بسطه
بَسْطه، شهری واقع در ایالت غرناطه (گرانادا) در جنوب اسپانیا. این شهر در 123 كیلومتری شمال شرق غرناطه واقع است (تازی، 203؛ زكار، 67، 92؛²(EI ظاهراً نام این شهر در عصر رومیان، بَستی بوده است (شحاده، 6 / 321؛²(EI شهر بسطه (بسته) كه در زبان اسپانیایی به صورت باثا تلفظ میشود (شكیب ارسلان، الحلل ...، 1 / 126، حاشیۀ 7؛(EI² توسط سَوّاربن حمدون بن عبده (مقـ 277ق / 890م) برای بنی قُحطبه و بنی مسیره پیریزی شد (ابن خطیب، الاحاطه ... ، 4 / 270).
بسطه چنانكه از نامش پیداست، در زمینی هموار و جلگهای پهناور واقع است كه پیرامون آن را كوههایی احاطه كردهاند (شكیب ارسلان، خلاصه ... ، 227؛ حایك، 217). این شهر جزو شهرهای متوسط و خوش آب و هوا و پرجمعیت با دیوارهای بلند و محكم و بازارهای پاكیزه بود و به داشتن صنایع مختلف شهرت داشت (ادریسی، 202؛ ابن عبدالمنعم، 113؛ شكیب ارسلان، الحلل، 1 / 126-127؛ ابن شریفه، 17). چشمۀ كوه ابوالحسن در اطراف بسطه و دو رود وادیالقطن و وادیالتین آب این شهر را تأمین میكرد (حایك، همانجا؛ شكیب ارسلان، خلاصه، 227، 232). كوه كحل (سرمه) از جمله كوههای معروف اطراف بسطه بود كه مورخان درباره آن داستانهای شگفتانگیزی نقل كردهاند (قزوینی، 505، 512؛ دمشقی، 321؛ ابن عبدالمنعم، همانجا). بخشی از كوههای بسطه چوب مورد نیاز اندلس و حتی مغرب را تأمین میكرد (همو، 488).
در اطراف شهر بسطه به سمت وادی آش و جیان، قلعههای بسیاری وجود داشت (ادریسی، 203) كه میتوان به قلعههای بَرْشانه، تاجَله (ابن سعید، 2 / 81، 84)، قلیه یا قولیه واقع در شمال شرق بسطه (همو، 2 / 87؛ مراكشی، 370؛ تازی، 204؛ ابن عبدالمنعم، همانجا؛ مقری، نفح ... ، 4 / 66؛ بسطی، 119)، و قلعه مشهور طشكر یا اَشكر اشاره كرد (ادریسی، 202؛ شكیب ارسلان، الحلل، 1 / 127؛ ابن خطیب، همان، 1 / 390).
مورخان از برخی روستاها و مناطق اطراف بسطه چون نجیطه، مسینه، تلون، مرینه (بسطی، 204؛ نیز ابن شریفه، 204)، بجا (وثائق ... ، 90)، غُلَّیره (بسطی،70؛ نیز ابن شریفه، 70)، قسطلونه (قزوینی،553)، قنالِش (قنولش) ( وثائق، «13م»، نیز 99؛ بسطی، 19؛ ابن شریفه، 49؛ مونس، تاریخ ...، 574) یاد كردهاند.
در بسطه بناهایی چون مسجد جامع شهر (ابن شریفه، 62) و مسجد الجنه (ابن خطیب، ریحانه ... ، 2 / 252؛ ابن شریفه، 18؛ مونس، همانجا) شهرت داشتهاند. از نقاط دیدنی و شگفتانگیز بسطه كه مورخان به آنها اشاره كردهاند، میتوان به چشمۀ هوته و غار شیمه در راه بسطه به بیاسه (ابن عبدالمنعم، 113؛ قزوینی، 512)
و گردشگاههای زیبا و سرگرم كننده مُنیه، جنان رومه (بسطی، همانجا؛ وثائق، 8، 10، 77، 91؛ ابن شریفه، 19، 49) و حَمّه صالحه (ابن خطیب، مشاهدات، 93؛ ونشریسی، 7 / 94) اشاره كرد.
در بسطه زیراندازهای بینظیر و لباسهای بسیار نفیس چرمی و ضدآب با رنگهای شگفتانگیز به نام مُلَبّد تولید میشد (یاقوت، 1 / 624؛ ابن عبدالمنعم، همانجا؛ مقری، همان، 1 / 201؛ مونس، همان، 489؛ دندش، 183). مهمترین محصول كشاورزی بسطه زعفران بود (ابن خطیب، همان، 2 / 251-252، 293) و صنعت ابریشم نیز به سبب فراوانی درخت توت در این شهر رونق داشت (ابن عبدالمنعم، همانجا).
پیشینۀ تاریخی
این شهر از زمان پیریزی آن به دست سوار بن حمدون در اواسط سده 3ق / 9م (ابن خطیب، الاحاطه، 4 / 270) تا سقوطش به دست مسیحیان اسپانیا در اواخر سدۀ 9ق / 15م (مونس، مقدمه ...، 67؛ مقری، همان، 6 / 318) شاهد حوادث گوناگونی بود. در 283ق / 896م ابوالعباس احمدبن محمدبن ابی عبده به همراه سپاهیانش وارد بسطه شد (ابن حیان، 3 / 116).
در 322ق / 934م خلیفۀ اموی عبدالرحمان سوم، معروف به ناصر فرمانروایان مناطق وسطای اندلس از جمله عبدالله بن احمد بن محمد ابن ابی عبده حاكم بسطه را سركوب كرد (مونس، موسوعة ...، 1 / 314).
در اواسط سدۀ 5 ق / 11م بسطه جزو قلمرو المظفر بادیس بن حَبوس (د 465ق / 1073م) قرار گرفت (ابن خطیب، اعمال ...، 230؛ عنان، دول ...، 133، 138-139). ابن حبوس پس از تصرف بسطه آن را به ابن مَلْحان سپرد و او نیز پس از مدتی به عنوان اعتراض و نارضایی از وزیران ابن حبوس شهر را به ابن صُمادح تسلیم كرد (عبدالله، 71). بادیس بن حبوس برای جبران كمكهای یحیی بن اسماعیل ذوالنون، ملقب به مأمون حاكم طلیطله (حكـ 435-467ق) در باز پسگیری وادیآش از چنگ ابن صمادح، بسطه را بهوی واگذارد (همو، 56 - 57؛ عنان، همان، 138).
در 478ق / 1085م آلفونسوی ششم پادشاه مسیحی قشتاله دستور داد قلعه آلِدو كه نزد مورخان اسلامی به نام قلعۀ لییط معروف است، در نزدیكی بسطه ساخته شود و از آنجا به مسلمانان حمله كنند (همان، 334). هنگامی كه مردم بسطه و مسلمانان اندلس از كارها و تجاوزهای مسیحیان قشتاله و حملات سید كامپئادُر8 كه نام اصلی وی روذریگو دیاث دِ ویوار بود (شكیب ارسلان، الحلل، 3 / 65، 68) به ستوه آمدند، از امیر مرابطون مراكش یوسف بن تاشفین یاری خواستند و او نیز در 481ق / 1088م به اندلس آمد و به كمك ملوك طوایف شهرهای اندلس، مسیحیان را سركوب كرد ( الحلل ...، 67؛ مونس، موسوعة، 2 / 185- 186؛ عنان، همان، 335). پس از این پیروزی بسطه نیز به تصرف ابن تاشفین درآمد (ابن سعید. 2 / 77- 78).
در 519 ق / 1125م آلفونسوی هفتم برای تصرف بسطه حركت كرد، اما پس از رسیدن به آنجا مسیر خود را به سوی وادی آش تغییر داد (عنان، عصر ...، 1 / 108). در 539 ق / 1144م احمد بن محمد بن مَلحان (ملجان) طائی المتأید بالله در وادی آش قیام كرد و بسیاری از شهرهای اطراف از جمله بسطه را تصاحب كرد (بیذق، 125؛ عنان، همان، 1 / 320؛ دندش، 83). در 546 ق / 1151م ابن ملحان ناگزیر شهر بسطه را به محمد بن سعد بن مَرْدَنیش جُذامی كه در شرق اندلس قیام كرده بود، واگذارد (عنان، همان، 1 / 320، 335، 372؛ ابن خطیب، الاحاطـة، 2 / 126؛ دندش، 83، 120؛ شكیب ارسلان، همان، 3 / 430).
در 560 ق / 1165م سپاه موحدون بسطه را تصرف كردند و در حومۀ شهر در جایی به نام وادی قشتاله اردو زدند (ابن صاحب الصلاة، 203؛ عنان، همان، 2 / 16). در 565 یا 566 ق / 1170 یا 1171م ابوحفص موحدی سپاهی به سرداری [ابو] عبدالله بن [ابی] ابراهیم به بسطه فرستاد و این شهر را به اطاعت موحدون درآورد و به مردم آنجا امان داد (ابن صاحب الصلاة، 221، 319؛ ابن خلدون، 6 / 321؛ عنان، همان، 2 / 50).
