زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

تاج

تاج، تخلص، نام یا لقب چند شاعر پارسی‌گوی سدۀ ‌6ق / 12م: 

1. تاج‌‌بخارایی

 تاج‌الدین‌عمربن مسعود، ملقب ‌به برهان‌الاسلام و صدرالشریعه. وی از خاندان آل برهان (ه‍ م) و از بزرگان ماوراء‌النهر و‌ معاصر سلطان قلج طمغاج‌خان ابراهیـم و پسرش نصرت‌الدین قلج ارسلان عثمان، از سلاطین آل افراسیاب بود و رباعیاتی در مدح این سلاطین سروده است (عوفی، 1 / 170-171؛ رازی، 3 / 405؛ صفا، 2 / 833). 
وی مردی فاضل، دانشمند و ادیب بود و در علوم گوناگون دینی و ادبی مانند همۀ بزرگان آل برهان از سرآمدان روزگار بود (عوفی، 1 / 169-170). عوفی مؤلف لباب الالباب، به گفتۀ خود از ملازمان و شاگردان تاج‌الدین بخارایی بود و در خدمت وی الفائق زمخشری می‌خواند (همانجا). کتاب خالصة الحقائق لمافیه من اسالیب الدقائق در اخلاق که مؤلف آن ابوالقاسم عماد‌الدین محمودبن احمد فارابی‌است، در 597 ق / 1201م به نام‌تاج بخارایی تألیف شده است (صفا، همانجا). 
تاج بخارایـی در جوانی شعر ــ بـه ویژه رباعی ــ می‌سـرود و درآوردن صنعت ایهام و ذوالوجهین در اشعار خود شهرت داشت (عوفی، همانجا؛ اوحدی، 226). از تاج بخارایی اشعاری به طور پراکنده در تذکره‌ها بر جای مانده است (نك‍ : عوفی، 1 / 170-171؛ اوحدی، همانجا؛ علی‌حسن‌خان، 294).

2. تاج الدین تمرانشاه

 ملقب به ملک معظم. دربارۀ شرح حال وی اطلاع چندانی در دست نیست، جز اینکه او یکی از شاه‌زادگان و امرای هندوستان بود که از جانب غیاث‌الدین محمد پسر سام غوری (558-599ق / 1163-1203م )، حکمرانی تمران، از ولایات غور را در دره‌های کوه اشک بر عهده داشت (نفیسی، 1 / 79؛ اوحدی، 228؛ احمدعلی، 400).
تاج‌الدین تمرانشاه نه تنها خود شعر می‌سرود، از امرای شاعر‌پرور نیز به شمار می‌رفت و گویند که یکی از کنیزان وی به نام دختر کاشغری به سرودن شعر به زبان فارسی معروف شد (عوفی، 1 / 50؛ خلیل، 2 / 5؛ نفیسی، همانجا). 
تاج‌الدین تمرانشاه با طغانشاه بـن المؤید و تاج‌الکتاب ظهیر‌الدین سرخسی (نك‍ : دنبالۀ مقاله) مکاتباتی داشته است (اوحدی، همانجا). از آثار این شاعر جز چند رباعی، اثر دیگری بر جای نمانده است (نك‍ : همو، نیز عوفی، همانجاها). 

3. تاج الکتاب سرخسی

 ظهیرالدین یحیى. او مدتها منشی دیوان سلطان غیاث‌الدین ابوالفتح بن سیف‌الدین بود. وی با تاج‌الدین تمرانشاه مکاتباتی داشته است (عوفی، 1 / 137؛ اوحدی، همانجا؛ نفیسی، 1 / 90؛ نیز نك‍ : احمدعلی، 401-402). در منابع اشعار پراکنده‌ای از وی بر جای مانده است (نك‍ : عوفی،1 / 137-139؛ آقا بزرگ، 9(1) / 165). 

4. تاج سمرقندی

 از شاعران، کتّاب و فضلای بزرگ زمان خویش بود که با رضی‌الدین نیشابوری (د 598ق)، مصاحبتها داشته، و در مدح وی نیز قطعه‌ای سروده است (هدایت، 1 / 414). اوحدی بلیانی مهارت و استادی وی را در همۀ فنون و به‌خصوص در سخنوری و فن‌ بیان می‌ستاید (ص 227). 
در تذکره‌ها، از شاعران و سخن‌سرایان دیگری نیز با تخلص یا لقب تاج یاد شده است، از جمله: 
1. تاج‌الدین آبی سرخسی،که از بزرگان سرخس و وزرای خراسان بوده است، ولی از احوال و آثار او اطلاع چندانی در دست نیست. لقب او را فخر‌الرؤسا نیز خوانده‌اند. چند بیت پراکنده هم از وی بر جای مانده است (عوفی، 1 / 145-147؛ آقابزرگ، 9(1) / 165؛ اوحدی، 228؛ احمدعلی، 403). 
2. تاج فارسی، از شاعران سدۀ 7ق و از مردم زیراه دشتستان فارس که در دهلی مسکن گزید (فسایی، 2 / 1340؛ هدایت، 1 / 464؛ رکن‌زادۀ آدمیت، 2 / 5). او دبیری سلطان شمس‌الدین دهلوی (حک‍ ‍‌607-633ق) را عهده‌دار بود (اوحدی، 227). بجز قصایـدی کـوتـاه و پراکنده اثری از او برجای نمانده است (رکن‌زادۀ آدمیت، همانجا). 

مآخذ

آقا بزرگ، الذریعة؛ احمدعلی هاشمی سندیلوی، مخزن الغرائب، به کوشش محمدباقر، لاهور، 1968م؛ اوحدی بلیانی، محمد، عرفات العاشقین، نسخۀ خطی کتابخانۀ ملی ملک، شم‍ 5324؛ خلیل، علی ابراهیم، صحف ابراهیم، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز؛ رازی، امین احمد، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، 1340ش؛ رکن‌زادۀ آدمیت، محمدحسین، دانشمندان و سخن‌سرایان فارس، تهران، 1338ش؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1378ش؛ علی حسن خان، صبح گلشن، بهوپال، 1265ق؛ عوفی، محمد، لباب الالباب، به کوشش ادوارد براون، لیدن، 1906م؛ فسایی، حسن، فارس‌نامۀ ناصری، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، 1344ش؛ هدایت، رضا قلی‌، مجمع الفصحا، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، 1336ش

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.