بیره
بیره، یا البیره، شهری كهن در نزدیكی رامالله، واقع در كرانۀ غربی رود اردن و در 13 كیلومتری شمال غربی بیتالمقدس.
دربارۀ وجه تسمیۀ البیره اتفاق نظر وجود ندارد؛ بعضی این نام را برگرفته از واژۀ كنعانی بیره به معنی چاهها، یا واژۀ آرامی بیرتا به معنی قصر یا قلعه دانستهاند كه در عربی الف و لام گرفته است (فریحه، 39؛ شراب، 214). برخی به دلیل وجود مكانهایی به همین نام در نقاطی دیگر (مثلاً نک : دباغ، بلادنا ... ، 5(2) /14، 38، 231) كه زمانی ساكنان آن عموماً به آرامی سخن میگفتند، وجه دوم را ترجیح دادهاند (EI2, I /1233). با این حال، برخی پژوهشگران البیره را برگرفته از نام عشیرۀ البیره در این نقاط دانستهاند (دیب، 86-87).
بیره در شرق شهر رامالله واقع است (ابوالسعود، 213، نقشه؛ ابوحمود، 40). محلههای این دو شهر چنان به یكدیگر پیوسته است كه گویی هر دو، یك شهر بهشمار میآیند،به گونهای كه نمیتوانایندو شهر را از هم جدا دانست (دباغ، همان، 8(2) /258؛ فرحان، «رامالله ... »، 285، 287). امروزه هنگامی كه از رامالله سخن میرود، بجز برخی خصوصیات تاریخی، بیره را نیز در بر میگیرد (آغا، 69-70؛ نحال، فلسطین...، 214). از بیره تا فرودگاه بینالمللی قدس در جنوب هم ساختمانها پیوسته است (فرحان، همان، 287).
بیره در قلب سرزمین فلسطین و در میان سلسله جبالی كه از شمال به جنوب كشیده شده، واقع است. پستی و بلندیها در این منطقه معتدلتر و بسیار كمتر از منطقۀ شمالی است. این شهر از شرق به منطقۀ غور و از غرب به دشت ساحلی محدود میشود (همان، 285). بیره در ارتفاع 884 متری از سطح دریا واقع است و كوههای قدس، از جمله ارتفاعات شیخ نجم، شیخ شیبان، شیخ یوسف و شیخ عبدالله از شرق تا شمال غربی آن را احاطه میكنند ( موسوعه ... ، 1 /480).
تاریخ شهر به دورۀ كنعانیان باز میگردد. به عقیدۀ برخی محققان، بیره در محل شهر بیئروت بنیادگردیدهاست (دباغ، همان، 8(2) /256؛ ابوالسعود، 220). گفته میشود: در اواخر سدۀ 18 قم، ابراهیم(ع) وقتی از اور به سرزمین كنعان رسید و آهنگ مصر كرد، از بیره گذشت (آغا، 71؛ فرحان، همان، 287). این شهر در روزگار چیرگی رومیها بر آن بیریا نام داشت و در تقسیمات اداری از توابع بیتالمقدس به شمار میرفت. سپس این نام به البیره تغییر یافت (دباغ، همان، 8(2) /256؛ ابوالسعود، همانجا؛ ابوفرده، 18).
پس از آنكه مسلمانان شام را فتح كردند، بیره جزو قلمرو اسلامی گردید و قبایل عرب در آنجا ساكن شدند (فرحان، همانجا). بیره ازجمله شهرها و روستاهایی است كه در دورۀ اموی از آنها یاد شده است (دباغ، الموجز ... ، 321-322).
در 492ق / 1099م كمی پیش از سقوط بیتالمقدس، بیره به دست صلیبیان افتاد و همچون رامالله، برای مدتی به مستعمرهای زراعی بدل گردید (فرحان، همانجا؛ ابوالسعود، 220-221). در 541ق /1146م صلیبیان در بیره قلعهای كوچك و یك كلیسا بنا كردند كه آثار آن تا به امروز باقی است. آنان همچنین سرایی برای اقامت زایران بیتالمقدس ساختند (دباغ، بلادنا، 8(2) /257؛ شراب، 215).
