بقراط
بُقْراط، مشهورترین صورت معرب نام هیپوكراتس كوسی (ح 460-370قم)، پزشك نامدار یونان باستان و پدر علم پزشكی. در مآخذ اسلامی این نام به صورتهای ابقراط، ابوقراطیس، بقراطیس و جز آنها نیز آمده است. وی بنا بر روایاتی كه در مآخذ بسیار تكرار شده است، از خانواده اسكلیپیادس بود كه حرفه پزشكی شغل خانوادگی آنان بهشمار میرفت. بر اساس این روایات وی هفتمین پزشك از 8 پزشك مشهور روزگار باستان و نخستین كسی بود كه برای استمرار علم پزشكی آثاری در این باره نوشت. دربارۀ اخلاق پسندیدۀ وی سخن بسیار، و گفته شده است كه از دربار پادشاهان دوری میگزید و تنها دو بار برای درمان دو شاه یونانی به نزد آنان رفت و بیدرنگ پس از پایان كار به شهر خود بازگشت، اما از درمان پادشاه وقت ایران (كه در نام وی اختلاف است) سر باز زد؛ زیرا ایرانیان را دشمن یونانیان میدانست. یحیی نحوی و اسحاق بن حنین، نخستین مؤلفانی كه در دوره اسلامی آثاری درباره تاریخ پزشكان نوشتهاند، درگذشت او را به ترتیب در 95 و 90 سالگی دانستهاند (نکـ: اسحاق، 153؛ ابنندیم، 246؛ ابوسلیمان، 101، 105-106؛ ابنجلجل، 16-17؛ بیرونی، 23-27؛ ابن فاتك، 44-49؛ ابن رضوان، 82 - 85؛ قفطی، 90-94؛ ابن ابیاصیبعه، 1 / 24- 25؛ شهرزوری، 1 / 217-221؛ نیز نکـ: سارتن، .(I / 96
آثار: آثار بقراط در میان مسلمانان بیشتر به واسطۀ شرحها یا تفسیرهای جالینوس شناخته شدهاند. به عبارت دقیقتر، مسلمانان تنها با آن دسته از آثار وی كه توسط جالینوس تفسیر شده بود، آشنایی داشتند (حنین، شمـ 88 -102). جالینوس همچنین تكنگاریهایی درباره مباحث تخصصی پزشكی بر اساس نظریه بقراط یا بر اساس اطلاعات بقراط از آن فن نوشته بود (مثلاً كتاب فی علم بقراط بالتشریح و كتاب فی السبات علی رأی بقراط؛ نکـ: همو، شمـ 27، 106).
پزشكان مسلمان بر آن بودند كه اگر چه بقراط پزشكی را به اوج خود رسانده، اما جالینوس سخن او را ویراستهتر و روشنتر بیان كرده است (ابنرضوان، 75، 83). تنها شمار اندكی از پزشكان دوره اسلامی كوشیدند مستقیماً از شیوه بقراط پیروی كنند؛ از جمله میتوان به كندی، مؤلف الطب البقراطی و ابوالحسن طبری (1 / 2) نویسندۀ كُنّاش مهم و معتبر المعالجات البقراطیه، و نیز ابن ابی صادق نیشابوری (هـ م)، شارح بزرگ آثار بقراط و ملقب به بقراط ثانی یاد كرد. اما استنادهای بسیار به آثار بقراط را بیشتر در آثار رازی میتوان یافت. علی بن عباس مجوسی اهوازی نیز در مقدمه كامل الصناعه الطبیه درباره بقراط و آثار وی چنین گفته است: «بقراط كه پیشوای این فن و نخستین تدوین كننده آثار مكتوب در پزشكی بود، آثار بسیاری در هریك از شاخههای این دانش تدوین كرد، ازجمله كتاب فصول كه بسیاری از مطالب مورد نیاز طالبان پزشكی در آن گرد آمده است... اما بقراط در این كتاب و آثار دیگرش چندان به ایجاز گراییده كه بسیاری از سخنانش مبهم است و خواننده برای فهم آن به تفسیر نیاز دارد» (1 / 3).
