بیروت، 1967م) و منهجیة البحث الجامعی (بیروت، 1989م) از آثار اوست؛ اما به سبب مرگ ناگهانی، دیگر كارهای علمی او ناتمام ماند. سعید شعر نیز میسرود و زجلها و قصاید شیوایی به زبان عربی و نیز اشعاری به زبان فرانسوی دارد (بستانی، ملحم ابراهیم، 632؛S, ²EI).
4. سلیم بن بطرس
(محرم 1265- 22 ذیقعدۀ 1301 / دسامبر 1848- 13 سپتامبر 1884)، ادیب، داستانپرداز و روزنامهنگار. وی در عبیه متولد شد و در مدرسۀ ملی بیروت درس خواند و نزد ناصیف یازجی و خطار دحداح دانش آموخت و تركی، انگلیسی و فرانسه را نیك فراگرفت. در 1862م بهعنوان مترجم در كنسولگری آمریكا بهكار پرداخت و تا 1871م همچنان در این سمت باقی ماند. از آن پس مترجمی را به كناری نهاد تا در اجرای طرحهای علمی و ادبی پدر را یاری رساند. همكاری در تدوین و انتشار دائرة المعارف، تدریس و ادارۀ مدرسۀ ملی، عضویتدر جمعیت علمیسوریه و مجمع علمیشرقی و چاپنشریههای الجَنّة و الجُنَینة نمونههایی از تلاش مستمر وی در این ایام بود (طرازی، 2 / 10، 22، 68 -69؛ سركیس،559؛ داغر،2 / 186-187؛ جحا،26 ،27).
سلیم را طلیعهدار داستانسرایی نوین عرب دانستهاند. او با الهام از موضوعات تاریخی، میراث كهن عرب را اساس كار خود قرار داد و به نوآوریهایی دست زد. وی در آثارش نظم و نثر را درهم آمیخت، اسلوب بیانی را با انواع استعارات و تشبیهات آراست و همچون مصلحی درصدد ترویج مسائل اخلاقی و اصلاح جامعه برآمد (عبود، 207؛ محفوظ، 71 ببـ ؛ نیز S,² (EI با این حال، نمیتوان گرایش به اطناب، پرداختن به مفاهیم كلی و توضیح بدیهیات به جای تصویر حالات درونی افراد را در آثارش نادیده انگاشت (عبود، همانجا؛ كرم، 80-81). سرانجام، وی در روستای بوارج جان سپرد و در بیروت مدفون شد (مجاهد، 3 / 1019).
آثار
تاریخ عام قدیم (بیروت، 1884م)؛ تاریخ فرنسا الحدیث (ترجمه، بیروت، 1884م)؛ تاریخ نابولیون بونابرت فی مصر و سوریا (اسكندریه، 1914م)؛ دائرة المعارف، مجلد 7 و 8 (بیروت، 1876 و 1877م). افزون بر آثار یاد شده، وی از 1871م تا پایان عمر نمایشنامهها و مجموعههای داستانی دنبالهداری در مجلۀ الجنان نگاشت (برای اطلاع از عناوین آنها، نك : طرازی، 2 / 69؛ عبود، همانجا؛ شیخو،2 / 111؛ داغر، 2 / 187؛ خوری، 86، 128).