در 583 ق /1187 م، لشكریان صلاحالدین ایوبی پس از فتح بیتالمقدس، بیره را نیز به تصرف درآوردند (عمادالدین، 198- 199؛ فرحان، همان، 291). چندی پس از فتوحات پیاپی صلاحالدین، وقتی ملك كامل ایوبی (حك 615-635 ق / 1218- 1238 م) به حكومت رسید، در 626ق /1229م با فرنگان از در سازش درآمد و بیتالمقدس را به امپراتور فردریك تسلیم كرد، اما روستاهای متعلق به آن را برای خود محفوظ داشت و والیای تعیین كرد كه در بیره مستقر گردد و روستاها و نواحی تابع آن را اداره كند (ابن واصل، 4 /241). در سدۀ 7 ق /13 م، بیره یكی از مراكز «شهسواران پرستشگاه» بود (دباغ، همانجا).
در 923ق /1517م تركان عثمانی ضمن پیشروی برای گرفتن بیتالمقدس،بیرهراتصرف كردند(فرحان،نیز ابوالسعود،همانجاها). در روزگار استیلای عثمانیان، بیره شهری عربی ـ اسلامی باقی ماند و عشایر و قبایل عرب در آنجا سكنا گزیدند كه مشهورترین آنها جبره، یعاقبه، زعاربه و غزاونه بودند. در این دوره، عثمانیان از میان نیروهای تربیت یافتۀ منطقه گردان بیره را تشكیل دادند. این گروه احمد پاشا جزار (ه م) والی عكا را در جنگ با ناپلئون بناپارت یاری كردند و سپس در نبرد میان لشكریان عثمانی با ابراهیم پاشا، حاكم مصر وارد جنگ شدند، اما وقتی ابراهیم پاشا منطقه را گرفت و قریۀ برج در نزدیكی بیره را ویران كرد، مردم بیره به سازش و پرداخت سربها تن دادند (فرحان، «رامالله»، 291-292). در اواخر دورۀ عثمانی، بیره و جبلالقدس با 21 روستا در شمار شهرستان بیتالمقدس بود (ابوفرده، 18).
در زمان قیمومت انگلیس بر فلسطین (1918- 1948 م) بیره یكی از شهرستانهای تابع استان بیتالمقدس (از استانهای ششگانه) بود (نحال، جغرافیة ...، 113). در این دوره، بیره همانند دیگر شهرهای فلسطین بر ضد اشغالگران به پا خاست. اما مقامات انگلیسی برخی شیوخ بیره را به مصر تبعید كردند، مردم بیره در قیامهای 1300 و 1308 ش /1921 و 1929 م شركت كردند و در اعتصاب 1315 ش /1936 م و 3 سال مبارزۀ پیگیر پس از آن نقش فعال داشتند (فرحان، همان، 292). در اواخر دورۀ قیمومت بریتانیا، شهرستان رامالله مشتمل بر دو شهر رامالله و بیره، و 58
روستا بود (دباغ، همان، 8(2) /213؛ آغا، 70).
در 1327 ش / 1948 م، پس از آنكه برخی مناطق فلسطین به اشغال یهودیان درآمد، ساكنان مسلمان مناطق اشغالی به دیگر شهرها و از جمله به بیره كوچیدند (عارف، 2 /416، 3 /613-614). از آنجا كه كمكها از طریق رامالله و بیره به بیتالمقدس میرسید و ارتش عربی آنجا را مقر فرماندهی و عملیات خود كرده بود، در اردیبهشت 1327 / مۀ 1948 هواپیماهای اسرائیلی این مناطق را بمباران كردند (همو، 2 /483).
پس از جنگ جهانی اول، بسیاری از اهالی بیره برای تحصیل و كار به آمریكا مهاجرت كردند و در پی آن شهر بیره با سرمایۀ برگشتی مهاجران رونق گرفت و ساختمانها و خیابانها ساخته شد و مدارس توسعه یافت. مهاجرت پناهندگان فلسطینی پس از فاجعۀ 1948م به بیره، نیز موجب افزایش جمعیت و تحول صنعتی و تجاری شهر و ایجاد تأسیسات مهم گردید (فرحان، قصة...، 49-50؛ ابوالسعود، 221؛ آغا، 72؛ فرحان، «رامالله»، 288، 303-304؛ قطب، 539).