در 600ق / 1204م فرمانروای موحدون ناصرلدینالله (حك 595 - 610ق) حكومت بسطه را به شیخ ابو عبدالله بن یحیی سپرد (عنان، همان، 2 / 263). پس از شكست موحدون در نبرد معروف عِقاب در 609ق / 1212م فرنگیان به شهرهای اسلامی اندلس از جمله بسطه حمله كردند (ابن عبدالمنعم، 416). در 630ق / 1233م بسطه به تصرف ابن احمر نصری درآمد (عنان، همان، 2 / 415، نهایة...، 39، 88، نیز نك : ابن خلدون، 7 / 251).
بسطه در دوران حكومت بنی نصر كه بیش از دو قرن و نیم به درازا كشید، توسعۀ چشمگیری یافت و جمعیت آن نیز دوچندان شد و به یكی از شهرهای مهم سرزمین غرناطه بدل گشت (ابن شریفه، 17- 18). این شهر در اواخر دوران حكومت بنی نصر دچار انحطاط گردید و بارها مسیحیان به آنجا حمله كردند (مقری، نفح ...، 4 / 511 بب ؛ ابن شریفه، 180-182).
در رجب 894 / ژوئن 1489 محاصرۀ طولانی شهر بسطه توسط مسیحیان شروع شد كه مردم بسطه مقاومت شگفتانگیزی از خود نشان دادند، اما این شهر پس از حدود 7 ماه محاصره ناگزیر در مقابل شرایطی تسلیم شد و مسیحیان در 10 محرم 895 وارد شهر شدند. در اول صفر همان سال / 25 دسامبر 1489م سند تسلیم بسطه با حاكم لیون و نمایندۀ شاهان مسیحی اندلس امضا شد و بدین ترتیب، حكومت مسلمانان بر این شهر پایان یافت (نكـ: ابن شریفه، 43؛ مقری، همان، 4 / 521 -522؛ حایك، 216 ببـ؛ عنان، همان، 221، 225-226، 315؛ اروینگ، 311 ببـ؛ شكیب ارسلان، خلاصة، 227-247؛ شاتوبریان، 115؛ اخبار... ، 98-99).
پس از سقوط بسطه به دست مسیحیان، شمار بسیاری از مسلمانان، این شهر را به مقصد غرناطه و مراكش ترك كردند (شكیب ارسلان، همان، 257- 258؛ عنان، همان، 311؛ مونس، مقدمه ..، 69).
فرمانروایان مسیحی بسطه در 1500م مسلمانان باقیمانده در شهر را به زور مسیحی كردند (عنان، همان، 319-320). در 977ق / 1569م موریسكوهای بسطه شوریدند (همان، 367) و در اثر آن در 1570م فیلیپ دوم فرمان اخراج و پراكنده كردن مردم بسطه را صادر كرد (همان، 375).
نویسندگان و مورخان، نام شماری از قضات، شعرا و ادبا، دانشمندان و بزرگان بسطه را ثبت كردهاند كه از آن جمله به ابوالحسن علی بن معاذ بسطی (ابن فرضی، 1 / 226)، اَفوَه خرّاز بسطی شاعر و ادیب (ابن سعید، 2 / 79)، ابوالحسن علی بن عبدالعزیز ابن شفیع بسطی شاعر مشهور (همو، 2 / 78؛ ابن عبدالمنعم، 113)، ابو عبدالله محمد بیانی قاضی (قلصادی، 85؛ ابن شریفه، 16، 55)، حسین بن عبدالعزیز بن ابی اَحوَص، معروف به ابن ناظر قاضی بسطه (نباهی، 127؛ ابن خطیب، الاحاطه، 3 / 219)، ابوعبدالله محمد ازرق یا ابن ازرق شاعر نامدار اواخر سدۀ 9ق (ابن شریفه، 123-132) و عبدالكریم بن محمد قیسی غرناطی بسطی آخرین شاعر بسطه (همو، 15، جم ) میتوان اشاره كرد.
در میان فقیهان بسطه میتوان از قاضی عیاض بن موسی یحصبی فقیه مشهور مالكی و صاحب تألیفات متعدد، نام برد (نباهی، 101؛ مقری، ازهار ... ، 3 / 17؛ ابن خطیب، همان، 4 / 222 بب ).
بدون شك، نامدارترین و پرآوازهترین شخصیت بسطه ابوالحسن علی بن محمد قرشی بسطی، مشهور به قلصادی از بزرگان و پیشوایان اندلس بود (مقری، نفح، 2 / 692-694؛ سخاوی، 6 / 14- 15؛ بابا تنبكتی، 339؛ ابن قاضی، 3 / 251؛ ابن مریم، 141).