5. سلیمان بن خَطّار
(اول خرداد 1235- 11 خرداد 1304ش / 22مۀ 1856ـ اول ژوئن 1925م)، ادیب، نویسنده، مترجم و سیاستمدار. وی در روستای بكشتین زاده شد؛ علوم مقدماتی را از عبدالله بستانی فرا گرفت؛ آنگاه به مدرسۀ ملی بیروت رفت و در محضر ناصیف یازجی و یوسف اسیر دانش آموخت و دیری نپایید كه به مدد استعداد سرشار و حافظهای قوی به علوم متداول و نیز زبانهای انگلیسی، فرانسوی، تركی و سریانی تسلط یافت؛ پس از تحصیل چندی در مدرسۀ ملی به تدریس پرداخت و همكاری همه جانبهای را با بطرس بستانی آغاز كرد؛ در 1876م به بصره رفت تا مدرسهای به سبك نوین در آنجا بنیاد نهد؛ همزمان به تجارت پرداخت و به مناصب مهمی دست یافت (موسێ، 25-27؛ حطیط، 292-293؛ عطاءالله، 2 / 348-349). سلیمان در این ایام به كشورهای مختلف آسیایی، اروپایی و آمریكایی سفر كرد. او برای شناخت آداب، رسوم و سنتهای قبایل بادیهنشین عرب به تحقیق در زندگی آنان پرداخت؛ سرانجام، توانست با معرفی قبایل ناشناخته و جمعآوری اشعار اصیل عربی، خدمات ارزندهای ارائه دهد (صوایا، 14- 15؛ فاخوری، تاریخ، 1086-1087؛ موسێ، 28). به تدریج وی بر 14 زبان زنده تسلط یافت و توشهای گران قدر از فرهنگ شرق و غرب اندوخت. این امر سلیمان را بر آفرینش شاهكار ادبی خود، یعنی ترجمۀ ایلیاد هُمر موفق ساخت (صوایا، 10؛ فاخوری، همان، 1088).
سلیمان در 1908م به نمایندگی از سوی اهالی بیروت به پارلمان عثمانی راه یافت و در آغاز به حمایت از خط مشی سیاسی عثمانیان پرداخت. از اینرو، برای استوار ساختن روابط نژادهای گوناگون امپراتوری عثمانی و نزدیكی قلوب نژادهای مختلف به تكاپو برخاست. سرانجام، به سبب ورود عثمانیها در صحنۀ جنگ جهانی اول برضد متفقین، روابطش با آنان به تیرگی گرایید. از آن پس، به سویس و قاهره رفت. او كه به تدریج بینایی خود را از دست داده بود، در 1924م برای معالجه رهسپار آمریكا شد. سرانجام، در نیویورك جان سپرد. پیكرش به بیروت منتقل، و در زادگاهش مدفون شد (طرازی، 2 / 163-164؛ بستانی، فؤاد افرام، سلیمان...، 387- 388؛ موسێ، 30، 35-39).
سلیمان بستانی در زمینۀ ادبیات تطبیقی پایهگذار و راهگشا بود و كار او، بعدها به رواج كاربرد نمادین اساطیر یونانی در ادب عربی انجامید. او همچنین ناقدی توانمند بود كه نقد ادبی عرب به همت وی پایهگذاری شد (موسێ، 50 -51؛ حورانی، «دایرةالمعارف...»، 28؛ بستانی، بطرس، 461-462). سلیمان شعر نیز میسرود. شمار ابیاتش از 5 هزار بیت فراتر بود كه تنها اندكی از آنها باقی مانده است. وی در سرودههایش به مسائل اخلاقی و فلسفی توجه خاص داشت؛ هرچند به سبك كلاسیك عرب پایبند بود، اما از خود نوآوری نشان داده بود (بستانی، فؤاد افرام، همان، 391؛ موسى، 33، 54، 56).
آثار
الاختزال العربی (معلوف، 251)؛ ترجمۀ ایلیاد هُمر با مقدمه و شرح آن (بیروت، 1904م). ترجمۀ این اثر از 1888م آغاز شد و در 1895م پایان یافت ( اعلام... ، 166-167). با آنكه مقدمۀ آن در تعدد موضوعات،فوائد بیشمار و ارزش ادبی بیشباهت به مقدمۀ ابن خلدون نیست ( المقتطف، شمـ 67، ص 244)، با این حال، با استقبالی كه لایق آن بود، روبهرو نشد (عبدالجلیل، 229)؛ مجموعۀ شعری الداء و الشفاء (قاهره، 1930م)؛ دیوان العرب الحالیین (حطیط، 295)؛ عبرة و ذكری، دربارۀ وضع امپراتوری عثمانی پیش از «دستور» 1908م و پس از آن (بیروت، 1978م)؛ دائرةالمعارف، مجلدات 9 تا 11 (بیروت، 1889-1900م)؛ «خاطرات»، به زبان انگلیسی (موسى، 33).
