تحریف
تَحْریف، کاستی، افزونی یا تغییر در متن قرآن که وقوع آن از سوی عالمان بررسی شده، و عموماً منتفی دانسته شده است. این واژه از ریشۀ «حرف» به معنای لبه و کناره است (جوهری، 4 / 1324؛ ابن منظور، ذیل حرف) که در باب تفعیل به معنای دگرگونی و تغییر هر پدیدهای به سمتی جز جایگاه طبیعی خود به کار رفته است (ابنفارس، 2 / 43) و در خصوص متون، به تلاش جهت تغییر یا دوپهلو ساختن آن گفته می شود (راغب، 228؛ ابن منظور، همانجا). این مفهوم اگر چه شامل هر دو نوع تغییر واژگانی یا معنایی میشود، واژهشناسان بیشتر کاربرد واژۀ تحریف را منحصر به نوع نخست دانستهاند (ابوالبقاء کفوی، 294). در قرآن از این واژه در سخن از تصرف برخی دانشمندان یهود در خصوص کتاب مقدسشان استفاده شده است (نک : بقره / 2 / 75؛ نساء / 4 / 46). این اصطلاح در حوزۀ علوم قرآنی در ارتباط با شعبۀ وقوع تحریف در قرآن و اثبات مصونیت قرآن از آن به کار میرود.
برخی از مهمترین زمینههای تاریخی برای طرح این بحث را میتوان در این موضوعات دنبال کرد: روند نسبتاً طولانی نزول، جمع و تدوین قرآن (نک : ابن ندیم، 27-42)، با توجه به تنوع گویشها در شبه جزیره و تأثیر آن بر قرائت قرآن (نک : سیوطی، 1 / 133- 138؛ نیز ابن ابی شیبه، 7 / 157-160)، شیوۀ ابتدایی الفبای عربی در نقطهگذاری و نیز برخی مشابهتها در رسمالخط (ابنخلدون، 1 / 417-421؛ برای آگاهی از سیر تطور رسمالخط قرآن، نک : ابوعمرو، 1-43)، احتمال نقل به معنی توسط برخی از صحابه (نک : ابویعلى، 7 / 88؛ سیوطی، 1 / 130- 138؛ قس: قرطبی، 19 / 41-42) و اختلاف آنها در جمع و تدوین مصحف (نک : خویی، 244-246) و در نهایت وقوع اختلاف در قرائات و مصاحف قرآنی (نک : ابن ندیم، 38- 39).
در شماری از روایات اهل سنت، به وقوع گونههایی از تغییر موهم تحریف در قرآن اشاره، و حتى نمونههایی از آن یاد شده است؛ در اینگونه روایات از وقوع دگرگونیهایی در زمینۀ اشتباهاتی از سوی کاتبان؛ تفاوت قرائات و مصاحف گوناگون از سوی صحابه؛ و نیز حذف، تبدیل، کاستی و فزونیهای پدید آمده در زمان گردآوری مصحف عثمانی سخن رفته است (نک : ابوعبید، 161 بب ، 189 بب ؛ ابن ابی داوود، 49-50؛ نیز نک : سیوطی، «نوع» 19).
روایات شیعی در مبحث تحریف نیز در برخی تفاسیر کهن روایی (مثلاً نک : قمی، 1 / 8-13؛ عیاشی، 1 / 13) و پارهای دیگر از منابع روایی (کلینی، 1 / 228؛ و روایاتی دیگر در باب نوادر کتاب فضل القرآن) نقل شده است (نیز نک : مجلسی (89 / 40-77).
زمینههای این روایات را نیز میتوان در این موضوعات یافت:روایات مربوط بهمصحف امام علی (ع)؛ برخی از قرائتهای منسوب به امامان شیعه؛ روایات گویای وقوع برخی حذفیات مانند نام امامان و دشمنانشان؛ و نیز روایاتی که به اجمال به نوعی تحریف اشاراتی دارند. همچنین میتوان روایاتی را یاد کرد که در آنها برخی از آیاتی که اهل سنت از هر دو جهت حکم و تلاوت منسوخ میدانند، جزو مستندات تحریف شمرده شده است (برای توضیحات، نک : طباطبایی، 12 / 117- 118).