دشواری شیوه بیان بقراط چندان بود كه جالینوس كتابی درباره الفاظ ویژه آثار بقراط تألیف كرده بود. حنین بن اسحاق (نکـ: شمـ 107) از این اثر با عنوان فی الفاظ بقراط یاد كرده، و بر آن است كه این كتاب تنها برای كسی كه متن یونانی آثار بقراط را میخواند، مفید است و اصولاً ترجمۀ آن ممكن نیست. مسئلۀ دیگری كه در بررسی آثار بقراط باید به آن توجه كرد، آثار اصیل و غیر اصیل اوست. مسلمانان از دیرباز از نادرستی انتساب برخی آثار به بقراط آگاهی داشتند (نکـ: ابن ابی اصیبعه، 1 / 31). حنین بن اسحاق رساله فی كتب بقراط الصحیحه و غیر الصحیحه جالینوس را به سریانی، و اسحاق بن حنین آن را به عربی ترجمه كرده بود (حنین، شمـ 104) و ثابت بن قره نیز رسالهای درباره پزشكان یونانی كه بقراط نام داشتهاند، نوشته بود و بر آن بود كه آثار برخی از بقراطهای دیگر اشتباهاً به نام بقراط كوسی ثبت شده است (قفطی، 100؛ ابن ابی اصیبعه، 1 / 219). با اینهمه، بر اساس سنتی قدیم كه از یونان به ارث رسیده بود، به آثار منسوب به بقراط به همان اندازه آثار واقعی توجه میشد. در اینجا از برخی آثار مهم مجموعۀ بقراطی كه به احتمال قوی از آن خود بقراط است، یاد میشود:
1. اخلاط یا كتاب الطبایع (با اثر دیگرش الاركان یا طبیعه الانسان اشتباه نشود). حنین دربارۀ تفسیر جالینوس بر این كتاب كه 3 مقاله داشته، چنین آورده است: «درگذشته متن یونانی آن را ندیده بودم. بعدها آن را یافتم و شرح جالینوس و سخن خود بقراط را به سریانی ترجمه كردم؛ و عیسی بن یحیی نیز آن را برای ابوالحسن احمد بن موسی [از سریانی] به عربی ترجمه كرد» (شمـ 96). ابوالفرج ابن طیب نیز آن را شرح كرده است (ابن ابی اصیبعه، 1 / 241؛.(GAS, III / 35
2. . الامراض الحاده، یا كتاب ماءالشعیر. حنین درباره كتاب الامراض الحاده بتفسیر جالینوس كه 5 مقاله دارد، چنین گفته است: شنیدهام ایوب رُهاوی آن را [به سریانی] ترجمه كرده است. من تمام كتاب را به همراه متن سخنان بقراط ترجمه، و مضمون آن را به شیوه پرسش و پاسخ تلخیص كرده بودم. آنگاه عیسی بن یحیی 3 مقاله نخست را كه شرح متن اصلی كتاب است، [از سریانی] برای احمد بن موسی بن شاكر به عربی ترجمه كرد. دو قسمت دیگر تفسیر جالینوس نیز توضیح قسمتهای مبهم است (شمـ 92). یعقوبی (1/91) و گاه رازی (7/201) با عنوان كتاب ماءالشعیر از آن یاد كردهاند كه به نظر میرسد این عنوان برگرفته از ترجمهای كهنتر از ترجمه حنین بن اسحاق باشد (كلامروت، 195؛ برای نسخ تفسیر جالینوس و گزیدههای حنین، نکـ: .(GAS, III / 33-34
3. الامراض الوافده، یا ابیذیمیا، دربارۀ بیماریهای همهگیر در 7مقاله. به گفتۀ حنین، جالینوس 3 مقالۀ نخست و مقالۀ ششم این كتاب را به ترتیب در 3، 6، 6 و 8 فصل تفسیر كرده، و بخشهای دیگر را شرح نکـرده است، زیرا به نظر وی بخشهای دیگر توسط فردی غیرمتخصص نوشته شده، و به بقراط نسبت داده شده است. ایوب رهاوی بخش عمده این كتاب را به سریانی ترجمه كرده بود و حنین نیز بار دیگر با استفاده از متن یونانی مجموعاً 19 بخش از 23 بخش شرح جالینوس را به همراه عین عبارات بقراط به سریانی، و سپس برای محمد بن موسی به عربی ترجمه كرد (نکـ: حنین، شمـ 95). ابن نفیس و ابوالفرج ابن طیب گزیدههایی از این اثر فراهم آوردهاند .(GAS, III / 34-35)
4. تقدمه المعرفه، دارای 3 فصل و 20 تعلیم، دربارۀ پیشبینی وضعیت بیمار. حنین بن اسحاق تفسیر جالینوس بر این كتاب را كه قبلاً سرجس به سریانی ترجمه كرده بود، به خواهش سلمویة بن بنان بار دیگر به سریانی درآورد؛ سپس متن سخنان بقراط را برای ابراهیم بن محمد ابن موسی به عربی ترجمه كرد، اما مطالب افزوده شده توسط جالینوس را عیسی بن یحیی به عربی برگرداند (حنین، شمـ 91). كلامروت ثابت كرد كه روایت عربی مورد استفاده یعقوبی (1 / 82 -84)، حتی در اصل یونانی نیز با اصل یونانی مورد استفاده حنین فرق داشته است )ص .(201-203 عبدالرحیم بن علی بن حامد دَحوار، عبدالطیف بغدادی، ابن نفیس و ابن عبری نیز این كتاب را شرح كردهاند .(GAS, III / 32-33)
5. الاهویة و الازمنة و المیاه و البلدان، دربارۀ آنچه كه پزشك باید از شرایط اقلیمی، آب و هوا، مسائل قوم شناسی و جز آن در نظر بگیرد. این كتاب نیز تنها از طریق تفسیر جالینوس رواج یافت. حنین این تفسیر را كه 3مقاله داشت، برای سلمویه به سریانی ترجمه كرد و عبارات بقراط را به همراه توضیحاتی مختصر بدان افزود (روایت سریانی را به شیوه شرح «قال، اقول» تنظیم كرد)، اما این ترجمه را به پایان نرساند. بعدها به درخواست احمد بن موسی، حنین و حبیش اعصم به ترتیب متن بقراط و شرح جالینوس را به عربی ترجمه كردند (حنین، شمـ 99). یعقوبی بخشهایی از این اثر را، به احتمال قوی با استفاده از ترجمهای كهنتر از ترجمۀ حنین بن اسحاق نقل كرده است (1 / 85 -91؛ كلامروت، 201-200؛ برای آگاهی از نسخههای شرح جالینوس، نکـ: .(GAS, III / 36-37
6. االعهد، یا الایمان، سوگند نامهای كه پزشكان پیش از آغاز طبابت باید ادا كنند. حنین بن اسحاق این اثر را به سریانی ترجمه و تفسیر كرده بود؛ سپس حبیش از روی روایت سریانی آن را برای احمد بن موسی بن شاكر به عربی بازگرداند و عیسی بن یحیی نیز ترجمه عربی دیگری (ظاهراً مستقل از ترجمه سریانی) از آن فراهم آورد (نکـ: حنین، شم 87؛ نیز نکـ: ابنندیم، 246). ابنابیاصیبعه ترجمه متن اصلی سوگند نامه را در طبقات الاطباء آورده است (1/25- 26). روزنتال بر آن است كه آنچه به عنوان تفسیر جالینوس بر این كتاب مشهور شده، و ترجمۀ عربی آن نیز در دست مسلمانان بود، ظاهراً در سدههای 2- 6م تألیف شده است (ص .(52-87 ظاهراً روایت عربی دیگری از این اثر با عنوان كتاب فیه شروط ابقراط در دست است (برای نسخهها، نکـ: .(GAS, III / 28
7. الفصول یا آفوریسم، مشهورترین اثر بقراط كه همواره با تفسیر جالینوس بر آن مطرح بوده است. به گفته حنین بن اسحاق تفسیر جالینوس 7مقاله دارد. ایوب رهاوی آن را به سریانی ترجمه كرده بود. جبرائیل بن بختیشوع كوشید این ترجمه را اصلاح كند، اما تنها بر تباهی آن افزود. سرانجام، خود حنین با مقایسۀ ترجمۀ سریانی با متن یونانی، متن اصلاح شدهای فراهم آورد كه از بسیاریِ تغییرات، همچون ترجمهای جدید بود. وی سپس متن رساله اصلی را نیز به این تفسیر افزود. چندی بعد فصل نخست این كتاب را برای ابن مدبر به عربی ترجمه كرد و سرانجام، تمامی كتاب را به درخواست محمد بن موسی بن شاكر به عربی درآورد (حنین، شمـ 88). یعقوبی اصلاً به تقسیم این كتاب به 7 فصل اشاره نمیكند و آن را تنها مشتمل بر 57 «تعلیم» میداند و آنها را یك به یك برمیشمارد (1 / 76-82). كلامروت با مقایسه سخنان یعقوبی و روایت عربی حنین ثابت كرده است كه این دو روایت حتی در ترجمۀ عربی نام بیماریها نیز با یكدیگر تفاوت كلی دارند. احتمال بسیار وجود دارد كه روایت مورد استفاده یعقوبی یكی از ترجمههای ابن بطریق باشد (ص 200-197؛ نکـ: ذیل، ابن بطریق). ابوالفرج ابن طیب، ابن ابی صادق و بسیاری دیگر نیز بر این كتاب شرح نوشتهاند III / 30-32) )
گفتنی است كه ابنرضوان در مقدمه «مقاله فی التطرق بالطب الی السعاده»، شماری از آثار بقراط را یاد كرده است (ص 77-79) كه در مآخذ دیگر بدانها برنمیخوریم.
مآخذ
ابن ابی اصیبعه، احمد، عیون الانباء، به كوشش آوگوست مولر، قاهره، 1299ق / 1882م؛ ابن جلجل، سلیمان، طبقات الاطباء و الحکـماء، به كوشش فؤاد سید، قاهره، 1955م؛ ابن رضوان، علی، «مقاله فی التطرق بالطب الی السعاده»، به كوشش سلیمان قطایه، مجله تاریخ العلوم العربیه، حلب، 1978م، ج 2؛ ابن فاتك، مبشر، مختار الحکـم و محاسن الكلم، به كوشش عبدالرحمان بدوی، بیروت، 1980م؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوالحسن طبری، احمد، المعالجات البقراطیه، چ تصویری، به كوشش فؤاد سزگین، فرانکـفورت، 1986م؛ ابوسلیمان سجستانی، محمد، صوان الحکـمه و ثلاث رسائل، به كوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، 1974م؛ اسحاق بن حنین، «تاریخ الاطباء و الفلاسفه»، همراه طبقات الاطباء (نکـ: هم ، ابن جلجل)؛ اهوازی، علی، كامل الصناعه الطبیه، قاهره، 1294ق؛ بیرونی، ابوریحان، رساله فی فهرست كتب الرازی، به كوشش پاول كراوس، قاهره، 1935م؛ حنین بن اسحاق، رساله الی علی بن یحیی فی كمیه كتب جالینوس، به كوشش مهدی محقق، تهران، 1378ش؛ رازی، محمدبن زكریا، الحاوی، حیدرآباد دكن، 1378ق / 1958م؛ شهرزوری، محمد، نزهةس الارواح و روضة الافراح، به كوشش خورشید احمد، حیدرآباد دكن، 1396ق / 1976م؛ قفطی، علی، تاریخ الحکـماء، اختصار زوزنی، به كوشش لیپرت، لایپزیگ، 1903م؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، نجف، 1358ق؛ نیز:
GAS; Klamroth, M., «Uber die Auszuge aus griechischen Schriftstellern bei al-Jaqubi», ZDMG, 1886, vol. XL; Rosenthal, F., Das Fortleben der Antike im Islam,
یونس كرامتی