6. عبدالله بن میخائیل
(آذر 1233ـ بهمن 1308/دسامبر 1854 ـ فوریۀ 1930)، ادیب، شاعر و لغتنویس. وی در دبیه دیده به جهان گشود. در مدرسۀ ملی بیروت درس خواند. در آنجا از ناصیف یازجی و یوسف اسیر دانش آموخت و زبان فرانسه را به خوبی فرا گرفت؛ پس از اتمام تحصیل در مدارس مختلف لبنان به تدریس پرداخت؛ چندی به قبرس رفت و در آنجا نشریۀ جهینة الاخبار را منتشر ساخت. بیش از 50 سال از عمر وی در عرصۀ تعلیم و تربیت سپری شد. در این ایام دانش آموزان بیشماری از خرمن علم او خوشه چیدند كه بعدها برخی از آنان در آسمان علم و ادب عربی بلندآوازه شدند («ترجمة...»، 1/5؛ بستانی، ملحم ابراهیم، 211، 408-411؛ المقتطف، شم (3)76، ص 358-359؛ داغر، 2/193-194). عبدالله شعر نیز میسرود و در سرودن ماده تاریخ از خود زبردستی نشان داده است. سرودههایش همگی رنگوبوی اشعار جاهلی را در اذهان تداعی میكند («ترجمة»، 1/6؛ عبود، 62، 147؛ داغر، 2/193). وی همچنین نمایشنامههای متعددی تدوین كرده كه بیشتر از تاریخ عرب یا ادبیات فرانسه الهام گرفته است (برای اطلاع از عناوین آنها، نك : بستانی، ملحم ابراهیم، 412؛ داغر، 2/193-194؛ المقتطف، شم (3)76، ص 359).
عبدالله به عضویت فرهنگستان علمی دمشق درآمد و در اواخر عمر ریاست فرهنگستان لبنان را عهدهدار شد و سرانجام به دریافت نشان افتخار نائل آمد. وی در بیروت دیده از جهان فروبست و در دیر القمر به خاك سپرده شد (معلوف، 28؛ المقتطف، همانجا؛ زركلی، 4 / 141؛S ,² (EI
آثار
تصحیح و شرح الاقتضاب فی شرح ادب الكتّاب از بطلیوسی (بیروت، 1901م)؛ تصحیح و شرح بحث المطالب از جرمانوس فرحات (بستانی، ملحم ابراهیم، 413)؛ البستان، فرهنگ عربی در 2 جلد، مشتمل بر واژههای تخصصی، دخیل و معاصر عرب (بیروت، 1927م)؛ ترجمۀ حكایات لافونتن ( المقتطف، همانجا)؛ خطاب فی التاریخ العام (ترجمه، بیروت، 1882م)؛ ریحانة الانس فی تهنئة المطران یوسف الدبس (بیروت، 1887م)؛ تصحیح دیوان ابوفراس حمدانی (همانجا)؛ فاكهة البستان (بیروت، 1930م)؛ كتاب النحو (بعبدا، 1900م)؛ مقتل هیرودوس لولدیه: اسكندر و ارسطبولس (بیروت، 1889م)؛ مناظرة لغویة ادیبة (قاهره، 1936م)؛ الوافی (بیروت، 1980م).
7. فؤاد افرام
(24 مرداد 1283ـ 12 بهمن 1372ش / 15 اوت 1904ـ اول فوریۀ 1994م)، ادیب، نویسنده، داستانپرداز و منتقد. وی در دیر القمر متولد شد؛ در دانشگاه قدیس یوسف بیروت تحصیلات عالی را دنبال كرد و پس از اتمام تحصیل در همان دانشگاه و دیگر مراكز آموزش عالی لبنان به تدریس پرداخت. وی همچنین دبیر هیأت تحریریۀ مجلۀ المشرق، رئیس تربیت معلم و رئیس دانشگاه لبنان بود. او به سبب مقام والای علمی و خدمات ارزندهای كه در راه احیای اندیشه و میراث فرهنگی عرب ارائه كرد، بارها به دریافت نشان افتخار از دولتهای لبنان و اسپانیا و آكادمی فرانسه نائل شد (بستانی، ملحم ابراهیم، 574 -576، 579؛ خاطر، 7).