اعتقاد به تحریف از برخی فرقههای اسلامی چون شاخههایی از معتزله و خوارج هم گزارش شده است (نک : فخرالدین، 4 / 33؛ ابن حزم، 4 / 139). به نظر میرسد که هیچ یک از زمینهها و مستندات یاد شده به اندازۀ انگیزههای کلامی پیروان فِرَق و مذاهب اسلامی در خلال منازعات میان خود، مورد توجه آنان نبوده است. به سبب احتمال پیامدهای خطرناک این عملکرد، گونهای از حرکت مخالف به تدریج موجب بروز نوعی تأکید بر اتفاق نظر مسلمانان در مصونیت قرآن از تحریف و مهم نبودن نظریات شاذ در این باره گشت. فرقهها و مذاهب متهم به اعتقاد به تحریف نیز به پاسخگویی نسبت به اعتراضات وارد آمده برآمدند و عملاً این اتهام را از خود دور ساختند (برای نمونه نک : نجاشی، 76، 258، 265؛ نوری، سراسر کتاب). دانشمندان شیعی نیز همچون دیگران به رد این اتهام و پاسخگویی پرداخته، احیاناً آنها را مجعول و نامعتبر شمرده، و نویسندگان آنها را نکوهش کردهاند، یا به تأویل گزارههای موهم تحریف برآمدهاند (برای نمونه نک : طبرسی، 1 / 43؛ برای آگاهی بیشتر، نک : معرفت، جم ؛ نجارزادگان، سراسر کتاب).
در اثبات عدم تحریف، افزون بر ادلۀ عقلی، برخی از آیات قرآن، به خصوص آیۀ 9 از سورۀ حجر مبنای استدلال بوده است؛ آیهای که میفرماید «همانا ما ذکر ( قرآن) را فرو فرستادیم و همانا ما آن را نگاهداریم».
به رغم آنچه گذشت، مسئلۀ تحریف قرآن بیشتر در حوزۀ اختلاف قرائات و مصاحف و ترتیب آیات و سورهها و تنها در حد تغییر برخی کلمات و یا احیاناً حذف بخشهای کوتاهی از قرآن و یا به جابهجاییهایی در چینش آیات و سورهها قابل طرح بوده است. نمونههای وسیع تحریف که از سوی برخی قائلان آن مطرح شده است، به سبب تفاوتهای اساسی در ساختار زبانی و ضعف استناد تاریخی آنها اهمیت چندانی ندارند (نک : نولدکه، 259-277).
مآخذ
ابن ابیداوود، عبدالله، المصاحف، به کوشش آرتور جفری، قاهره، 1355ق / 1936م؛ ابن ابی شیبه، ابراهیم، المصنف، به کوشش سعید لحام، بیروت، 1409ق؛ ابن حزم، علی، الفصل، قاهره، مکتبةالخانجی؛ ابن خلدون، مقدمه، بیروت، 1984م؛ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قم، 1404ق؛ ابنمنظور، لسان؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوالبقاء کفوی، ایوب، الکلیات، به کوشش عدنان درویش و محمد مصری، بیروت، 1412ق / 1992م؛ ابوعبید قاسم ابن سلام، فضائل القرآن، بیروت، 1411ق / 1991م؛ ابوعمرو دانی، عثمان، المحکم، به کوشش عزة حسن، دمشق، 1407ق / 1986م؛ ابویعلى، احمد، المسند، به کوششحسین سلیم اسد، دمشق، 1406ق / 1986م؛ جوهری، اسماعیل، الصحاح، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، بیروت، 1407ق / 1987م؛ خویی، ابوالقاسم، البیان، بیروت، 1395ق / 1975م؛ راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، به کوشش صفوان عدنان داوودی، دمشق / بیروت، 1412ق / 1992م؛ سیوطی، الاتقان، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، 1408ق / 1988م؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، قم، جماعة المدرسین؛ طبرسی، فضل، مجمعالبیان، به کوشش محسن امین، بیروت، 1415ق / 1995م؛ عیاشی، محمد، التفسیر، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، تهران، 1380ق؛ فخرالدین رازی، المحصول، به کوشش طه جبار فیاض علوانی، بیروت، 1412ق / 1992م؛ قرآن مجید؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، 1405ق / 1985م؛ قمی، علی، التفسیر، به کوشش طیب موسوی جزایری، بیروت، 1387ق / 1968م؛ کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، 1388ق؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، 1403ق؛ معرفت، محمدهادی، صیانة القرآن عن التحریف، قم، 1418ق؛ نجار زادگان، فتحالله، سلامة القرآن من التحریف، تهران، 1382ش؛ نجاشی، احمد، الرجال، به کوشش موسى شبیری زنجانی، قم، 1407ق؛ نوری، حسین، فصل الخطاب، چ سنگی، 1298ق؛ نولدکه، تئودُر، تاریخ القرآن، به کوشش فریدریش شوالی، ترجمۀ ژرژ تامر، زوریخ، 2000م.