مآخذ
ابن حیان، حیان، المقتبس فی تاریخ رجال الاندلس، به كوشش ملچور آنتونیا، پاریس، 1937م؛ ابن خطیب، محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، به كوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، 1395ق / 1975م؛ همو، اعمال الاعلام، به كوشش لوی پرووانسال، بیروت، 1375ق / 1956م؛ همو، ریحانةالكتاب و نجعةالمنتاب، به كوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، 1982م؛ همو، مشاهدات، به كوشش احمدمختار عبادی، اسكندریه، 1958م؛ ابن خلدون، العبر، به كوشش خلیل شحاده، بیروت، 1996م؛ ابن سعید مغربی، علی، المغرب فی حلی المغرب، به كوشش شوقی ضیف، قاهره، 1355ق؛ ابن شریفه، محمد، البسطی آخر شعراء الاندلس، بیروت، 1985م؛ ابن صاحب الصلاة، عبدالملك، المن بالامامة، به كوشش عبدالهادی تازی، بیروت، 1987م؛ ابن عبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1975م؛ ابن فرضی، عبدالله، تاریخ علماء الاندلس، قاهره، 1988م؛ ابن قاضی مكناسی، احمد، درةالحجال فی اسماءالرجال، به كوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، 1391ق / 1971م؛ ابن مریم، محمد، البستان فی ذكر الاولیاء و العلماء بتلمسان، به كوشش محمد ابن ابی شنب، الجزایر، 1326ق / 1908م؛ اخبارالعصر فی انقضاء دولة بنی نصر، به كوشش حسین مونس، قاهره، 1412ق / 1991م؛ ادریسی، محمد، نزهةالمشتاق، به كوشش دوزی و دخویه، لیدن، 1968م؛ اروینگ، واشینگتن، اخبار سقوط غرناطة، ترجمه هانی یحیی نصری، بیروت / لندن، 2000م؛ باباتنبكتی، احمد، نیل الابتهاج، به كوشش عبدالحمید عبدالله هرامه، طرابلس، 1409ق / 1989م؛ بسطی، عبدالكریم، «دیوان»، همراه البسطی ... (نكـ: هم، ابن شریفه)؛ بیذق، علی، اخبارالمهدی ابن تومرت و ابتداء دولة الموحدین، به كوشش لوی پرووانسال، پاریس، 1928م؛ تازی، عبدالهادی، تعلیقات بر المن بالامامة (نكـ: هم، ابن صاحب الصلاة)؛ حایك، سیمون، ثریا الرومیة او استسلام غرناطة، بیروت، 1988م؛ الحلل الموشیة، به كوشش سهیل زكار و عبدالقادر زمامه، دارالبیضاء، 1979م؛ دمشقی، محمد، نخبة الدهر، بیروت، 1408ق / 1988م؛ دندش، عصمت عبداللطیف، الاندلس فی نهایة المرابطین و مستهل الموحدین، بیروت، 1408ق / 1988م؛ زكار، سهیل، تعلیقات بر الحلل الموشیة (همـ)؛ سخاوی، محمد، الضوءاللامع، قاهره، 1353- 1355ق؛ شاتوبریان، ف. ر.، الاسلام فی الاندلس، ترجمه شكیب ارسلان، بیروت، 1985م؛ شحاده، خلیل، تعلیقات بر العبر (نكـ: هم، ابن خلدون)؛ شكیب ارسلان، الحلل السندسیة، بیروت 1358ق / 1939م؛ همو، خلاصة تاریخ الاندلس، بیروت، 1403ق / 1983م؛ عبدالله زیری، مذكرات، به كوشش لوی - پرووانسال، قاهره، 1955م؛ عنان، محمد عبدالله، دول الطوائف، قاهره، 1408ق / 1988م؛ همو، عصرالمرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، قاهره، 1990م؛ همو، نهایة الاندلس، قاهره، 1408ق / 1988م؛ قزوینی، زكریا، آثارالبلاد، بیروت، 1380ق / 1960م؛قلصادی،علی، رحلة، بهكوششمحمد ابوالاجفان،تونس،1985م؛ مراكشی، عبدالواحد، المعجب، به كوشش محمدسعید عریان و محمد عربی علمی، قاهره، 1368ق / 1949م؛ مقری، احمد، ازهارالریاض، به كوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، 1358ق / 1939م؛ همو، نفح الطیب، ج 1، 2 و 4، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1388ق / 1968م، ج 6 و 9، به كوشش یوسف محمد بقاعی، بیروت، 1406ق / 1986م؛ مونس، حسین، تاریخ الجغرافیة و الجغرافیین فی الاندلس، قاهره، 1406ق / 1986م؛ همو، مقدمه بر اخبارالعصر (همـ)؛ همو، موسوعة تاریخ الاندلس، قاهره، 1416ق / 1996م؛ نباهی، علی، تاریخ قضاةالاندلس، بیروت، 1980م؛ وثائق عربیة غرناطیة، به كوشش ل. س. لوثینا، مادرید، 1380ق / 1961م؛ ونشریسی، احمد، المعیار المعرب، به كوشش محمد حجی، بیروت، 1401ق / 1981م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
EI².