آثار
افزون بر مقالات بیشمار علمی، تاریخی و ادبی كه در نشریات گوناگون عربی به چاپ رسانده است (نك : شیخو، 3 / 68؛ ببلیوغرافیا، 3 / 2391؛ عبدالرحمان، 288، 303، جمـ )، دیگر آثار او اینهاست: ابوالعلاء المعری فی بغداد (بیروت، 1928م)؛ ابوالطیب المتنبی، المدائح و الاهاجی (بیروت، 1927م)؛ احادیث الشهور (بیروت، 1978م)؛ الاحابیش فی مكة (ترجمه، بیروت، 1936م)؛ الادب العربی فی آثار اعلامه (بیروت، 1951م)؛ ارمیا النبی (بیروت، 1973م)؛ الاصول المسیحیة الشرقیة (بیروت، 1972م)؛ الاعشی الكبیر (بیروت، 1963م)، بغداد عاصمة الادب العباسی، 1934م؛ ویرایش الیاذههومیروس، از سلیمانبستانی (بیروت، 1955م)؛ الانشاء الشفهی عند العرب (بیروت، 1941م)؛ تاریخ التعلیم فی لبنان (بیروت، 1950م)؛ تاریخ لبنان التمهیدی المصور (بیروت، 1938م)؛ تاریخ لبنان الموجز (بیروت، 1937م)؛ تصحیح تاریخ الامیر فخرالدین المعنی (بیروت، 1985م)؛ التذكرة اللبنانیة: اقوال مختارة فی لبنان (بیروت، 1953م)؛ الثأر و صفته الدینیة عند العرب الجاهلیین (ترجمه، بیروت، 1935م)؛ تصحیح الجامعیون: رجال لبنان الجدید (بیروت، 1369ق)؛ الحطیئة (بیروت، 1930م)؛ حلب عاصفة الادب الحمدانی (بیروت، 1938م)؛ الحلم عند العرب (ترجمه، بیروت، 1934م)؛ خصائص الشعب اللبنانی (بیروت، 1946م)؛ خمسة ایام فی ربوع الشام (بیروت، 1950م)؛ الخنساء (بیروت، 1957م)؛ دمشق الشام: لمحة تاریخیة (ترجمه، دمشق، 1990م)؛ دائرةالمعارف (بیروت، 1956م ببـ)؛ دور النصاری فی اقرار الخلافة الامویة (بیروت، 1938م)؛ تصحیح دیوان نقولا ترك (بیروت، 1949م)؛ رسالة الحاتمیة فی المقابلة بین المتنبی و ارسطو فی الحكمة (بیروت، 1930م)؛ الروائع، سلسلهای از متون عربی در 57 جلد؛ زهیر بن ابی سلمى (بیروت، 1929م)؛ سلیمان البستانی فی بغداد (بیروت، 1953م)؛ الشیخ ناصیف الیازجی، منتخبات شعریة (بیروت، 1929م)؛ عبادة الحجارة فی العصر الجاهلی (ترجمه، بیروت، 1938م)؛ على عهد الامیر (بیروت، 1926م)؛ عمرو بن كلثوم و الحارث بن حِلّزة (بیروت، 1929م)؛ عنترة بن شداد (بیروت، 1930م)؛ الغررالحسان یا تاریخالامیر الحیدر (بیروت، 1933م)؛ الفقهالاسلامی (ترجمه، بیروت، 1933م)؛ فی بلد الامیر (بیروت، 1982م)؛ قصص من فؤاد افرام (بیروت، 1981م)؛ تصحیح لبنان فی عهد الامراء الشهابیین (بیروت، 1933م)؛ تصحیح لبنان فی عهد الامیر فخرالدین الثانی (بیروت، 1936م)؛ لبنان ماقبل التاریخ (بیروت، 1946م)؛ لماذا (بیروت، 1930م)؛ لهجة لبنانیة من قبرص منذ سبعة قرون (استانبول، 1951م)؛ مار مارون (بیروت، 1948م)؛ مارینا اللبنانیة (بیروت، 1983م)؛ المتنبی و الشعر الصحافی (دمشق، 1936م)؛ المجانی الحدیثة عن مجانی الاب شیخو (بیروت، 1946م)؛ المساجد و المناسك فی الجاهلیة (ترجمه، بیروت، 1941م)؛ مساهمة لبنان فی درس ابن سینا (بغداد، 1952م)؛ معانی الایام، مراحل السنة اللبنانیة (بیروت، 1980م)؛ مع الاب شربل مخلوف بقا عكفرا (بیروت، 1981م)؛ المعری ضحیة العقل (دمشق، 1945م)؛ تصحیح المعلم بطرس البستانی، تعلیم النساء (بیروت، 1950م)؛ منجد الطلاب (بیروت، چاپهایمتعدد)؛ منشهود عهدالامیربشیر (پاریس،1948م)؛ مواقف اللبنانیة (بیروت، 1982م)؛ مقدمه بر الموسوعه فی علوم الطبیعه (بیروت، 1965م)؛ النابغة الذبیانی (بیروت، 1931م)؛ النصاری فی مكة قبیل الهجرة (ترجمه، بیروت، 1937م)؛ النقد الادبی، فائدته، طریقته العلمیة (بیروت، 1953م)؛ ولیالدین یكن (بیروت، 1929م)؛ یحیی ابن سرجون: القدیس یوحنا الدمشقی (بیروت، 1985م).
