تربت
تُرْبَت، خاک اطراف مرقد پیامبر اکرم (ص) و آرامگاه امامان و امامزادگان، به ویژه خاککربلا، قتلگاه امام حسین (ع) که نزد شیعیان حرمت و قداست ویژهای دارد.
تربت در لغت به معنای خاک، هر خاک مقدس و مطهر، خاک کربلا، خاکِ شفا دهندۀ بیماریها و دردها (غیاثاللغات، 200؛ آنندراج، 2 / 1065؛ داعی الاسلام، 2 / 231؛ نفیسی، 2 / 845؛ لغتنامه…)، و مجازاً به معنای گور، مقبره و مرقد آمده است (غیاثاللغات، نفیسی، همانجاها؛ برای تربت در معنای گور و مرقد و مقبره در متون و ادب پارسی، نک : حدود العالم، 110، 142؛ بیهقی، 335؛ مسعود سعد، 349؛ خاقانی، 303، 910؛ سعدی، گلستان، 32، بوستان، 180؛ حافظ، 336).
در کتابهای فقه و حدیث شیعی روایتهای متعددی از قول پیامبر اکرم(ص) و دیگر امامان دربارۀ اعتبار و ارزش معنوی و احکام و آداب ویژۀ مربوط به آن آمده است. بر اساس روایتهای مربوط به واقعۀ شهادت امام حسین (ع)، نخستین بار جبرئیل با دادن تربتِ سرخ رنگ کربلا به حضرت محمد (ص)، او را از شهادت امام حسین (ع) و ریخته شدن خون پاک او در سرزمین کربلا آگاه کرد (امینی، 52؛ برای احادیث متواتر دربارۀ این روایت، نک : همو، 52-129؛ بحرانی، 17 / 124-131). در برخی از روایات تاریخی ـ مذهبی شفاخواهی از تربت حمزه، عموی پیامبر(ص)، و دیگر شهدا و صالحان در میان مسلمانان صدر اسلام رایج بوده است (برای نمونه، نک : سمهودی، 1 / 69، 116، 2 / 544).
کاربرد تربت امام حسین (ع) در فرهنگ شیعی بسیار اهمیت داشته است و شیعیان برای ثواب، شفاخواهی، برکتزایی، زدودن ترس و دفع بلا یا رفع حوایج و... تربت کربلا را مقدس و متبرک دانسته، و آن را همواره نزد خود نگه میداشتهاند (برای روایتهای مختلف دربارۀ فواید تربت امام حسین، نک : ابن قولویه، 278-280؛ طوسی، الامالی، 317، مصباح...، 732-734، 826؛ صاحب جواهر، 18 / 162). همچنین در برخی روایتهای شیعی ساختن تسبیح از تربت کربلا و به کاربردن آن برای ذکر و دعا بسیار نیکو و پرثواب شمرده شده است (مفید، 150-151؛ طبرسی، 281؛ برای اطلاعات بیشتر دربارۀ تسبیح تربت، نک : ه د، تسبیح؛ برای ترکیبات مُهر خاک، مُهرکربلا، مُهرخاک کربلا، مُهر تربت، مُهرسجده و مُهرنماز در متون و ادب فارسی، نک : آنندراج، 6 / 4219؛ لغتنامه، ذیل مُهر).
در برخی دیگر از احادیث شیعی کام برداشتن نوزادان با تربت سفارش و مستحب شمرده شده است (طوسی، الخلاف، 1 / 706؛ محقق حلی، 1 / 299-300). از همینرو، در فرهنگ سنتی ایران رسم بود که کام (سَقّ) نوزادان را با تربت کربلا برمیداشتند، به این طریق که انگشت اشارۀ (سَبّابه) آغشته به تربت را به دهان نوزاد میکردند و سقّ او را به بالا فشار میدادند تا به باور خود راه دهان نوزاد باز شود (بلوکباشی، «زایمان»، 66؛ نیز نک : اسدیان، 252؛ رضایی، 350) و از بلایا و امراض در امان بماند و سلامتش تا آخر عمر تضمین شود (شهری، 5 / 157؛ برای اطلاع از روش سق برداشتن نوزاد و سبب آن، نک : آنندراج، ذیل کام برداشتن؛ نیز نک : بلوکباشی، همانجا).
