بهارستان
بَهارِسْتان، فرشی زربفت از دورۀ ساسانیان. این فرش به نامهای بهار خسرو یا بهار كسرى (طبری، 4 /22) و فرش زمستانی (بلعمی، 1 /466) نیز معروف است. اعراب به آن «قِطف» میگفتند (طبری، همانجا). اولین بار طبری آن را وصف كرده است (4 /21-23) و تاریخنویسان پس از او با اندك تغییراتی در جزئیات، مطالب او را نقل كردهاند (نک : بلعمی، 1 /466-467؛ ابن اثیر، 2 /518-519؛ ابن كثیر، 4 /68-69؛ ابن خلدون، 2(4) /939-940؛ میرخواند، 2 /689؛ خواندمیر، 1 /483).
فرش بهارستان 60×60 ذراع (گز، ارش) به اندازۀ یك جریب (ح 27×27 متر) و به صورت یكپارچه بود و طرح آن باغی را نشان میداد. فرش زمینۀ زربفت داشت و بر آن گذرگاهها و جویها با دوختن جواهراتی مانند مروارید و یاقوت ترسیم شده بود. درختان برگهایی از ابریشم و شاخههایی از طلا و گلهایی از رشتههای طلا و نقره و میوههایی از انواع گوهرهایی كه در جهان یافت میشد، داشتند. نقش حاشیۀ فرش مانند سبزهزاری بود كه در آن زمرد به كار رفته بود (همانجاها؛ پوپ، .(2275 پادشاهان ساسانی در زمستان كه گل و گیاه نبود، به هنگام باده خواری به تماشای آن میایستادند (طبری، 4 /22).
از زمان بافت و پادشاهی كه دستور بافتن آن را داده، در متون كهن یاد نشده است. فرش بهارستان در خزانۀ پادشاهی در مداین قرار داشت و چون سنگین بود، هنگام حملۀ مسلمانان در 16ق /637م ایرانیان نتوانستند آن را با خود ببرند و به دست اعراب افتاد. پس از انتقال به مدینه، این فرش میان مسلمانان تقسیم شد. امام علی(ع) تكهای از آن را كه بهتر از قسمتهای دیگر نبود، به 20 هزار (درهم یا دینار) فروخت (همانجا).
با آنكه قالیهای پرزدار گره داری مربوط به سدههای 3-6م (هم زمان با دورۀ ساسانیان)، در برخی از موزهها نگهداری میشوند (دیماند، 7؛ اشپولر، 18-19) و اندازۀ فرش بهارستان كه به طور تقریب با عرض تالار ایوان كسرى (65 /25 متر) برابر بود (پوپ، همانجا)، اما برخی از مؤلفان متأخر آن را بافتهای تخت و سوزن دوزی شده، و برخی گرهدار میدانند. برای سوزندوزی بودن آن نیز قراینی ارائه شده است: از جمله آب و هوای بینالنهرین برای وجود قالیپرزدار مناسب نیست. این قالی بیش از حد سنگین بود و درختی چنان بلند و مستحكم كه بتوان از آن دارقالی برای چنین قالی بزرگ و سنگینی ساخت، در ایران وجود نداشت (ادواردز،2). به علت به كار رفتن جواهر نمیتوان آن را بر زمین پهن كرد و پا بر آن گذاشت (ذكاء، 150)؛ نیز وجود قسمتهای بزرگی كه با جواهر، طلا و نقره كار شده است، دلیلی است بر آنكه نمیتواند قالیگرهدار باشد (EWA, XII /242) از سویی به این نكته باید اشاره كرد كه ممكن است این قالی را به صورت تكههای جدا از هم بافته، و سپس به هم دوخته باشند (پوپ، همانجا).
هرتسفلد با توجه به سابقۀ قالیبافی در ایران و وجود قالیهای دورۀ صفویه كه در آن از نخهای طلا و نقره استفاده شده است و قالی مروارید دوزی ناصرالدین شاه و وجود قالیهای بزرگ در آستانهای نجف، كربلا و مشهد كه دارای طلا، نقره و جواهر هستند، معتقد است كه این قالی گرهدار بوده است (ص 139 ).
در قرنهای 10 و 12ق /16 و 18م نیز قالیهایی كه در طراحی آنها از نقش بهارستان الهام گرفتهاند، بافته شدند كه به نام قالیهای طرح باغی معروف هستند (اردمان،60-68 ).
مآخذ
ابن اثیر، الكامل؛ ابن خلدون، العبر؛ ابن كثیر، البدایة و النهایة، به كوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، 1405ق /1985م؛ بلعمی، محمد، تاریخ نامۀ طبری، به كوشش محمد روشن، تهران، 1366ش؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، به كوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1362ش؛ ذكاء، یحیی و محمدحسن سمسار، آثار هنری ایران (در مجموعۀ نخست وزیری)، تهران، 1357ش؛ طبری، تاریخ؛ میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهران، 1339ش؛ نیز: