بلک
بَلَک، یا بُلُک، نورالدولة بن بهرام بن اَرْتُق (مق 518ق / 1124م)، از امرای طبقۀ نخست آل ارتق (ه م) و از فرماندهان مسلمان در جنگهای صلیبی. نخستینبار از بلک در وقایع سال 489ق / 1096م به عنوان فرمانده سپاه شهر سَروج در کرانۀ فرات وسطى یاد شده است (ابنشداد، 3(1) / 104؛ .(EI2 گفتهاند که چون بدرفتاری پیش گرفت، اهالی شهر بر ضد او سر به طغیان برداشتند؛ بلک از بالدوین حاکم رُها و فرمانده صلیبیان برای سرکوب مردم کمک خواست و بالدوین نیز موافقت کرد؛ اما از دیگر سوی، مردم شهر به بَلدوک پیغام فرستادند و او را به آنجا فراخواندند (رانسیمان، .(I / 209-210 به روایت ابنشداد بدرفتاری بلک با مردم سبب شد تا اهالی سروج از بالدوین برای ضبط ولایت دعوت کنند (همانجا)؛ از این رو، بلک ناگزیر به فرار شد و ظاهراً در سال بعد این ولایت را از دست داد (.(EI2 بعدها در 494ق / 1101م بلک موفق شد بار دیگر بر سروج غلبه یابد (ابنشداد، 3(1) / 104-105)؛ سپس در 497ق بر عانه و حدیثه نیز سلطه یافت، اما در همین زمان صلیبیان سروج را از دست وی خارج ساخته بودند (ابن اثیر، 10 / 368).
در 498ق بلک به فرمان عمویش ایلغازی، حاکم ارتقی عراق مأمور حفظ امنیت راه بغداد ـ ایران در برابر تاخت و تاز کردها و ترکمانان شد (همو، 10 / 395؛ EI2) و توانست امنیت را در این نواحی برقرار سازد. سپس در 503ق / 1109م در لشکرکشی ایلغازی برضد معینالدین سقمان (سکمان) قطبی، امیر اخلاط شرکت جست. این نبرد به اسارت بلک انجامید؛ اما دیری نگذشت که سقمان درگذشت و بلک آزاد شد (ابنقلانسی، 170؛ .(EI2 مدتی بعد، وی ناحیۀ پالو در کرانۀ فرات شرقی (مرادصو) را اشغال کرد و سپس مادر طغرل ارسلان، پادشاه خردسال سلجوقیِ ملطیه را به همسری خویش درآورد و اتابک شاهزادۀ جوان شد. وی که با این وصلت نیرومند شده بود، توانست بر خرپوت غلبه یابد. این ناحیه تا 509ق / 1115م مقر اصلی او بود. همچنین دست اندازیهای بلک به قلمرو مِنگوجک در نواحی شمالی، او را به جنگ با این امیر و متحدش گَوْرَس واداشت. بلک آنان را مغلوب ساخت (512 ق) و قلمرو خود را توسعه داد (ابن شداد، 3(1) / 385؛ کائن، 87؛ نیز نک : .(EI2
بلک در 514ق / 1120م بر عفراس رومی یورش برد و او را اسیر کرد و بسیاری از سپاهیانش را به قتل رساند (ابن قلانسی، 202؛ ابناثیر، 10 / 586؛ عظیمی، 35)، سپس در 516ق در نزدیکی سروج صلیبیان را شکست داد و بعضی از امرای آنان چون جوسلین را به اسارت درآورد (ابنعدیم، 2 / 206؛ ابنقلانسی، 208؛ رانسیمان، .(II / 161 سپس به پیکار بالدوین دوم، پادشاه بیتالمقدس رفت (517ق / 1123م) و در کرکر واقع در ساحل فرات او را شکست داد و به اسارت درآورد (ابن عدیم، 2 / 210-211؛ ابن قلانسی، 209). ناتوانی بدرالدوله عبدالجبار ابن ارتق، پسر عموی بلک و حاکم حلب در برابر صلیبیان سبب شد تا بلک او را برکنار کند و خود حکمرانی حلب را برعهده گیرد و بر حران نیز مستولی گردد (همانجا؛ ابن اثیر، 10 / 611؛ ابن عدیم، 2 / 211-212). وی در همین سال باره را نیز به تصرف خویش درآورد و اسقف این ناحیه را اسیر کرد (همو، 2 / 212). در این وقت خبر رسید که بالدوین و جوسلین و اسرای رومی در خرپوت برخی از سپاهیان او را فریفته، و بر آنجا مستولی شدهاند. او ناگزیر بازگشت و بسیاری را ــ بجز بالدوین و برخی سرکردگان رومی ــ به قتل رساند و جوسلین موفق به فرار شد (ابنقلانسی، 209-210؛ ابناثیر، 10 / 613-614؛ ابنعدیم، 2 / 213-214).
در 517 یا 518ق بلک باز در شام با صلیبیان پیکار کرد و بر آنها چیره شد و سپس اسماعیلیان حلب را که میکوشیدند تا سلطه و سیادت او را متزلزل کنند، تبعید کرد (ابن اثیر، 10 / 617؛ ابنعدیم، 2 / 216؛ .(EI2 بلک در 518 ق در جریان محاصرۀ منبج با آنکه حسان بن گُمُشْتگین امیر آنجا را اسیر کرده بود، بر اثر اصابت تیری درگذشت (ابن اثیر، 10 / 619؛ ابن عدیم، 2 / 218-219؛ سبط ابن جوزی، 2(1) / 112؛ قس: قلقشندی، 4 / 177، که مرگ او را در 517ق دانسته است). به گفتۀ ابن عدیم او را پس از مرگ به حلب بردند و در آنجا به خاک سپردند (2 / 219).
مآخذ
ابن اثیر، الکامل؛ ابن شداد، محمد، الاعلاق الخطیرة، به کوشش یحیى عباره، دمشق، 1978م؛ ابنعدیم، عمر، زبدةالحلب، به کوشش سامی دهان، دمشق، 1370ق؛ ابنقلانسی، حمزه، ذیل تاریخ دمشق، به کوشش آمدرز، بیروت، 1908م؛ سبط ابنجوزی، یوسف، مرآة الزمان، حیدرآباد دکن، 1370ق / 1951م؛ عظیمی حلبی، محمد، تاریخ حلب، به کوشش علی سویم، آنکارا، 1988م؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشى، به کوشش محمدحسین شمسالدین، بیروت، دارالفکر؛ نیز:
Cahen, C., Pre-Ottoman Turkey, tr. J. Jones-Williams, London 1968; EI2; Runciman, S., A History of the Crusades, London, 1965.