فقرزدایی و افزایش درآمد و روزی از دیگر آثار و فواید تربت است که فقهای شیعی به آن اشاره دارند و نیز همراه داشتن تربت در سفر و حضر و خوردن مقداری از آن را سفارش کردهاند (برای نمونه، نک : ابن قولویه، 277- 278؛ صاحب جواهر، همانجا؛ نراقی، 15 / 163)
در گذشته برخی از شیعیان ایران روز اول هر ماه برای ثواب و برکت بخشیدن به ماه کمی تربت کربلا میخوردند (هدایت،114). برخی از مردم ایران تربت کربلا را دوای هر دردی میدانند و برای شفای بیماران تربت یا آب تربت کربلا (آبی که اندکی تربت در آن ریخته باشند) به آنها میخورانند. گاهی نیز تربت را با باران نیسان (نک : لغتنامه، ذیل نیسان) میآمیختند و به بیماران مینوشاندند (بلوکباشی، یادداشتها). در زمان شیوع بیماری آبله در تهران قدیم، مردم چشم، گوش و زبان کودکانی را که آبله گرفته بودند، با تربت کربلا مُهر میکردند. به این ترتیب که اندکی تربت در هر یک از گوشهای کودک و روی پلک چشم او میمالیدند و کمی هم روی زبانش میگذاشتند و به حقِ الله، حقِ محمد، علی، حسن و حسین سوگند میخوردند تا آبله بر این عضوهای بدن کودک آسیب نرساند. برای آسانی زایمان و تسکین درد زائو نیز به او آب تربت میدادند و با انگشت آغشته به آب تربت بر روی شکم زائو خطوطی رسم میکردند (شهری، 1 / 491، نیز نک : شاملو، حرف آ / 110، حرف ت، 1 / 238- 239).
براساس منابع حدیثی و فقهی متواتر شیعی بهترین چیز برای سجده و نهادن پیشانی بر آن تربت است (ابنبابویه، 1 / 268؛ بحرانی، 7 / 260). برخی از فقها نیز سجده کردن بر تربت را موجب رقت قلب دانستهاند (مجلسی، 2 / 177). از این رو، نمازگزاران سجده بر مُهر تربت کربلا، ذکر با تسبیح تربت کربلا و همراه داشتنِ تربت را ثواب و بسیار مفید و نیکو میدانستند (شهری، 5 / 157). زنان خراسان نقش بستن شکل مُهر تربت، تسبیح و پنجه را روی آش یا حلوای نذری، علامتی برای قبولی نذر و نیازشان میپنداشتند (شکورزاده، 29). کشاورزان برخی جاها برای برکتزایی و پربارشدن گندمزارها خاک تربت بر مزارع میپاشیدند (بلوکباشی، یادداشتها).
از تربت کربلا برای تفأل و استخاره نیز استفاده میکردند. مثلاً مردم لرستان برای پیشبینی فرجام کاری یا خوش یمنی و بدیمنی آن «فال وجب» میگرفتند، به این طریق که پس از گرفتن وضو کف دست راست را در تربت کربلا میزدند و از نوک انگشتان تا انتهای ساعد دست چپ را وجب میکردند (اسدیان، 194).
همچنین رسم بود که پیش از چانه انداختن (تمام کردن و جان سپردن) فرد، خویشان نزدیک او در دهانش آب تربت میریختند تا با تربت تطهیر شود و راحت جان دهد و اگر نتواند شهادتین را بر زبان آورد، به حرمت آب تربت نکیرین و شیاطین به او گزندی نرسانند. در تهران نیز رسم بود که به هنگام غسل و پیش از کفن کردن مرده، گلوبند و دستبند و انگشتری از تربت کربلا که نام 5 تن بر آن حک شده بود، به گردن و دست و انگشت زن مرده میآویختند و دانههایی از تربت روی چشمان و زبان اومیگذاشتند. به دست مرد مُرده نیز تسبیحی از تربت میدادند، به ایننیت که مرده از عذابها و فشار قبر در امان باشد (بلوکباشی، «آیین…»، 73-74؛ ماسه، 1 / 146؛ شهری، همانجا).
بر سنگ مزار نیز گاهی شکل مُهر و تسبیح حک میکردند تا زهد و ایمان مرده را نشان دهند (ماسه، 1 / 187). پورکریم نقش و نگارهای روی سنگ مزارها را «نشانۀ زندگی انسانها و نمودار اندیشههای عامیانۀ» مردم دانسته است و نقش و نگار مهر و تسبیح، شانه، گُل، برگ، و داس و... کنده شده بر روی سنگ مزارها را نشانی از زندگی، پیشه و کار و ایمان و مسلمانی متوفا دانستـه است (برای وصف نقش و نگارهای سنگ مزار، نک : «سنگ،...» 31-39، «پاکده»، 10، «پاز...»، 29-31).