بیره در خرداد 1346 / ژوئن 1967 به همراه دیگر شهرهای كرانۀ غربی به اشغال قوای اسرائیل درآمد (نک : نحال، فلسطین...، 213) و در كنار رامالله در تقسیمات جدید، موقعیتی ویژه یافت (فرحان، همان، 322). پس از 1346ش /1967م كه اسرائیل سیاست توسعه و یهودیسازی بیتالمقدس را آغاز كرد (خطیب، 902-904؛ كسوانی، 948)، بیره نیز شاهد افزایش ساخت و ساز شد و شهركهای یهودینشین در پیرامون آن احداث گردید (بنونیستی، 75؛ عبدالسلام، 260)؛ با این همه، یهودیها در شهر اقامت ندارند (بسیسو، 653).
خانهها در بیره از سنگ و سیمان ساخته شده، و بسیاری از آنها با سنگهای رنگی مزین گردیده است (ابوالسعود، 222). شهر دارای طرحی مستطیل شكل و شبكهای از خیابانهای مستقیم و تقریباً عمود برهم است و در دو سوی شمال و جنوب در دو محور متقابل در مسیر راههای رامالله ــ نابلس و رامالله ـ بیتالمقدس گسترش یافته است. در بیره مؤسسات و خدمات عمومی، مانند بازارهای تجاری، مدارس دولتی و ملی و مراكز بهداشتی، تأسیسات آب و برق و پست و تلفن وجود دارد و شهرداری بیره امور شهری را اداره، و خدمات گوناگون و مورد نیاز را ارائه میكند ( موسوعه،1 /480؛ ابوالسعود، 221-222).
اساس اقتصاد بیره بر پایۀ كشاورزی استوار است. شرایط مساعد آب و هوایی و خاك حاصلخیز باعث رونق كشاورزی در بیره شده است. با این حال، كشاورزی در آن متأثر از محدودیت زمینهای هموار قابل كشت است (فرحان، همان، 312-314؛ موسوعه، 1 /480-481).
در بیره باغها و درختان میوه، بهویژه زیتون فراوان است و كشت و تولید حبوبات و سبزیجات نیز افزون بر حد نیاز رواج دارد؛ به گونهای كه در دهۀ 1340ش /1960م بیره با تولید حدود 80٪ محصول زیتون و 65٪ سبزیجات و میوۀ كشور اردن، در اقتصاد آن سهم داشت. زمینها به كمك آب چشمهها و چاهها و منابع زیرزمینی آبیاری میشود. تولید محصول عمدۀ زیتون كه با دو شیوۀ سنتی و نوین صورت میگیرد، به ایجاد كارگاههای كوچك روغنكشی كمك كرده است. بجز این، صنایع كوچك دستی و حِرَف سنتی، مانند ریسندگی، معرق كاری و پیكرتراشی، اگرچه به شكلی محدود و رو به ركود وجود دارد ( موسوعه، 1 /481؛ سحاب، 687، 929).
در بیره و اطراف آن آثار باستانی بسیاری دیده میشود (نک : دباغ، بلادنا، 8(2) /263-264). وجود غارها و ویرانههایی كه از روزگار باستان در تپههای پیرامون شهر به جای مانده است، از قدمت شهر حكایت میكند ( موسوعه، 1 /480). در این غارها، مقابر صخرهای و مكانهایی محراب مانند و ادوات و بقایای استخوانها و چاهها و چشمههایی به چشم میخورد كه دیرینگی پارهای از آنها به دورۀ یبوسیان (طایفهای از كنعانیان) باز میگردد (همانجا؛ فرحان، همان، 291، 298؛ ابوالسعود، 222؛ شراب، 214-215).
در 3 كیلومتری جنوب بیره تپۀ باستانی تل النصبه واقع است. در نتیجۀ حفریات باستانشناسی در آنجا آثاری به دست آمده است كه به سالهای 3000 تا 300قم باز میگردد. در عصر برنز میانه ــ كه دورۀ طلایی تل النصبه بود ــ دیواری به بلندی 13 تا 23 پا، این تل را در بر میگرفت كه از سنگ آهكی و دارای برجهایی بود كه استوارترین آنها كنار ورودیها قرار داشت و پیرامون بارو، خندقی حفر شده بود. تلالنصبه تا سدۀ 12قم كه توسط یهودیان به رهبری یشوع ویران شد، برپا بود. در كنار برج شمالی، آثار معبد عشتاروت كه بر دو ستون استوار بوده، كشف شده است. مجالس كاهنان معبد در گوشۀ جنوب غربی آن قرار داشت و حاجب بر روی سنگی در كنار در مینشست. این معبد كنعانی در نوع خود بینظیر است (دباغ، همانجا؛ فرحان، قصة، 38-39؛ نحال، فلسطین، 214)، از برج و باروهای تل النصبه بر میآید كه آنجا دژی نظامی بوده است (فرحان، «رامالله»، 291).