8. كرم سلیمان
(بهمن 1272- فروردین 1345 / فوریۀ 1894- آوریل 1966)، ادیب، نویسنده و روزنامهنگار. وی در دیر القمر به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی را در مدرسۀ یسوعیان آنجا طی كرد. در این ایام زبان فرانسه، انگلیسی و تركی را به خوبی آموخت. در اواخر جنگ جهانی اول به بیروت رفت و وقت خود را یكسره صرف فعالیتهای ادبی كرد. چندی در اداره مجلۀ البیان به برادرش بطرس یاری رساند و همزمان به تدریس نیز اشتغال ورزید. آنگاه به تدوین و تألیف كتابهای آموزشی و نیز به تصحیح انتقادی متون كهن عرب همت گماشت. كرم به موسیقی و فعالیتهای سینمایی نیز علاقهمند بود. در مۀ 1934 هنر و توانمندی خود را با نگارش سناریوی نخستین فیلم عربی لبنان به اثبات رساند (بستانی، ملحم ابراهیم، 568 -569؛ داغر، 3 / 198).
آثار
ابوالفرج الاصبهانی (بیروت، 1952م)؛ اساطیر شرقیة (بیروت، 1944م)؛ شرح و تصحیح 15 جلد از الاغانی (بیروت)؛ امیرات لبنانیات (بیروت، 1950م)؛ الایدی السخیة (بیروت، 1990م)؛ البیان: خلاصة القواعد البیانیة (بیروت، 1942م)؛ تحت ظلال القنا (بیروت، 1990م)؛ حاتم الطائی (بیروت، 1982م)؛ الحصائد در 2 مجلد (بیروت، 1936م)؛ حكایات لبنانیة (بیروت، 1961م)؛ تصحیح دیوان ابن خفاجه (بیروت، 1951م)؛ تصحیح دیوان ابن زیدون (بیروت، 1960م)؛ تصحیح دیوان ابن هانی (بیروت، 1952م)؛ تصحیح دیوان خنساء (بیروت، 1960م)؛ تصحیح دیوان زهیر بن ابی سلمی (بیروت، 1960م)؛ تصحیح دیوان طرفة بن عبد (داغر، 3/199)؛ تصحیح دیوان عباس بن احنف (بیروت، 1986م)؛ تصحیح دیوان عبید ابن ابرص (بیروت، 1958م)؛ تصحیح دیوان عروة بن ورد (داغر، همانجا)؛ تصحیح دیوان نابغة ذبیانی (بیروت، 1960م)؛ شرح سقط الزند (داغر، همانجا)؛ سلطانة العذاریة (بیروت، 1959م)؛ تصحیح العقد الفرید (بیروت)؛ شرح لزوم مالایلزم (داغر، همانجا)؛ مخاطبة الملوك (بیروت، 1990م)؛ مشاهدات فی لبنان (ترجمه) (بستانی، ملحم ابراهیم، 569)؛ النساء العربیات فی الادب (بیروت، 1947م).
9. وَدیع فارس
(1267-1333ش / 1888-1954م)، ادیب، نویسنده، مترجم و شاعر. او در دبیه زاده شد؛ در مدرسۀ سوق الغرب درس خواند؛ تحصیلات عالی را در دانشگاه آمریكایی بیروت دنبال كرد و آنگاه به تدریس روی آورد. وی در 1909م به عنوان مترجم كنسولگری آمریكا در یمن مشغول به كار شد؛ دیری نپایید تا در پی دانش آموزی به كشورهای عربی، اروپایی و آسیایی سفر كرد و با تجاربی كه در این راه اندوخت، به ترجمۀ آثار ادبی معروف جهان دست زد. او در 1912م نشریۀ دیر القمر را تأسیس كرد (همو، 362-364؛عودات، 44- 45؛ طرازی، 4 / 36).
ودیع در 1917م به مناصب اجرایی مهمی در دستگاه اداری فلسطین دست یافت. از اینرو، در شهرستان یافا سكنێ گزید. او به سبب دفاع از حقانیت ملت فلسطین و مقابله با اقدامات صهیونیستها از خشم مقامات انگلیسی در امان نماند و چندی به بئر السبع تبعید شد. وی در 1923م به همراه هیأت فلسطینی برای گفت و گو با مقامات بریتانیایی رهسپار لندن شد.
ودیع در 1930م پس از طی دورههای حقوق در بیتالمقدس به وكالت پرداخت. در این ایام مبارزات ملی و پرداختن به حرفۀ وكالت پیوند او را با عرصۀ علم و ادب گسست؛ چندانكه تنها به سرودن قصایدی در مناسبتهای خاص بسنده میكرد (بستانی، ملحمابراهیم، 364-367؛ عودات، 45-47؛ نیز نك : دور... ، 255، 281، 289)؛ سرانجام، در 1942م از تمامی فعالیتهای سیاسی دست كشید و یكسره به تألیف پرداخت. او همچنین به ترجمۀ شاهكارهای حماسی و نیمه حماسی از ادبیات هند باستان اهتمام ورزید. ودیع در فوریۀ 1953 به لبنان بازگشت، در همان سال از مقام علمی او قدردانی شد و به پاس خدماتش به دریافت نشان طلایی لبنان نائل آمد (بستانی، ملحم ابراهیم، 368-370؛ عودات، 48).
آثار چاپی
: الانتداب الفلسطینی باطل و محال (بیروت، 1936م)؛ البستانی، ترجمۀ گزیدهای از اشعار هندی (قاهره، 1917م)؛ بطریركیة اورشلیم الارثوذكسیة (بیروت)؛ خمسون عاماً فی فلسطین (ترجمه، بیروت، 1947م)؛ دیوانالفلسطینیات، مجموعۀ شعر (بیروت، 1946م)؛ الرامیانة (ترجمۀ منظوم، بیروت)؛ رباعیات ابی العلاء، به زبان انگلیسی (بیروت)؛ رباعیات الحرب (ترجمۀ، بیروت، 1916م)؛ ترجمۀ رباعیات عمر خیام (قاهره، 1912م)؛ السعادة و السلام (ترجمه، بیروت، 1910م)؛ محاسن الطبیعة و عجائب الكون (ترجمه، قاهره، 1911م)؛ مسراتالحیاة (ترجمه، قاهره،1911م)؛ معنیالحیاة (ترجمه، بیروت، 1910م)؛ المهبراته، ترجمه از زبان سنسكریت به عربی (بیروت، 1952م).
آثار خطی
الى ذی عبقر؛ ذكری الفراق؛ رسالة فی الالف و الهمزة و الیاء؛ شاكنتلا (= الخاتم المفقود )؛ عمر الخیام: شعر و نثر؛ ترجمۀ الغیتة (= النشید الالهی، از آثار ادبی هند)؛ ترجمۀ كلیله و دمنه؛ مجانی الشعر؛ موجز الاساطیر الهندویة؛ ترجمۀ منظوم نالاودامنیتی، از ادبیات هند باستان (بستانی، ملحم ابراهیم، 368؛ عودات، همانجا).
مآخذ
اعلام اللبنانیین فی نهضة الاداب العربیة، بیروت، 1948م؛ ببلیوغرافیا الوحدة العربیة، بیروت، مركز دراسات الوحدة العربیه؛ بستانی، بطرس، ادباء العرب، بیروت، 1979م؛ بستانی، فؤاد افرام، سلیمان البستانی، بیروت، 1955م؛ همو، المعلم بطرس البستانی، بیروت، 1950م؛ بستانی، ملحم ابراهیم، كوثر النفوس و سفر الخالدین، بیروت، 1954م؛ «ترجمة المؤلف»، در مقدمه البستان عبدالله بستانی، بیروت، 1927م؛ جحا، میشال، سلیم البستانی، لندن، 1989م؛ حطیط، كاظم، اعلام و رواد فی الادب العربی، بیروت، 1987م؛ حمد، علی توفیق، «بطرس البستانی و جهوده المعجمیة»، المعجمیة العربیة المعاصرة، بیروت، 1987م؛ حورانی، آلبرت، «دایرة المعارف بستانی»، نشر دانش، ترجمۀ مرتضێ اسعدی، تهران، 1370ش، س 13، شمـ 1؛ همو، الفكر العربی فی عصر النهضة، بیروت، دارالنهار؛ خاطر، لحد، عهد المتصرفین فی لبنان، بیروت، 1982م؛ خوری، یوسف، اعمال الجمعیة العلمیة السوریة، بیروت، دارالحمراء؛ داغر، یوسف، مصادر الدراسة الادبیة، بیروت، 1983م؛ دبس، یوسف، الجامع المفصل فی تاریخ الموارنة المؤصل، بیروت، 1987م؛ دور الادب فی الوعی القومی العربی، بیروت، مركز دراسات الوحدة العربیهة؛ زركلی، اعلام؛ زیدان، جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، قاهره، 1957م؛ همو، تراجم مشاهیر الشرق، بیروت، 1902م؛ سركیس، یوسف، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره، 1928م؛ شیخو، لویس، الاداب العربیة فی القرن التاسع عشر، بیروت، 1910م؛ صوایا، میخائیل، سلیمان البستانی و الیاذه هومیروس، بیروت، مكتبة صادر؛ طرازی، فیلیپ، تاریخ الصحافة العربیة، بیروت، 1913م؛ عبدالرحمان،عبدالجبار و سمیرهعباس جعفر، كشافالدوریات العربیة، بغداد،1989م؛ عبود، مارون، رواد النهضة الحدیثة، بیروت، دارالثقافه؛ عطاءالله، رشید، تاریخ الا¸داب العربیة، به كوشش علی غیب عطوی، بیروت، 1985م؛ عودات، یعقوب، من اعلام الفكر و الادب فی فلسطین، عمان، 1987م؛ فاخوری، حنا، تاریخ الادب العربی، جونیه، 1987م؛ همو، الموجز فی الادب العربی و تاریخه، بیروت، 1985م؛ كرم، فیكتور كلارجی، «الفن القصصی اللبنانی فی القرن التاسع عشر و مطلع القرن العشرین»، المشرق، بیروت، 1947م، س 41، شمـ 1؛ لبس، انطوان، توجهات الاكلیروس المارونی السیاسیة فی جبل لبنان، بیروت، 1991م؛ مجاهد، زكی، الاعلام الشرقیه، بیروت، 1994م؛ محفوظ، عصام، حوار مع رواد النهضة العربیة، لندن، 1988م؛ المشرق، بیروت، 1909م، س 12، شمـ 7؛ معلوف، عیسێ، «العلامة سلیمان البستانی»، المجمع العلمی العربی، دمشق، 1925م، ج 5؛ المقتطف، 1925م، شمـ 67، 1930م، شمـ (3)76؛ موسێ، منیف، سلیمان البستانی فی حیاته و فكره و ادبه، بیروت، 1984م؛ یازجی، كمال، رواد النهضة الادبیة، بیروت، 1962م؛ نیز:
Abd-al-Jalil, J.M., Histoire de la litterature arabe,
عزت ملاابراهیمی