تربت در مراسم مذهبی خوجههای اسماعیلی هند نیز کاربرد دارد. ذکر با تسبیح تربت کربلا پس از نماز و ذکر و دعا برای «شاه غریب میرزا» و روا شدن حاجات از جمله اعمال مذهبی اسماعیلیها ست. هر روز در جماعت خانهها، پس از مراسم دعای بامداد و هر ماه در شامگاهان به هنگام برآمدن ماه نو فردی که «امام» خوانده میشد، اندکی آب تربت کربلا به هر نمازگزار مینوشاند (هالیستر، 434).
زایران مرقد امام حسین (ع) و دیگر اماکن متبرک، معمولاً با خود مُهر و تسبیح تربت به ارمغان میآورند. برخی نیز مهر و تسبیح نذر مساجد و امامزادهها میکنند (شهری، 5 / 156-157، 160-162). از اینرو، بازارها و دکانهایی برای فروش مهر و تسبیح در اطراف حرم امامان و امامزادگان بر پا میشود (شهری، همانجا).
برداشتن تربت امام حسین (ع) با وضو و غسل و به هنگام خواندن قرآن و بوسیدن و بر چشم نهادن آن تأثیر بیشتر و سریعتری در رفع مشکلات حوایج دارد (برای آداب و احکام تربت و روایتهای شیعی مربوط به آن، نک : ابنقولویه، 279-280؛ طوسی، مصباح، 731، 732؛ مقدس اردبیلی، 11 / 236).
مآخذ
آنندراج، محمدپادشاه، تهران، 1336ش؛ ابنبابویه، محمد، من لایحضره الفقیه، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، 1414ق؛ ابنقولویه، جعفر، کامل الزیارات، به کوشش عبدالحسین امینی، نجف، 1356ق؛ اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران،1358ش؛ امینی، عبدالحسین، سیرتنا و سنتنا، نجف، 1384ق / 1965م؛ بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، قم، 1363-1367ش؛ بلوکباشی، علی، «آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن»، پیام نوین، تهران، 1344ش، س 7، شم 9؛ همو، «زایمان»، همان، شم 8؛ همو، یادداشتهای منتشر نشده؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش علیاکبر فیاض، مشهد، 1350ش؛ پورکریم، هوشنگ، «پاز، زادگاه فردوسی»، هنر و مردم، تهران، 1348ش، شم 82؛ همو، «پاکده»، همان، تهران، 1343ش، شم 27؛ همو، «سنگمزارهای ایران»، همان، تهران، 1342ش، شم 12؛ حافظ، دیوان، به کوشش رشید عیوضی و اکبر بهروز، تهران، 1365ش؛ حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده،تهران، 1340ش؛ خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، 1357ش؛ داعیالاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، حیدرآباد دکن، 1305ش؛ رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، 1381ش؛ سعدی، بوستان، به کوشش نورالله ایزدپرست، تهران، 1356ش؛ همو، گلستان، به کوشش نورالله ایزد پرست، تهران، 1361ش؛ سمهودی، علی، وفاء الوفاء، به کوشش محییالدین عبدالحمید، بیروت، 1404ق / 1984م؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، 1379ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1367ش؛ صاحب جواهر، محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، بیروت، 1981م؛ طبرسی، حسن، مکارم الاخلاق، به کوشش محمدحسین اعلمی، بیروت، 1392ق / 1972م؛ طوسی، محمد، الامالی، قم، 1414ق؛ همو، الخلاف، قم، 1407-1417ق؛ همو، مصباح المتهجد، بیروت، 1411ق / 1991م؛ غیاثاللغات، غیاث الدین محمد رامپوری، به کوشش منصور ثروت، تهران، 1375ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشن ضمیر، تهران، 1355ش؛ مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، بیروت، 1403ق / 1983م؛ محقق حلی، جعفر، المعتبر فی شرح المختصر، قم، 1364ش؛ مسعود سعد سلمان، دیوان، به کوشش غلامرضا رشید یاسمی، تهران، 1318؛ مفید، محمد، المزار، به کوشش محمدباقر ابطحی، قم، 1413ق؛ مقدس اردبیلی، احمد، مجمع الفائدة و البرهان، به کوشش مجتبی عراقی و دیگران، قم، 1414ق؛ نراقی، احمد، مستند الشیعة، قم، 1418ق؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، 1343ش؛ هالیستر، جان نورمن، تشیع در هند، ترجمۀ آزرمیدخت مشایخ فریدنی، تهران، 1372ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1311ش.