از دوران رومیها، سكهها و 3 بركۀ آب باقی مانده است. در وسط شهر آثاری از كلیسایی بزرگ و كاروانسرایی ویران كه به سبك رومی ساخته شدهاند، دیده میشود (دباغ، همان، 8(2) /263؛ فرحان، همان، 298، قصة، 38؛ ابوالسعود، همانجا).
از دورۀ اسلامی، ابنیهای مانند مسجد، قبور و مقامهای اولیا در بیره بر جای مانده است كه شاید بارزترین آنها، بخشی از مسجدجامع قدیم شهر است. سكههایی متعلق به دورۀ امویان و عباسیان نیز در بیره یافت شده است (فرحان، «رامالله»، نیز ابوالسعود، همانجاها).
سكنۀ بیره را عربها تشكیل میدهند و جمعیت شهر از حدود هزار نفر در 1912م (دباغ، همان، 8(2) /257-259) به بیش از 30 هزار نفر در 1364ش /1985م افزایش یافته است و بسیاری از پناهندگان فلسطینی، جذب اردوگاه بزرگ امعری در آنجا شدهاند (قطب، 415؛ قس: فرحان، همان، 300-301؛ شراب، 215).
مآخذ
آغا، نبیل خالد، مدائن فلسطین، بیروت، 1993م؛ ابن واصل، محمد، مفرج الكروب، به كوشش حسنین محمد ربیع، قاهره، 1972م؛ ابوحمود، قسطندی نقولا، معجم اسماء المواقع الجغرافیة فی فلسطین، قدس، 1984م؛ ابوالسعود، حاتم محییالدین، مدن فلسطین، عمان، 1993م؛ ابوفرده، فائز احمد، موسوعة عشائر و عائلات فلسطین، عمان، 1991م؛ بسیسو، فؤاد حمدی، «الاقتصاد العربی فی فلسطین فی عهد الانتداب البریطانی»، موسوعۀ خاص، ج 1؛ بنونیستی، م.، الضفة الغربیة و قطاع غزة، ترجمۀ یاسین جابر، عمان، دارالشروق؛ خطیب، روحی، «تهویدالقدس»، موسوعۀ خاص، ج 6؛ دباغ، مصطفى مراد، بلادنا فلسطین، بیروت، 1974-1986م؛ همو، الموجز فی تاریخ الدول العربیة، بیروت، دارالطلیعه؛ دیب، فرجالله صالح، معجم معانی و اصول و اسماء المدن و القری الفلسطینیة، بیروت، 1991م؛ سحاب، فكتور، «الحیاة الشعبیة فی فلسطین»، موسوعۀ خاص، ج 4؛ شراب، محمد محمد، معجم بلدان فلسطین، بیروت، 1987م؛ عارف، عارف، النكبة، بیروت، 1956م؛ عبدالسلام، عادل، «المیاه فی فلسطین»، موسوعۀ خاص، ج 1؛ عمادالدین كاتب، محمد، الفتح القسی فی الفتح القدسی، به كوشش محمد محمود صبح، بیروت، الدار القومیه؛ فرحان، یحیی، «رامالله و البیرة»، موسوعة المدن الفلسطینیة، دمشق، 1990م؛ همو، قصۀ مدینة رامالله و البیره، تونس، 1984- 1988م؛ فریحه، انیس، معجم اسماءالمدن والقری اللبنانیة، بیروت، 1985م؛ قطب، اسحاق یعقوب، «التركیب الاجتماعی للشعب الفلسطینی»، موسوعۀ خاص، ج 1؛ كسوانی، سالم، «وضع القدس فی المحافل العربیة و الاسلامیة و الدولیة»، همان، ج 6؛ موسوعۀ عام؛ نحال، محمد سلامه، جغرافیة فلسطین، بیروت، دارالعلم للملایین؛ همو، فلسطین، ارض و تاریخ، بیروت، 1401 ق /1981 م؛ نیز: